|

بررسی توفان توییتری «#براندازم»

کلاه‌های بدون سر، سر‌های بدون کلاه

امیر رشیدی*: برای تحلیل این توفان توییتری از قطعه برنامه‌هایی استفاده شده است که با زبان برنامه‌نویسی پایتون و بانک اطلاعاتی SQLite نوشته شده‌اند و اطلاعات لازم از طریق توابعی که API توییتر به صورت رایگان در اختیار برنامه‌نویس‌ها قرار می‌دهد استفاده شده است. برای اطمینان پیداکردن از صحت داده‌های جمع‌آوری‌شده و تحلیل‌های آنها، اطلاعات حاصل‌شده را با داده‌هایی که ابزار‌های آنلاینی شبکه‌های اجتماعی را تحلیل می‌کنند، تطبیق داده شدند. در نهایت، نتیجه حاصل و داده‌های مورد مطالعه به وسیله دو برنامه‌نویس، یک تحلیلگر شبکه‌های اجتماعی، سه خبرنگار مستقل ساکن ایران و یک کارشناس سیاسی مستقل ساکن اروپا مورد بررسی قرار گرفتند.
مقدمه
مرادبیگ در جنگ با حسام‌بیگ شکست خورده و مدتی است که از صحرای خودش عقب‌نشینی کرده و با هویتی ساختگی در کنار کوچ‌نشین‌ها زندگی می‌کند. حسام‌بیگ با خیال به‌چنگ‌آوردن آخرین دارایی‌های مراد به صحرای او می‌رود، اما با یک لشکر روبه‌رو می‌شود. زمانی که هر دو گروه شروع به تیراندازی می‌کنند، مراد متوجه می‌شود که لشکر خیالی او فقط یک نفر است که تفنگ‌های زیادی دارد. به آدم‌هایش دستور آتش‌بس می‌دهد و می‌گوید: «تیر‌ها‌تون رو در کردید اما اون یه ‌نفره، اون کلاه‌ها هم خالیه، کله توش نیست». و ادامه می‌دهد: «این خودش یه نفره، اما تفنگش زیاده».
از روز بیستم دی‌ماه ۱۳۹۶ موجی در توییتر راه افتاد که وجه مشترک همه آنها استفاده از #براندازم بود. این هشتگ در طول مدت دو هفته، یعنی تا تاریخ چهارم بهمن‌ماه ۱۳۹۶ بیش از ۱۴۰‌ هزار توییت را به خود اختصاص داد که از این تعداد ۱۰۸‌ هزار آن ریتوییت و بیش از شش ‌هزار آن پاسخ به توییت‌های دیگر بود. موج راه‌افتاده با این هشتگ در سوم بهمن‌ماه به سمت هشتگ #چی_دادیم_چی_گرفتیم تغییر کرد که این تغییر فقط یک تغییر در گفتمان مطرح‌شده نبود، بلکه از نظر ساختاری و روش فعالیت نیز تغییراتی چشمگیر داشت.
توییت‌ها‌ی هشتگ #براندازم عمدتا با خشونت کلامی زیادی همراه بودند. این توییت‌ها سیدمحمد خاتمی، رئیس‌جمهور سابق ایران، را هدف قرار داده بودند و به نظر می‌رسید که در واکنش به بیانیه مجمع روحانیون مبارز شکل گرفته‌اند. مشارکت‌کننده‌ها در این توفان توییتری عمدتا خاتمی را هدف قرار داده بودند و با یک نگاه این‌طور به نظر می‌رسید که مشارکت‌کننده‌ها در این توفان، که در برخی رسانه‌ها از آنها به صورت عموم مردم ایران یاد شده است، نه‌تنها از اصلاحات عبور کردند، بلکه خواهان براندازی نظام موجود ایران نیز هستند. اما آیا برای تحلیل اتفاق‌ها در شبکه‌های اجتماعی یک نگاه کافی است؟ آیا حسام‌بیگ در میان گردوخاک ناشی از شلیک‌های پیاپی اسلحه‌ها توانست بفهمد با چه چیزی در حال جنگ است؟ پاسخ به این سؤال در یک کلمه است؛ خیر.
نگارنده ضمن آنکه اعتقاد جدی و محکمی مبنی بر انعکاس صداهای مختلف مردم و خواسته‌های آنها در شبکه‌های اجتماعی دارد و اعتقاد دارد که باید این صدا‌ها را بیشتر از هر چیز دیگری جدی گرفت، این نکته را یادآور می‌شود که تحلیل داده‌ها در شبکه‌های اجتماعی چیزی نیست که با یک نگاه بتوان انجام داد؛ همان‌طور که حسام با یک نگاه نفهمید با چه چیزی در حال جنگیدن است. بزرگ‌ترین مشکل در شبکه‌های اجتماعی این است که ما عموما داده‌های در دسترس را می‌بینیم. درحالی‌که برای تحلیل یک رویداد در شبکه اجتماعی مانند توییتر به تحلیل عمیق‌تر و بیشترخواندن چند پست نیاز است. در بررسی داده‌ها در بازه زمانی ۲۰ دی‌ماه ۱۳۹۶ تا اول بهمن ۱۳۹۶ بیش از ۱۴۰‌ هزار توییت با هشتگ «براندازم» منتشر شد که بیشترین میزان پست در تاریخ ۲۷ دی با تعداد ۴۹‌هزار و ۷۰۰ توییت را به خود اختصاص داد.
در توییتر چند نوع پست، شامل توییت (پست معمولی)، ریتوییت (بازنشر توییت) و ریپلای (پاسخ) برخورد می‌کنیم. درباره این هشتگ و در همان بازه زمانی بیشترین توییت‌ها به‌ترتیب در کشور‌های ایران، انگلستان، کانادا، اتریش، فرانسه، آلمان، استرالیا، هلند، سوئد و سوئیس و بیشترین پاسخ‌ها از نظر موقعیت جغرافیایی به‌ترتیب مربوط به کشور‌های ایران، اتریش، سوئد، سوئیس، هلند، آلمان، کانادا، استرالیا، فرانسه و انگلستان بود و در این میان بیشترین شهر‌هایی که در این توفان توییتری مشارکت داشتند، به‌ترتیب عبارت از تهران، لندن، شیکاگو، شهر کبک، ونکوور، آمستردام، سیدنی، برلین و پاریس بودند.
از هشتگ در شبکه‌های اجتماعی مانند توییتر که امکان استفاده از آن وجود دارد، برای شناساندن پیام‌ها روی یک موضوع خاص استفاده می‌شود. در کنار هشتگ‌ اصلی همیشه هشتگ‌های فرعی نیز شکل می‌گیرند که با بررسی آنها می‌توان دریافت کرد که سازمان‌‌دهنده‌ها و مشارکت‌‌کننده‌ها در یک توفان توییتری چه نوع پیام‌هایی را درباره چه موضوعاتی قصد داشتند منتقل کنند.
درباره هشتگ #براندازم می‌توان سه موضوع اصلی را شناسایی کرد، که به‌ترتیب میزان استفاده عبارت‌اند از:
۱. برنامه بعدی: با توجه به اینکه هشتگ‌های دوم و سوم مورد استفاده در این توفان توییتری به‌ترتیب #قیام_بهمن و #تظاهرات_سراسری بودند، به نظر می‌رسید افرادی که در راه‌اندازی و نه استفاده از این هشتگ مشارکت کردند، تصمیم داشتند تا در بهمن‌ماه اعتراضات سراسری دیگری را نیز برنامه‌ریزی کنند.
۲. اهداف و خواست‌ها: با توجه به اینکه BanIRIB# (به معنی تحریم صداوسیما) سومین هشتگی بود که بیشترین استفاده را در این توفان توییتری داشت، می‌توان به این موضوع پی‌برد که برگزارکننده‌های این توفان توییتری به صورت گسترده درخواست تحریم صداوسیما از سوی دولت آمریکا را نیز مطرح می‌کردند.
۳. نگرش سیاسی: در بین همه هشتگ‌های مرتبط فقط دو نام که نشان‌دهنده گرایش سیاسی افراد است، به چشم می‌خورد. ابتدا هشتگ «RezaPahlavi#» و پس از آن هشتگ «#خاتمی_خفه_شو» که از عبارات استفاده‌شده در این هشتگ‌ها می‌توان فهمید که افرادی که از هشتگ اول استفاده کردند، اگر حامی رضا پهلوی نبودند، حداقل سمپات فرزند دومین پادشاه از سلسله پهلوی در ایران بودند. همچنین از عبارت «#خاتمی_خفه_شو» می‌توان دریافت که استفاده‌کنندگان این هشتگ از مخالفان جدی پنجمین رئیس‌جمهور ایران بودند، گرچه این هشتگ جز هفته اول، به شکل گسترده مورد استفاده نبود؛ به‌بیان‌دیگر تا اینجا می‌شود دریافت که بخش زیادی از مشارکت‌کننده‌ها در این هشتگ حامیان سلطنت پهلوی و مخالفان اصلاحات در ایران بودند، گرچه این همه حمایت‌ها و مخالفت‌ها با شخصیت‌ها و گرایش‌های سیاسی نیست و در بخش «توییت‌کردن اخبار جعلی و اطلاعات غلط» گرایش سیاسی دیگری را که به‌شدت مورد استفاده بود، بررسی خواهیم کرد.
نکته شایان توجه اینجاست که تحلیل‌های اولیه ناظران و خبرنگاران از این توفان توییتری، حمله‌های شدید به محمد خاتمی، رئیس‌جمهور پیشین ایران، را اعلام می‌کرد، اما تحلیل هشتگ‌های مرتبط با این توفان توییتری نشان از آن داشت که این موضوع تقریبا از آخرین اولویت‌های سازمان‌دهندگان و مشارکت‌کننده‌ها در این توفان توییتری بود.
نقش روبات‌ها
روبات‌های تبلیغاتی سیاسی حساب‌های نیمه‌خودکار یا خودکار در توییتر هستند که خود را به‌عنوان انسان واقعی نشان می‌دهند و محتوای سیاسی قطبی را منتشر می‌کنند. آنها اغلب محتوای دیگران را بازپخش (Retweet) می‌کنند تا محتوای خودشان را به اشتراک بگذارند.
برای بررسی حساب‌هایی که مشکوک به «بات» بودند، از فاکتور‌هایی که از سوی وب‌سایت
botcheck.me معرفی شده است، استفاده کردیم که عبارت‌اند از:
۱. تاریخ ایجاد:
بیشتر از ۲۷ درصد حساب‌های کاربری که در این توفان توییتری فعال بودند، در روز‌های منتهی به این توفان توییتری ایجاد شدند و در اولین فعالیت‌های آنها نشر و بازنشر گسترده توییت‌هایی است که با این هشتگ ارسال شده‌اند.
۲. تناوب توییت:
نقطه مشترک تمام حساب‌هایی که رفتاری غیرانسانی داشتند، تناوب ارسال پست در فاصله‌های زمانی کوتاه است؛ به‌طوری‌که در برخی موارد، در طول یک روز بیش از هزارو ۵۰۰ توییت به شکل بازنشر منتشر کرده که ۱۷ درصد آنها با فاصله زمانی یک دقیقه، ۱۱ درصد با فاصله زمانی دو دقیقه، هشت درصد با فاصله زمانی سه دقیقه بوده است. برای بررسی دقیق‌تر می‌توان فاصله زمانی را به کمتر از یک دقیقه نیز کاهش داد. بررسی‌ها نشان می‌دهد که بخش زیادی از این حساب‌های کاربری با فاصله‌های زمانی کمتر از یک دقیقه فعالیت داشتند و همه فعالیت‌های آنها در بازنشر (ریتوییت)کردن توییت‌های سایر کاربرانی که از این هشتگ استفاده می‌کردند، خلاصه شده است.
برای بررسی دقیق‌تر ۲۹ حساب کاربری که دارای رفتار باتی بودند و همچنین بیشترین اثرگذاری در فراگیرشدن این هشتگ را داشتند، مطالعه کردیم. در بیشترین مورد، یکی از این بات‌ها تعداد ۴۳۶ توییت را در فاصله زمانی یک دقیقه منتشر کرد و همان‌طوری که در نمودار زیر مشاهده می‌شود بیشترین فعالیت این حساب‌های کاربری در فاصله زمانی بین یک تا دو دقیقه صورت گرفته است؛ به عبارت ساده‌تر، این حساب‌های کاربری که همگی جزء اثرگذارترین حساب‌ها در این توفان توییتری بودند، در فاصله‌های زمانی یک تا دو دقیقه بیشترین تعداد توییت را ارسال کردند که همه آنها از نوع بازنشر یا ریتوییت بوده است. ارسال توییت متن و عکس در فاصله زمانی کم و به تعداد زیاد، کار یک کاربر عادی نیست، بلکه با توجه به فاصله‌های زمانی‌ای که از الگوی خاصی پیروی می‌کنند، می‌شود به این نتیجه رسید که یک ماشین این پست‌ها را ارسال کرده است.
با توجه به نوع بازنشربودن فعالیت آنها، می‌شود دریافت که هدف اصلی این حساب‌های کاربری فراگیرکردن هشتگ مورد نظر است.
۳. توییت‌کردن اخبار جعلی و اطلاعات غلط:
زمانی نه‌چندان دور این شبکه‌های خبری و بنگاه‌های رسانه‌ای بزرگ بودند که براساس آموزش‌های آکادمیک تصمیم می‌گرفتند چه موضوعی باید به‌عنوان خبر انتخاب شود و براساس دستورات تحریریه خود آن را به خبر اول تبدیل کنند و روی آن انواع مانور‌های خبری را بدهند.
پس از روی‌کار‌آمدن شبکه‌های اجتماعی اما، انحصار رسانه‌ای شبکه‌های خبری عملا زیر سؤال رفته است. این شرایط در کشورهایی که در آنها ضعف رسانه‌ای وجود دارد و مردمان آنها به رسانه‌های اصلی آن کشور اعتماد ندارند، بسیار پیچیده‌تر می‌شود، به‌طوری‌که رسانه‌های اجتماعی عملا به منبع اصلی خبری شهروندان تبدیل می‌شوند.
در توفان توییتری مورد بحث اثر بی‌اعتمادی به منابع خبری داخل ایران و همچنین عدم اطلاع‌رسانی درست و دقیق درباره رخداد‌ها در مناطق دور از شهرهای مرکزی، عاملی برای مانور خبری و نشر اخبار نادرست بود.
به‌عنوان نمونه در بین اثرگذارترین توییت‌هایی که باعث بیشترپخش‌شدن هشتگ «براندازم» شد، توییت کاربری با نام مستعار «پسر باد» بود که ویدئویي ۱۲ثانیه‌ای با عنوان «عصر دوشنبه دوم بهمن/ اعتراض مردم بلوچ و حمله با سنگ به پاسگاه دلگان» منتشر کرده بود که بیش از ‌هزارو 800 بار دیده شده و خود توییت نیز تا بیش از صد بار بازنشر شده بود. تحقیقات از منابع محلی نشان می‌دهد که درگیری مذکور نه برای براندازی که در واکنش به بازداشت تعدادی قاچاقچی مواد مخدر صورت گرفته بود.
خبر این درگیری در گروه‌های واتس‌اپی در سیستان‌وبلوچستان منتشر شده بود اما هیچ‌کدام از رسانه‌های رسمی و محلی این خبر را پوشش ندادند. براساس گزارش این گروه‌های خبری علت اصلی درگیری نه براندازی که واکنش به مجروح‌شدن دو زن در درگیری بین مأموران مبارزه با مواد مخدر و قاچاقچیان بود. خبر این درگیری در حداقل دو گروه واتس‌اپی در سیستان‌وبلوچستان انعکاس داشت و منابع محلی این خبر را نیز تأیید کردند. عدم واکنش درست و نشر دقیق خبر و علت درگیری، دانسته یا ندانسته باعث شعله‌ورشدن آتش این توفان توییتری شد.
بررسی وب‌سایت‌های که برای نشر خبر در اين رابطه مورد توجه کاربران قرار گرفته است نیز نشان می‌دهد اخبار مورد استناد در این توفان توییتری عمدتا از وب‌سایت‌های مریم رجوی و وب‌سایت روزنامه عکاظ در عربستان سعودی است. بررسی حساب توییتری نادر العنزی نویسنده مطلب روزنامه عکاظ، نشان می‌دهد که او به صورت مشخص اخبار گروه مجاهدین خلق (منافقين) و رضا پهلوی را پوشش خبری می‌دهد. وب‌سایت العربیه دیگر وب‌سایتی بود که اثرگذاری خبری بسیار بالایی در این توفان توییتری داشت. این سازمان خبری یکی از شایع‌سازترین سازمان‌های خبری در مورد مسائل استراتژیک و یکی از موفق‌ترین شبکه‌های دنیا به حساب می‌آید. میزان نشر اخبار جعلی و شایعه‌سازی توسط این شبکه خبری آن‌قدر زیاد بود که در تاریخ شش بهمن ۱۳۹۶ آفکام، نهاد ناظر بر رسانه‌ها در بریتانیا، شبکه العربیه را به دلیل نقض حقوق شهروندان بحرین و رعایت‌نکردن بی‌طرفی ۱۷۰‌ هزار دلار جریمه کرد.
در حوزه سایر شبکه‌های اجتماعی اثرگذار در این توفان توییتری که خود به‌عنوان رسانه عمل کردند، صفحه‌های خبری تحت عنوان «ایران آزاد» در اینستاگرام، توییتر و فیس‌بوک هستند. بررسی حساب‌های این شبکه خبری در شبکه‌های اجتماعی به تنهایی برای شناسایی وابستگی سیاسی و سازمانی «ایران آزاد» کافی نیست، چراکه در این صفحه‌ها عمدتا اخبار حقوق‌بشری در مورد ایران مطرح شده است، با این وجود بررسی اطلاعات دامنه وب‌سایت این نهاد خبری نشان می‌دهد که این وب‌سایت با ایمیلی ثبت ‌شده که متعلق به حساب کاربری در توییتر است که از اعضای سازمان مجاهدین خلق (منافقين) است و این وب‌سایت و شبکه‌های اجتماعی آن نیز متعلق یا سمپات همین گروه سیاسی است.
درصد منابع خبری مورد استفاده بررسی حساب‌های توییتری که بیشترین اثرگذاری (Influence) را داشتند نشان می‌دهد اکثر آنها، حساب‌های متعلق به اعضا یا سمپات‌های سازمان مجاهدین خلق (منافقين) عمدتا از محل‌هایی در نزدیکی یا داخل لبنان هستند.
۴. تغییر نام کاربری و حساب‌های مدیریت‌شده:
ما متوجه شدیم برخی از حساب‌هایی که به‌عنوان بات شناسایي شدند پس از اتمام توفان توییتری نام کاربری خود را تغییر دادند که به نظر می‌رسد هدف چنین کاری ادامه فعالیت در کمپین دیگری باشد. به‌عنوان نمونه حساب Kiarash88676204 که یکی از فعال‌ترین حساب‌ها در این کمپین و توفان توییتری بود و به‌طور میانگین روزی هزار توییت را بازنشر می‌کرد، بدون آنکه هیچ چیزی به آنها اضافه کند، پس از دو هفته نام کاربری خود را تغییر داد و با همان روش فعالیت، در کمپین دیگری شروع به فعالیت کرد. نام کاربری حساب‌های توییتر به راحتی قابل تغییر است اما کد کاربری تحت هیچ شرایطی تغییر نخواهد کرد. این کد در حالت عادی توسط کاربر قابل مشاهده نیست. این کاربر که خود زنجیره‌ای از بات‌ها را فالو می‌کرد، در تلاش بود با استفاده از ساختن یک شبکه از بات‌ها، مطالب مربوط به این کمپین و توفان توییتری بیشتر و بیشتر دیده شوند که البته پس از چند روز تعداد فالوئر‌های او از ۱۴۰ فالوئر به ۱۴ کاهش پیدا کرد که به نظر می‌رسد به دلیل مسدودشدن این زنجیره بات‌ها توسط توییتر باشد، گرچه پس از تغییر نام و شروع فعالیت در کمپین جدیدی فالوئر‌های خود را مجددا به دست آورد.
باید توجه داشت که این نه اولین و نه آخرین‌باری است که فضای توییتر در کنترل گروهی خاص قرار می‌گیرد که می‌توانند با ایجاد موج و نشر اخبار غیرواقعی اهداف و مقاصد خود را دنبال کنند. باید دقت کنیم تا زمانی که ما این میدان نبرد را با فیلترینگ بدون دلیل، به دیگران واگذار کردیم، این رویه به شکل استفاده از ربات یا حتی غیر از آن ادامه خواهد داشت. تا زمانی که کاربران حقیقی توییتر ساکن ایران، پشت دیوار بلند فیلترینگ توییتر گیر کنند، همین رویه و حتی بدتر از آن ادامه خواهد داشت. توییتر به گناهی نکرده فیلتر شد، فیلتری که ضرر آن بسیار بسیار بیشتر از منفعت آن است. پرسش بنیادین که تمام مسئولان ایرانی به‌ویژه اعضای شورای عالی فضای مجازی باید به آن پاسخ دهند، این است که چرا شبکه‌ای اجتماعی که در آن تمام مسئولان سیاسی کشور، در عالی‌ترین سطح سیاسی تا نماینده‌های شورای شهر، از روزنامه‌ها و سایت‌های اصولگرا، كه هر روز مقاله‌ای بدون منطق در مورد فیلترینگ منتشر می‌کنند، تا خبرنگاران مستقل و شهروند خبرنگار، حضور دارند و از آن استفاده می‌کنند، باید فیلتر باشد؟ قانونی که رعایت نمی‌شود چه سودی برای کشور دارد؟ چرا مرز‌های سایبری خود را روی شهروندان خود بستیم؟ شهروندانی که می‌توانند تمام آن کلاه‌ها را پر کنند.
*محقق امنیت، حقوق آنلاین و دسترسی به اینترنت

امیر رشیدی*: برای تحلیل این توفان توییتری از قطعه برنامه‌هایی استفاده شده است که با زبان برنامه‌نویسی پایتون و بانک اطلاعاتی SQLite نوشته شده‌اند و اطلاعات لازم از طریق توابعی که API توییتر به صورت رایگان در اختیار برنامه‌نویس‌ها قرار می‌دهد استفاده شده است. برای اطمینان پیداکردن از صحت داده‌های جمع‌آوری‌شده و تحلیل‌های آنها، اطلاعات حاصل‌شده را با داده‌هایی که ابزار‌های آنلاینی شبکه‌های اجتماعی را تحلیل می‌کنند، تطبیق داده شدند. در نهایت، نتیجه حاصل و داده‌های مورد مطالعه به وسیله دو برنامه‌نویس، یک تحلیلگر شبکه‌های اجتماعی، سه خبرنگار مستقل ساکن ایران و یک کارشناس سیاسی مستقل ساکن اروپا مورد بررسی قرار گرفتند.
مقدمه
مرادبیگ در جنگ با حسام‌بیگ شکست خورده و مدتی است که از صحرای خودش عقب‌نشینی کرده و با هویتی ساختگی در کنار کوچ‌نشین‌ها زندگی می‌کند. حسام‌بیگ با خیال به‌چنگ‌آوردن آخرین دارایی‌های مراد به صحرای او می‌رود، اما با یک لشکر روبه‌رو می‌شود. زمانی که هر دو گروه شروع به تیراندازی می‌کنند، مراد متوجه می‌شود که لشکر خیالی او فقط یک نفر است که تفنگ‌های زیادی دارد. به آدم‌هایش دستور آتش‌بس می‌دهد و می‌گوید: «تیر‌ها‌تون رو در کردید اما اون یه ‌نفره، اون کلاه‌ها هم خالیه، کله توش نیست». و ادامه می‌دهد: «این خودش یه نفره، اما تفنگش زیاده».
از روز بیستم دی‌ماه ۱۳۹۶ موجی در توییتر راه افتاد که وجه مشترک همه آنها استفاده از #براندازم بود. این هشتگ در طول مدت دو هفته، یعنی تا تاریخ چهارم بهمن‌ماه ۱۳۹۶ بیش از ۱۴۰‌ هزار توییت را به خود اختصاص داد که از این تعداد ۱۰۸‌ هزار آن ریتوییت و بیش از شش ‌هزار آن پاسخ به توییت‌های دیگر بود. موج راه‌افتاده با این هشتگ در سوم بهمن‌ماه به سمت هشتگ #چی_دادیم_چی_گرفتیم تغییر کرد که این تغییر فقط یک تغییر در گفتمان مطرح‌شده نبود، بلکه از نظر ساختاری و روش فعالیت نیز تغییراتی چشمگیر داشت.
توییت‌ها‌ی هشتگ #براندازم عمدتا با خشونت کلامی زیادی همراه بودند. این توییت‌ها سیدمحمد خاتمی، رئیس‌جمهور سابق ایران، را هدف قرار داده بودند و به نظر می‌رسید که در واکنش به بیانیه مجمع روحانیون مبارز شکل گرفته‌اند. مشارکت‌کننده‌ها در این توفان توییتری عمدتا خاتمی را هدف قرار داده بودند و با یک نگاه این‌طور به نظر می‌رسید که مشارکت‌کننده‌ها در این توفان، که در برخی رسانه‌ها از آنها به صورت عموم مردم ایران یاد شده است، نه‌تنها از اصلاحات عبور کردند، بلکه خواهان براندازی نظام موجود ایران نیز هستند. اما آیا برای تحلیل اتفاق‌ها در شبکه‌های اجتماعی یک نگاه کافی است؟ آیا حسام‌بیگ در میان گردوخاک ناشی از شلیک‌های پیاپی اسلحه‌ها توانست بفهمد با چه چیزی در حال جنگ است؟ پاسخ به این سؤال در یک کلمه است؛ خیر.
نگارنده ضمن آنکه اعتقاد جدی و محکمی مبنی بر انعکاس صداهای مختلف مردم و خواسته‌های آنها در شبکه‌های اجتماعی دارد و اعتقاد دارد که باید این صدا‌ها را بیشتر از هر چیز دیگری جدی گرفت، این نکته را یادآور می‌شود که تحلیل داده‌ها در شبکه‌های اجتماعی چیزی نیست که با یک نگاه بتوان انجام داد؛ همان‌طور که حسام با یک نگاه نفهمید با چه چیزی در حال جنگیدن است. بزرگ‌ترین مشکل در شبکه‌های اجتماعی این است که ما عموما داده‌های در دسترس را می‌بینیم. درحالی‌که برای تحلیل یک رویداد در شبکه اجتماعی مانند توییتر به تحلیل عمیق‌تر و بیشترخواندن چند پست نیاز است. در بررسی داده‌ها در بازه زمانی ۲۰ دی‌ماه ۱۳۹۶ تا اول بهمن ۱۳۹۶ بیش از ۱۴۰‌ هزار توییت با هشتگ «براندازم» منتشر شد که بیشترین میزان پست در تاریخ ۲۷ دی با تعداد ۴۹‌هزار و ۷۰۰ توییت را به خود اختصاص داد.
در توییتر چند نوع پست، شامل توییت (پست معمولی)، ریتوییت (بازنشر توییت) و ریپلای (پاسخ) برخورد می‌کنیم. درباره این هشتگ و در همان بازه زمانی بیشترین توییت‌ها به‌ترتیب در کشور‌های ایران، انگلستان، کانادا، اتریش، فرانسه، آلمان، استرالیا، هلند، سوئد و سوئیس و بیشترین پاسخ‌ها از نظر موقعیت جغرافیایی به‌ترتیب مربوط به کشور‌های ایران، اتریش، سوئد، سوئیس، هلند، آلمان، کانادا، استرالیا، فرانسه و انگلستان بود و در این میان بیشترین شهر‌هایی که در این توفان توییتری مشارکت داشتند، به‌ترتیب عبارت از تهران، لندن، شیکاگو، شهر کبک، ونکوور، آمستردام، سیدنی، برلین و پاریس بودند.
از هشتگ در شبکه‌های اجتماعی مانند توییتر که امکان استفاده از آن وجود دارد، برای شناساندن پیام‌ها روی یک موضوع خاص استفاده می‌شود. در کنار هشتگ‌ اصلی همیشه هشتگ‌های فرعی نیز شکل می‌گیرند که با بررسی آنها می‌توان دریافت کرد که سازمان‌‌دهنده‌ها و مشارکت‌‌کننده‌ها در یک توفان توییتری چه نوع پیام‌هایی را درباره چه موضوعاتی قصد داشتند منتقل کنند.
درباره هشتگ #براندازم می‌توان سه موضوع اصلی را شناسایی کرد، که به‌ترتیب میزان استفاده عبارت‌اند از:
۱. برنامه بعدی: با توجه به اینکه هشتگ‌های دوم و سوم مورد استفاده در این توفان توییتری به‌ترتیب #قیام_بهمن و #تظاهرات_سراسری بودند، به نظر می‌رسید افرادی که در راه‌اندازی و نه استفاده از این هشتگ مشارکت کردند، تصمیم داشتند تا در بهمن‌ماه اعتراضات سراسری دیگری را نیز برنامه‌ریزی کنند.
۲. اهداف و خواست‌ها: با توجه به اینکه BanIRIB# (به معنی تحریم صداوسیما) سومین هشتگی بود که بیشترین استفاده را در این توفان توییتری داشت، می‌توان به این موضوع پی‌برد که برگزارکننده‌های این توفان توییتری به صورت گسترده درخواست تحریم صداوسیما از سوی دولت آمریکا را نیز مطرح می‌کردند.
۳. نگرش سیاسی: در بین همه هشتگ‌های مرتبط فقط دو نام که نشان‌دهنده گرایش سیاسی افراد است، به چشم می‌خورد. ابتدا هشتگ «RezaPahlavi#» و پس از آن هشتگ «#خاتمی_خفه_شو» که از عبارات استفاده‌شده در این هشتگ‌ها می‌توان فهمید که افرادی که از هشتگ اول استفاده کردند، اگر حامی رضا پهلوی نبودند، حداقل سمپات فرزند دومین پادشاه از سلسله پهلوی در ایران بودند. همچنین از عبارت «#خاتمی_خفه_شو» می‌توان دریافت که استفاده‌کنندگان این هشتگ از مخالفان جدی پنجمین رئیس‌جمهور ایران بودند، گرچه این هشتگ جز هفته اول، به شکل گسترده مورد استفاده نبود؛ به‌بیان‌دیگر تا اینجا می‌شود دریافت که بخش زیادی از مشارکت‌کننده‌ها در این هشتگ حامیان سلطنت پهلوی و مخالفان اصلاحات در ایران بودند، گرچه این همه حمایت‌ها و مخالفت‌ها با شخصیت‌ها و گرایش‌های سیاسی نیست و در بخش «توییت‌کردن اخبار جعلی و اطلاعات غلط» گرایش سیاسی دیگری را که به‌شدت مورد استفاده بود، بررسی خواهیم کرد.
نکته شایان توجه اینجاست که تحلیل‌های اولیه ناظران و خبرنگاران از این توفان توییتری، حمله‌های شدید به محمد خاتمی، رئیس‌جمهور پیشین ایران، را اعلام می‌کرد، اما تحلیل هشتگ‌های مرتبط با این توفان توییتری نشان از آن داشت که این موضوع تقریبا از آخرین اولویت‌های سازمان‌دهندگان و مشارکت‌کننده‌ها در این توفان توییتری بود.
نقش روبات‌ها
روبات‌های تبلیغاتی سیاسی حساب‌های نیمه‌خودکار یا خودکار در توییتر هستند که خود را به‌عنوان انسان واقعی نشان می‌دهند و محتوای سیاسی قطبی را منتشر می‌کنند. آنها اغلب محتوای دیگران را بازپخش (Retweet) می‌کنند تا محتوای خودشان را به اشتراک بگذارند.
برای بررسی حساب‌هایی که مشکوک به «بات» بودند، از فاکتور‌هایی که از سوی وب‌سایت
botcheck.me معرفی شده است، استفاده کردیم که عبارت‌اند از:
۱. تاریخ ایجاد:
بیشتر از ۲۷ درصد حساب‌های کاربری که در این توفان توییتری فعال بودند، در روز‌های منتهی به این توفان توییتری ایجاد شدند و در اولین فعالیت‌های آنها نشر و بازنشر گسترده توییت‌هایی است که با این هشتگ ارسال شده‌اند.
۲. تناوب توییت:
نقطه مشترک تمام حساب‌هایی که رفتاری غیرانسانی داشتند، تناوب ارسال پست در فاصله‌های زمانی کوتاه است؛ به‌طوری‌که در برخی موارد، در طول یک روز بیش از هزارو ۵۰۰ توییت به شکل بازنشر منتشر کرده که ۱۷ درصد آنها با فاصله زمانی یک دقیقه، ۱۱ درصد با فاصله زمانی دو دقیقه، هشت درصد با فاصله زمانی سه دقیقه بوده است. برای بررسی دقیق‌تر می‌توان فاصله زمانی را به کمتر از یک دقیقه نیز کاهش داد. بررسی‌ها نشان می‌دهد که بخش زیادی از این حساب‌های کاربری با فاصله‌های زمانی کمتر از یک دقیقه فعالیت داشتند و همه فعالیت‌های آنها در بازنشر (ریتوییت)کردن توییت‌های سایر کاربرانی که از این هشتگ استفاده می‌کردند، خلاصه شده است.
برای بررسی دقیق‌تر ۲۹ حساب کاربری که دارای رفتار باتی بودند و همچنین بیشترین اثرگذاری در فراگیرشدن این هشتگ را داشتند، مطالعه کردیم. در بیشترین مورد، یکی از این بات‌ها تعداد ۴۳۶ توییت را در فاصله زمانی یک دقیقه منتشر کرد و همان‌طوری که در نمودار زیر مشاهده می‌شود بیشترین فعالیت این حساب‌های کاربری در فاصله زمانی بین یک تا دو دقیقه صورت گرفته است؛ به عبارت ساده‌تر، این حساب‌های کاربری که همگی جزء اثرگذارترین حساب‌ها در این توفان توییتری بودند، در فاصله‌های زمانی یک تا دو دقیقه بیشترین تعداد توییت را ارسال کردند که همه آنها از نوع بازنشر یا ریتوییت بوده است. ارسال توییت متن و عکس در فاصله زمانی کم و به تعداد زیاد، کار یک کاربر عادی نیست، بلکه با توجه به فاصله‌های زمانی‌ای که از الگوی خاصی پیروی می‌کنند، می‌شود به این نتیجه رسید که یک ماشین این پست‌ها را ارسال کرده است.
با توجه به نوع بازنشربودن فعالیت آنها، می‌شود دریافت که هدف اصلی این حساب‌های کاربری فراگیرکردن هشتگ مورد نظر است.
۳. توییت‌کردن اخبار جعلی و اطلاعات غلط:
زمانی نه‌چندان دور این شبکه‌های خبری و بنگاه‌های رسانه‌ای بزرگ بودند که براساس آموزش‌های آکادمیک تصمیم می‌گرفتند چه موضوعی باید به‌عنوان خبر انتخاب شود و براساس دستورات تحریریه خود آن را به خبر اول تبدیل کنند و روی آن انواع مانور‌های خبری را بدهند.
پس از روی‌کار‌آمدن شبکه‌های اجتماعی اما، انحصار رسانه‌ای شبکه‌های خبری عملا زیر سؤال رفته است. این شرایط در کشورهایی که در آنها ضعف رسانه‌ای وجود دارد و مردمان آنها به رسانه‌های اصلی آن کشور اعتماد ندارند، بسیار پیچیده‌تر می‌شود، به‌طوری‌که رسانه‌های اجتماعی عملا به منبع اصلی خبری شهروندان تبدیل می‌شوند.
در توفان توییتری مورد بحث اثر بی‌اعتمادی به منابع خبری داخل ایران و همچنین عدم اطلاع‌رسانی درست و دقیق درباره رخداد‌ها در مناطق دور از شهرهای مرکزی، عاملی برای مانور خبری و نشر اخبار نادرست بود.
به‌عنوان نمونه در بین اثرگذارترین توییت‌هایی که باعث بیشترپخش‌شدن هشتگ «براندازم» شد، توییت کاربری با نام مستعار «پسر باد» بود که ویدئویي ۱۲ثانیه‌ای با عنوان «عصر دوشنبه دوم بهمن/ اعتراض مردم بلوچ و حمله با سنگ به پاسگاه دلگان» منتشر کرده بود که بیش از ‌هزارو 800 بار دیده شده و خود توییت نیز تا بیش از صد بار بازنشر شده بود. تحقیقات از منابع محلی نشان می‌دهد که درگیری مذکور نه برای براندازی که در واکنش به بازداشت تعدادی قاچاقچی مواد مخدر صورت گرفته بود.
خبر این درگیری در گروه‌های واتس‌اپی در سیستان‌وبلوچستان منتشر شده بود اما هیچ‌کدام از رسانه‌های رسمی و محلی این خبر را پوشش ندادند. براساس گزارش این گروه‌های خبری علت اصلی درگیری نه براندازی که واکنش به مجروح‌شدن دو زن در درگیری بین مأموران مبارزه با مواد مخدر و قاچاقچیان بود. خبر این درگیری در حداقل دو گروه واتس‌اپی در سیستان‌وبلوچستان انعکاس داشت و منابع محلی این خبر را نیز تأیید کردند. عدم واکنش درست و نشر دقیق خبر و علت درگیری، دانسته یا ندانسته باعث شعله‌ورشدن آتش این توفان توییتری شد.
بررسی وب‌سایت‌های که برای نشر خبر در اين رابطه مورد توجه کاربران قرار گرفته است نیز نشان می‌دهد اخبار مورد استناد در این توفان توییتری عمدتا از وب‌سایت‌های مریم رجوی و وب‌سایت روزنامه عکاظ در عربستان سعودی است. بررسی حساب توییتری نادر العنزی نویسنده مطلب روزنامه عکاظ، نشان می‌دهد که او به صورت مشخص اخبار گروه مجاهدین خلق (منافقين) و رضا پهلوی را پوشش خبری می‌دهد. وب‌سایت العربیه دیگر وب‌سایتی بود که اثرگذاری خبری بسیار بالایی در این توفان توییتری داشت. این سازمان خبری یکی از شایع‌سازترین سازمان‌های خبری در مورد مسائل استراتژیک و یکی از موفق‌ترین شبکه‌های دنیا به حساب می‌آید. میزان نشر اخبار جعلی و شایعه‌سازی توسط این شبکه خبری آن‌قدر زیاد بود که در تاریخ شش بهمن ۱۳۹۶ آفکام، نهاد ناظر بر رسانه‌ها در بریتانیا، شبکه العربیه را به دلیل نقض حقوق شهروندان بحرین و رعایت‌نکردن بی‌طرفی ۱۷۰‌ هزار دلار جریمه کرد.
در حوزه سایر شبکه‌های اجتماعی اثرگذار در این توفان توییتری که خود به‌عنوان رسانه عمل کردند، صفحه‌های خبری تحت عنوان «ایران آزاد» در اینستاگرام، توییتر و فیس‌بوک هستند. بررسی حساب‌های این شبکه خبری در شبکه‌های اجتماعی به تنهایی برای شناسایی وابستگی سیاسی و سازمانی «ایران آزاد» کافی نیست، چراکه در این صفحه‌ها عمدتا اخبار حقوق‌بشری در مورد ایران مطرح شده است، با این وجود بررسی اطلاعات دامنه وب‌سایت این نهاد خبری نشان می‌دهد که این وب‌سایت با ایمیلی ثبت ‌شده که متعلق به حساب کاربری در توییتر است که از اعضای سازمان مجاهدین خلق (منافقين) است و این وب‌سایت و شبکه‌های اجتماعی آن نیز متعلق یا سمپات همین گروه سیاسی است.
درصد منابع خبری مورد استفاده بررسی حساب‌های توییتری که بیشترین اثرگذاری (Influence) را داشتند نشان می‌دهد اکثر آنها، حساب‌های متعلق به اعضا یا سمپات‌های سازمان مجاهدین خلق (منافقين) عمدتا از محل‌هایی در نزدیکی یا داخل لبنان هستند.
۴. تغییر نام کاربری و حساب‌های مدیریت‌شده:
ما متوجه شدیم برخی از حساب‌هایی که به‌عنوان بات شناسایي شدند پس از اتمام توفان توییتری نام کاربری خود را تغییر دادند که به نظر می‌رسد هدف چنین کاری ادامه فعالیت در کمپین دیگری باشد. به‌عنوان نمونه حساب Kiarash88676204 که یکی از فعال‌ترین حساب‌ها در این کمپین و توفان توییتری بود و به‌طور میانگین روزی هزار توییت را بازنشر می‌کرد، بدون آنکه هیچ چیزی به آنها اضافه کند، پس از دو هفته نام کاربری خود را تغییر داد و با همان روش فعالیت، در کمپین دیگری شروع به فعالیت کرد. نام کاربری حساب‌های توییتر به راحتی قابل تغییر است اما کد کاربری تحت هیچ شرایطی تغییر نخواهد کرد. این کد در حالت عادی توسط کاربر قابل مشاهده نیست. این کاربر که خود زنجیره‌ای از بات‌ها را فالو می‌کرد، در تلاش بود با استفاده از ساختن یک شبکه از بات‌ها، مطالب مربوط به این کمپین و توفان توییتری بیشتر و بیشتر دیده شوند که البته پس از چند روز تعداد فالوئر‌های او از ۱۴۰ فالوئر به ۱۴ کاهش پیدا کرد که به نظر می‌رسد به دلیل مسدودشدن این زنجیره بات‌ها توسط توییتر باشد، گرچه پس از تغییر نام و شروع فعالیت در کمپین جدیدی فالوئر‌های خود را مجددا به دست آورد.
باید توجه داشت که این نه اولین و نه آخرین‌باری است که فضای توییتر در کنترل گروهی خاص قرار می‌گیرد که می‌توانند با ایجاد موج و نشر اخبار غیرواقعی اهداف و مقاصد خود را دنبال کنند. باید دقت کنیم تا زمانی که ما این میدان نبرد را با فیلترینگ بدون دلیل، به دیگران واگذار کردیم، این رویه به شکل استفاده از ربات یا حتی غیر از آن ادامه خواهد داشت. تا زمانی که کاربران حقیقی توییتر ساکن ایران، پشت دیوار بلند فیلترینگ توییتر گیر کنند، همین رویه و حتی بدتر از آن ادامه خواهد داشت. توییتر به گناهی نکرده فیلتر شد، فیلتری که ضرر آن بسیار بسیار بیشتر از منفعت آن است. پرسش بنیادین که تمام مسئولان ایرانی به‌ویژه اعضای شورای عالی فضای مجازی باید به آن پاسخ دهند، این است که چرا شبکه‌ای اجتماعی که در آن تمام مسئولان سیاسی کشور، در عالی‌ترین سطح سیاسی تا نماینده‌های شورای شهر، از روزنامه‌ها و سایت‌های اصولگرا، كه هر روز مقاله‌ای بدون منطق در مورد فیلترینگ منتشر می‌کنند، تا خبرنگاران مستقل و شهروند خبرنگار، حضور دارند و از آن استفاده می‌کنند، باید فیلتر باشد؟ قانونی که رعایت نمی‌شود چه سودی برای کشور دارد؟ چرا مرز‌های سایبری خود را روی شهروندان خود بستیم؟ شهروندانی که می‌توانند تمام آن کلاه‌ها را پر کنند.
*محقق امنیت، حقوق آنلاین و دسترسی به اینترنت

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها