|

دردسرهای کافو

نگاهی به حملات کاربران ایرانی به صفحات افراد مشهور در رسانه‌های اجتماعی

حسین کرمانی

احتمالا هجوم ایرانی‌ها به صفحات چهره‌های مشهور و گذاشتن پیام‌های ناخوشایند، با حمله به صفحه گلشیفته فراهانی در فیس‌بوک آغاز شد. سال 1390 بود که پس از انتشار عکس گلشیفته فراهانی در صفحه فیس‌بوکش، تعداد زیادی از موافقان و مخالفان این حرکت به صفحه او حمله کرده و پیام‌های متعددی را ارسال کردند.
هرچند بحث‌برانگیزبودن اقدام این بازیگر، هجوم کاربران به صفحه او را توجیه می‌کرد، اما رفته‌رفته، هجوم کاربران ایرانی به صفحه افراد مشهور که زمانی امری نادر بود، به رویه‌ای عادی و روزمره تبدیل شد. حمله به صفحه لیونل مسی، ستاره آرژانتینی باشگاه بارسلونا، یکی از مهم‌ترین این موارد است که واکنش‌های زیادی را برانگیخت. حمله به صفحه پایت، بازیکن فرانسوی، صفحه ناسا، مجری مراسم قرعه‌کشی جام جهانی 2014 و... مثال‌های دیگری هستند که حالا به حمله به صفحه کافو، ستاره سابق برزیلی فوتبال، ختم شده‌اند.
کوچک زیبا نیست
در این بین چند نکته مهم وجود دارد که باید به آنها پرداخت. اولین نکته، عادی‌شدن این مسئله است. اگر در گذشته این اتفاق به‌ندرت و در برخی موارد بحث‌برانگیز و داغ رخ می‌داد، حالا با هر مسئله کوچکی خیل کاربران ایرانی به صفحه افراد مشهور حمله می‌کنند.
به بهانه حمله‌های اخیر نگاه کنید تا به خنده‌داربودن آن پی ببرید: هم‌گروهی ایران با آرژانتین در جام جهانی، لباسی که مجری قرعه‌کشی پوشیده بود، مصدوم‌شدن رونالدو از سوی پایت، پنالتی‌زدن محسن فروزان در برابر پرسپولیس در بازی اخیر پارس جنوبی- پرسپولیس، درآمدن نام ایران برای قرارگرفتن در گروه B مسابقات جام جهانی آینده. درواقع، حالا تعداد زیادی از کاربران با هر بهانه کوچکی به صفحه‌ای حمله می‌کنند و این کار جزئی از زندگی روزمره آنها در رسانه‌های اجتماعی شده است. نکته دوم، نادیده‌گرفتن این مسئله از سوی نهادهای رسمی و مسئول است. نهادهایی که مسئولیت فرهنگی در کشور دارند از روز اول تاکنون واکنش مؤثری درباره این مسئله نداشته‌اند. ریشه‌یابی این حملات، شناسایی فرایند آنها، انگیزه‌ها و ویژگی حمله‌کنندگان و راه‌حل‌های احتمالی نیاز به تحقیقات علمی و دقیق دارد، اما تاکنون نهادی مبادرت به انجام تحقیقی جامع در این زمینه نکرده است. این در حالی است که تعداد نهاد‌های متولی حوزه فرهنگ در کشور بسیار زیاد است. اهمیت این مسئله وقتی روشن‌تر می‌شود که دقت کنیم با همه‌جایی‌شدن رسانه‌های اجتماعی، شدت و وسعت این حملات روزبه‌روز بیشتر شده، اما غفلت از پرداختن به آن- یا حتی انکار آن- موجب سهمگین‌ترشدن دامنه و خسارات این حملات شده است.
می‌خواهند دیده شوند
هرچند بدون تحقیق علمی، نمی‌توان دلایل این حملات را مشخص کرد- خصوصا اینکه این حملات احتمالا دلایل متعدد دارند که ریشه در ساختارهای تاریخی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی دارد- اما برخی فرضیه‌ها را می‌توان دراین‌باره مطرح کرد. یک دلیل عمده، مصونیت است. داشتن هویت‌های جعلی موجب شده تا افراد حمله‌کننده احساس مصونیت کنند و درواقع، رفتار خشونت‌بار آنها هزینه‌ای برایشان در پی نداشته باشد. بنابراین با خیال راحت، هرچه می‌خواهند در رسانه‌های اجتماعی می‌نویسند. این مسئله که به گمنامی از آن تعبیر شده است، نخستین‌بار 10 سال پیش از سوی جان سولر با اصطلاح «اثر تخریبی آنلاین» مطرح شد (گاردین، 12 آگوست 2013). علاوه‌براین، احتمالا حمله‌کنندگان برای دیده‌شدن دست به این حملات می‌زنند. خصوصا در مورد حملات به صفحه افراد مشهور این مسئله مشهود است. آنها شاید جایی برای دیده‌شدن در زندگی واقعی نداشته باشند، اما رسانه‌های اجتماعی و خصوصا این‌گونه صفحات که دنبال‌کنندگان بالایی دارند، این فضا را در اختیارشان قرار می‌دهند، اما در مورد پیام‌های خشونت‌آمیز در سطح خرد و کاربران عادی، باید به نقش عوامل روان‌شناسانه و محیطی توجه کرد؛ جایی که محدودیت‌ها و عقده‌های فردی می‌تواند از کاربر، یک حمله‌ور بی‌باک بسازد. درواقع، این حملات نوعی تخلیه روانی برای آنها به‌شمار می‌آید.
این مطلب بدون اینکه ادعای علمی قوی‌ای را مطرح کند، تنها به بیان برخی نکات پرداخت تا لزوم تحقیق درباره حملات مجازی کاربران ایرانی را نشان دهد؛ حملاتی که نشان از مشکلات عمیق‌تر می‌دهند؛ مشکلاتی که همراه با این حملات، اگر کنترل نشوند، در آینده می‌توانند نتایج مخرب‌تری به بار آورند.

احتمالا هجوم ایرانی‌ها به صفحات چهره‌های مشهور و گذاشتن پیام‌های ناخوشایند، با حمله به صفحه گلشیفته فراهانی در فیس‌بوک آغاز شد. سال 1390 بود که پس از انتشار عکس گلشیفته فراهانی در صفحه فیس‌بوکش، تعداد زیادی از موافقان و مخالفان این حرکت به صفحه او حمله کرده و پیام‌های متعددی را ارسال کردند.
هرچند بحث‌برانگیزبودن اقدام این بازیگر، هجوم کاربران به صفحه او را توجیه می‌کرد، اما رفته‌رفته، هجوم کاربران ایرانی به صفحه افراد مشهور که زمانی امری نادر بود، به رویه‌ای عادی و روزمره تبدیل شد. حمله به صفحه لیونل مسی، ستاره آرژانتینی باشگاه بارسلونا، یکی از مهم‌ترین این موارد است که واکنش‌های زیادی را برانگیخت. حمله به صفحه پایت، بازیکن فرانسوی، صفحه ناسا، مجری مراسم قرعه‌کشی جام جهانی 2014 و... مثال‌های دیگری هستند که حالا به حمله به صفحه کافو، ستاره سابق برزیلی فوتبال، ختم شده‌اند.
کوچک زیبا نیست
در این بین چند نکته مهم وجود دارد که باید به آنها پرداخت. اولین نکته، عادی‌شدن این مسئله است. اگر در گذشته این اتفاق به‌ندرت و در برخی موارد بحث‌برانگیز و داغ رخ می‌داد، حالا با هر مسئله کوچکی خیل کاربران ایرانی به صفحه افراد مشهور حمله می‌کنند.
به بهانه حمله‌های اخیر نگاه کنید تا به خنده‌داربودن آن پی ببرید: هم‌گروهی ایران با آرژانتین در جام جهانی، لباسی که مجری قرعه‌کشی پوشیده بود، مصدوم‌شدن رونالدو از سوی پایت، پنالتی‌زدن محسن فروزان در برابر پرسپولیس در بازی اخیر پارس جنوبی- پرسپولیس، درآمدن نام ایران برای قرارگرفتن در گروه B مسابقات جام جهانی آینده. درواقع، حالا تعداد زیادی از کاربران با هر بهانه کوچکی به صفحه‌ای حمله می‌کنند و این کار جزئی از زندگی روزمره آنها در رسانه‌های اجتماعی شده است. نکته دوم، نادیده‌گرفتن این مسئله از سوی نهادهای رسمی و مسئول است. نهادهایی که مسئولیت فرهنگی در کشور دارند از روز اول تاکنون واکنش مؤثری درباره این مسئله نداشته‌اند. ریشه‌یابی این حملات، شناسایی فرایند آنها، انگیزه‌ها و ویژگی حمله‌کنندگان و راه‌حل‌های احتمالی نیاز به تحقیقات علمی و دقیق دارد، اما تاکنون نهادی مبادرت به انجام تحقیقی جامع در این زمینه نکرده است. این در حالی است که تعداد نهاد‌های متولی حوزه فرهنگ در کشور بسیار زیاد است. اهمیت این مسئله وقتی روشن‌تر می‌شود که دقت کنیم با همه‌جایی‌شدن رسانه‌های اجتماعی، شدت و وسعت این حملات روزبه‌روز بیشتر شده، اما غفلت از پرداختن به آن- یا حتی انکار آن- موجب سهمگین‌ترشدن دامنه و خسارات این حملات شده است.
می‌خواهند دیده شوند
هرچند بدون تحقیق علمی، نمی‌توان دلایل این حملات را مشخص کرد- خصوصا اینکه این حملات احتمالا دلایل متعدد دارند که ریشه در ساختارهای تاریخی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی دارد- اما برخی فرضیه‌ها را می‌توان دراین‌باره مطرح کرد. یک دلیل عمده، مصونیت است. داشتن هویت‌های جعلی موجب شده تا افراد حمله‌کننده احساس مصونیت کنند و درواقع، رفتار خشونت‌بار آنها هزینه‌ای برایشان در پی نداشته باشد. بنابراین با خیال راحت، هرچه می‌خواهند در رسانه‌های اجتماعی می‌نویسند. این مسئله که به گمنامی از آن تعبیر شده است، نخستین‌بار 10 سال پیش از سوی جان سولر با اصطلاح «اثر تخریبی آنلاین» مطرح شد (گاردین، 12 آگوست 2013). علاوه‌براین، احتمالا حمله‌کنندگان برای دیده‌شدن دست به این حملات می‌زنند. خصوصا در مورد حملات به صفحه افراد مشهور این مسئله مشهود است. آنها شاید جایی برای دیده‌شدن در زندگی واقعی نداشته باشند، اما رسانه‌های اجتماعی و خصوصا این‌گونه صفحات که دنبال‌کنندگان بالایی دارند، این فضا را در اختیارشان قرار می‌دهند، اما در مورد پیام‌های خشونت‌آمیز در سطح خرد و کاربران عادی، باید به نقش عوامل روان‌شناسانه و محیطی توجه کرد؛ جایی که محدودیت‌ها و عقده‌های فردی می‌تواند از کاربر، یک حمله‌ور بی‌باک بسازد. درواقع، این حملات نوعی تخلیه روانی برای آنها به‌شمار می‌آید.
این مطلب بدون اینکه ادعای علمی قوی‌ای را مطرح کند، تنها به بیان برخی نکات پرداخت تا لزوم تحقیق درباره حملات مجازی کاربران ایرانی را نشان دهد؛ حملاتی که نشان از مشکلات عمیق‌تر می‌دهند؛ مشکلاتی که همراه با این حملات، اگر کنترل نشوند، در آینده می‌توانند نتایج مخرب‌تری به بار آورند.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها