خاورمیانه پساقبیلهای در جهان پساغربی
علی امینی
«کابینه ترامپ، کابینه ویرانی است»؛ این جمله فعال مدنی، مستندساز و نویسنده محبوب کانادایی، «نائومی کلاین» است. او معتقد است: «ترامپ بحران نیست؛ بلکه نشانه آن است». پیشازاین نوام چامسکی هم گفته بود که بهقدرترسیدن دیوانهای به نام ترامپ «بشریت را تهدید میکند».در حقیقت او نشانه و البته تسهیلکننده یک تحوّل جدی در انتقالِ آرامِ بخشی از قدرت جهان از غرب است و از همین رهگذر است که از روزنامه «گاردین» تا توییتر «باراک اوباما»، بحث «استعفای آمریکا» از «رهبری جهان آزاد» در جریان است. به عبارت دیگر اکنون جهان شاهد «دوران گذارِ روابط بینالملل در جهان پساغربی» است. با توجه به دگرگونیهای دوران گذار، سؤال اصلی این است که آیا ساختارهای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی موجود در خاورمیانه امروز با تحولات پیشرو انطباق دارند و اگر ندارند، این تحولات
- که با سرعتی فراتر از تصور آغاز شده است - چه تأثیراتی بر آنها خواهد گذاشت؟ پاسخهای هدفمند از زوایای گوناگون به پرسش بنیادین فوق که میتواند مجموعهای غنی، مهم و مؤثر در «فرایند تصمیمسازی» کشور ایجاد کند، از حوصله این نوشتار بیرون است؛ عربستان در مواجهه با این تحولات در سه سطح، به بحرانهای شدیدی دچار خواهد شد.
یکم: اختلاف بیسابقه در خانواده سلطنتی و برکنار یا بازداشتشدن دهها وزیر و شاهزاده، عربستان را در سطح داخلی با مشکلات جدی مواجه خواهد کرد. افزون بر اینها، بخش درخورتوجهی از نسل جوان عربستان که بعضا دانشآموخته دانشگاههای آمریکایی و اروپایی هستند، از فضای عشیرهای، غیردموکراتیک و عقبمانده کشورشان راضی نیستند و سعی در منطقی و سکولاریزهکردن ساختارهای عربستان دارند. هرچند که ولیعهد برای بخشی از این طیف جوان محبوب است؛ اما نباید فراموش کرد که آنها در تضاد جدی با بدنه سنتی جامعه و مفتیان قدرتمندی هستند که سالهاست اندیشههای وهابی ضدغربی و گاه ضدعقلانی را «ارزش»مند معرفی میکردند.
دوم: در سطح منطقهای نیز اوضاع عربستان چندان مطلوب و آماده برای بازیگری در جهان آینده نیست. شکست سنگین عربستان در قمار قطر، اُبهت این کشور را در میان شیوخ خلیج فارس متزلزل کرده است. بیش از 20 ماه از زمانی که عربستان قول داده بود با شروع عملیات توفان قاطعیت (عملیة عاصِفة الحزم) چندروزه مسئله یمن را حل کند، میگذرد. امروز یمن به باتلاقی خطرناک برای عربستان تبدیلشده است. سازمان ملل میگوید: «یمن با بزرگترین قحطی جهان روبهروست» و دیدهبان حقوق بشر مدام به «جنایات جنگی» عربستان اعتراض میکند. بعد از خبر ولیعهدی محمد بن سلمان، پایگاه نشنالاینترست با توجه به شرکت او در کشتارهای یمن، نسبت به آینده رژیم سعودی هشدار داد. در سوریه هم سرمایهگذاریهای عربستان جواب معکوس داده است. گروگانگیری نافرجام نخستوزیر قانونی یک کشور مستقل نیز آتش نارضایتی فرزانگان منطقه از هوسهای شاهزاده جوان سعودی را شعلهور کرده است. یمن، لبنان، عراق، قطر، کویت و عمان هم از میان کشورهای عربی، باسیاستهای ماجراجویانه محمد بنسلمان همراه نیستند و این یعنی در سطح منطقهای نیز عربستان خیلی موفق نبوده است.
سوم: در سطح بینالمللی نیز، ترامپی که وزیر خارجهاش او را «احمق» میخواند و فرمانده ارشد هستهای کشورش (ژنرال هایتن) میگوید به دستورات او عمل نخواهد کرد؛ در کنار نتانیاهویی که احتمالا بعد از رسیدگی به پرونده فسادش، ریاستش با خطر جدی روبهرو میشود، نمیتوانند اجماعی به نفع رژیم عربستان دستوپا کنند. در حقیقت مثلث ترامپ- نتانیاهو- بنسلمان بسیار منفورتر از سال گذشته شده است.
تأکید عربستان بر بیانیههای اتحادیه عرب و طرح مکرر مفهوم «امور عربی» (که با واکنش حرفهای دکتر ظریف مواجه شد) بیانگر وجه قبیلهگرایی این کشور است که حاکمیت آن از اجماع بیعت 200 قبیله (که اکنون متحد به نظر نمیآیند) تشکیل شده است. تبعیض بر اقلیتها و حذف ستونهایی که حتی فسادشان بخش کارکردی از ساختار حکومت بوده است، ناکامیهای منطقهای و تصویر نامطلوب جهانی نشان میدهد که عربستان حداقل با همین شکل و رویه فعلی نمیتواند تحولات سریع جهان پیشرو را تاب بیاورد و برای همین است که سعی دارد با تنشآفرینی فشارهای داخلی و بینالمللی بر خودش را کاهش دهد؛ چراکه با ثبات منطقه و در نبود دشمن خارجی بحرانهای فوق حاکمیت عربستان را متزلزل خواهد کرد. دراینمیان پختگی حاکمیت ایران در واکنش به مواضع هیجانی که برای خشمگینکردن ما طراحی شده است، میتواند این دسیسه جدید را نیز بیثمر کند. رویهمرفته، نشانههای واضحی در سپهر سیاسی جهان قابل رؤیت است که برای جهان پساغربی، «خاورمیانهای پساقبیلهای» باید تشکیل شود. امروز ایران یگانه کشور منطقه است که دموکراسی، جمعیت جوان، منابع سرشار و تفوق ژئوپلیتیک را در کنار هم گرد آورده
است. اکنون در واژههای توسعه پایدار برای تنها قدرت منطقه که مشروعیت، امنیت و پیشرفتی درونزا دارد، گشوده است و بیتردید ایران باید برای ایفای نقشی مؤثرتر، در راستای کسب آمادگیهای ضروری بیشازپیش تلاش کند.
«کابینه ترامپ، کابینه ویرانی است»؛ این جمله فعال مدنی، مستندساز و نویسنده محبوب کانادایی، «نائومی کلاین» است. او معتقد است: «ترامپ بحران نیست؛ بلکه نشانه آن است». پیشازاین نوام چامسکی هم گفته بود که بهقدرترسیدن دیوانهای به نام ترامپ «بشریت را تهدید میکند».در حقیقت او نشانه و البته تسهیلکننده یک تحوّل جدی در انتقالِ آرامِ بخشی از قدرت جهان از غرب است و از همین رهگذر است که از روزنامه «گاردین» تا توییتر «باراک اوباما»، بحث «استعفای آمریکا» از «رهبری جهان آزاد» در جریان است. به عبارت دیگر اکنون جهان شاهد «دوران گذارِ روابط بینالملل در جهان پساغربی» است. با توجه به دگرگونیهای دوران گذار، سؤال اصلی این است که آیا ساختارهای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی موجود در خاورمیانه امروز با تحولات پیشرو انطباق دارند و اگر ندارند، این تحولات
- که با سرعتی فراتر از تصور آغاز شده است - چه تأثیراتی بر آنها خواهد گذاشت؟ پاسخهای هدفمند از زوایای گوناگون به پرسش بنیادین فوق که میتواند مجموعهای غنی، مهم و مؤثر در «فرایند تصمیمسازی» کشور ایجاد کند، از حوصله این نوشتار بیرون است؛ عربستان در مواجهه با این تحولات در سه سطح، به بحرانهای شدیدی دچار خواهد شد.
یکم: اختلاف بیسابقه در خانواده سلطنتی و برکنار یا بازداشتشدن دهها وزیر و شاهزاده، عربستان را در سطح داخلی با مشکلات جدی مواجه خواهد کرد. افزون بر اینها، بخش درخورتوجهی از نسل جوان عربستان که بعضا دانشآموخته دانشگاههای آمریکایی و اروپایی هستند، از فضای عشیرهای، غیردموکراتیک و عقبمانده کشورشان راضی نیستند و سعی در منطقی و سکولاریزهکردن ساختارهای عربستان دارند. هرچند که ولیعهد برای بخشی از این طیف جوان محبوب است؛ اما نباید فراموش کرد که آنها در تضاد جدی با بدنه سنتی جامعه و مفتیان قدرتمندی هستند که سالهاست اندیشههای وهابی ضدغربی و گاه ضدعقلانی را «ارزش»مند معرفی میکردند.
دوم: در سطح منطقهای نیز اوضاع عربستان چندان مطلوب و آماده برای بازیگری در جهان آینده نیست. شکست سنگین عربستان در قمار قطر، اُبهت این کشور را در میان شیوخ خلیج فارس متزلزل کرده است. بیش از 20 ماه از زمانی که عربستان قول داده بود با شروع عملیات توفان قاطعیت (عملیة عاصِفة الحزم) چندروزه مسئله یمن را حل کند، میگذرد. امروز یمن به باتلاقی خطرناک برای عربستان تبدیلشده است. سازمان ملل میگوید: «یمن با بزرگترین قحطی جهان روبهروست» و دیدهبان حقوق بشر مدام به «جنایات جنگی» عربستان اعتراض میکند. بعد از خبر ولیعهدی محمد بن سلمان، پایگاه نشنالاینترست با توجه به شرکت او در کشتارهای یمن، نسبت به آینده رژیم سعودی هشدار داد. در سوریه هم سرمایهگذاریهای عربستان جواب معکوس داده است. گروگانگیری نافرجام نخستوزیر قانونی یک کشور مستقل نیز آتش نارضایتی فرزانگان منطقه از هوسهای شاهزاده جوان سعودی را شعلهور کرده است. یمن، لبنان، عراق، قطر، کویت و عمان هم از میان کشورهای عربی، باسیاستهای ماجراجویانه محمد بنسلمان همراه نیستند و این یعنی در سطح منطقهای نیز عربستان خیلی موفق نبوده است.
سوم: در سطح بینالمللی نیز، ترامپی که وزیر خارجهاش او را «احمق» میخواند و فرمانده ارشد هستهای کشورش (ژنرال هایتن) میگوید به دستورات او عمل نخواهد کرد؛ در کنار نتانیاهویی که احتمالا بعد از رسیدگی به پرونده فسادش، ریاستش با خطر جدی روبهرو میشود، نمیتوانند اجماعی به نفع رژیم عربستان دستوپا کنند. در حقیقت مثلث ترامپ- نتانیاهو- بنسلمان بسیار منفورتر از سال گذشته شده است.
تأکید عربستان بر بیانیههای اتحادیه عرب و طرح مکرر مفهوم «امور عربی» (که با واکنش حرفهای دکتر ظریف مواجه شد) بیانگر وجه قبیلهگرایی این کشور است که حاکمیت آن از اجماع بیعت 200 قبیله (که اکنون متحد به نظر نمیآیند) تشکیل شده است. تبعیض بر اقلیتها و حذف ستونهایی که حتی فسادشان بخش کارکردی از ساختار حکومت بوده است، ناکامیهای منطقهای و تصویر نامطلوب جهانی نشان میدهد که عربستان حداقل با همین شکل و رویه فعلی نمیتواند تحولات سریع جهان پیشرو را تاب بیاورد و برای همین است که سعی دارد با تنشآفرینی فشارهای داخلی و بینالمللی بر خودش را کاهش دهد؛ چراکه با ثبات منطقه و در نبود دشمن خارجی بحرانهای فوق حاکمیت عربستان را متزلزل خواهد کرد. دراینمیان پختگی حاکمیت ایران در واکنش به مواضع هیجانی که برای خشمگینکردن ما طراحی شده است، میتواند این دسیسه جدید را نیز بیثمر کند. رویهمرفته، نشانههای واضحی در سپهر سیاسی جهان قابل رؤیت است که برای جهان پساغربی، «خاورمیانهای پساقبیلهای» باید تشکیل شود. امروز ایران یگانه کشور منطقه است که دموکراسی، جمعیت جوان، منابع سرشار و تفوق ژئوپلیتیک را در کنار هم گرد آورده
است. اکنون در واژههای توسعه پایدار برای تنها قدرت منطقه که مشروعیت، امنیت و پیشرفتی درونزا دارد، گشوده است و بیتردید ایران باید برای ایفای نقشی مؤثرتر، در راستای کسب آمادگیهای ضروری بیشازپیش تلاش کند.