|

ماهیگیری اسرائیل از آب گل‌آلود

احسان شمس . مدرس دانشگاه

از هفت‌ سال پیش تاکنون ‌که جنگ داخلی سوریه آغاز شده، هیچ‌گاه تنش- چه در عرصه داخلی و چه در عرصه بین‌المللی - تا این حد بالا نبوده است. از طرفی روسیه و ایران، پشتیبان بدون قیدوشرط دمشق هستند و شنیده‌های اخیر حاکی از همکاری‌های گسترده‌تر میان این دو است. از طرفی ترکیه بدون حمایت از بشار اسد، به تصرف مناطق کردنشین و جنگ با کردها پرداخته که عمدتا توسط ایالات ‌متحده تجهیز نظامی شده‌اند. اما درعین‌حال ادعا دارد که شراکت و همکاری با روسیه و ایران را برهم نخواهد زد، همان‌گونه که اتحاد با ایالات ‌متحده را از دست نخواهد داد. اسرائیل نیز هرازگاهی از این آب گل‌آلود ماهی گرفته و نقاط موردنظر خود در سوریه را بمباران می‌کند که در نمونه اخیر آن چندین ایرانی به شهادت رسیدند. از طرفی غرب که هرچند آشکارا بیان نمی‌کند، اما در عمل خواهان سقوط بشار است، از طرفی کردها را تجهیز می‌کند، از طرفی برای حمایت از مخالفان مناطق امن هوایی ایجاد کرده و در مورد اخیر هم با بیش از صد موشک یک نقطه در دمشق و دو نقطه در حمص که ادعا دارد در رابطه با تسلیحات شیمیایی هستند را مورد حمله قرار داده است. به‌راستی واقعیت‌ها در سوریه بر هیچ‌کس معلوم نیست. به‌عنوان مرجعی بی‌طرف نمی‌توان گفت که حمله شیمیایی توسط چه کسی انجام ‌شده است. اگر دولت سوریه را مسئول قلمداد کنیم او توسط سازمان ملل خلع سلاح شده و در شورای امنیت به‌وضوح اعلام ‌شده که بشار اسد سلاح شیمیایی در اختیار ندارد. اگر مخالفان را مسئول این عمل ضدبشری بدانیم که هیچ مدرکي دال بر آن وجود ندارد یا مرجعی آن را تأیید نکرده است. قطع‌نامه روس‌ها در شورای امنیت برای تحقیق مستقل درمورد دوما یا ادعای آنان در مورد نقش بریتانیا در صحنه‌سازی طبیعتا مورد تردید جامعه جهانی قرار خواهد گرفت. حمله موشکی اخیر تنش میان روسیه و غرب را افزوده، به‌نحوی‌که روس‌ها قول داده‌اند پاسخ دهان‌کجی ایالات ‌متحده را بدهند. این سطح از تنش نظامی بعد از فروپاشی شوروی بی‌سابقه است و حتی در مورد شبه‌جزیره کریمه هم دیده نشد. از همین جهت است که دبیرکل سازمان ملل همه را به خویشتن‌داری دعوت کرده و نسبت به بروز جنگ سرد جدید هشدار می‌دهد. اما ایالات ‌متحده خواهان تنش بیشتر در منطقه است. چراکه به‌واسطه آن چند هدف را تأمین می‌کند. اول آنکه کمربند امنیتی به دور روس‌ها را محکم‌تر خواهد کرد و هزینه‌های بیشتری بر اقتصاد عمدتا متکی بر انرژی روس‌ها وارد می‌كند. برای مثال در هفته گذشته ارزش روبل در مقابل دلار آمریکا حدود 30 درصد افت كرد.

دوم آنکه رؤیای چینی‌ها را برای دسترسی زمینی به ساحل مدیترانه بر باد خواهد داد. اکنون ‌که رشد اقتصاد چنین در حال تبدیل‌کردن این کشور به ابرقدرت اقتصاد دنیاست، ایالات‌ متحده تنها ناظر این قضیه برای فتح بازارهای آفریقا و خاورمیانه (جایی که منابع انرژی چین تأمین می‌شود) نخواهد بود. جنگ اقتصادی میان چین و غرب آغاز شده و البته این ابتدای راه است. ایالات‌ متحده با برهم‌زدن امنیت خاورمیانه جلو نفوذ چین را سد می‌کند. سوم اینکه کاهش هزینه‌های انسانی این تنش‌ها و به قول خود آمریکایی‌ها قدرت هوشمند است. درگیری‌های نظامی خاورمیانه دیگر با حضور سربازان آمریکایی نخواهد بود؛ بلکه با حضور کشورهای منطقه به نیابت از آمریکاست. نقشی که اکنون عربستان به‌خوبی از عهده آن برمی‌آید. فروش سلاح‌ها به این گروه از کشورها افزایش خواهد داشت و بالطبع تنش‌های امنیتی در خاورمیانه افزون خواهد شد.
مسئله چهارم اسرائیل است. اگر به تحولات دوساله اخیر قدس اشغالی توجه کنیم فلسطين بيشترين آسيب را ديده است. رژيم اسرائيل هم پایتختی قدس را به دست آورده و هم تنش با اعراب را به پایین‌ترین سطح ممکن از زمان تأسیس خود رسانده و هم متحدی محکم در کاخ سفید یافته است و هم مذاکرات صلح را به محاق برده؛ یعنی همه‌چیز غیر از ایران. ایالات‌ متحده تحت هیچ شرایطی از اسرائیل و حمایت بدون قید و شرط آن دست نخواهد کشید. هرج‌ومرج تمام خاورمیانه را گرفته است. هر روز بر طرف‌های درگیر در سوریه افزوده ‌شده و هیچ راه‌حل دیپلماتیکي برای آن متصور نیست. سوریه یا با اسد به اتحاد می‌رسد یا بدون اسد فرومی‌پاشد که البته احتمال دوم بیشتر است. افغانستان هر روز بیشتر به باتلاق فقر و داعش و ناامنی فرو می‌رود. تنش‌ها میان ایران و ائتلاف عربی هر روز بیشتر خواهد شد و افزایش تنش منجر به افزایش هزینه‌های امنیتی و کاهش رشد اقتصادی کشورهای منطقه خواهد شد و در این میانه به‌واسطه وجود نفت شل دیگر از نفت بالای 70 دلار خبری نیست. عراق هنوز به وحدت کامل نرسیده و مشکل اقلیم هنوز پابرجاست. ترکيه‌‌ای که سعی در حفظ موازنه سیاسی بین روس‌ها و ایالات ‌متحده و بهره‌برداری از آن را دارد، در آرزوی این امر خواهد سوخت و البته لبنان و یمن قربانی یکدیگر خواهند شد و فلسطینی که هیچ‌گاه رنگ آرامش نمی‌بیند. بسیار ساده‌انگاری است که همه اینها را اتفاقی بدانیم. این تصویر از خاورمیانه مرا به یاد طرح خاورمیانه کاندالیزا رایس در دولت جورج بوش پسر می‌اندازد. در تاریخ دیپلماسی ایران هیچ‌گاه صحنه خاورمیانه این‌گونه خطرناک نبوده است.

از هفت‌ سال پیش تاکنون ‌که جنگ داخلی سوریه آغاز شده، هیچ‌گاه تنش- چه در عرصه داخلی و چه در عرصه بین‌المللی - تا این حد بالا نبوده است. از طرفی روسیه و ایران، پشتیبان بدون قیدوشرط دمشق هستند و شنیده‌های اخیر حاکی از همکاری‌های گسترده‌تر میان این دو است. از طرفی ترکیه بدون حمایت از بشار اسد، به تصرف مناطق کردنشین و جنگ با کردها پرداخته که عمدتا توسط ایالات ‌متحده تجهیز نظامی شده‌اند. اما درعین‌حال ادعا دارد که شراکت و همکاری با روسیه و ایران را برهم نخواهد زد، همان‌گونه که اتحاد با ایالات ‌متحده را از دست نخواهد داد. اسرائیل نیز هرازگاهی از این آب گل‌آلود ماهی گرفته و نقاط موردنظر خود در سوریه را بمباران می‌کند که در نمونه اخیر آن چندین ایرانی به شهادت رسیدند. از طرفی غرب که هرچند آشکارا بیان نمی‌کند، اما در عمل خواهان سقوط بشار است، از طرفی کردها را تجهیز می‌کند، از طرفی برای حمایت از مخالفان مناطق امن هوایی ایجاد کرده و در مورد اخیر هم با بیش از صد موشک یک نقطه در دمشق و دو نقطه در حمص که ادعا دارد در رابطه با تسلیحات شیمیایی هستند را مورد حمله قرار داده است. به‌راستی واقعیت‌ها در سوریه بر هیچ‌کس معلوم نیست. به‌عنوان مرجعی بی‌طرف نمی‌توان گفت که حمله شیمیایی توسط چه کسی انجام ‌شده است. اگر دولت سوریه را مسئول قلمداد کنیم او توسط سازمان ملل خلع سلاح شده و در شورای امنیت به‌وضوح اعلام ‌شده که بشار اسد سلاح شیمیایی در اختیار ندارد. اگر مخالفان را مسئول این عمل ضدبشری بدانیم که هیچ مدرکي دال بر آن وجود ندارد یا مرجعی آن را تأیید نکرده است. قطع‌نامه روس‌ها در شورای امنیت برای تحقیق مستقل درمورد دوما یا ادعای آنان در مورد نقش بریتانیا در صحنه‌سازی طبیعتا مورد تردید جامعه جهانی قرار خواهد گرفت. حمله موشکی اخیر تنش میان روسیه و غرب را افزوده، به‌نحوی‌که روس‌ها قول داده‌اند پاسخ دهان‌کجی ایالات ‌متحده را بدهند. این سطح از تنش نظامی بعد از فروپاشی شوروی بی‌سابقه است و حتی در مورد شبه‌جزیره کریمه هم دیده نشد. از همین جهت است که دبیرکل سازمان ملل همه را به خویشتن‌داری دعوت کرده و نسبت به بروز جنگ سرد جدید هشدار می‌دهد. اما ایالات ‌متحده خواهان تنش بیشتر در منطقه است. چراکه به‌واسطه آن چند هدف را تأمین می‌کند. اول آنکه کمربند امنیتی به دور روس‌ها را محکم‌تر خواهد کرد و هزینه‌های بیشتری بر اقتصاد عمدتا متکی بر انرژی روس‌ها وارد می‌كند. برای مثال در هفته گذشته ارزش روبل در مقابل دلار آمریکا حدود 30 درصد افت كرد.

دوم آنکه رؤیای چینی‌ها را برای دسترسی زمینی به ساحل مدیترانه بر باد خواهد داد. اکنون ‌که رشد اقتصاد چنین در حال تبدیل‌کردن این کشور به ابرقدرت اقتصاد دنیاست، ایالات‌ متحده تنها ناظر این قضیه برای فتح بازارهای آفریقا و خاورمیانه (جایی که منابع انرژی چین تأمین می‌شود) نخواهد بود. جنگ اقتصادی میان چین و غرب آغاز شده و البته این ابتدای راه است. ایالات‌ متحده با برهم‌زدن امنیت خاورمیانه جلو نفوذ چین را سد می‌کند. سوم اینکه کاهش هزینه‌های انسانی این تنش‌ها و به قول خود آمریکایی‌ها قدرت هوشمند است. درگیری‌های نظامی خاورمیانه دیگر با حضور سربازان آمریکایی نخواهد بود؛ بلکه با حضور کشورهای منطقه به نیابت از آمریکاست. نقشی که اکنون عربستان به‌خوبی از عهده آن برمی‌آید. فروش سلاح‌ها به این گروه از کشورها افزایش خواهد داشت و بالطبع تنش‌های امنیتی در خاورمیانه افزون خواهد شد.
مسئله چهارم اسرائیل است. اگر به تحولات دوساله اخیر قدس اشغالی توجه کنیم فلسطين بيشترين آسيب را ديده است. رژيم اسرائيل هم پایتختی قدس را به دست آورده و هم تنش با اعراب را به پایین‌ترین سطح ممکن از زمان تأسیس خود رسانده و هم متحدی محکم در کاخ سفید یافته است و هم مذاکرات صلح را به محاق برده؛ یعنی همه‌چیز غیر از ایران. ایالات‌ متحده تحت هیچ شرایطی از اسرائیل و حمایت بدون قید و شرط آن دست نخواهد کشید. هرج‌ومرج تمام خاورمیانه را گرفته است. هر روز بر طرف‌های درگیر در سوریه افزوده ‌شده و هیچ راه‌حل دیپلماتیکي برای آن متصور نیست. سوریه یا با اسد به اتحاد می‌رسد یا بدون اسد فرومی‌پاشد که البته احتمال دوم بیشتر است. افغانستان هر روز بیشتر به باتلاق فقر و داعش و ناامنی فرو می‌رود. تنش‌ها میان ایران و ائتلاف عربی هر روز بیشتر خواهد شد و افزایش تنش منجر به افزایش هزینه‌های امنیتی و کاهش رشد اقتصادی کشورهای منطقه خواهد شد و در این میانه به‌واسطه وجود نفت شل دیگر از نفت بالای 70 دلار خبری نیست. عراق هنوز به وحدت کامل نرسیده و مشکل اقلیم هنوز پابرجاست. ترکيه‌‌ای که سعی در حفظ موازنه سیاسی بین روس‌ها و ایالات ‌متحده و بهره‌برداری از آن را دارد، در آرزوی این امر خواهد سوخت و البته لبنان و یمن قربانی یکدیگر خواهند شد و فلسطینی که هیچ‌گاه رنگ آرامش نمی‌بیند. بسیار ساده‌انگاری است که همه اینها را اتفاقی بدانیم. این تصویر از خاورمیانه مرا به یاد طرح خاورمیانه کاندالیزا رایس در دولت جورج بوش پسر می‌اندازد. در تاریخ دیپلماسی ایران هیچ‌گاه صحنه خاورمیانه این‌گونه خطرناک نبوده است.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها