تمام چیزهایی که جایشان خالیست
زینب تبریزی
همه ما وقتی پا به این جهان میگذاریم، همراه شادیها، غمها را هم تا ابد روی دوشمان میگذاریم و با خود حمل میکنیم. بزرگ میشویم، درس میخوانیم و دنبال اهداف و آرزوهایمان میرویم. خیلیهایمان ازدواج میکنیم و تشکیل خانواده میدهیم. همیشه امیدواریم و برای ساخت زندگیمان تلاش میکنیم. اما گاهی وقتها چیزهایی را از دست میدهیم. با رفتن عزیزانمان از دنیا، جایی خالی میشود که با هیچ چیز پرشدنی نیست. روحمان به درد میآید و جسممان را درگیر خود میکند. غمها و دردهای روحی عاملی میشوند برای دردهایی که هرگز تصورش را هم نمیکنیم. ناگهان در بدن خود حس میکنیم موجودی اضافی رشد کرده بیآنکه از ما پرسیده باشد. سلولهایی که کارشان را در بدن به درستی انجام میدادند، ناگهان به خاطر غمها و استرسهایمان فرسوده میشوند. در یک گوشه جمع میشوند و شاید آنها هم عزادار مردههایند. ناگهان بعد از چند آزمایش میفهمی بله، تو هم به سرطان دچار شدهای و اولین سؤالی که از خودت میپرسی، این است که چرا من؟ روزها برای خودت سوگواری میکنی، اما بعد از مدتی میفهمی کسی جز خودت این ميهمان ناخوانده را نمیتواند از منزل بیرون کند.
از میان همه سرطانها، سرطان پستان، شایعترین نوع در میان خانمهای ایرانی و در حدود 24 درصد در آقایان است. سرطانی که گاهي با نقص عضو و تخلیه پستان تأثیرات روحی عمیقی بر خانمها میگذارد. در بسیاری مواقع باعث ازدسترفتن بنیان خانواده میشود و برای خانمهایی که هنوز ازدواج نکردهاند، ترس از پذیرفتهنشدن به وجود میآورد. به نوعی این بیماری مستقیما بر جنسیت زنانه تأثیر میگذارد و خیلی از خانمها بعد از تخلیه عضو، حس میکنند زنانگیشان از دست رفته است و سالها در غم ازدستدادن عضو تخليهشده سوگوارند که همین سوگواری باعث حمله مجدد سرطان به عضوی دیگر میشود. بسیاری از دانشمندان علوم روح و روان و پزشکان روانشناسی، ریشه اصلی بسیاری از سرطانها را مشکلات روحی و روانی قلمداد میکنند که به زعم نگارنده این یادداشت نیز مهمترین دلیل ابتلا به سرطان همین موضوع است. به دلیل اهمیت و فراگیرشدن این سرطان در جامعه ایران و به پیشنهاد جناب آقای قاسمخان تشویق به ساخت فیلمی با این موضوع شدم. در ابتدا از زیر بار این مسئولیت طفره میرفتم چون خودم را فیلمساز شهری میپنداشتم. اما بعد از مدتی و با آشنایی با زنان بهبودیافته سرطان
پستان که به طور خودگردان در مؤسسهای با همین نام فعالیت میکنند، دریافتم کسی که بیمار است منم نه آنها. کسی که سرطان را شکست میدهد، بعد از بهبودی، به معنای واقعی تکتک لحظههای زندگی را درک میکند، از آن بهره میبرد و باقی عمرش را به بهترین شکل زندگی میکند. آنقدر تو را قوی میکند که تازه میفهمی دلیل حضورت در جهان چیست. اما سرطان روی تلخی هم دارد و آن مرگ است. بعضیوقتها هرچقدر هم که مبارزه کنی، به خاطر خیلی از دلایل از جمله دیرتشخیصدادن و دیردرمانکردن بیماری، راهی جز خداحافظی با دنیا نداری و این واقعیت زندگی همه ماست که روزی و به طریقی باید هرآنچه داشتهایم را بگذاریم و برویم. «تمام چیزهایی که جایشان خالیست» نام فیلم مستند داستانی ماست که با موضوع سرطان پستان به درهمتنیدگی مرگ و زندگی میپردازد و روایتگر قصه دو زن از دو نسل مختلف است که به این بیماری دچار شدهاند.
همه ما وقتی پا به این جهان میگذاریم، همراه شادیها، غمها را هم تا ابد روی دوشمان میگذاریم و با خود حمل میکنیم. بزرگ میشویم، درس میخوانیم و دنبال اهداف و آرزوهایمان میرویم. خیلیهایمان ازدواج میکنیم و تشکیل خانواده میدهیم. همیشه امیدواریم و برای ساخت زندگیمان تلاش میکنیم. اما گاهی وقتها چیزهایی را از دست میدهیم. با رفتن عزیزانمان از دنیا، جایی خالی میشود که با هیچ چیز پرشدنی نیست. روحمان به درد میآید و جسممان را درگیر خود میکند. غمها و دردهای روحی عاملی میشوند برای دردهایی که هرگز تصورش را هم نمیکنیم. ناگهان در بدن خود حس میکنیم موجودی اضافی رشد کرده بیآنکه از ما پرسیده باشد. سلولهایی که کارشان را در بدن به درستی انجام میدادند، ناگهان به خاطر غمها و استرسهایمان فرسوده میشوند. در یک گوشه جمع میشوند و شاید آنها هم عزادار مردههایند. ناگهان بعد از چند آزمایش میفهمی بله، تو هم به سرطان دچار شدهای و اولین سؤالی که از خودت میپرسی، این است که چرا من؟ روزها برای خودت سوگواری میکنی، اما بعد از مدتی میفهمی کسی جز خودت این ميهمان ناخوانده را نمیتواند از منزل بیرون کند.
از میان همه سرطانها، سرطان پستان، شایعترین نوع در میان خانمهای ایرانی و در حدود 24 درصد در آقایان است. سرطانی که گاهي با نقص عضو و تخلیه پستان تأثیرات روحی عمیقی بر خانمها میگذارد. در بسیاری مواقع باعث ازدسترفتن بنیان خانواده میشود و برای خانمهایی که هنوز ازدواج نکردهاند، ترس از پذیرفتهنشدن به وجود میآورد. به نوعی این بیماری مستقیما بر جنسیت زنانه تأثیر میگذارد و خیلی از خانمها بعد از تخلیه عضو، حس میکنند زنانگیشان از دست رفته است و سالها در غم ازدستدادن عضو تخليهشده سوگوارند که همین سوگواری باعث حمله مجدد سرطان به عضوی دیگر میشود. بسیاری از دانشمندان علوم روح و روان و پزشکان روانشناسی، ریشه اصلی بسیاری از سرطانها را مشکلات روحی و روانی قلمداد میکنند که به زعم نگارنده این یادداشت نیز مهمترین دلیل ابتلا به سرطان همین موضوع است. به دلیل اهمیت و فراگیرشدن این سرطان در جامعه ایران و به پیشنهاد جناب آقای قاسمخان تشویق به ساخت فیلمی با این موضوع شدم. در ابتدا از زیر بار این مسئولیت طفره میرفتم چون خودم را فیلمساز شهری میپنداشتم. اما بعد از مدتی و با آشنایی با زنان بهبودیافته سرطان
پستان که به طور خودگردان در مؤسسهای با همین نام فعالیت میکنند، دریافتم کسی که بیمار است منم نه آنها. کسی که سرطان را شکست میدهد، بعد از بهبودی، به معنای واقعی تکتک لحظههای زندگی را درک میکند، از آن بهره میبرد و باقی عمرش را به بهترین شکل زندگی میکند. آنقدر تو را قوی میکند که تازه میفهمی دلیل حضورت در جهان چیست. اما سرطان روی تلخی هم دارد و آن مرگ است. بعضیوقتها هرچقدر هم که مبارزه کنی، به خاطر خیلی از دلایل از جمله دیرتشخیصدادن و دیردرمانکردن بیماری، راهی جز خداحافظی با دنیا نداری و این واقعیت زندگی همه ماست که روزی و به طریقی باید هرآنچه داشتهایم را بگذاریم و برویم. «تمام چیزهایی که جایشان خالیست» نام فیلم مستند داستانی ماست که با موضوع سرطان پستان به درهمتنیدگی مرگ و زندگی میپردازد و روایتگر قصه دو زن از دو نسل مختلف است که به این بیماری دچار شدهاند.