|

جشن ایرانی «سده» و یادی از مرداویج زیاری

میرمهرداد میرسنجری

جشن سَده، یکی از جشن‌های مهم ایرانی است که در آغاز شامگاه دهم بهمن‌ماه یعنی روز «آبان» از ماه بهمن برگزار می‌شود. ابوریحان بیرونی می‌نویسد: «سده گویند یعنی صد و آن یادگار اردشیر بابکان است و در علت و سبب این جشن گفته‌اند که هرگاه روزها و شب‌ها را جداگانه بشمارند، میان آن و آخر سال عدد صد به دست می‌آید و برخی گویند علت این است که در این روز زادگان کیومرث - پدر نخستین - درست صد نفر شدند و یکی از خود را بر همه پادشاه گردانیدند و برخی برآن‌اند که در این روز فرزندان مشی و مشیانه به صد رسیدند و نیز آمده: «شمار فرزندان آدم ابوالبشر در این روز به صد رسید». مرداویج پادشاهی بود که برای نخستین‌بار پس از اسلام به برپایی جشن سده باشکوه در تمام ایران فرمان داد. گفته شده آتش بزرگ سده تا فرسنگ‌ها بیرون از اصفهان، تختگاه مرداویج دیده می‌شد. مرداویج بنیادگذار دودمانی بود که ۱۴۹ سال، (۹۲۸ تا ۱۰۷۷ میلادی) تا ۹۴۱ سال پیش بر بخش‌های بزرگی از ایران از جمله گرگان، قومس، طبرستان، دیلم، گیلان، قزوین، ری، اصفهان و خوزستان فرمان راندند. گفته شده او در فومن به دنیا آمد. تبار وی از سوی پدر به فرمانروایان پیش از اسلام گیلان و از مادر به اسپهبدان رویان مازندران می‌رسد. زیاریان تبار خود را به شاهنشاهان پیش از اسلام می‌رساندند و بر این ادعا بودند که نواد‌گان ارغش فرهادان، شاه گیلان‌اند. مرداویج در پی گشودن اصفهان دستور داد تاج پادشاهی وی همانند تاج خسرو انوشیروان، شاهنشاه ایران ساسانی باشد و نیز فرمان داد تا تختگاه تیسفون یا همان ساختمان نامور به طاق کسری برای برگزاری جشن پادشاهی وی به شکل نخست خود بازسازی شود. کار بزرگ مرد اویج در شش سال فرمانروایی خود، تلاش وی برای برپایی پرشکوه جشن سده بود. وی نزدیک‌ به یک صده پس از سرکوبی جنبش‌های ایران‌خواهان همچون جنبش سرخ‌جامگان و جنبش سپیدجامگان، فرماندهی تیره‌های گیل و دیلم را به دست گرفت و با درهم‌شکستن قشون‌المقتدر، خلیفه عباسی، فرمانروایی دودمان ایرانی زیار را از طبرستان در شمال تا خوزستان در جنوب برپا ساخت. مسعودی در کتاب تاریخ خود تأیید می‌کند هنگامی که مرداویج می‌خواست به بغداد برود و خلیفه را دستگیر کند، کشته شد. ابوعلی مسکویه و مسعودی هردو، خلیفه و دو نفر از غلامان غیرایرانی او (بجکم و توزون) را در کشتن مرداویج سهیم می‌دانند چراکه این دو از کینه غلامان ترک نسبت به مرداویج بهره جستند و پس از کشتن مرداویج به عراق گریختند و در شمار سپاهیان خلیفه درآمدند و اندک زمانی به مقام امیرالامرایی رسیدند. داستان خاک‌سپاری مرداویج را ابومخلد عبدالله بن‌یحیی که از خدمت‌گزاران و دولتمردان مرداویج بود، چنین یاد کرده ‌است: «هنگامی که تابوت مرداویج را به ری بردند، من روزی پرجوش‌تر از آن روز ندیدم، همه گیلیان و دیلمیان چهار فرسنگ راه را پای برهنه پیمودند. او می‌گفت برادر مرداویج نیز با ایشان پیاده آمد. می‌گفت: من هیچ سپاه ندیده بودم که پس از مرگ فرمانروا، بی‌هزینه درم و دینار مردان و سربازانش این‌چنین به او وفادار بمانند که ایشان بدین شکل به برادرش وُشمگیر پیوستند». طبری می‌گوید‌: «تابوت مرداویج را از اصفهان به ری بردند و هنگامی که تابوت به ری رسید، ازدحامی غریب بود و همه دیلمان و مردم گیل با پای برهنه تا چهار فرسنگ جنازه سردار شجاع خود را استقبال کردند». قتل مرداویج باعث شد او نقشه وسیع و مهم خود یعنی ایجاد حکومت بزرگ در ایران و تجدید دوره ساسانی و برانداختن حکومت بنی‌عباس را به پایان نرساند. اما امروزه مزار مرداویج زیاری در گوشه‌ای از پایتخت ایران در محاقی از فراموشی قرار گرفته و شوربختانه بسیاری از ایرانیان و حتی مردم تهران و شهر ری نیز از بودن آن آگاهی ندارند و فاجعه بدتر از آن اینکه در بی‌خیالی مسئولان فرهنگی و نا‌آ‌گاهی همگانی و سازمان‌های مردم‌نهاد فرهنگی، فقط دلالان بی‌وطن سودجو آرامگاه مرداویج را شناخته و مورد تخریب و غارت قرار داده‌اند... .

جشن سَده، یکی از جشن‌های مهم ایرانی است که در آغاز شامگاه دهم بهمن‌ماه یعنی روز «آبان» از ماه بهمن برگزار می‌شود. ابوریحان بیرونی می‌نویسد: «سده گویند یعنی صد و آن یادگار اردشیر بابکان است و در علت و سبب این جشن گفته‌اند که هرگاه روزها و شب‌ها را جداگانه بشمارند، میان آن و آخر سال عدد صد به دست می‌آید و برخی گویند علت این است که در این روز زادگان کیومرث - پدر نخستین - درست صد نفر شدند و یکی از خود را بر همه پادشاه گردانیدند و برخی برآن‌اند که در این روز فرزندان مشی و مشیانه به صد رسیدند و نیز آمده: «شمار فرزندان آدم ابوالبشر در این روز به صد رسید». مرداویج پادشاهی بود که برای نخستین‌بار پس از اسلام به برپایی جشن سده باشکوه در تمام ایران فرمان داد. گفته شده آتش بزرگ سده تا فرسنگ‌ها بیرون از اصفهان، تختگاه مرداویج دیده می‌شد. مرداویج بنیادگذار دودمانی بود که ۱۴۹ سال، (۹۲۸ تا ۱۰۷۷ میلادی) تا ۹۴۱ سال پیش بر بخش‌های بزرگی از ایران از جمله گرگان، قومس، طبرستان، دیلم، گیلان، قزوین، ری، اصفهان و خوزستان فرمان راندند. گفته شده او در فومن به دنیا آمد. تبار وی از سوی پدر به فرمانروایان پیش از اسلام گیلان و از مادر به اسپهبدان رویان مازندران می‌رسد. زیاریان تبار خود را به شاهنشاهان پیش از اسلام می‌رساندند و بر این ادعا بودند که نواد‌گان ارغش فرهادان، شاه گیلان‌اند. مرداویج در پی گشودن اصفهان دستور داد تاج پادشاهی وی همانند تاج خسرو انوشیروان، شاهنشاه ایران ساسانی باشد و نیز فرمان داد تا تختگاه تیسفون یا همان ساختمان نامور به طاق کسری برای برگزاری جشن پادشاهی وی به شکل نخست خود بازسازی شود. کار بزرگ مرد اویج در شش سال فرمانروایی خود، تلاش وی برای برپایی پرشکوه جشن سده بود. وی نزدیک‌ به یک صده پس از سرکوبی جنبش‌های ایران‌خواهان همچون جنبش سرخ‌جامگان و جنبش سپیدجامگان، فرماندهی تیره‌های گیل و دیلم را به دست گرفت و با درهم‌شکستن قشون‌المقتدر، خلیفه عباسی، فرمانروایی دودمان ایرانی زیار را از طبرستان در شمال تا خوزستان در جنوب برپا ساخت. مسعودی در کتاب تاریخ خود تأیید می‌کند هنگامی که مرداویج می‌خواست به بغداد برود و خلیفه را دستگیر کند، کشته شد. ابوعلی مسکویه و مسعودی هردو، خلیفه و دو نفر از غلامان غیرایرانی او (بجکم و توزون) را در کشتن مرداویج سهیم می‌دانند چراکه این دو از کینه غلامان ترک نسبت به مرداویج بهره جستند و پس از کشتن مرداویج به عراق گریختند و در شمار سپاهیان خلیفه درآمدند و اندک زمانی به مقام امیرالامرایی رسیدند. داستان خاک‌سپاری مرداویج را ابومخلد عبدالله بن‌یحیی که از خدمت‌گزاران و دولتمردان مرداویج بود، چنین یاد کرده ‌است: «هنگامی که تابوت مرداویج را به ری بردند، من روزی پرجوش‌تر از آن روز ندیدم، همه گیلیان و دیلمیان چهار فرسنگ راه را پای برهنه پیمودند. او می‌گفت برادر مرداویج نیز با ایشان پیاده آمد. می‌گفت: من هیچ سپاه ندیده بودم که پس از مرگ فرمانروا، بی‌هزینه درم و دینار مردان و سربازانش این‌چنین به او وفادار بمانند که ایشان بدین شکل به برادرش وُشمگیر پیوستند». طبری می‌گوید‌: «تابوت مرداویج را از اصفهان به ری بردند و هنگامی که تابوت به ری رسید، ازدحامی غریب بود و همه دیلمان و مردم گیل با پای برهنه تا چهار فرسنگ جنازه سردار شجاع خود را استقبال کردند». قتل مرداویج باعث شد او نقشه وسیع و مهم خود یعنی ایجاد حکومت بزرگ در ایران و تجدید دوره ساسانی و برانداختن حکومت بنی‌عباس را به پایان نرساند. اما امروزه مزار مرداویج زیاری در گوشه‌ای از پایتخت ایران در محاقی از فراموشی قرار گرفته و شوربختانه بسیاری از ایرانیان و حتی مردم تهران و شهر ری نیز از بودن آن آگاهی ندارند و فاجعه بدتر از آن اینکه در بی‌خیالی مسئولان فرهنگی و نا‌آ‌گاهی همگانی و سازمان‌های مردم‌نهاد فرهنگی، فقط دلالان بی‌وطن سودجو آرامگاه مرداویج را شناخته و مورد تخریب و غارت قرار داده‌اند... .

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها