باید سازماندهیشده به جنگ امپراتور بیماریها رفت
امروزه در محافل علمی، درمانی و بهداشتی معتبر بینالمللی، سرطان و چگونگی مواجهه با آن از جایگاه بسیار بااهمیتی برخوردار است و شمار قابلتوجهی از پژوهشگران در حال پژوهش درباره امپراتور بیماریها هستند. هماکنون انحصار حوزه علوم پزشکی برای بررسی سرطان برداشته شده و این موضوع به سایر رشتهها همچون علوم مهندسی، شیمی و ریاضیات گسترش پیدا کرده و بهاینترتیب پژوهش در زمینه سرطان به موضوعی میانرشتهای تبدیل شده است. در سالهای گذشته گروهی از دانشمندان و متخصصان ایرانی توانستهاند در این عرصه به جایگاه شایستهای در سطح جهانی دست یابند؛ ازجمله این دانشمندان میتوان به «امیررضا عارف» و «مجید ابراهیمی ورکیانی» اشاره کرد. «امیررضا عارف» فارغالتحصیل رشته مهندسی زیست در پایه دکترا از دانشگاه کرانفیلد انگلستان است. او بعد از اتمام دوره دکترای خود به دانشگاه امآیتی آمریکا ملحق شد و فعالیتهای خود را در گروه Roger D.Kamm در حوزه ساخت ابزارهای میکروفلوئیدیک آغاز کرد. وی در ادامه برای انجام یک پروژه مشترک میان کشور سنگاپور و دانشگاه امآیتی آمریکا، به مدت یک سال در کشور سنگاپور ساکن شد و سپس مجددا به کشور آمریکا بازگشت. پس از بازگشت، فعالیتهای جدی خود را در حوزه کاربردیکردن ابزارهای مبتنی بر فناوری میکروفلوئیدیک در تشخیص و درمان سرطان آغاز کرد. بر این اساس، او و همکارانش در تلاش بودند تا با استفاده از فناوری میکروفلوئیدیک به روند آزمایشکردن داروهای جدید ضدسرطان در بیماران سرطانی سرعت بخشند. او درحالحاضر بهعنوان staff scientist و مسئول تست داروهای ایمونوتراپی در مرکز تحقیقات سرطان دانا-فاربر مشغول کار است. «مجید ابراهیمی ورکیانی» دانشآموخته دوره دکترا از دانشگاه NTU سنگاپور است. او پس از گذراندن مقطع دکترا، برای دوره پسادکترا وارد یک مرکز تحقیقاتی شد که مسئول انجام یک پروژه مشترک میان سنگاپور و دانشگاه امآیتی آمریکاست. او در دوره پسادکترای خود با تمرکز بر ساخت ابزارهای میکرفلوئیدیک برای تشخیص زودهنگام سرطان بخشی از فعالیتهای پژوهشی خود را در آمریکا و بخش دیگر آن را در سنگاپور انجام داد. او در ادامه به استرالیا رفت و اولین شغل آکادمیک خود را بهعنوان استادیار به دست آورد. او پس از ورود به استرالیا و به مدت چهار سال است که در حال تدریس به دانشجویان منتخب از سرتاسر جهان و تحقیق روی سیستمهای جدید میکروفلوئیدیکی است. درحالحاضر دکتر «ورکیانی» در برخی پروژهها با دکتر «عارف» همکاری میکند.
در ابتدا لطفا بفرمایید بیماری سرطان چیست؟ انواع آن را نام برده و درباره عوارض هرکدام از آنها توضیح دهید.
دکتر عارف: بهطور کلی سرطان را میتوان بهعنوان یک بیماری ژنتیکی در نظر گرفت که با وقوع جهش در سلول آغاز میشود. این جهش به رشد غیرقابل کنترل و تقسیمات متعدد سلول منجر میشود که در ادامه این روند، فعالیت طبیعی اندام و بافتهای درگیر بدن دچار اختلال میشود. همچنین ممکن است گروهی از این سلولها از منشأ اولیه خود جدا شده و در بدن پخش شوند که این حالت را اصطلاحا متاستاز مینامند. متاستاز سبب درگیرشدن و ازکارافتادن دیگر اندامهای بدن میشود. در بدن انسان حدود 220 نوع سلول وجود دارد که امکان وقوع جهش در هر کدام از آنها وجود دارد. بنابراین عوارضی که در بدن افراد مبتلا به سرطان به وجود میآید، بسته به نوع سرطان، کاملا متفاوت است. بااینحال، عمده سرطانها معمولا در اندامهایی پدیدار میشود که تقسیم سلولی در آنها زیاد است زیرا بهطور میانگین سلولهای بدن در هر ده به توان هفت تقسیم، دچار یک خطا میشوند. بهعنوان مثال کبد، روده بزرگ، مغز قرمز استخوان و ریه، اندامهایی هستند که به دلیل وجود تعداد زیاد تقسیم سلولی در آنها، شانس وقوع جهش ژنتیکی در آنها بیشتر است. در بانوان سرطان پستان، تخمدان و دهانه رحم شایع است. در
آقایان نیز سرطان پروستات بسیار شایع است. بااینحال گروهی دیگر از سرطانها وجود دارند که به نسبت نادر هستند. بهعنوان مثال انواعی از سارکوماها ممکن است در هر جایی از بدن به وجود بیایند و روند درمانی آنها بسیار سخت و طاقتفرسا است. البته ذکر این نکته هم ضروری است که بدن انسان نیز در مقابل وقوع این جهشها بیدفاع نیست و میتواند با استفاده از مکانیسمهایی، این جهشها را تا حدودی برطرف کند.
دکتر ورکیانی: آقای دکتر عارف تعریف کلی و خوبی از این بیماری ارائه کردند. بحث سرطان یک مقوله بسیار پیچیده است که متأسفانه ما همچنان درک کاملی از آن نداریم. بهطورکلی میتوان گفت سرطان یک بیماری با منشأ ژنتیکی است که برخی فعالیتهای روزانه انسان میتواند وقوع آن را افزایش دهد؛ مثل سیگارکشیدن. بااینحال برخی از موارد همچنان به صورت علمی اثبات نشدهاند. بهعنوان مثال، با وجود شواهد فراوان ما همچنان مطمئن نیستیم آیا نور خورشید میتواند منجر به سرطان پوست (ملانوما) بشود یا خیر. در سالهای گذشته تحقیقات بسیار زیادی روی سرطان صورت گرفته که دستاوردهای خیلی خوبی هم در پی داشته است. به واسطه همین تحقیقات و تلاشها، درحالحاضر میزان مرگومیر حاصل از سرطان در جهان بسیار کاهش پیدا کرده؛ اما متأسفانه به دلیل شرایط حاکم بر جوامع انسانی، تعداد کیسهای بروز سرطان افزایش پیدا کرده است. عواملی مثل آلودگی هوا، مصرف غذای ناسالم و... باعث این افزایش تعداد شدهاند. با توجه به حجم گسترده سرمایهگذاری دولتها ضد سرطان و همچنین تحقیقات بسیار خوبی که در این زمینه در حال انجامشدن است، میتوانیم امیدوار باشیم نرخ مرگومیر حاصل از
سرطان در دهههای آینده باز هم بسیار کاهش پیدا کند.
ارزیابی شما از روند تشخیص و درمان سرطان در جهان چیست؟
دکتر عارف: همانطور که دکتر ورکیانی گفتند، نرخ مرگومیر حاصل از سرطان کاهش چشمگیری پیدا کرده است. اینجا یک سؤال مهم مطرح است؛ اینکه چگونه میتوانیم سرطان را در مراحل اولیه وقوعش تشخیص دهیم؛ زیرا در اکثر موارد، بیمار زمانی به پزشک مراجعه میکند که به دلیل درد حاصل از تومور سرطانی یا کارکرد ناصحیح اندامهای درگیر سرطان، نتواند فعالیتهای روزمره خود را انجام دهد. واقعیت ماجرا این است که روند وقوع سرطان در مرحله مولکولی بسیار زودتر آغاز میشود. بهعنوان مثال، اگر شخصی دچار سرطان روده شود و یک پولیپ در روده او تشخیص داده شود، روند مولکولی سرطانیشدن روده او بین حدود صفر تا 10 سال قبل از مراجعهاش به پزشک آغاز شده است. اگر بیمار در این 10 سال حتی یک بار کولونوسکوپی انجام داده بود، امکان تشخیص زودهنگام و درمان بیماریاش بسیار بیشتر بود. بسیاری از پروژههای تحقیقاتی حال حاضر جهان سعی دارند با استفاده از شناسایی مارکرهای مولکولی حاصل از سلولهای سرطانی که در پلاسما و خون موجود هستند، قبل از ایجادشدن تومور، سرطان را تشخیص دهند. دکتر ورکیانی نیز در برخی از پروژههای خود در تلاش هستند ابزارهایی برای شناسایی این
مارکرها تولید کنند. شناخت حال حاضر ما از این مارکرها کم است و احتمالا در دهههای آینده تعداد بسیار بیشتری از این مارکرها شناسایی شوند؛ همانطور که 50 سال قبل انسان فقط میتوانست با اشعه ایکس به بررسی بافتهای خود بپردازد، ولی امروزه با روشهایی مثل کتاسکن و پتاسکن میتوانیم کوچکترین تغییرات ایجادشده در بافتهای نرم بدن را بهراحتی تشخیص دهیم. من مطمئن هستم در آینده نهچندان دور، انسان قادر خواهد بود با همین اپلیکیشنهای موبایل، مارکرهای مرتبط با سرطان را به صورت لحظهای در بدن خود رصد کند و بهاینترتیب جلوی پیشرفت سرطانها گرفته خواهد شد.
دکتر ورکیانی: فکر میکنم برای تشخیص زودهنگام سرطان، بحث توسعه تستهایی که هر فرد بتواند در خانه انجام دهد و همینطور چکاپهایی که در آن دولتها مردم را ملزم به انجام سالانه آن کنند، در دستور کار بسیاری از کشورهای جهان قرار گرفته است. مثلا در سنگاپور به دلیل آمار زیاد وقوع سرطان ریه، افراد بالای 40 سال باید به صورت سالانه ریههای خود را چکاپ کنند. درباره سرطان سینه، در سنگاپور ماموگرافی از 25 سالگی تا 70 سالگی رایگان است و بانوان ملزم هستند هر شش ماه تا یک سال یک بار ماموگرافی کنند؛ زیرا دولتمردان فهمیدهاند اگر سرطان در مراحل اولیه تشخیص داده شود، هزینههای لازم برای درمان آن بسیار کمتر از زمانی خواهد بود که سرطان پیشرفت کرده باشد. بنابراین همانطور که دکتر عارف گفت، یکی از اهداف تحقیقات حال حاضر جهان، شناسایی مارکرهای مرتبط با سلولهای سرطانی در خون، بزاق، ادرار و... است. امروزه برای هرکدام از این مارکرها، کیتهایی اختصاصی در دست توسعه است که برخی از آنها در حال تست روی انسان هستند. این کیتها باعث کاهش هزینههای درمان و تشخیص سرطان خواهند شد. امروزه با استفاده از همین کیتها، نقش ژنتیک و توارث در بحث
سرطان اثبات شده و افرادی که در خانواده خود فرد سرطانی دیگری دارند، باید دائما مارکرهای خونی خود را بررسی کنند. متأسفانه درحالحاضر استفاده از این کیتها هزینه بالایی دارد؛ اما به مرور زمان شاهد کاهش هزینههای مرتبط با آن خواهیم بود؛ تا جایی که این تستها در داروخانهها یا حتی برای استفاده شخصی در منازل برای مصرف عموم در دسترس قرار خواهند گرفت. مثلا در بحث سرطان پروستات پیشرفتهای بسیار خوبی در این زمینه حاصل شده است.
لطفا درباره نحوه ورودتان به فیلد انکولوژی هم بفرمایید. چه دلایلی سبب ایجاد این علاقه و ورودتان به این حوزه شد؟
دکتر عارف: در ترجمه کتاب «سرطان، امپراطور بیماریها» آقای پویان یک داستان زیبا درباره من نوشتند که بنده بهشخصه فکر نمیکردم چنین احساسی داشته باشم. من از زمان کودکی به فیلد پزشکی علاقه زیادی داشتم. اما متأسفانه به دلایل متعدد موفق به تحصیل در این حوزه نشدم. حتی به این دلیل از ایران خارج شدم که بتوانم در جایی به تحصیل پزشکی بپردازم. ابتدا به کشور سوئد رفتم. در سوئد بهدلیل مشکلات زبان و شرایط تحصیلی خاص، تحصیل در رشته پزشکی دشوار بود. در ادامه به انگلیس رفتم و از دانشگاه آبردین پذیرش پزشکی گرفتم، ولی متأسفانه به دلیل شهریه بسیار بالا موفق به تحصیل در آنجا نشدم. اما همیشه این آرزو در وجود من بود که بتوانم در این فیلد کار کنم. در ادامه به حوزه تخصصی خودم، یعنی شیمی، شیمی دارویی و مهندسی زیست وارد شدم. در این برهه، فرصتی برای من پیش آمد که بتوانم با استفاده از انجام یک پروژه مرتبط با بیماران قطع نخاعی به حوزه پزشکی نزدیک شوم. سپس به آمریکا آمدم و درست زمانی به گروه Roger D.Kamm ملحق شدم که استادی که با ایشان کار میکردم، دختر 20 سالهاش را بر اثر بیماری سرطان از دست داده بود. اراده استاد بنده و علاقه خودم
منجر به شروع پروژهای در این زمینه شد. در ادامه هم افراد موفق دیگری سر راهم قرار گرفتند و به من کمک کردند. همه این عوامل دستبهدست هم دادند که از یک فیلد مهندسی وارد فضای سرطان و انکولوژی شوم. من معتقدم اگر انسان به موضوعی علاقهمند باشد، اینقدر به آن موضوع فکر خواهد کرد تا اینکه افراد موفق آن زمینه بالاخره روزی سر راهش قرار خواهند گرفت و او را به مسیر درست هدایت خواهند کرد. وقتی وارد این حوزه شدم، دیگر حاضر نشدم ترکش کنم. سال اولی که به مرکز تحقیقات سرطان دانا-فاربر وارد شده بودم، واقعا به سختی گذشت زیرا اطلاعات بسیار کمی در حوزه بیولوژی داشتم و مجبور بودم خودم را با محیط سازگارتر کنم. پس از گذشت حدود هفت سال، توانستم خودم را پیدا کنم و به اعتمادبهنفس لازم دست پیدا کنم.
دکتر ورکیانی: من هم همانند دکتر عارف از کودکی به فیلد پزشکی علاقه داشتم و از دوران کودکی بهعنوان علاقه جانبیام، به مطالعه کتابهای مرتبط با پزشکی میپرداختم. از زمان دوره دکتری همواره سعی کردم خودم را به رشتههای مرتبط با علوم پزشکی، همانند مهندسی زیستی، مرتبط نگه دارم. وقتی برای مقطع دکتری از سنگاپور پذیرش گرفتم، در ابتدا اطرافیانم با من مخالفت میکردند. اما وقتی به آنجا رفتم و امکانات فوقالعاده این کشور را دیدم، متوجه شدم که بهترین تصمیم زندگیام را در این 35 سال گرفتهام. در این کشور هیچ دغدغه مالیای نداشتیم و بهشدت حمایت میشدیم. همچنین این دانشگاه ارتباطات بسیار خوبی با دانشگاههای برتر آمریکا مثل هاروارد و امآیتی و استنفورد داشت. یکی دیگر از نکات مثبت این دانشگاه این بود که هر روز در آن سمینارهای علمی مرتبط با حوزه کاری و علاقه من برگزار میشد که در آنها شرکت میکردم. در آن دوران بیشتر وقت خود را در سمینارهای مرتبط با علوم زیستشناسی و پزشکی میگذراندم. در آن دوران، افرادی که در زمینه نقش مهندسی در علوم پزشکی سمینار برگزار میکردند، به شدت من را جذب خود میکردند. همین موضوع سبب شد که همه کار
دکتری من مرتبط با مهندسی زیستی شود و در دوره پسادکتری هم با گروهی آشنا شدم که مشغول انجام پروژهای در زمینه جداسازی سلولهای سرطانی به روش فیلتراسیون و میکروفلوئیدیک بود. همین موضوع سبب شد که به صورت شبانهروزی مشغول توسعه دستگاههای مختلف شویم. برای آزمایش این دستگاهها مجبور بودیم دائما به بیمارستان برویم و از بیماران نمونه خون و بافت بگیریم. در آنجا از پزشکها اصطلاحاتی میشنیدم که با آنها آشنا نبودم و همین سبب میشد در وقتهای آزادم به مطالعه درباره این اصطلاحات بپردازم. همانطور که دکتر عارف گفتند علاقه و تلاش شخصی، مهمترین عامل در موفقیت یک فرد است.
در این حوزه تاکنون چه دستاوردهایی ارائه کردهاید؟
دکتر عارف: ابتدا جا دارد که به این نکته اشاره کنم که ما تیم بزرگی هستیم که شامل بخشهای زیادی است. دستاوردی که میشود به آن اشاره کرد این است که درحالحاضر ما با استفاده از این دستگاهها و روشهای دکتر ورکیانی توانستهایم شرکتهای بزرگ دارویی را مجاب کنیم که از این محصولات در کارهای خود استفاده کنند. چراکه ما میتوانیم در زمان کمتر و با هزینه پایینتر، جوابهایی با اطمینان بالاتر ارائه کنیم. در کنار این، یکسری کارآزماییهای بالینی هم هستند که به دلیل مسائل خاص نمیتوانند روی بیماران آزمایش کنند و ما میتوانیم این کار را انجام دهیم. بحث مهم بعدی این است که ما چطور میتوانیم این رابطه را بین بیمار، پزشک، شرکتهای بیمه و شرکتهای بزرگ دارویی ایجاد کنیم؛ برای مثال توانستیم یکی از داروهایی را که روی آن کار میکردیم، در مدت کوتاهی به مرحلهای برسانیم که تأییدیه سازمان غذا و داروی آمریکا را دریافت کند. یکی از بخشهای متفاوت کار من با کار دکتر ورکیانی این است که کار من بیشتر روی بخش تبدیل علم به صنعت است. من در یک مرکز تحقیقاتی آکادمیک- صنعتی کار میکنم و با همکاری با دکتر ورکیانی بالانس خوبی بین کار ما ایجاد
میشود، چون دکتر ورکیانی بیشتر در زمینه آکادمیک مشغول است و ما امیدواریم که این بالانس و هماهنگی را بتوانیم در ایران پیادهسازی کنیم.
دکتر ورکیانی: برای جوابدادن به این سؤال باید اول دستاورد را معنی کنیم. یکی از مشکلاتی که ما همیشه داریم این است که در یک جامعه تغییردادن یک کلیشه کار بسیار سختی است؛ برای مثال سال گذشته در یک بیمارستان در ایران برای بهترین آنکولوژیستها این مطالب را ارائه دادیم و بهجرئت میتوانم بگویم که از 40 نفر، 38 نفر تابهحال اسم نمونهبرداری مایع کمتر به گوششان خورده بود! این یک واقعیت است، نه اینجا، بلکه در خیلی از نقاط دنیا. همین مشکل در مورد شرکتهای دارویی نیز وجود دارد که پروتکلهای خیلی سفتوسختی دارند که بهآسانی حاضر به تغییر آن نمیشوند. برای تغییر اینها افراد زیادی باید تلاش کنند، دانشجویان زیادی تربیت شوند، کنفرانسهای زیادی برگزار شود و در نهایت باید زمان زیادی صرف شود. این چیزی است که من به آن دستاورد میگویم. در مقیاس کوچکتر، ساخت همین دستگاهها، مهندسیای که صورت گرفته و فداکاریهایی که انجام شده، همگی دستاورد محسوب میشوند و افراد زیادی زندگی خود را مدیون فداکاریهای افراد در حوزههای مختلف هستند.
میتوانید در مورد چشمانداز کارهای آینده خود کمی بیشتر توضیح دهید.
دکتر عارف: من بعد از این مدت که در این زمینه کار کردم، آرزویم این است که همراه با دکتر ورکیانی بتوانیم مسیری را طی کنیم و این فرایندها را به داخل ایران بیاوریم. روشهایی که در ایران وجود دارند (به دلیل همان قالبهایی که در مورد آن صحبت کردیم)، بسیار قدیمی هستند و دیگر جوابگو نیستند. این به این معنا نیست که ما در ایران پزشکان خوبی نداریم، بلکه ایجاد این تغییرات بسیار کار سختی است و نیاز به طیشدن مسیرهای خاصی است.
من اعتقاد دارم خیلی از بیمارانی که امروزه در حال دستوپنجه نرمکردن با سرطان هستند، میتوانند با استفاده از دستگاه ایمنی خودشان بهبود پیدا کنند و این ضروری است که ما با استفاده از این روشهای جدید و دستگاههای جدید این افراد را پیدا کنیم. برنامههای آینده من آن است که افق دید خودم را وسیعتر کرده و روشهای جدیدتری اضافه کنیم. برنامههای زیادی دارم و علاقه دارم که کارهای جدیدی انجام دهیم و با همکاری دکتر ورکیانی به روشهای جدیدی دست پیدا کنیم.
دکتر ورکیانی: اینها دقیقا هدف و آرزوی من هم هست که بتوانیم این روشها را به داخل وارد کنیم و در کار خودم هم علاقهمند هستم که به بخشهای جدیدتری وارد شوم و روشهای جدیدتری را به کار بگیرم.
بهعنوان سؤال آخر، اگر جوانی علاقهمند به واردشدن به این حوزه باشد، چطور میتواند راه خود را پیدا کند و به اهدافش برسد؟
دکتر عارف: فکر کنم دکتر ورکیانی با توجه به اینکه بیشتر با دانشجویان در ارتباط است، بهتر میتواند به این سؤال جواب بدهد.
دکتر ورکیانی: من همیشه به اینکه خواستن، توانستن است باور داشتهام. من افراد بسیار موفقی را دیدهام که با پیشینه خیلی متفاوت به جاهای خیلی خوبی رسیدهاند؛ از مالک شرکت تسلا، «ایلان ماسک»، گرفته تا افراد دیگر. در نتیجه اینکه افراد فکر کنند حتما باید پیشینه خاصی داشته باشند، درست نیست. در ایران با توجه به شرایط و امکاناتی که هست، بهتر است که اگر پروژه لیسانس یا فوقلیسانسی دارید، بتوانید با آزمایشگاه خوب و مطرحی این کار را انجام دهید یا اگر شرایط مهیا نیست، کار داوطلبانه انجام دهید و درعینحال کار یاد بگیرید و در کنار آن مطالعات خود را بالا ببرید، زیرا در این حالت، ناخودآگاه درگیر این مسیر میشوید. خیلی از وقتها دانشجویان با رشته خاصی به دانشگاه میروند و بعد از مدتی رشته خود را عوض میکنند و به رشته موردعلاقه خود تغییر رشته میدهند و برای این تغییرات، نیاز به مدت زیادی نیست. در مدت یک سال یا یکسالونیم میتوانید این تغییرات را ایجاد کنید و از خود، شخصی دیگر بسازید.
امروزه در محافل علمی، درمانی و بهداشتی معتبر بینالمللی، سرطان و چگونگی مواجهه با آن از جایگاه بسیار بااهمیتی برخوردار است و شمار قابلتوجهی از پژوهشگران در حال پژوهش درباره امپراتور بیماریها هستند. هماکنون انحصار حوزه علوم پزشکی برای بررسی سرطان برداشته شده و این موضوع به سایر رشتهها همچون علوم مهندسی، شیمی و ریاضیات گسترش پیدا کرده و بهاینترتیب پژوهش در زمینه سرطان به موضوعی میانرشتهای تبدیل شده است. در سالهای گذشته گروهی از دانشمندان و متخصصان ایرانی توانستهاند در این عرصه به جایگاه شایستهای در سطح جهانی دست یابند؛ ازجمله این دانشمندان میتوان به «امیررضا عارف» و «مجید ابراهیمی ورکیانی» اشاره کرد. «امیررضا عارف» فارغالتحصیل رشته مهندسی زیست در پایه دکترا از دانشگاه کرانفیلد انگلستان است. او بعد از اتمام دوره دکترای خود به دانشگاه امآیتی آمریکا ملحق شد و فعالیتهای خود را در گروه Roger D.Kamm در حوزه ساخت ابزارهای میکروفلوئیدیک آغاز کرد. وی در ادامه برای انجام یک پروژه مشترک میان کشور سنگاپور و دانشگاه امآیتی آمریکا، به مدت یک سال در کشور سنگاپور ساکن شد و سپس مجددا به کشور آمریکا بازگشت. پس از بازگشت، فعالیتهای جدی خود را در حوزه کاربردیکردن ابزارهای مبتنی بر فناوری میکروفلوئیدیک در تشخیص و درمان سرطان آغاز کرد. بر این اساس، او و همکارانش در تلاش بودند تا با استفاده از فناوری میکروفلوئیدیک به روند آزمایشکردن داروهای جدید ضدسرطان در بیماران سرطانی سرعت بخشند. او درحالحاضر بهعنوان staff scientist و مسئول تست داروهای ایمونوتراپی در مرکز تحقیقات سرطان دانا-فاربر مشغول کار است. «مجید ابراهیمی ورکیانی» دانشآموخته دوره دکترا از دانشگاه NTU سنگاپور است. او پس از گذراندن مقطع دکترا، برای دوره پسادکترا وارد یک مرکز تحقیقاتی شد که مسئول انجام یک پروژه مشترک میان سنگاپور و دانشگاه امآیتی آمریکاست. او در دوره پسادکترای خود با تمرکز بر ساخت ابزارهای میکرفلوئیدیک برای تشخیص زودهنگام سرطان بخشی از فعالیتهای پژوهشی خود را در آمریکا و بخش دیگر آن را در سنگاپور انجام داد. او در ادامه به استرالیا رفت و اولین شغل آکادمیک خود را بهعنوان استادیار به دست آورد. او پس از ورود به استرالیا و به مدت چهار سال است که در حال تدریس به دانشجویان منتخب از سرتاسر جهان و تحقیق روی سیستمهای جدید میکروفلوئیدیکی است. درحالحاضر دکتر «ورکیانی» در برخی پروژهها با دکتر «عارف» همکاری میکند.
در ابتدا لطفا بفرمایید بیماری سرطان چیست؟ انواع آن را نام برده و درباره عوارض هرکدام از آنها توضیح دهید.
دکتر عارف: بهطور کلی سرطان را میتوان بهعنوان یک بیماری ژنتیکی در نظر گرفت که با وقوع جهش در سلول آغاز میشود. این جهش به رشد غیرقابل کنترل و تقسیمات متعدد سلول منجر میشود که در ادامه این روند، فعالیت طبیعی اندام و بافتهای درگیر بدن دچار اختلال میشود. همچنین ممکن است گروهی از این سلولها از منشأ اولیه خود جدا شده و در بدن پخش شوند که این حالت را اصطلاحا متاستاز مینامند. متاستاز سبب درگیرشدن و ازکارافتادن دیگر اندامهای بدن میشود. در بدن انسان حدود 220 نوع سلول وجود دارد که امکان وقوع جهش در هر کدام از آنها وجود دارد. بنابراین عوارضی که در بدن افراد مبتلا به سرطان به وجود میآید، بسته به نوع سرطان، کاملا متفاوت است. بااینحال، عمده سرطانها معمولا در اندامهایی پدیدار میشود که تقسیم سلولی در آنها زیاد است زیرا بهطور میانگین سلولهای بدن در هر ده به توان هفت تقسیم، دچار یک خطا میشوند. بهعنوان مثال کبد، روده بزرگ، مغز قرمز استخوان و ریه، اندامهایی هستند که به دلیل وجود تعداد زیاد تقسیم سلولی در آنها، شانس وقوع جهش ژنتیکی در آنها بیشتر است. در بانوان سرطان پستان، تخمدان و دهانه رحم شایع است. در
آقایان نیز سرطان پروستات بسیار شایع است. بااینحال گروهی دیگر از سرطانها وجود دارند که به نسبت نادر هستند. بهعنوان مثال انواعی از سارکوماها ممکن است در هر جایی از بدن به وجود بیایند و روند درمانی آنها بسیار سخت و طاقتفرسا است. البته ذکر این نکته هم ضروری است که بدن انسان نیز در مقابل وقوع این جهشها بیدفاع نیست و میتواند با استفاده از مکانیسمهایی، این جهشها را تا حدودی برطرف کند.
دکتر ورکیانی: آقای دکتر عارف تعریف کلی و خوبی از این بیماری ارائه کردند. بحث سرطان یک مقوله بسیار پیچیده است که متأسفانه ما همچنان درک کاملی از آن نداریم. بهطورکلی میتوان گفت سرطان یک بیماری با منشأ ژنتیکی است که برخی فعالیتهای روزانه انسان میتواند وقوع آن را افزایش دهد؛ مثل سیگارکشیدن. بااینحال برخی از موارد همچنان به صورت علمی اثبات نشدهاند. بهعنوان مثال، با وجود شواهد فراوان ما همچنان مطمئن نیستیم آیا نور خورشید میتواند منجر به سرطان پوست (ملانوما) بشود یا خیر. در سالهای گذشته تحقیقات بسیار زیادی روی سرطان صورت گرفته که دستاوردهای خیلی خوبی هم در پی داشته است. به واسطه همین تحقیقات و تلاشها، درحالحاضر میزان مرگومیر حاصل از سرطان در جهان بسیار کاهش پیدا کرده؛ اما متأسفانه به دلیل شرایط حاکم بر جوامع انسانی، تعداد کیسهای بروز سرطان افزایش پیدا کرده است. عواملی مثل آلودگی هوا، مصرف غذای ناسالم و... باعث این افزایش تعداد شدهاند. با توجه به حجم گسترده سرمایهگذاری دولتها ضد سرطان و همچنین تحقیقات بسیار خوبی که در این زمینه در حال انجامشدن است، میتوانیم امیدوار باشیم نرخ مرگومیر حاصل از
سرطان در دهههای آینده باز هم بسیار کاهش پیدا کند.
ارزیابی شما از روند تشخیص و درمان سرطان در جهان چیست؟
دکتر عارف: همانطور که دکتر ورکیانی گفتند، نرخ مرگومیر حاصل از سرطان کاهش چشمگیری پیدا کرده است. اینجا یک سؤال مهم مطرح است؛ اینکه چگونه میتوانیم سرطان را در مراحل اولیه وقوعش تشخیص دهیم؛ زیرا در اکثر موارد، بیمار زمانی به پزشک مراجعه میکند که به دلیل درد حاصل از تومور سرطانی یا کارکرد ناصحیح اندامهای درگیر سرطان، نتواند فعالیتهای روزمره خود را انجام دهد. واقعیت ماجرا این است که روند وقوع سرطان در مرحله مولکولی بسیار زودتر آغاز میشود. بهعنوان مثال، اگر شخصی دچار سرطان روده شود و یک پولیپ در روده او تشخیص داده شود، روند مولکولی سرطانیشدن روده او بین حدود صفر تا 10 سال قبل از مراجعهاش به پزشک آغاز شده است. اگر بیمار در این 10 سال حتی یک بار کولونوسکوپی انجام داده بود، امکان تشخیص زودهنگام و درمان بیماریاش بسیار بیشتر بود. بسیاری از پروژههای تحقیقاتی حال حاضر جهان سعی دارند با استفاده از شناسایی مارکرهای مولکولی حاصل از سلولهای سرطانی که در پلاسما و خون موجود هستند، قبل از ایجادشدن تومور، سرطان را تشخیص دهند. دکتر ورکیانی نیز در برخی از پروژههای خود در تلاش هستند ابزارهایی برای شناسایی این
مارکرها تولید کنند. شناخت حال حاضر ما از این مارکرها کم است و احتمالا در دهههای آینده تعداد بسیار بیشتری از این مارکرها شناسایی شوند؛ همانطور که 50 سال قبل انسان فقط میتوانست با اشعه ایکس به بررسی بافتهای خود بپردازد، ولی امروزه با روشهایی مثل کتاسکن و پتاسکن میتوانیم کوچکترین تغییرات ایجادشده در بافتهای نرم بدن را بهراحتی تشخیص دهیم. من مطمئن هستم در آینده نهچندان دور، انسان قادر خواهد بود با همین اپلیکیشنهای موبایل، مارکرهای مرتبط با سرطان را به صورت لحظهای در بدن خود رصد کند و بهاینترتیب جلوی پیشرفت سرطانها گرفته خواهد شد.
دکتر ورکیانی: فکر میکنم برای تشخیص زودهنگام سرطان، بحث توسعه تستهایی که هر فرد بتواند در خانه انجام دهد و همینطور چکاپهایی که در آن دولتها مردم را ملزم به انجام سالانه آن کنند، در دستور کار بسیاری از کشورهای جهان قرار گرفته است. مثلا در سنگاپور به دلیل آمار زیاد وقوع سرطان ریه، افراد بالای 40 سال باید به صورت سالانه ریههای خود را چکاپ کنند. درباره سرطان سینه، در سنگاپور ماموگرافی از 25 سالگی تا 70 سالگی رایگان است و بانوان ملزم هستند هر شش ماه تا یک سال یک بار ماموگرافی کنند؛ زیرا دولتمردان فهمیدهاند اگر سرطان در مراحل اولیه تشخیص داده شود، هزینههای لازم برای درمان آن بسیار کمتر از زمانی خواهد بود که سرطان پیشرفت کرده باشد. بنابراین همانطور که دکتر عارف گفت، یکی از اهداف تحقیقات حال حاضر جهان، شناسایی مارکرهای مرتبط با سلولهای سرطانی در خون، بزاق، ادرار و... است. امروزه برای هرکدام از این مارکرها، کیتهایی اختصاصی در دست توسعه است که برخی از آنها در حال تست روی انسان هستند. این کیتها باعث کاهش هزینههای درمان و تشخیص سرطان خواهند شد. امروزه با استفاده از همین کیتها، نقش ژنتیک و توارث در بحث
سرطان اثبات شده و افرادی که در خانواده خود فرد سرطانی دیگری دارند، باید دائما مارکرهای خونی خود را بررسی کنند. متأسفانه درحالحاضر استفاده از این کیتها هزینه بالایی دارد؛ اما به مرور زمان شاهد کاهش هزینههای مرتبط با آن خواهیم بود؛ تا جایی که این تستها در داروخانهها یا حتی برای استفاده شخصی در منازل برای مصرف عموم در دسترس قرار خواهند گرفت. مثلا در بحث سرطان پروستات پیشرفتهای بسیار خوبی در این زمینه حاصل شده است.
لطفا درباره نحوه ورودتان به فیلد انکولوژی هم بفرمایید. چه دلایلی سبب ایجاد این علاقه و ورودتان به این حوزه شد؟
دکتر عارف: در ترجمه کتاب «سرطان، امپراطور بیماریها» آقای پویان یک داستان زیبا درباره من نوشتند که بنده بهشخصه فکر نمیکردم چنین احساسی داشته باشم. من از زمان کودکی به فیلد پزشکی علاقه زیادی داشتم. اما متأسفانه به دلایل متعدد موفق به تحصیل در این حوزه نشدم. حتی به این دلیل از ایران خارج شدم که بتوانم در جایی به تحصیل پزشکی بپردازم. ابتدا به کشور سوئد رفتم. در سوئد بهدلیل مشکلات زبان و شرایط تحصیلی خاص، تحصیل در رشته پزشکی دشوار بود. در ادامه به انگلیس رفتم و از دانشگاه آبردین پذیرش پزشکی گرفتم، ولی متأسفانه به دلیل شهریه بسیار بالا موفق به تحصیل در آنجا نشدم. اما همیشه این آرزو در وجود من بود که بتوانم در این فیلد کار کنم. در ادامه به حوزه تخصصی خودم، یعنی شیمی، شیمی دارویی و مهندسی زیست وارد شدم. در این برهه، فرصتی برای من پیش آمد که بتوانم با استفاده از انجام یک پروژه مرتبط با بیماران قطع نخاعی به حوزه پزشکی نزدیک شوم. سپس به آمریکا آمدم و درست زمانی به گروه Roger D.Kamm ملحق شدم که استادی که با ایشان کار میکردم، دختر 20 سالهاش را بر اثر بیماری سرطان از دست داده بود. اراده استاد بنده و علاقه خودم
منجر به شروع پروژهای در این زمینه شد. در ادامه هم افراد موفق دیگری سر راهم قرار گرفتند و به من کمک کردند. همه این عوامل دستبهدست هم دادند که از یک فیلد مهندسی وارد فضای سرطان و انکولوژی شوم. من معتقدم اگر انسان به موضوعی علاقهمند باشد، اینقدر به آن موضوع فکر خواهد کرد تا اینکه افراد موفق آن زمینه بالاخره روزی سر راهش قرار خواهند گرفت و او را به مسیر درست هدایت خواهند کرد. وقتی وارد این حوزه شدم، دیگر حاضر نشدم ترکش کنم. سال اولی که به مرکز تحقیقات سرطان دانا-فاربر وارد شده بودم، واقعا به سختی گذشت زیرا اطلاعات بسیار کمی در حوزه بیولوژی داشتم و مجبور بودم خودم را با محیط سازگارتر کنم. پس از گذشت حدود هفت سال، توانستم خودم را پیدا کنم و به اعتمادبهنفس لازم دست پیدا کنم.
دکتر ورکیانی: من هم همانند دکتر عارف از کودکی به فیلد پزشکی علاقه داشتم و از دوران کودکی بهعنوان علاقه جانبیام، به مطالعه کتابهای مرتبط با پزشکی میپرداختم. از زمان دوره دکتری همواره سعی کردم خودم را به رشتههای مرتبط با علوم پزشکی، همانند مهندسی زیستی، مرتبط نگه دارم. وقتی برای مقطع دکتری از سنگاپور پذیرش گرفتم، در ابتدا اطرافیانم با من مخالفت میکردند. اما وقتی به آنجا رفتم و امکانات فوقالعاده این کشور را دیدم، متوجه شدم که بهترین تصمیم زندگیام را در این 35 سال گرفتهام. در این کشور هیچ دغدغه مالیای نداشتیم و بهشدت حمایت میشدیم. همچنین این دانشگاه ارتباطات بسیار خوبی با دانشگاههای برتر آمریکا مثل هاروارد و امآیتی و استنفورد داشت. یکی دیگر از نکات مثبت این دانشگاه این بود که هر روز در آن سمینارهای علمی مرتبط با حوزه کاری و علاقه من برگزار میشد که در آنها شرکت میکردم. در آن دوران بیشتر وقت خود را در سمینارهای مرتبط با علوم زیستشناسی و پزشکی میگذراندم. در آن دوران، افرادی که در زمینه نقش مهندسی در علوم پزشکی سمینار برگزار میکردند، به شدت من را جذب خود میکردند. همین موضوع سبب شد که همه کار
دکتری من مرتبط با مهندسی زیستی شود و در دوره پسادکتری هم با گروهی آشنا شدم که مشغول انجام پروژهای در زمینه جداسازی سلولهای سرطانی به روش فیلتراسیون و میکروفلوئیدیک بود. همین موضوع سبب شد که به صورت شبانهروزی مشغول توسعه دستگاههای مختلف شویم. برای آزمایش این دستگاهها مجبور بودیم دائما به بیمارستان برویم و از بیماران نمونه خون و بافت بگیریم. در آنجا از پزشکها اصطلاحاتی میشنیدم که با آنها آشنا نبودم و همین سبب میشد در وقتهای آزادم به مطالعه درباره این اصطلاحات بپردازم. همانطور که دکتر عارف گفتند علاقه و تلاش شخصی، مهمترین عامل در موفقیت یک فرد است.
در این حوزه تاکنون چه دستاوردهایی ارائه کردهاید؟
دکتر عارف: ابتدا جا دارد که به این نکته اشاره کنم که ما تیم بزرگی هستیم که شامل بخشهای زیادی است. دستاوردی که میشود به آن اشاره کرد این است که درحالحاضر ما با استفاده از این دستگاهها و روشهای دکتر ورکیانی توانستهایم شرکتهای بزرگ دارویی را مجاب کنیم که از این محصولات در کارهای خود استفاده کنند. چراکه ما میتوانیم در زمان کمتر و با هزینه پایینتر، جوابهایی با اطمینان بالاتر ارائه کنیم. در کنار این، یکسری کارآزماییهای بالینی هم هستند که به دلیل مسائل خاص نمیتوانند روی بیماران آزمایش کنند و ما میتوانیم این کار را انجام دهیم. بحث مهم بعدی این است که ما چطور میتوانیم این رابطه را بین بیمار، پزشک، شرکتهای بیمه و شرکتهای بزرگ دارویی ایجاد کنیم؛ برای مثال توانستیم یکی از داروهایی را که روی آن کار میکردیم، در مدت کوتاهی به مرحلهای برسانیم که تأییدیه سازمان غذا و داروی آمریکا را دریافت کند. یکی از بخشهای متفاوت کار من با کار دکتر ورکیانی این است که کار من بیشتر روی بخش تبدیل علم به صنعت است. من در یک مرکز تحقیقاتی آکادمیک- صنعتی کار میکنم و با همکاری با دکتر ورکیانی بالانس خوبی بین کار ما ایجاد
میشود، چون دکتر ورکیانی بیشتر در زمینه آکادمیک مشغول است و ما امیدواریم که این بالانس و هماهنگی را بتوانیم در ایران پیادهسازی کنیم.
دکتر ورکیانی: برای جوابدادن به این سؤال باید اول دستاورد را معنی کنیم. یکی از مشکلاتی که ما همیشه داریم این است که در یک جامعه تغییردادن یک کلیشه کار بسیار سختی است؛ برای مثال سال گذشته در یک بیمارستان در ایران برای بهترین آنکولوژیستها این مطالب را ارائه دادیم و بهجرئت میتوانم بگویم که از 40 نفر، 38 نفر تابهحال اسم نمونهبرداری مایع کمتر به گوششان خورده بود! این یک واقعیت است، نه اینجا، بلکه در خیلی از نقاط دنیا. همین مشکل در مورد شرکتهای دارویی نیز وجود دارد که پروتکلهای خیلی سفتوسختی دارند که بهآسانی حاضر به تغییر آن نمیشوند. برای تغییر اینها افراد زیادی باید تلاش کنند، دانشجویان زیادی تربیت شوند، کنفرانسهای زیادی برگزار شود و در نهایت باید زمان زیادی صرف شود. این چیزی است که من به آن دستاورد میگویم. در مقیاس کوچکتر، ساخت همین دستگاهها، مهندسیای که صورت گرفته و فداکاریهایی که انجام شده، همگی دستاورد محسوب میشوند و افراد زیادی زندگی خود را مدیون فداکاریهای افراد در حوزههای مختلف هستند.
میتوانید در مورد چشمانداز کارهای آینده خود کمی بیشتر توضیح دهید.
دکتر عارف: من بعد از این مدت که در این زمینه کار کردم، آرزویم این است که همراه با دکتر ورکیانی بتوانیم مسیری را طی کنیم و این فرایندها را به داخل ایران بیاوریم. روشهایی که در ایران وجود دارند (به دلیل همان قالبهایی که در مورد آن صحبت کردیم)، بسیار قدیمی هستند و دیگر جوابگو نیستند. این به این معنا نیست که ما در ایران پزشکان خوبی نداریم، بلکه ایجاد این تغییرات بسیار کار سختی است و نیاز به طیشدن مسیرهای خاصی است.
من اعتقاد دارم خیلی از بیمارانی که امروزه در حال دستوپنجه نرمکردن با سرطان هستند، میتوانند با استفاده از دستگاه ایمنی خودشان بهبود پیدا کنند و این ضروری است که ما با استفاده از این روشهای جدید و دستگاههای جدید این افراد را پیدا کنیم. برنامههای آینده من آن است که افق دید خودم را وسیعتر کرده و روشهای جدیدتری اضافه کنیم. برنامههای زیادی دارم و علاقه دارم که کارهای جدیدی انجام دهیم و با همکاری دکتر ورکیانی به روشهای جدیدی دست پیدا کنیم.
دکتر ورکیانی: اینها دقیقا هدف و آرزوی من هم هست که بتوانیم این روشها را به داخل وارد کنیم و در کار خودم هم علاقهمند هستم که به بخشهای جدیدتری وارد شوم و روشهای جدیدتری را به کار بگیرم.
بهعنوان سؤال آخر، اگر جوانی علاقهمند به واردشدن به این حوزه باشد، چطور میتواند راه خود را پیدا کند و به اهدافش برسد؟
دکتر عارف: فکر کنم دکتر ورکیانی با توجه به اینکه بیشتر با دانشجویان در ارتباط است، بهتر میتواند به این سؤال جواب بدهد.
دکتر ورکیانی: من همیشه به اینکه خواستن، توانستن است باور داشتهام. من افراد بسیار موفقی را دیدهام که با پیشینه خیلی متفاوت به جاهای خیلی خوبی رسیدهاند؛ از مالک شرکت تسلا، «ایلان ماسک»، گرفته تا افراد دیگر. در نتیجه اینکه افراد فکر کنند حتما باید پیشینه خاصی داشته باشند، درست نیست. در ایران با توجه به شرایط و امکاناتی که هست، بهتر است که اگر پروژه لیسانس یا فوقلیسانسی دارید، بتوانید با آزمایشگاه خوب و مطرحی این کار را انجام دهید یا اگر شرایط مهیا نیست، کار داوطلبانه انجام دهید و درعینحال کار یاد بگیرید و در کنار آن مطالعات خود را بالا ببرید، زیرا در این حالت، ناخودآگاه درگیر این مسیر میشوید. خیلی از وقتها دانشجویان با رشته خاصی به دانشگاه میروند و بعد از مدتی رشته خود را عوض میکنند و به رشته موردعلاقه خود تغییر رشته میدهند و برای این تغییرات، نیاز به مدت زیادی نیست. در مدت یک سال یا یکسالونیم میتوانید این تغییرات را ایجاد کنید و از خود، شخصی دیگر بسازید.