ارزش سیاستی یک خبر!
حامد اکبري. پژوهشگر سیاستگذاری دولت الکترونیک
در روزهای اخیر خبری روی خبرگزاریها قرار گرفت که حاکی از انتشار نتایج تحقیقات مؤسسه تحقیقاتی «وی آر سوشیال» we are social داشت.
محتوای خبر عبارت از پیوستن 23 میلیون کاربر ایرانی به شبکههای اجتماعی در یک سال اخیر بود، ظاهر خبر، مشابه خبرهایی است که در دهه اخیر حول کلانروندهای حوزه تکنولوژی و فناوریهای ارتباطی و اطلاعاتی، هر روز به گوش میرسد و نشان از رشد شتابان دنیا در حوزههای مذکور دارد. اما محتوای خبر فوق که توسط یکی از مؤسسات صاحبنظر و مهم که مشخصا روی شبکههای اجتماعی مطالعه میکند، منتشر شده است، پیامهای مهمی در خود مستتر دارد و نگارنده سعی دارد از منظر سیاستگذاری دولت الکترونیک آن را طرح و بررسی كند.
نخست اینکه تا بیش از آمار فوق که مربوط به یک سال گذشته است، تعداد استفادهکنندگان از شبکههای اجتماعی حدودا همین تعداد بوده است و میتوان گفت این رقم یعنی تعداد استفادهکنندگان از شبکههای اجتماعی دو برابر شده است. درنتیجه با روند فعلی در آینده نزدیک میتوان انتظار داشت حداکثر ظرفیت جمعیتی که به اینترنت و تلفن همراه هوشمند یا حتی کامپیوتر خانگی و لپتاپ متصل هستند، به شبکههای اجتماعی بپیوندند. در این روند طبیعی بايد رشد جمعیتی اتصال به اینترنت و شبکه تلفنهمراههای هوشمند را هم اضافه کرد که البته بر اساس گزارشات، شتاب پیوستن به شبکههای اجتماعی از سرعت توسعه و نفوذ اینترنت و تلفن همراه هوشمند سریعتر است. پس اولین پیام منتج از این خبر را میتوان تحریک و افزایش فشار برای پیوستن به شبکه اینترنت و دستگاههای تلفن همراه هوشمند توسط شبکههای اجتماعی دانست.
این موضوع، جذابیت بسیار بالای شبکههای اجتماعی را که فناوری بسیار بسیار نوظهوری است، نشان میدهد؛ حتی بیش از خود اینترنت و تکنولوژی تلفن همراه هوشمند!
پیام دیگر خبر در نسبت بین پیامرسانها و شبکههای اجتماعی مندرج است. پیامرسانها که تکنولوژی نوظهورتری از شبکههای اجتماعی هستند و رسالت اصلیشان تبادل محتوا، دیتا و اطلاعات است، مفهوم و کاربرد خود را به شبکههای اجتماعی تحمیل كردند و همچنین خود را با افزودن ویژگیهای شبکهای، در تعریف شبکههای اجتماعی گنجاندند.
اکنون پیامرسانهایی مثل تلگرام، واتساپ، وایبر، جیمیل و.... و شبکههای اجتماعی مثل فیسبوک، اینستاگرام و ویچت (نسخه اولیه) هر دو کار را انجام داده و هر دو گروه تحت عنوان شبکههای اجتماعی طبقهبندی میشوند. لازم به ذکر است گزارش منتشرشده توسط «وی آر سوشیال» هم از این الگو و تعریف پیروی کرده است.
از دو نتیجهگیری فوق میتوان مجددا نتیجه گرفت که پیامرسانها پیشران اصلی نفوذ اینترنت و تلفنهمراههای هوشمند هستند. البته پیامرسانهایی که ویژگی مکمل و سرگرمیوارگی را به محصول خود اضافه کردهاند.
پرواضح است که تعریف عمومی و واقعی از پیامرسانها در ملازمه با تلفنهایهمراه قابل پیجویی است. به عبارت دیگر میتوان با تقریب قابلقبولی، توسعه و نفوذ پیامرسانها را با تعداد دارندگان تلفن همراه هوشمند همارز و همپوشان دانست.
در نتیجه بعد از سرویس پست الکترونیکی و مسنجرها که نخستین پیامرسانها بودند، پیامرسانهای جدیدتر مبتنی بر تکنولوژی تلفن همراه توسعه یافته و در ذهن و ادبیات عمومی جا گرفتند.
نکته مهمی که وظیفه اصلی این یادداشت بوده، توجه به همین نکته است. خبر منتشرشده در «وی آر سوشیال» پیام مهمی با خود حمل میکند که در مقدمه بحث موشکافی شد و آن اتصال 23 میلیون نفر به شبکههای اجتماعی است که هم از قابلیت اتصال به پیامرسانها برخوردارند و هم این اتصال بر بستر تلفن همراه انجام شده است. این رقم با عنایت به جمعیت پیش از این آمار چیزی حدود 40 میلیون نفر است. در گزارشهای دیگر مرتبط با پایش و تخمین جمعیت عضو پیامرسان و شبکه اجتماعی تلگرام به عنوان مهمترین شبکه اجتماعی ایرانیان هم رقم مشابهی تأیید شده است.
پس اجمالا میتوانیم نتیجهگیری کنیم حداقل نیمی از جمعیت ایران معادل 40 میلیون نفر هماکنون، اولا دارای اکانت یکی از شبکههای اجتماعی هستند که حاکی از آمادگی الکترونیک قابلقبول شهروندی است. ثانیا حداقل نیمی از جمعیت ایران به یکی از پیامرسانهای موجود در دنیا (به احتمال قوی تلگرام) متصل هستند که نشان از ظرفیت اتصال و تراکنش شهروند با ارکان حقوقی یا حقیقی است که آنها هم دارای اکانت شبکه اجتماعی یا پیامرسان هستند. ثالثا نیمی از جمعیت ایران توسط تلفن همراه هوشمند و سیمکارت شخصی به شبکههای اجتماعی پیامرسانها متصل ميشوند که ظرفیت بسیار مهمی است و آن امکان ایجاد و استفاده از مفهومی به نام هویت مجازی Identity است.
هویت مجازی به طور خلاصه عبارت است از ظرفیتی امن، تأییدشده، راستیآزماییشده و یونیک (یکتا) برای اتصال به فضای مجازی که مناسبات حقوقی اشخاص حقیقی را نمایندگی میکند. بهعبارتدیگر هویت مجازی به جای خود فرد در فرایندهای احراز هویت، در فضای حقیقی (فیزیکی) با نشاندادن مدارک شناسایی و هم در فضای مجازی که با انواع و اقسام روشهای راستیآزمایی اطلاعات نظیر یوزر و پسورد، ارسال اساماس پیگیری یا اخذ وبسرویسهای احراز هویت از سرورهای دستگاهها و ثبت احوال انجام میشود، حضور یافته و به رسمیت شناخته میشود.
از مهمترین مشکلاتی که اخذ هر خدمتی در فضای مجازی با آن درگیر است، موضوع احراز هویت و راستیآزمایی اطلاعات است. این معضل و مانع هم برای استفادهکنندگان از سرویسهای مبتنیبر فضای مجازی وجود دارد و هم برای عرضهکنندگان آن.
یکی از مهمترین عرضهکنندگان سرویسهای مهم در فضای مجازی «خدمات دولت الکترونیک» است که به طریق اولی و اغلب به دلیل حساسیتهای حقوقی و آییننامههای سختگیرانه اداری بیش از دیگران با موضوع احراز هویت درگیر است.
ادعای اصلی نگارنده این است كه آمار منتشرشده توسط مؤسسه «وی آر سوشیال» ظرفیت بسیار عالی و آمادگی الکترونیک بسیار قابل قبول جامعه ایرانی برای کوچ کامل خدمات دولت به فضای مجازی را فراهم كرده است و بیش از این نمیتوان تعلل را در ارائه خدمات دولت الکترونیک در کشور به بهانه عدم امکان برقراری فرایندهای امن احراز هویت موجه دانست.
در روزهای اخیر خبری روی خبرگزاریها قرار گرفت که حاکی از انتشار نتایج تحقیقات مؤسسه تحقیقاتی «وی آر سوشیال» we are social داشت.
محتوای خبر عبارت از پیوستن 23 میلیون کاربر ایرانی به شبکههای اجتماعی در یک سال اخیر بود، ظاهر خبر، مشابه خبرهایی است که در دهه اخیر حول کلانروندهای حوزه تکنولوژی و فناوریهای ارتباطی و اطلاعاتی، هر روز به گوش میرسد و نشان از رشد شتابان دنیا در حوزههای مذکور دارد. اما محتوای خبر فوق که توسط یکی از مؤسسات صاحبنظر و مهم که مشخصا روی شبکههای اجتماعی مطالعه میکند، منتشر شده است، پیامهای مهمی در خود مستتر دارد و نگارنده سعی دارد از منظر سیاستگذاری دولت الکترونیک آن را طرح و بررسی كند.
نخست اینکه تا بیش از آمار فوق که مربوط به یک سال گذشته است، تعداد استفادهکنندگان از شبکههای اجتماعی حدودا همین تعداد بوده است و میتوان گفت این رقم یعنی تعداد استفادهکنندگان از شبکههای اجتماعی دو برابر شده است. درنتیجه با روند فعلی در آینده نزدیک میتوان انتظار داشت حداکثر ظرفیت جمعیتی که به اینترنت و تلفن همراه هوشمند یا حتی کامپیوتر خانگی و لپتاپ متصل هستند، به شبکههای اجتماعی بپیوندند. در این روند طبیعی بايد رشد جمعیتی اتصال به اینترنت و شبکه تلفنهمراههای هوشمند را هم اضافه کرد که البته بر اساس گزارشات، شتاب پیوستن به شبکههای اجتماعی از سرعت توسعه و نفوذ اینترنت و تلفن همراه هوشمند سریعتر است. پس اولین پیام منتج از این خبر را میتوان تحریک و افزایش فشار برای پیوستن به شبکه اینترنت و دستگاههای تلفن همراه هوشمند توسط شبکههای اجتماعی دانست.
این موضوع، جذابیت بسیار بالای شبکههای اجتماعی را که فناوری بسیار بسیار نوظهوری است، نشان میدهد؛ حتی بیش از خود اینترنت و تکنولوژی تلفن همراه هوشمند!
پیام دیگر خبر در نسبت بین پیامرسانها و شبکههای اجتماعی مندرج است. پیامرسانها که تکنولوژی نوظهورتری از شبکههای اجتماعی هستند و رسالت اصلیشان تبادل محتوا، دیتا و اطلاعات است، مفهوم و کاربرد خود را به شبکههای اجتماعی تحمیل كردند و همچنین خود را با افزودن ویژگیهای شبکهای، در تعریف شبکههای اجتماعی گنجاندند.
اکنون پیامرسانهایی مثل تلگرام، واتساپ، وایبر، جیمیل و.... و شبکههای اجتماعی مثل فیسبوک، اینستاگرام و ویچت (نسخه اولیه) هر دو کار را انجام داده و هر دو گروه تحت عنوان شبکههای اجتماعی طبقهبندی میشوند. لازم به ذکر است گزارش منتشرشده توسط «وی آر سوشیال» هم از این الگو و تعریف پیروی کرده است.
از دو نتیجهگیری فوق میتوان مجددا نتیجه گرفت که پیامرسانها پیشران اصلی نفوذ اینترنت و تلفنهمراههای هوشمند هستند. البته پیامرسانهایی که ویژگی مکمل و سرگرمیوارگی را به محصول خود اضافه کردهاند.
پرواضح است که تعریف عمومی و واقعی از پیامرسانها در ملازمه با تلفنهایهمراه قابل پیجویی است. به عبارت دیگر میتوان با تقریب قابلقبولی، توسعه و نفوذ پیامرسانها را با تعداد دارندگان تلفن همراه هوشمند همارز و همپوشان دانست.
در نتیجه بعد از سرویس پست الکترونیکی و مسنجرها که نخستین پیامرسانها بودند، پیامرسانهای جدیدتر مبتنی بر تکنولوژی تلفن همراه توسعه یافته و در ذهن و ادبیات عمومی جا گرفتند.
نکته مهمی که وظیفه اصلی این یادداشت بوده، توجه به همین نکته است. خبر منتشرشده در «وی آر سوشیال» پیام مهمی با خود حمل میکند که در مقدمه بحث موشکافی شد و آن اتصال 23 میلیون نفر به شبکههای اجتماعی است که هم از قابلیت اتصال به پیامرسانها برخوردارند و هم این اتصال بر بستر تلفن همراه انجام شده است. این رقم با عنایت به جمعیت پیش از این آمار چیزی حدود 40 میلیون نفر است. در گزارشهای دیگر مرتبط با پایش و تخمین جمعیت عضو پیامرسان و شبکه اجتماعی تلگرام به عنوان مهمترین شبکه اجتماعی ایرانیان هم رقم مشابهی تأیید شده است.
پس اجمالا میتوانیم نتیجهگیری کنیم حداقل نیمی از جمعیت ایران معادل 40 میلیون نفر هماکنون، اولا دارای اکانت یکی از شبکههای اجتماعی هستند که حاکی از آمادگی الکترونیک قابلقبول شهروندی است. ثانیا حداقل نیمی از جمعیت ایران به یکی از پیامرسانهای موجود در دنیا (به احتمال قوی تلگرام) متصل هستند که نشان از ظرفیت اتصال و تراکنش شهروند با ارکان حقوقی یا حقیقی است که آنها هم دارای اکانت شبکه اجتماعی یا پیامرسان هستند. ثالثا نیمی از جمعیت ایران توسط تلفن همراه هوشمند و سیمکارت شخصی به شبکههای اجتماعی پیامرسانها متصل ميشوند که ظرفیت بسیار مهمی است و آن امکان ایجاد و استفاده از مفهومی به نام هویت مجازی Identity است.
هویت مجازی به طور خلاصه عبارت است از ظرفیتی امن، تأییدشده، راستیآزماییشده و یونیک (یکتا) برای اتصال به فضای مجازی که مناسبات حقوقی اشخاص حقیقی را نمایندگی میکند. بهعبارتدیگر هویت مجازی به جای خود فرد در فرایندهای احراز هویت، در فضای حقیقی (فیزیکی) با نشاندادن مدارک شناسایی و هم در فضای مجازی که با انواع و اقسام روشهای راستیآزمایی اطلاعات نظیر یوزر و پسورد، ارسال اساماس پیگیری یا اخذ وبسرویسهای احراز هویت از سرورهای دستگاهها و ثبت احوال انجام میشود، حضور یافته و به رسمیت شناخته میشود.
از مهمترین مشکلاتی که اخذ هر خدمتی در فضای مجازی با آن درگیر است، موضوع احراز هویت و راستیآزمایی اطلاعات است. این معضل و مانع هم برای استفادهکنندگان از سرویسهای مبتنیبر فضای مجازی وجود دارد و هم برای عرضهکنندگان آن.
یکی از مهمترین عرضهکنندگان سرویسهای مهم در فضای مجازی «خدمات دولت الکترونیک» است که به طریق اولی و اغلب به دلیل حساسیتهای حقوقی و آییننامههای سختگیرانه اداری بیش از دیگران با موضوع احراز هویت درگیر است.
ادعای اصلی نگارنده این است كه آمار منتشرشده توسط مؤسسه «وی آر سوشیال» ظرفیت بسیار عالی و آمادگی الکترونیک بسیار قابل قبول جامعه ایرانی برای کوچ کامل خدمات دولت به فضای مجازی را فراهم كرده است و بیش از این نمیتوان تعلل را در ارائه خدمات دولت الکترونیک در کشور به بهانه عدم امکان برقراری فرایندهای امن احراز هویت موجه دانست.