|

به مناسبت هفتم آبان، روز بزرگداشت کوروش بزرگ

آری به «مدارا» جهان می‌توان گرفت

فرشید خدادادیان

چندسال‌ است که علاقه‌مندان به فرهنگ و تاریخ ایران، هفتم آبان را به نام روز بزرگداشت پادشاه دادگستر ایرانی، کوروش هخامنشی گرامی می‌دارند و پس از چند نوبت طرح موضوع در دهه 80 خورشیدی، به‌تازگی نماینده شیراز در مجلس شورای اسلامی خواستار ثبت این روز در تقویم رسمی کشور شده است. اما چرا هفتم آبان؟ در رویدادنامه «نبونعید» که در بابل کشف و در موزه بریتانیا نگهداری می‌شود و به بیان رویدادهای دوره فرمانروایی نبونعید، آخرین شاه بابل و پس از آن کوروش هخامنشی براساس گاهشماری بابلی می‌‌پردازد، آمده است؛ در ماه اَرَخسمنو Arahsamnu = (ماه هشتم)، روز سوم کوروش به بابل اندر آمد. ازاین‌رو است که هفتم آبان به مناسبت اقدام اخلاقی و مبتنی بر رعایت حقوق‌ بشر این پادشاه هخامنشی در زمان تسخیر بابل که شرح آن در منشور منسوب به وی حک شده است، به نام روز بزرگداشت کوروش گرامی داشته می‌شود.
دیاکونوف معتقد است؛ سیاست دائمی و بدون تغییر کوروش این بوده که حسن توجه محافل معینی از کشورهای مفتوح و به‌خصوص بازرگانان و اعیان را به سوی خود جلب کند و به‌این‌ترتیب شاهانی را که اسیر می‌کرد سیاست نمی‌نمود و به قتل نمی‌رسانید؛ (1:373) آورده‌اند که قبل از فتح بابل و در جریان شورش ارمنستان نیز کوروش درصدد انتقام از حاکم برنیامد و حاکم ارمنستان و خانواده‌اش را عفو کرد. (2:28) روش و منش کوروش در موضوع بابل البته روایات متضاد اندکی نیز دارد. هرودت و گزنفون می‌گویند بابلی‌ها با عزمی جزم با کوروش جنگیده و شهر تنها پس از مقاومتی سرسختانه تسلیم شد. (3:77) در مقابل این ادعای مورخان یونانی، مستنداتی وجود دارد که مؤید روش و منش توأم با مدارای کوروش است. گرچه در استوانه کوروش نامی از یهودیان برده نشده، اما از کتاب عزرا (ezra) مشخص است به کسانی که توسط بخت‌النصر دستگیر و تبعید شده بودند، اجازه داده شد به اورشلیم بازگشته و معبد خود را بنا کنند. (4:71) همچنین در متون یهودی می‌بینیم که آمده است در سال سوم حکومت ولیعهد بابل بلشازار (بخت‌النصر) در 543 ق.م در شوش به دانیال نبی الهامی شده که جبرئیل آن را بر وی آزادی یهود تعبیر نموده است. (5:12) ویل دورانت در این زمینه معتقد است ساعتی که کوروش همچون مرد جهانگشایی با بابل درآمد و یهودیان اسیر را آزاد گذاشت تا به سرزمین خود بازگردند، یکی از باشکوه‌ترین ساعات تاریخ بنی‌اسرائیل به‌شمار می‌رود. اگر حمایت دولت نیرومند و دوستدار یهودی در پی ایشان نبود، هرگز امکان نداشت که یهودیان بتوانند در سرزمین بنی‌اسرائیل استقرار پیدا کنند. (6:380) دورانت در ادامه کوروش را با ناپلئون مقایسه مي‌كند و می‌افزاید کوروش مانند ناپلئون همه ادیان را قبول داشت و میان آنان فرقی نمی‌گذاشت و با مرحمتی بیش از ناپلئون به تکریم همه خدایان می‌پرداخت. (6:409) تسامح دینی کوروش بدون شک عاقلانه‌ترین سیاستی بود که در چنان دنیایی به وی اجازه می‌داد تا بدون یک نظم و نسق اداری پیچیده، بزرگ‌ترین امپراتوری دنیای باستانی را چنان اداره کند که در آن کهنه و نو با هم آشتی داشته باشند، متمدن و نیمه‌وحشی در کنار هم بیاسایند و جنگ و طغیان به حداقل ممکن تقلیل یابد. به‌علاوه این سیاست تسامح و نیز شهرتی که فاتح پارسی به جوانمردی در معامله با مغلوبان داشت، سبب می‌شد که اقوام مختلف نیز در مبارزه با وی هرگز تا پای جان و با شهامت ناشی از نومیدی ایستادگی نکنند و با اعتماد به حسن سلوک او در هنگام ضرورت در تسلیم و تمکین، تزلزل به خود راه ندهند. (7:131) همین که فرمانروایی مقتدر و فاتح از اندیشه تسامح یک اصل سیاسی بسازد و آن را در حد فکر هم‌زیستی مسالمت‌آمیز بین‌الملل مطرح کند، حتی اگر از آن برای تحکیم پایه‌های قدرت خویش استفاده نموده باشد، باز از یک خودآگاهی اخلاقی حکایت دارد (7:132) و تأییدی بر این موضوع است که کوروش مردی فراتر از زمانه خویش بوده است. نوشته استوانه گلین متضمن فرمان کوروش بزرگ هنگام تسخیر شهر بابل را باید به یقین کهن‌ترین سند کتبی از دادگستری و مراعات حقوق‌ بشر در تاریخ ایران و مایه‌ سرافرازی ایرانیان است. در سال 1971 میلادی سازمان ملل با ترجمه منشور کوروش به زبان‌های مختلف آن را به‌عنوان نخستین منشور حقوق‌ بشر جهان معرفی و ثبت کرد. منشور کوروش را به‌عنوان اولین اظهارنامه حقوق ‌بشر دانسته‌اند که در حقیقت کتیبه و لوحی بود که به سبک بابل ساخته شده بود.
آری به مدارا جهان می‌توان گرفت.
پی‌نوشت‌ها؛
1. ا. م. دیاکونوف: تاریخ ماد، ترجمه کریم کشاورز، چاپ چهارم 1377، علمی فرهنگی، تهران
2. بهنام محمدپناه: از کورش کبیر تا داریوش کبیر، 1384، سبزان، تهران
3. محمد. آ. داندامایف: تاریخ سیاسی هخامنشیان، ترجمه خشایار بهاری، 1381، کارنگ، تهران
4. جان کورتیس: ایران باستان به روایت موزه بریتانیا، 1387، امیرکبیر، تهران
5. والتر هینتس: دنیای گمشده عیلام، ترجمه فیروز فیروزنیا، چاپ دوم 1376، علمی فرهنگی، تهران
6. ویل دورانت: تاریخ تمدن، جلد یک: مشرق‌زمین گاهواره تمدن، ترجمه احمدآرام، چاپ پنجم 1376، انتشارات علمی فرهنگی، تهران
7. عبدالحسین زرین‌کوب: تاریخ مردم ایران، جلد یک (ایران قبل از اسلام) چاپ ششم1380 امیرکبیر، تهران

چندسال‌ است که علاقه‌مندان به فرهنگ و تاریخ ایران، هفتم آبان را به نام روز بزرگداشت پادشاه دادگستر ایرانی، کوروش هخامنشی گرامی می‌دارند و پس از چند نوبت طرح موضوع در دهه 80 خورشیدی، به‌تازگی نماینده شیراز در مجلس شورای اسلامی خواستار ثبت این روز در تقویم رسمی کشور شده است. اما چرا هفتم آبان؟ در رویدادنامه «نبونعید» که در بابل کشف و در موزه بریتانیا نگهداری می‌شود و به بیان رویدادهای دوره فرمانروایی نبونعید، آخرین شاه بابل و پس از آن کوروش هخامنشی براساس گاهشماری بابلی می‌‌پردازد، آمده است؛ در ماه اَرَخسمنو Arahsamnu = (ماه هشتم)، روز سوم کوروش به بابل اندر آمد. ازاین‌رو است که هفتم آبان به مناسبت اقدام اخلاقی و مبتنی بر رعایت حقوق‌ بشر این پادشاه هخامنشی در زمان تسخیر بابل که شرح آن در منشور منسوب به وی حک شده است، به نام روز بزرگداشت کوروش گرامی داشته می‌شود.
دیاکونوف معتقد است؛ سیاست دائمی و بدون تغییر کوروش این بوده که حسن توجه محافل معینی از کشورهای مفتوح و به‌خصوص بازرگانان و اعیان را به سوی خود جلب کند و به‌این‌ترتیب شاهانی را که اسیر می‌کرد سیاست نمی‌نمود و به قتل نمی‌رسانید؛ (1:373) آورده‌اند که قبل از فتح بابل و در جریان شورش ارمنستان نیز کوروش درصدد انتقام از حاکم برنیامد و حاکم ارمنستان و خانواده‌اش را عفو کرد. (2:28) روش و منش کوروش در موضوع بابل البته روایات متضاد اندکی نیز دارد. هرودت و گزنفون می‌گویند بابلی‌ها با عزمی جزم با کوروش جنگیده و شهر تنها پس از مقاومتی سرسختانه تسلیم شد. (3:77) در مقابل این ادعای مورخان یونانی، مستنداتی وجود دارد که مؤید روش و منش توأم با مدارای کوروش است. گرچه در استوانه کوروش نامی از یهودیان برده نشده، اما از کتاب عزرا (ezra) مشخص است به کسانی که توسط بخت‌النصر دستگیر و تبعید شده بودند، اجازه داده شد به اورشلیم بازگشته و معبد خود را بنا کنند. (4:71) همچنین در متون یهودی می‌بینیم که آمده است در سال سوم حکومت ولیعهد بابل بلشازار (بخت‌النصر) در 543 ق.م در شوش به دانیال نبی الهامی شده که جبرئیل آن را بر وی آزادی یهود تعبیر نموده است. (5:12) ویل دورانت در این زمینه معتقد است ساعتی که کوروش همچون مرد جهانگشایی با بابل درآمد و یهودیان اسیر را آزاد گذاشت تا به سرزمین خود بازگردند، یکی از باشکوه‌ترین ساعات تاریخ بنی‌اسرائیل به‌شمار می‌رود. اگر حمایت دولت نیرومند و دوستدار یهودی در پی ایشان نبود، هرگز امکان نداشت که یهودیان بتوانند در سرزمین بنی‌اسرائیل استقرار پیدا کنند. (6:380) دورانت در ادامه کوروش را با ناپلئون مقایسه مي‌كند و می‌افزاید کوروش مانند ناپلئون همه ادیان را قبول داشت و میان آنان فرقی نمی‌گذاشت و با مرحمتی بیش از ناپلئون به تکریم همه خدایان می‌پرداخت. (6:409) تسامح دینی کوروش بدون شک عاقلانه‌ترین سیاستی بود که در چنان دنیایی به وی اجازه می‌داد تا بدون یک نظم و نسق اداری پیچیده، بزرگ‌ترین امپراتوری دنیای باستانی را چنان اداره کند که در آن کهنه و نو با هم آشتی داشته باشند، متمدن و نیمه‌وحشی در کنار هم بیاسایند و جنگ و طغیان به حداقل ممکن تقلیل یابد. به‌علاوه این سیاست تسامح و نیز شهرتی که فاتح پارسی به جوانمردی در معامله با مغلوبان داشت، سبب می‌شد که اقوام مختلف نیز در مبارزه با وی هرگز تا پای جان و با شهامت ناشی از نومیدی ایستادگی نکنند و با اعتماد به حسن سلوک او در هنگام ضرورت در تسلیم و تمکین، تزلزل به خود راه ندهند. (7:131) همین که فرمانروایی مقتدر و فاتح از اندیشه تسامح یک اصل سیاسی بسازد و آن را در حد فکر هم‌زیستی مسالمت‌آمیز بین‌الملل مطرح کند، حتی اگر از آن برای تحکیم پایه‌های قدرت خویش استفاده نموده باشد، باز از یک خودآگاهی اخلاقی حکایت دارد (7:132) و تأییدی بر این موضوع است که کوروش مردی فراتر از زمانه خویش بوده است. نوشته استوانه گلین متضمن فرمان کوروش بزرگ هنگام تسخیر شهر بابل را باید به یقین کهن‌ترین سند کتبی از دادگستری و مراعات حقوق‌ بشر در تاریخ ایران و مایه‌ سرافرازی ایرانیان است. در سال 1971 میلادی سازمان ملل با ترجمه منشور کوروش به زبان‌های مختلف آن را به‌عنوان نخستین منشور حقوق‌ بشر جهان معرفی و ثبت کرد. منشور کوروش را به‌عنوان اولین اظهارنامه حقوق ‌بشر دانسته‌اند که در حقیقت کتیبه و لوحی بود که به سبک بابل ساخته شده بود.
آری به مدارا جهان می‌توان گرفت.
پی‌نوشت‌ها؛
1. ا. م. دیاکونوف: تاریخ ماد، ترجمه کریم کشاورز، چاپ چهارم 1377، علمی فرهنگی، تهران
2. بهنام محمدپناه: از کورش کبیر تا داریوش کبیر، 1384، سبزان، تهران
3. محمد. آ. داندامایف: تاریخ سیاسی هخامنشیان، ترجمه خشایار بهاری، 1381، کارنگ، تهران
4. جان کورتیس: ایران باستان به روایت موزه بریتانیا، 1387، امیرکبیر، تهران
5. والتر هینتس: دنیای گمشده عیلام، ترجمه فیروز فیروزنیا، چاپ دوم 1376، علمی فرهنگی، تهران
6. ویل دورانت: تاریخ تمدن، جلد یک: مشرق‌زمین گاهواره تمدن، ترجمه احمدآرام، چاپ پنجم 1376، انتشارات علمی فرهنگی، تهران
7. عبدالحسین زرین‌کوب: تاریخ مردم ایران، جلد یک (ایران قبل از اسلام) چاپ ششم1380 امیرکبیر، تهران

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها