شهر هزار اقوام
علیرضا زمانی: ظاهر تهران و فعالیتهای فرهنگیاش، چندان نشانی از فرهنگ قومیتها و طوایف ساکن آن ندارد، اما تنوع اقوام و طوایف ساکن شهر حیرتآور بوده و جا دارد تهران را شهر هزاراقوام بنامیم! تنوعی که در دهههای گذشته چندان توجهی به آن نشده و پژوهشی بنیادین دربارهاش انجام نشده است. پژوهشی که برای رونق و افزایش سرمایههای فرهنگی این شهر، از نان شب نیز واجبتر است.
اگر نگاهی به وضعیت کلانشهرهای جهان بیندازیم، لندن به سبب تنوع قومی طایفهای که تعداد و فعالیتهای فرهنگی آنها مشخص است، جزء 12 شهر فرهنگی برتر دنیا قرار گرفته است. به آمارهای 1284 ق و 1296 تا 1304 ش تهران هم که نظر کنیم، تا حدودی آماری از قومیتها و مهاجران شهرهای دیگر ارائه شده؛ اما در دهههای گذشته آمار چندانی از آنها وجود ندارد. در دوره ناصری، اصفهانیها بیشترین آمار اقوام مهاجر تهران را تشکیل میدادند اما اواخر دوره قاجار این ترکها بودند که گوی سبقت را از اصفهانیها ربودند. در دوره قاجار هر یک از این اقوام و طوایف در صنوف و مشاغل بهخصوصی به کار مشغول بودند. ترکهای تبریز و اطرافش در بازار به تجارت فرش، خشکبار و ارسی (نوعی کفش) مشغول بودند. اهالی فراهان و تفرش مستوفی بودند و کارهای اداره دارایی امروز را انجام میدادند. بروجردیها هم نمدمالهای شهر بودند. در دوره پهلوی اول عدهای از کاشانیها فروش تنبوشه (لوله سفالی) و کوزه آب را برعهده داشتند و نطنزیها آبپاشی خیابانهای پرگردوخاک تهران را انجام میدادند.
از دوره پهلوی دوم هم اقوام و طوایف مختلفی راه هجرت به پایتخت را در پیش گرفتند. در این دوره اقوام و طوایف مختلف تهران مشاغل جدیدی را دنبال کردند و تا امروز نیز کماکان ادامه دارد. دریانیها از همان سالها کار خواربارفروشی را آغاز و رفتهرفته سوپرمارکتهای تهران را قرق کردهاند و امروزه بزرگانشان کارخانههای بزرگ موادغذایی، بهخصوص شکلاتسازی، را در اختیار دارند. قهرودیها، روستای کنار قمصر کاشان، کار چرخ خیاطی و فروش و تعمیر آن را در راسته خیابان خیام دست گرفته و حسینیهای در منطقه 11 برای خود دستوپا کردهاند. کیوجیهای اردبیل کیسه پلاستیکفروشیهای پله نوروزخان را قرق کرده و مسجدی در خیابان خیام بنا نهادهاند. سولوتیهای نمین، کتوشلواریهای بابهمایون هستند. مشکینشهریها ابتدا روزنامهفروشیهای پایتخت را نشانه رفتند و سپس میدان میوهوترهبار مرکزی تهران محل کارشان شده و ساکنان منطقه 19 شدهاند. فراهانیها و تفرشیهای امیریه و منیریه به بنایی و معماری مشغول بودند. یزدیها هم جوادیه تهرانپارس را برای سکونت انتخاب کردند. اسبفروشانیهای سراب، سیمانکارهای تهران شدند و منطقه 9 محل گردهمایی مذهبیشان شده.
قرهچمنیهای منطقه 10 هم کانالسازهای عمده پایتخت لقب گرفته و مسجد اراکیهای خیابان خواجه نظام نشان از حضور اراکیها در منطقه هفت دارد. سولاییهای نمین آرماتوربند و کلخورانیهای منطقه 13 ابتدا دستفروشان شرق تهران بودند و امروزه مشاغل دیگری را تجربه میکنند؛ البته کلخورانیهای خیابان منوچهری از ابتدا به کارهای ساختمانی مشغول بودند. کردها هم که در سالهای اخیر نگهبانی ساختمانهای تهران را تجربه میکردند، کمکم دارند ترهبارهای شهر را به اجاره انحصاری خود درمیآورند.
علیرضا زمانی: ظاهر تهران و فعالیتهای فرهنگیاش، چندان نشانی از فرهنگ قومیتها و طوایف ساکن آن ندارد، اما تنوع اقوام و طوایف ساکن شهر حیرتآور بوده و جا دارد تهران را شهر هزاراقوام بنامیم! تنوعی که در دهههای گذشته چندان توجهی به آن نشده و پژوهشی بنیادین دربارهاش انجام نشده است. پژوهشی که برای رونق و افزایش سرمایههای فرهنگی این شهر، از نان شب نیز واجبتر است.
اگر نگاهی به وضعیت کلانشهرهای جهان بیندازیم، لندن به سبب تنوع قومی طایفهای که تعداد و فعالیتهای فرهنگی آنها مشخص است، جزء 12 شهر فرهنگی برتر دنیا قرار گرفته است. به آمارهای 1284 ق و 1296 تا 1304 ش تهران هم که نظر کنیم، تا حدودی آماری از قومیتها و مهاجران شهرهای دیگر ارائه شده؛ اما در دهههای گذشته آمار چندانی از آنها وجود ندارد. در دوره ناصری، اصفهانیها بیشترین آمار اقوام مهاجر تهران را تشکیل میدادند اما اواخر دوره قاجار این ترکها بودند که گوی سبقت را از اصفهانیها ربودند. در دوره قاجار هر یک از این اقوام و طوایف در صنوف و مشاغل بهخصوصی به کار مشغول بودند. ترکهای تبریز و اطرافش در بازار به تجارت فرش، خشکبار و ارسی (نوعی کفش) مشغول بودند. اهالی فراهان و تفرش مستوفی بودند و کارهای اداره دارایی امروز را انجام میدادند. بروجردیها هم نمدمالهای شهر بودند. در دوره پهلوی اول عدهای از کاشانیها فروش تنبوشه (لوله سفالی) و کوزه آب را برعهده داشتند و نطنزیها آبپاشی خیابانهای پرگردوخاک تهران را انجام میدادند.
از دوره پهلوی دوم هم اقوام و طوایف مختلفی راه هجرت به پایتخت را در پیش گرفتند. در این دوره اقوام و طوایف مختلف تهران مشاغل جدیدی را دنبال کردند و تا امروز نیز کماکان ادامه دارد. دریانیها از همان سالها کار خواربارفروشی را آغاز و رفتهرفته سوپرمارکتهای تهران را قرق کردهاند و امروزه بزرگانشان کارخانههای بزرگ موادغذایی، بهخصوص شکلاتسازی، را در اختیار دارند. قهرودیها، روستای کنار قمصر کاشان، کار چرخ خیاطی و فروش و تعمیر آن را در راسته خیابان خیام دست گرفته و حسینیهای در منطقه 11 برای خود دستوپا کردهاند. کیوجیهای اردبیل کیسه پلاستیکفروشیهای پله نوروزخان را قرق کرده و مسجدی در خیابان خیام بنا نهادهاند. سولوتیهای نمین، کتوشلواریهای بابهمایون هستند. مشکینشهریها ابتدا روزنامهفروشیهای پایتخت را نشانه رفتند و سپس میدان میوهوترهبار مرکزی تهران محل کارشان شده و ساکنان منطقه 19 شدهاند. فراهانیها و تفرشیهای امیریه و منیریه به بنایی و معماری مشغول بودند. یزدیها هم جوادیه تهرانپارس را برای سکونت انتخاب کردند. اسبفروشانیهای سراب، سیمانکارهای تهران شدند و منطقه 9 محل گردهمایی مذهبیشان شده.
قرهچمنیهای منطقه 10 هم کانالسازهای عمده پایتخت لقب گرفته و مسجد اراکیهای خیابان خواجه نظام نشان از حضور اراکیها در منطقه هفت دارد. سولاییهای نمین آرماتوربند و کلخورانیهای منطقه 13 ابتدا دستفروشان شرق تهران بودند و امروزه مشاغل دیگری را تجربه میکنند؛ البته کلخورانیهای خیابان منوچهری از ابتدا به کارهای ساختمانی مشغول بودند. کردها هم که در سالهای اخیر نگهبانی ساختمانهای تهران را تجربه میکردند، کمکم دارند ترهبارهای شهر را به اجاره انحصاری خود درمیآورند.