|

گفت‌وگو با داریوش مؤدبیان، مترجم، طراح و کارگردان نمایش کمدی نامزدی ویولت

شادتر از تلویزیون اجرا کرده‌ایم

رضا آشفته

داریوش مؤدبیان یکی از تأثیرگذاران تئاتر کمدی در ایران است؛ او به دلیل ترجمه آثار متعدد از زبان فرانسه و بعد اجرای تله‌تئاتر و نمایش‌نامه‌خوانی و اجرای عمومی برخی از همین ترجمه‌ها و همچنین آموزش‌دادن به جوانان سعی کرده در انتقال مفهوم کمدی و تأثیر بر مخاطبان تلاش لازم را انجام دهد.
علی نصیریان که سرپرست گروه تئاتر مردم و سال‌ها همکار مؤدبیان بوده، درباره‌اش گفته است: داریوش مؤدبیان را از سال‌های پیش از انقلاب که به اداره تئاتر آمد، می‌شناسم. از همان آغاز به گروه ما، یعنی «گروه تئاتر مردم» پیوست؛ گروهی که من و عزت‌الله انتظامی به‌عنوان اعضای آن از حضور داریوش مؤدبیان و ایرج راد بسیار استقبال کردیم و هر دوی این عزیزان امروز از چهره‌های برجسته هنر ما هستند. داریوش از همان آغاز با روحیه و روح پرشور و خلاق خود نشان داد که یک هنرمند جست‌وجوگر است؛ جست‌وجوگر در تحقیق و ترجمه و در ارتباط با دانش و تئاتر روز دنیا که برای هنر ما بسیار ضروری است.
این دو با هم در نمایش «بازرس» گوگول به کارگردانی عزت‌الله انتظامی پیش از انقلاب بازی کردند و هر دو با هم همکاری‌شان را در مجموعه تله‌تئاترهایی ادامه دادند و شاید «سوزنبان» معروف‌ترین آنها باشد که به کارگردانی مؤدبیان و بازی نصیریان در تلویزیون ایران بارها پخش شده است. این روزها تئاتر «نامزد ویولت» با ترجمه، طراحی و کارگردانی داریوش مؤدبیان در خانه‌موزه استاد عزت‌الله انتظامی اجرا می‌شود که این اجرا تا هفتم اردیبهشت ادامه دارد. نامزدی ویولت از نوشته‌های فرانسوا دوترامون فرانسوی است که در آن علیرضا اخوان، سعید پارسا، نازنین خلیلیان، هستی رزازچیان، محمد سلطانی، آرین صفایی و نگار نیکنامی بازی می‌کنند. همچنین در آن مهرناز عباسی (طراح لباس) و اشکان میرزاشفیع (موسیقی) همکاری می‌کنند. با مؤدبیان درباره این نمایش گپی زده‌ایم که در ادامه می‌خوانید.

فکر می‌کنم این روزها سخت درگیر اجرای نمایشتان باشید؟
بله، قرار بود در تعطیلات نوروزی نمایش نامزدی ویولت را کار کنیم که به دلیل سفررفتن مردم، سرانجام از 19 فروردین اجرای آن را شروع کردیم. یک کمدی به سبک کمدی‌های بلوار فرانسه است که در همان تئاترهای خانوادگی و با موضوع خواستگاری و ازدواج اجرا می‌شود که البته بهره‌مند از الگوی کمدی اشتباهات است که در این کمدی، یک آدم را اشتباه می‌گیرند یا یک نفر به‌اشتباه در لباس شخص دیگری می‌رود یا اینکه به‌اشتباه یک نفر را به نام دیگری می‌خوانند که این کمدی زبان خودش را دارد و در آن پایان خوش و موسیقی خیلی شاد از جمله تمهیدهای آن هستند و کمی در آن کاریکاتور هست که پیش از این هم آن را برای تلویزیون اجرا کرده‌ام.
با چه کسانی آن را کار کردید و در زمان خودش و در تلویزیون چگونه اجرائی بود؟
ما آن را با علی نصیریان، زنده‌یاد فهیمه راستکار، رضا فیاضی، زهره مجابی، سیدمهرداد ضیایی و مژگان ترانه کار کردیم. آن تله‌تئاتر در مجموعه پرده عجایب و در میان 20 کاری بود که خودم در مقام مترجم، تهیه‌کننده و کارگردان و در سال 77 کار کردم که در سال 78 برای نخستین‌بار از تلویزیون پخش شد و بعدها بارها از شبکه‌های داخلی و جام‌جم پخش شده است.
چه تفاوتی با این اجرا داشت؟
در چارچوب تلویزیون کار شده بود و باید خیلی از چیزها رعایت می‌شد، اما این اجرا نزدیک‌تر است به تئاتری که در فرانسه اجرا می‌شود و در آن شادی بیشتری هست.
با چه هدفی آن را کار کرده‌اید؟
اول اینکه می‌خواستم یک تئاتر از این متن را اجرا کنیم. دوم اینکه می‌خواستم با جوان‌ها کار کنم. همچنین در آن زمان نمی‌توانستیم زیاد از موسیقی در تلویزیون بهره‌مند شویم و حالا از این موسیقی به کفایت بهره می‌بریم و در ابتدا و پایانش هم ترانه و آوازی خوانده می‌شود که البته الان در خود تلویزیون هم الگو شده که همه سریال‌ها در ابتدا و پایان حتما ترانه و آوازی هم داشته باشند. به‌هرحال این نوع اجراها باید شادوشنگول باشند و حتی برای ورود و خروج بازیگران نیز با ضرباهنگ تقطیع‌ها انجام شود.
بنابراین جوان‌گرایی در آن یک اصل شده است؟
بله، من در این سال‌ها بارها در خانه موزه انتظامی کارگاه‌های آموزشی برگزار کرده‌ام و الان که شش نفر در این نمایش بازی می‌کنند، در واقع 12 نفر بوده‌اند که به این شش نفر رسیده‌ایم. حالا هم هر شب برخی از نقش‌ها را جابه‌جا می‌کنیم و برخی از بازیگران از پشت‌صحنه پا به صحنه می‌گذارند و بازیگران صحنه هم پشت‌صحنه را تجربه می‌کنند. متأسفانه همه فکر می‌کنند که فقط بازیگر تئاتر در آن فعال است یا کسی کارگردان است که متن خود را نوشته باشد یا اینکه کارگردانی که متن دیگران را دراماتورژی می‌کند، بی‌آنکه دقیقا بدانیم دراماتورژی چگونه است. درحالی‌که تئاتر کار جمعی است و در آن همه کارها به هم مرتبط است و بهتر است که جوانان جذب گروه‌ها شوند و به آنها چگونگی اجرای دقیق تئاتر در یک گروه آموزش داده شود. یعنی اینکه تئاتر کاری است که در آن همه سهیم هستند.
بنابراین جوان‌ها برای‌تان خیلی مهم هستند؟
ضمن آموزش، مهم‌تر این است که جوان‌ها را پرورش بدهیم. شاید در دانشکده‌ها و آموزشکده‌ها بتوانند فن تئاتر را آموزش دهند اما تجربه تئاتر و پرورش یافتن در آن باید در یک گروه انجام شود. فن را می‌شود در چند ماه فراگرفت یا بخشی از آن در این آموزشکده‌ها آموزش داده می‌شود اما کمتر پیش می‌آید که بتوانند جوانان را برای بودن در تئاتر پرورش دهند. هدف ما نیز پرورش‌یافتن جوانان است. در این سه سال بیش از 40 نفر زیر نظرم آموزش دیده‌اند و به مرور رفته‌اند و الان بیست‌وچند نفر در کنار هم مانده‌ایم که این خود بستر مناسبی برای پرورش‌یافتن اینهاست و ما در خانه موزه انتظامی چنین جریانی را دنبال می‌کنیم.
درباره سرنوشت کار «در گوش سالمم زمزمه کن» مرحوم جعفر والی برایمان بگویید؟
خودتان بهتر می‌دانید که این نمایش در زمان خودش (سال 95) قرار بود به کارگردانی مرحوم جعفر والی و با بازی ایرج راد و هرمز هدایت ابتدا برای جشنواره فجر و بعد هم اجرای عمومی کار شود که به دلیل فوت مرحوم والی انجام نشد تا اینکه سال 96 با تماس ایرج راد من را برای بازی در آن فراخواندند که به دلایلی که هرمز هدایت نمی‌رسید، در آن نقش بازی کنم. قرار شد که اواخر آذرماه و به مناسبت سالگرد فوت والی اجرایش کنیم و خانواده‌اش هم قرار بود که بیایند و متأسفانه در آن موعد صندلی‌های سالن خانه تئاتر از ایتالیا نرسید و اجرا به تعویق افتاد. بعد برای دی ماه قرار اجرا گذاشتیم و باز هم نشد تا اینکه قرار شد بعد از 25‌بهمن و افتتاح این سالن در 29 بهمن اجرا شود که باز هم به دلایلی نشد. من پیشنهاد کردم که اوایل اردیبهشت 97 اجرا شود که ایرج راد موافق این زمان نبود و من گفتم که از 11 خرداد تعطیلات تئاتری شروع می‌شود و به دلیل ماه رمضان دیگر فرصتی برای اجرای نمایش کمدی نیست و درعین‌حال با آنکه چشمداشت مالی به این کار ندارم اما به دلیل انجام تمرین‌ها و آمادگی برای اجرایش همچنان وظیفه حرفه‌ای خود می‌دانم که در کنار ایرج راد و آماده برای اجرا باشم. من برای این تعویق‌ها از چند سفر که باید پای قولم می‌ایستادم چشم‌پوشی کردم اما همچنان متعهد به انجام آن هستم و به خانواده‌اش هم چنین قولی را داده‌ام اما این به آن معنا نیست که بخواهم همه عمر پای آن بنشینم و این کار دو نفره بیش از این هم نیازمند تمرین نیست و الان باید تاریخ مشخصی برای اجرایش در نظر گرفته شود که من به آن چشمداشت مالی ندارم اما باید شرایط کاری‌ام را برای حضور در آن تعریف کنم.

داریوش مؤدبیان یکی از تأثیرگذاران تئاتر کمدی در ایران است؛ او به دلیل ترجمه آثار متعدد از زبان فرانسه و بعد اجرای تله‌تئاتر و نمایش‌نامه‌خوانی و اجرای عمومی برخی از همین ترجمه‌ها و همچنین آموزش‌دادن به جوانان سعی کرده در انتقال مفهوم کمدی و تأثیر بر مخاطبان تلاش لازم را انجام دهد.
علی نصیریان که سرپرست گروه تئاتر مردم و سال‌ها همکار مؤدبیان بوده، درباره‌اش گفته است: داریوش مؤدبیان را از سال‌های پیش از انقلاب که به اداره تئاتر آمد، می‌شناسم. از همان آغاز به گروه ما، یعنی «گروه تئاتر مردم» پیوست؛ گروهی که من و عزت‌الله انتظامی به‌عنوان اعضای آن از حضور داریوش مؤدبیان و ایرج راد بسیار استقبال کردیم و هر دوی این عزیزان امروز از چهره‌های برجسته هنر ما هستند. داریوش از همان آغاز با روحیه و روح پرشور و خلاق خود نشان داد که یک هنرمند جست‌وجوگر است؛ جست‌وجوگر در تحقیق و ترجمه و در ارتباط با دانش و تئاتر روز دنیا که برای هنر ما بسیار ضروری است.
این دو با هم در نمایش «بازرس» گوگول به کارگردانی عزت‌الله انتظامی پیش از انقلاب بازی کردند و هر دو با هم همکاری‌شان را در مجموعه تله‌تئاترهایی ادامه دادند و شاید «سوزنبان» معروف‌ترین آنها باشد که به کارگردانی مؤدبیان و بازی نصیریان در تلویزیون ایران بارها پخش شده است. این روزها تئاتر «نامزد ویولت» با ترجمه، طراحی و کارگردانی داریوش مؤدبیان در خانه‌موزه استاد عزت‌الله انتظامی اجرا می‌شود که این اجرا تا هفتم اردیبهشت ادامه دارد. نامزدی ویولت از نوشته‌های فرانسوا دوترامون فرانسوی است که در آن علیرضا اخوان، سعید پارسا، نازنین خلیلیان، هستی رزازچیان، محمد سلطانی، آرین صفایی و نگار نیکنامی بازی می‌کنند. همچنین در آن مهرناز عباسی (طراح لباس) و اشکان میرزاشفیع (موسیقی) همکاری می‌کنند. با مؤدبیان درباره این نمایش گپی زده‌ایم که در ادامه می‌خوانید.

فکر می‌کنم این روزها سخت درگیر اجرای نمایشتان باشید؟
بله، قرار بود در تعطیلات نوروزی نمایش نامزدی ویولت را کار کنیم که به دلیل سفررفتن مردم، سرانجام از 19 فروردین اجرای آن را شروع کردیم. یک کمدی به سبک کمدی‌های بلوار فرانسه است که در همان تئاترهای خانوادگی و با موضوع خواستگاری و ازدواج اجرا می‌شود که البته بهره‌مند از الگوی کمدی اشتباهات است که در این کمدی، یک آدم را اشتباه می‌گیرند یا یک نفر به‌اشتباه در لباس شخص دیگری می‌رود یا اینکه به‌اشتباه یک نفر را به نام دیگری می‌خوانند که این کمدی زبان خودش را دارد و در آن پایان خوش و موسیقی خیلی شاد از جمله تمهیدهای آن هستند و کمی در آن کاریکاتور هست که پیش از این هم آن را برای تلویزیون اجرا کرده‌ام.
با چه کسانی آن را کار کردید و در زمان خودش و در تلویزیون چگونه اجرائی بود؟
ما آن را با علی نصیریان، زنده‌یاد فهیمه راستکار، رضا فیاضی، زهره مجابی، سیدمهرداد ضیایی و مژگان ترانه کار کردیم. آن تله‌تئاتر در مجموعه پرده عجایب و در میان 20 کاری بود که خودم در مقام مترجم، تهیه‌کننده و کارگردان و در سال 77 کار کردم که در سال 78 برای نخستین‌بار از تلویزیون پخش شد و بعدها بارها از شبکه‌های داخلی و جام‌جم پخش شده است.
چه تفاوتی با این اجرا داشت؟
در چارچوب تلویزیون کار شده بود و باید خیلی از چیزها رعایت می‌شد، اما این اجرا نزدیک‌تر است به تئاتری که در فرانسه اجرا می‌شود و در آن شادی بیشتری هست.
با چه هدفی آن را کار کرده‌اید؟
اول اینکه می‌خواستم یک تئاتر از این متن را اجرا کنیم. دوم اینکه می‌خواستم با جوان‌ها کار کنم. همچنین در آن زمان نمی‌توانستیم زیاد از موسیقی در تلویزیون بهره‌مند شویم و حالا از این موسیقی به کفایت بهره می‌بریم و در ابتدا و پایانش هم ترانه و آوازی خوانده می‌شود که البته الان در خود تلویزیون هم الگو شده که همه سریال‌ها در ابتدا و پایان حتما ترانه و آوازی هم داشته باشند. به‌هرحال این نوع اجراها باید شادوشنگول باشند و حتی برای ورود و خروج بازیگران نیز با ضرباهنگ تقطیع‌ها انجام شود.
بنابراین جوان‌گرایی در آن یک اصل شده است؟
بله، من در این سال‌ها بارها در خانه موزه انتظامی کارگاه‌های آموزشی برگزار کرده‌ام و الان که شش نفر در این نمایش بازی می‌کنند، در واقع 12 نفر بوده‌اند که به این شش نفر رسیده‌ایم. حالا هم هر شب برخی از نقش‌ها را جابه‌جا می‌کنیم و برخی از بازیگران از پشت‌صحنه پا به صحنه می‌گذارند و بازیگران صحنه هم پشت‌صحنه را تجربه می‌کنند. متأسفانه همه فکر می‌کنند که فقط بازیگر تئاتر در آن فعال است یا کسی کارگردان است که متن خود را نوشته باشد یا اینکه کارگردانی که متن دیگران را دراماتورژی می‌کند، بی‌آنکه دقیقا بدانیم دراماتورژی چگونه است. درحالی‌که تئاتر کار جمعی است و در آن همه کارها به هم مرتبط است و بهتر است که جوانان جذب گروه‌ها شوند و به آنها چگونگی اجرای دقیق تئاتر در یک گروه آموزش داده شود. یعنی اینکه تئاتر کاری است که در آن همه سهیم هستند.
بنابراین جوان‌ها برای‌تان خیلی مهم هستند؟
ضمن آموزش، مهم‌تر این است که جوان‌ها را پرورش بدهیم. شاید در دانشکده‌ها و آموزشکده‌ها بتوانند فن تئاتر را آموزش دهند اما تجربه تئاتر و پرورش یافتن در آن باید در یک گروه انجام شود. فن را می‌شود در چند ماه فراگرفت یا بخشی از آن در این آموزشکده‌ها آموزش داده می‌شود اما کمتر پیش می‌آید که بتوانند جوانان را برای بودن در تئاتر پرورش دهند. هدف ما نیز پرورش‌یافتن جوانان است. در این سه سال بیش از 40 نفر زیر نظرم آموزش دیده‌اند و به مرور رفته‌اند و الان بیست‌وچند نفر در کنار هم مانده‌ایم که این خود بستر مناسبی برای پرورش‌یافتن اینهاست و ما در خانه موزه انتظامی چنین جریانی را دنبال می‌کنیم.
درباره سرنوشت کار «در گوش سالمم زمزمه کن» مرحوم جعفر والی برایمان بگویید؟
خودتان بهتر می‌دانید که این نمایش در زمان خودش (سال 95) قرار بود به کارگردانی مرحوم جعفر والی و با بازی ایرج راد و هرمز هدایت ابتدا برای جشنواره فجر و بعد هم اجرای عمومی کار شود که به دلیل فوت مرحوم والی انجام نشد تا اینکه سال 96 با تماس ایرج راد من را برای بازی در آن فراخواندند که به دلایلی که هرمز هدایت نمی‌رسید، در آن نقش بازی کنم. قرار شد که اواخر آذرماه و به مناسبت سالگرد فوت والی اجرایش کنیم و خانواده‌اش هم قرار بود که بیایند و متأسفانه در آن موعد صندلی‌های سالن خانه تئاتر از ایتالیا نرسید و اجرا به تعویق افتاد. بعد برای دی ماه قرار اجرا گذاشتیم و باز هم نشد تا اینکه قرار شد بعد از 25‌بهمن و افتتاح این سالن در 29 بهمن اجرا شود که باز هم به دلایلی نشد. من پیشنهاد کردم که اوایل اردیبهشت 97 اجرا شود که ایرج راد موافق این زمان نبود و من گفتم که از 11 خرداد تعطیلات تئاتری شروع می‌شود و به دلیل ماه رمضان دیگر فرصتی برای اجرای نمایش کمدی نیست و درعین‌حال با آنکه چشمداشت مالی به این کار ندارم اما به دلیل انجام تمرین‌ها و آمادگی برای اجرایش همچنان وظیفه حرفه‌ای خود می‌دانم که در کنار ایرج راد و آماده برای اجرا باشم. من برای این تعویق‌ها از چند سفر که باید پای قولم می‌ایستادم چشم‌پوشی کردم اما همچنان متعهد به انجام آن هستم و به خانواده‌اش هم چنین قولی را داده‌ام اما این به آن معنا نیست که بخواهم همه عمر پای آن بنشینم و این کار دو نفره بیش از این هم نیازمند تمرین نیست و الان باید تاریخ مشخصی برای اجرایش در نظر گرفته شود که من به آن چشمداشت مالی ندارم اما باید شرایط کاری‌ام را برای حضور در آن تعریف کنم.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها