|

«امانت» آموزش‌وپرورش

حامد طبيبي

1- جامعه ايراني داراي رفتارها، عادات و سنت‌هايي است که در مورد مطلوب نبودن برخي و صد البته لزوم اصلاح آنها، ميان نخبگان، انديشمندان و افرادي که مسووليت‌هاي اجرايي و تقنيني را عهده‌دار مي‌شوند ـ با هر گرايش سياسي و نگرش اجتماعي- اتفاق‌نظر وجود دارد. احتمالا هر يک از ما در مقام گوينده يا شنونده، پيرامون اينکه براي «تغيير» يا «بهبود» اين دست عملکردها در نهاد خانواده، در روابط اجتماعي و حتي در رفتارهاي ترافيکي نياز به «فرهنگ‌سازي»، امري غيرقابل انکار است را گفته‌ايم و شنيده‌ايم. همچنين به‌طور معمول در لابه‌لاي اين مباحث، به اين نکته کليدي و کاملا درست اشاره شده که تغيير فرهنگ غالب و رويه‌هاي نادرست و حتي نوع نگرش به مقولاتي چون تعهد و التزام به‌کار و تلاش، رعايت حقوق همه، برتري دادن به منافع جمعي نسبت به منفعت‌طلبي فردي، احترام به همنوع به‌ويژه سالمندان و کودکان، رعايت قانون و... بايد از دوران مدرسه به‌ويژه دوره‌هاي ابتدايي و راهنمايي نهادینه شود يعني در دوره‌اي که هنوز شخصيت آنان شکل نگرفته است. اگر اين گزاره درست انگاشته شود به معناي آن است که در کنار - و پس از- نقش تربيتي والدين، اين نظام آموزش‌وپرورش است که وظيفه بسيار دشوار و حساس ساخت يک عضو موثر براي امروز و فرداي کشور را بر عهده دارد.
2- هر يک از وزارتخانه‌ها به‌سبب جايگاه دولت در شرايط فعلي ايران، از اهميت قابل‌توجهي برخوردارند. در بياني جزيي‌تر، اثربخشي دولت در ساختار فعلي ايران -چه امري مثبت تلقي شود يا منفي- میزاني حداکثري است. دوره دولت‌هاي گذشته به‌خوبي نشان مي‌دهد که در صورت حضور يک دولت که درک درستي از ايران و جهان امروز و قواعد و لوازم آن داشته باشد، پيشرفت کشور چه روند‌ رو‌به‌رشدي را طي خواهد کرد. در اين ميان برخي سازمان‌ها و وزارتخانه‌ها، از نظر «دربر‌گيري» و «شمول» دست بالاتري را دارند. يک روي اين سکه به ماموريت وزارتخانه و روي ديگر، به وسواسي که خانواده‌هاي ايراني همواره به مقولاتي چون آموزش و بهداشت داشته و دارند باز‌مي‌گردد.
3- در سال‌هاي اخير اهميت موضوع آموزش فرزندان، فزوني يافته و بر اساس آمار، جزو سه هزينه اول خانوار به‌ويژه خانوارهاي شهري است. اين در حالي است که با وجود اين هزينه‌هاي کمرشکن که به‌طور عمده در مقطع راهنمايي و متوسطه صورت مي‌گيرد، نظام آموزش‌وپرورش، خروجي مطلوب براي دانش‌آموز و والدين به دست نمي‌دهد. کارشناسان، بي‌ثباتي در ساختار آموزش‌وپرورش، تغييرات پياپي و کارشناسي‌نشده در محتواي کتب و حتي نوع نظام آموزشي، کاهش کرامت نيروي انساني باارزش فعال در اين بخش و البته، ناتواني مديران ارشد اين حوزه در برقراري ارتباط موثر با نيازهاي صنعت و حتي بخش آموزش‌عالي را از جمله دلايل وضع موجود مي‌دانند. بر اساس آمار تنها 14 درصد داوطلبان آزمون‌هاي سراسري در رشته‌هاي روزانه پذيرفته مي‌شوند و اين در حالي است که هزينه‌هاي صورت‌گرفته براي آموزش فرزندان در مقطع متوسطه براي يک سال، بيش از کل شهريه مقطع کارشناسي در دانشگاه آزاد يا دوره‌هاي پولي دانشگاه‌هاي سراسري، غيرانتفاعي و پيام‌نور است.
و اگر بنا بود فرزند آنها در اين دوره‌ها تحصيل کند، هفت‌سال صرف مبالغ هنگفت از راهنمايي تا پيش‌دانشگاهي (پيش از تبديل‌شدن به نظام 3-3-6) محلي از اعراب نداشت. سوي ديگر ماجرا، خانوارهايي هستند که امکان قراردادن آموزش عمومي با اين کيفيت در سبد هزينه خانوار خود را ندارند. شرايط امروز برخي مدارس دولتي، گويای بسياري از واقعيت‌هاست و بي‌توجهي وزارتخانه به حذف بسياري از فرصت‌هاي تحصيلي براي دانش‌آموزان دختر در دانشگاه‌ها با وجود هزينه مشترک با پسران در دوران تحصيل مدرسه، زاويه‌اي ديگر از درهم ريختگي وضعيت در مدیريت آموزش‌وپرورش است.
4- وزارت آموزش‌وپرورش شايد تنها وزارتخانه‌اي باشد که همه ايرانيان به‌نوعي در آن «نماينده» دارند در هر خانواده‌ای، يکي از فرزندان يا خواهر و برادر کوچک‌تر يا فرزندان بستگان نزديک به‌عنوان محصل، يا يکي از اعضاي خانواده به‌عنوان شاغل در اين بخش در جايگاه معلم و کارمند و... حضور دارند و از رشد يا افول اين بخش حياتي منتفع يا متضرر مي‌شوند. در دولت‌هاي نهم و دهم، آموزش‌وپرورش بيش از ساير وزارتخانه‌ها نظاره‌گر «آمدوشد»ها بود بي‌آنکه متوليان، اثر کمي و کيفي اين تغييرات بر بدنه اين مجموعه ملي و لطمه‌اي که در اثر حضور چهره‌هاي غيرمتخصص دیده را مدنظر قرار دهند. بر اثر اين بي‌انضباطي‌ها کار به جايي رسيده که براي نخستين‌بار، در ماه جاري حتي حقوق کارکنان نيز پس از ششمين روز ماه پرداخت شده است! بي‌شک همين شرايط کاملا خاص اين وزارتخانه بوده که رييس‌جمهور يازدهم را بر آن داشته تا برخلاف نظر رييس کارگروه آموزش‌وپرورش، بر حضور شخص «دکتر نجفی» در اين وزارتخانه اصرار ورزيده است.
5- محمدعلي نجفي نيازي به معرفي کردن ندارد. تنها وزير 9ساله آموزش‌وپرورش پس از انقلاب که چه به لحاظ تخصص و چه به سبب دارا بودن ارزش‌هاي فکري، شخصيتي و رويکرد سياسي، مورد توجه جريان‌هاي مختلف فکري، سياسي و عمده نيروهاي حوزه آموزش قرار دارد. اين مدير باسابقه که پس از نيمه‌کاره رها کردن دوره دکتراي دانشگاه «ام‌آي‌تي» به سبب وقوع انقلاب و نياز به حضور جوانان انقلابي و توانمند براي اداره کشور، از رياست دانشگاه صنعتي اصفهان تا تصدي وزارتخانه‌هاي آموزش‌عالي و آموزش‌وپرورش را در کارنامه دارد، بارها تاکيد داشته که علاقه‌مند به تصدي مسووليت‌هاي اجرايي نيست و ترجيح مي‌دهد در جايگاه يک مشاور، فعاليت کند. به همين دليل با وجود احتمال راي آوري بالايي که به‌سبب فعاليت شش‌ساله در شوراي شهر تهران داشت، ترجیح داد در انتخابات اخير شوراها نامزد نشود. پس از انتخاب دکتر حسن روحاني به‌عنوان رييس‌جمهور، نجفي بهترين گزينه براي رياست کارگروه آموزش‌وپرورش تشخيص داده شد و با وجود اينکه راي نخست را براي معرفي به‌عنوان گزينه وزارت کسب کرد، تلاش خود را به‌کار بست تا رييس‌جمهور را به معرفي يکي ديگر از گزينه‌ها مجاب کند. وضعيت نابسامان اين وزارتخانه در هشت سال گذشته و نارضايتي مردم از خدمات آن، اما امکان ريسک کردن را از روحاني گرفت و سرانجام، قرعه فال به نام نجفي افتاد.
6- کارشناسان اين حوزه معتقدند استقبال بدنه آموزش‌وپرورش از اين انتخاب، قابل پيش‌بيني بود. همه آنهايي که در سال‌هاي حد فاصل 67 تا 76، چه دانش‌آموز و چه «فرهنگي» بودند، خاطرات خوبي از آن سال‌ها در ذهن خود دارند. ارتقای جايگاه معلمان و اهتمام به منزلت فرهنگيان در کنار پايان دادن به نقاط ضعف «نظام قديم»، قابل چشم‌پوشي نيست. حتما در شرايطي که مجلس چهارم، سر سازگاري با وزير وقت آموزش‌وپرورش نداشت، پيشبرد برنامه‌ها دشوار بود و خود «نظام‌ترمي ـ واحدي» هم به‌سبب نو بودن، کاستي‌هايي داشت که به قول معلمان، به‌تدريج و در اجرا قابل رفع بود - و تا حدي شد - اما اصل رويکرد، مورد تاييد قاطبه فرهنگيان و دانش‌آموزان قرار داشت. آزمون مدارس نمونه‌مردمي، فرصتي براي تجربه رقابت علمي ميان دانش‌آموزان بود و «انتخاب واحد» هر ترم، آزمون تشخيص اولويت‌ها. مجموعه اين دلايل سبب شده تا عمده نمايندگان مجلس نيز با نظر به رويکرد و شيوه عمل نجفي، تمايل خود براي راي اعتماد را اعلام کنند. در اين ميان يکي از مجموعه‌هاي رسانه‌اي که در درج اخبار با اهداف خاص شهره آفاق است، فرداي معرفي کابينه گفت‌وگويي را با يکي از معاونان پيشين اين وزارتخانه انجام داد و مديريت نجفي در دوران وزارت را زير سوال برد. شاه‌بيت اين گفت‌وگو، اعتراف ضمني فرد مذکور و البته آن خبرگزاري است که تلويحا، مردم را به درک نکردن واقعيت‌ها متهم کرده است «در بين مردم به اشتباه مطرح است که آقاي نجفي در آن زمان که در آموزش‌وپرورش بودند، کارهاي اساسي انجام دادند؛ در صورتي که اينطور نبود. اقداماتي که انجام شد ناشي از قدمت طولاني بود که وي در آن زمان در آموزش‌وپرورش حضور داشت و هرچقدر زمان طولاني‌تر باشد به نظر مي‌رسد که کار زيادتري در آن دوره انجام شده است»! اعتراف ضمني ـ و احتمالا ناخواسته ـ به مقبوليت مردمي نجفي که در ميان فرهنگيان نيز همين‌گونه است از يک‌سو و متهم ساختن جماعتي که به‌سبب اهميت آينده فرزندان خود، وضعيت آموزش‌وپرورش را بهتر از هر کارشناسي «لمس» مي‌کنند، سنگيني اين «امانت» را بر دوش وزير پيشنهادي و همچنين اهالي بهارستان دوچندان مي‌سازد.
1- جامعه ايراني داراي رفتارها، عادات و سنت‌هايي است که در مورد مطلوب نبودن برخي و صد البته لزوم اصلاح آنها، ميان نخبگان، انديشمندان و افرادي که مسووليت‌هاي اجرايي و تقنيني را عهده‌دار مي‌شوند ـ با هر گرايش سياسي و نگرش اجتماعي- اتفاق‌نظر وجود دارد. احتمالا هر يک از ما در مقام گوينده يا شنونده، پيرامون اينکه براي «تغيير» يا «بهبود» اين دست عملکردها در نهاد خانواده، در روابط اجتماعي و حتي در رفتارهاي ترافيکي نياز به «فرهنگ‌سازي»، امري غيرقابل انکار است را گفته‌ايم و شنيده‌ايم. همچنين به‌طور معمول در لابه‌لاي اين مباحث، به اين نکته کليدي و کاملا درست اشاره شده که تغيير فرهنگ غالب و رويه‌هاي نادرست و حتي نوع نگرش به مقولاتي چون تعهد و التزام به‌کار و تلاش، رعايت حقوق همه، برتري دادن به منافع جمعي نسبت به منفعت‌طلبي فردي، احترام به همنوع به‌ويژه سالمندان و کودکان، رعايت قانون و... بايد از دوران مدرسه به‌ويژه دوره‌هاي ابتدايي و راهنمايي نهادینه شود يعني در دوره‌اي که هنوز شخصيت آنان شکل نگرفته است. اگر اين گزاره درست انگاشته شود به معناي آن است که در کنار - و پس از- نقش تربيتي والدين، اين نظام آموزش‌وپرورش است که وظيفه بسيار دشوار و حساس ساخت يک عضو موثر براي امروز و فرداي کشور را بر عهده دارد.
2- هر يک از وزارتخانه‌ها به‌سبب جايگاه دولت در شرايط فعلي ايران، از اهميت قابل‌توجهي برخوردارند. در بياني جزيي‌تر، اثربخشي دولت در ساختار فعلي ايران -چه امري مثبت تلقي شود يا منفي- میزاني حداکثري است. دوره دولت‌هاي گذشته به‌خوبي نشان مي‌دهد که در صورت حضور يک دولت که درک درستي از ايران و جهان امروز و قواعد و لوازم آن داشته باشد، پيشرفت کشور چه روند‌ رو‌به‌رشدي را طي خواهد کرد. در اين ميان برخي سازمان‌ها و وزارتخانه‌ها، از نظر «دربر‌گيري» و «شمول» دست بالاتري را دارند. يک روي اين سکه به ماموريت وزارتخانه و روي ديگر، به وسواسي که خانواده‌هاي ايراني همواره به مقولاتي چون آموزش و بهداشت داشته و دارند باز‌مي‌گردد.
3- در سال‌هاي اخير اهميت موضوع آموزش فرزندان، فزوني يافته و بر اساس آمار، جزو سه هزينه اول خانوار به‌ويژه خانوارهاي شهري است. اين در حالي است که با وجود اين هزينه‌هاي کمرشکن که به‌طور عمده در مقطع راهنمايي و متوسطه صورت مي‌گيرد، نظام آموزش‌وپرورش، خروجي مطلوب براي دانش‌آموز و والدين به دست نمي‌دهد. کارشناسان، بي‌ثباتي در ساختار آموزش‌وپرورش، تغييرات پياپي و کارشناسي‌نشده در محتواي کتب و حتي نوع نظام آموزشي، کاهش کرامت نيروي انساني باارزش فعال در اين بخش و البته، ناتواني مديران ارشد اين حوزه در برقراري ارتباط موثر با نيازهاي صنعت و حتي بخش آموزش‌عالي را از جمله دلايل وضع موجود مي‌دانند. بر اساس آمار تنها 14 درصد داوطلبان آزمون‌هاي سراسري در رشته‌هاي روزانه پذيرفته مي‌شوند و اين در حالي است که هزينه‌هاي صورت‌گرفته براي آموزش فرزندان در مقطع متوسطه براي يک سال، بيش از کل شهريه مقطع کارشناسي در دانشگاه آزاد يا دوره‌هاي پولي دانشگاه‌هاي سراسري، غيرانتفاعي و پيام‌نور است.
و اگر بنا بود فرزند آنها در اين دوره‌ها تحصيل کند، هفت‌سال صرف مبالغ هنگفت از راهنمايي تا پيش‌دانشگاهي (پيش از تبديل‌شدن به نظام 3-3-6) محلي از اعراب نداشت. سوي ديگر ماجرا، خانوارهايي هستند که امکان قراردادن آموزش عمومي با اين کيفيت در سبد هزينه خانوار خود را ندارند. شرايط امروز برخي مدارس دولتي، گويای بسياري از واقعيت‌هاست و بي‌توجهي وزارتخانه به حذف بسياري از فرصت‌هاي تحصيلي براي دانش‌آموزان دختر در دانشگاه‌ها با وجود هزينه مشترک با پسران در دوران تحصيل مدرسه، زاويه‌اي ديگر از درهم ريختگي وضعيت در مدیريت آموزش‌وپرورش است.
4- وزارت آموزش‌وپرورش شايد تنها وزارتخانه‌اي باشد که همه ايرانيان به‌نوعي در آن «نماينده» دارند در هر خانواده‌ای، يکي از فرزندان يا خواهر و برادر کوچک‌تر يا فرزندان بستگان نزديک به‌عنوان محصل، يا يکي از اعضاي خانواده به‌عنوان شاغل در اين بخش در جايگاه معلم و کارمند و... حضور دارند و از رشد يا افول اين بخش حياتي منتفع يا متضرر مي‌شوند. در دولت‌هاي نهم و دهم، آموزش‌وپرورش بيش از ساير وزارتخانه‌ها نظاره‌گر «آمدوشد»ها بود بي‌آنکه متوليان، اثر کمي و کيفي اين تغييرات بر بدنه اين مجموعه ملي و لطمه‌اي که در اثر حضور چهره‌هاي غيرمتخصص دیده را مدنظر قرار دهند. بر اثر اين بي‌انضباطي‌ها کار به جايي رسيده که براي نخستين‌بار، در ماه جاري حتي حقوق کارکنان نيز پس از ششمين روز ماه پرداخت شده است! بي‌شک همين شرايط کاملا خاص اين وزارتخانه بوده که رييس‌جمهور يازدهم را بر آن داشته تا برخلاف نظر رييس کارگروه آموزش‌وپرورش، بر حضور شخص «دکتر نجفی» در اين وزارتخانه اصرار ورزيده است.
5- محمدعلي نجفي نيازي به معرفي کردن ندارد. تنها وزير 9ساله آموزش‌وپرورش پس از انقلاب که چه به لحاظ تخصص و چه به سبب دارا بودن ارزش‌هاي فکري، شخصيتي و رويکرد سياسي، مورد توجه جريان‌هاي مختلف فکري، سياسي و عمده نيروهاي حوزه آموزش قرار دارد. اين مدير باسابقه که پس از نيمه‌کاره رها کردن دوره دکتراي دانشگاه «ام‌آي‌تي» به سبب وقوع انقلاب و نياز به حضور جوانان انقلابي و توانمند براي اداره کشور، از رياست دانشگاه صنعتي اصفهان تا تصدي وزارتخانه‌هاي آموزش‌عالي و آموزش‌وپرورش را در کارنامه دارد، بارها تاکيد داشته که علاقه‌مند به تصدي مسووليت‌هاي اجرايي نيست و ترجيح مي‌دهد در جايگاه يک مشاور، فعاليت کند. به همين دليل با وجود احتمال راي آوري بالايي که به‌سبب فعاليت شش‌ساله در شوراي شهر تهران داشت، ترجیح داد در انتخابات اخير شوراها نامزد نشود. پس از انتخاب دکتر حسن روحاني به‌عنوان رييس‌جمهور، نجفي بهترين گزينه براي رياست کارگروه آموزش‌وپرورش تشخيص داده شد و با وجود اينکه راي نخست را براي معرفي به‌عنوان گزينه وزارت کسب کرد، تلاش خود را به‌کار بست تا رييس‌جمهور را به معرفي يکي ديگر از گزينه‌ها مجاب کند. وضعيت نابسامان اين وزارتخانه در هشت سال گذشته و نارضايتي مردم از خدمات آن، اما امکان ريسک کردن را از روحاني گرفت و سرانجام، قرعه فال به نام نجفي افتاد.
6- کارشناسان اين حوزه معتقدند استقبال بدنه آموزش‌وپرورش از اين انتخاب، قابل پيش‌بيني بود. همه آنهايي که در سال‌هاي حد فاصل 67 تا 76، چه دانش‌آموز و چه «فرهنگي» بودند، خاطرات خوبي از آن سال‌ها در ذهن خود دارند. ارتقای جايگاه معلمان و اهتمام به منزلت فرهنگيان در کنار پايان دادن به نقاط ضعف «نظام قديم»، قابل چشم‌پوشي نيست. حتما در شرايطي که مجلس چهارم، سر سازگاري با وزير وقت آموزش‌وپرورش نداشت، پيشبرد برنامه‌ها دشوار بود و خود «نظام‌ترمي ـ واحدي» هم به‌سبب نو بودن، کاستي‌هايي داشت که به قول معلمان، به‌تدريج و در اجرا قابل رفع بود - و تا حدي شد - اما اصل رويکرد، مورد تاييد قاطبه فرهنگيان و دانش‌آموزان قرار داشت. آزمون مدارس نمونه‌مردمي، فرصتي براي تجربه رقابت علمي ميان دانش‌آموزان بود و «انتخاب واحد» هر ترم، آزمون تشخيص اولويت‌ها. مجموعه اين دلايل سبب شده تا عمده نمايندگان مجلس نيز با نظر به رويکرد و شيوه عمل نجفي، تمايل خود براي راي اعتماد را اعلام کنند. در اين ميان يکي از مجموعه‌هاي رسانه‌اي که در درج اخبار با اهداف خاص شهره آفاق است، فرداي معرفي کابينه گفت‌وگويي را با يکي از معاونان پيشين اين وزارتخانه انجام داد و مديريت نجفي در دوران وزارت را زير سوال برد. شاه‌بيت اين گفت‌وگو، اعتراف ضمني فرد مذکور و البته آن خبرگزاري است که تلويحا، مردم را به درک نکردن واقعيت‌ها متهم کرده است «در بين مردم به اشتباه مطرح است که آقاي نجفي در آن زمان که در آموزش‌وپرورش بودند، کارهاي اساسي انجام دادند؛ در صورتي که اينطور نبود. اقداماتي که انجام شد ناشي از قدمت طولاني بود که وي در آن زمان در آموزش‌وپرورش حضور داشت و هرچقدر زمان طولاني‌تر باشد به نظر مي‌رسد که کار زيادتري در آن دوره انجام شده است»! اعتراف ضمني ـ و احتمالا ناخواسته ـ به مقبوليت مردمي نجفي که در ميان فرهنگيان نيز همين‌گونه است از يک‌سو و متهم ساختن جماعتي که به‌سبب اهميت آينده فرزندان خود، وضعيت آموزش‌وپرورش را بهتر از هر کارشناسي «لمس» مي‌کنند، سنگيني اين «امانت» را بر دوش وزير پيشنهادي و همچنين اهالي بهارستان دوچندان مي‌سازد.
 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها