|

مسائل دشوار ایران

سیدمصطفی هاشمی‌طبا

خروج آمریکا از توافق‌نامه برجام موضوع ازدیاد مشکلات اقتصادی ما را بار دیگر مطرح کرده است. هرچند پیش از امضای برجام در «شرق» نوشتم با امضای برجام انتظار حل مشکلات اقتصادی را نباید داشت، اما جمع کثیری از مردم به‌ویژه مسئولان در این خط بودند که برجام حلال مشکلات است. بی‌تردید دیپلماسی ایران در امضای برجام به یک پیروزی بزرگ دست یافته بود. خروج آمریکا هم این پیروزی را دوچندان کرده و چهره آمریکا را یک چهره (به قول خودشان) بازنده و فریب‌خورده در مذاکرات قبلی و بدعهد در اقدام اخیر نشان داد. اگر واقع‌بینانه و مستقل بیندیشیم، باید حل مسائل خود را در درون بجوییم و نه آن را به تصمیمات خارجی‌ها وابسته کنیم. صدالبته باید از هر نوع همکاری با خارجی‌ها استقبال کنیم و موضع مثبت اروپا در قبال خروج آمریکا از برجام را درک و ما نیز به صورت مثبت با آن برخورد کنیم. در سال‌های گذشته هزینه‌هایی بابت برخی نظرات و اقدامات از جیب ملت شریف ایران پرداخته شده و سیاست‌های نادرست به قول مهاتیر محمد به‌جای آنکه به‌نفع ایران و مردم ایران باشد، در راستای راضی‌کردن مردم به کار گرفته شده که آن هم ممکن نشده است. صرف‌نظر از هیاهوی ترامپ آمریکایی و داخلی‌هایی که از دهانشان حرف‌های او درمی‌آید، ببینیم مسائل داخلی کشور کدام است. اعتراض کشاورزان شرق اصفهان و نابسامانی بازار ارز در ابتدای سال 97 اشاراتی است بر برخی مسائل اصلی کشور.

بدیهی است هیچ اقدامی بدون برنامه نمی‌تواند پا بگیرد و در صورت دست‌یازیدن به اقدام بدون برنامه نه‌تنها آن اقدام به ثمر نمی‌نشیند که گاه پاسخ برعکس به‌بار می‌آورد. البته جمهوری اسلامی برنامه مدونی برای پنج سال آینده دارد و این برنامه یعنی برنامه ششم توسعه به تصویب مجلس و تأیید شورای نگهبان رسیده است، ولی مطابق برنامه‌های گذشته ممکن است فقط چنددرصدی از برنامه عملی شود. به‌علاوه اجرای برنامه نیاز به مبالغ معتنابهی اعتبارات دارد که طبعا دولتی که افتخار آن توفیق در تأمین حقوق کارکنان است و بدهی‌های فراوان دارد، نمی‌تواند چنین اعتباراتی را منظور کند. برنامه ششم توسعه باید بتواند تصویری ملموس و واقعی از کشور ارائه دهد و فقط به عدد و ارقام برآوردی از پایان برنامه بسنده نکند، اما روشن است که این برنامه، فاقد چنین تصویر‌سازی است. بحث درباره تأثیرات برنامه ششم روی شاخص‌های اقتصادی و فرهنگی نیاز به یک تحلیل دقیق دارد که در این مختصر نمی‌گنجد و به روزهای آینده واگذار می‌شود. اما به‌طور اجمالی می‌توان به دلایل ناکارآمدی آن پرداخت.
1- حجم نقدینگی: براساس اطلاعات بیان‌شده حجم نقدینگی در کشور در پایان سال 96 بالغ بر 1600 هزار ‌میلیارد تومان شده است. این حجم نقدینگی که در مالکیت اشخاص حقیقی و حقوقی است (صرف‌نظر از آنکه به بخشی از آن دائما سود تعلق می‌گیرد)، به‌طور متوسط سالانه 30 درصد افزایش پیدا می‌کند. اگر این حجم نقدینگی بتواند در سیستم سرمایه‌گذاری در اقتصاد کشور به حرکت درآید، نتایج مثبت قابل‌ملاحظه‌ای به بار خواهد آورد اما اگر به سمت تجارت روی کند، بحران‌های عظیمی در پی خواهد داشت چنانچه روزی به سمت ارز، روز دیگر به مسکن و به‌هرحال به هر پدیده‌ای رو کند، بحران‌های عمیقی پدید می‌آورد. رهاکردن و افزودن به نقدینگی کشور بدون هیچ برنامه‌اي حتما کار صوابی نیست. چه برنامه‌ای دراین‌باره نزد دولت است؟ موضع دولت و سایر مقامات درخصوص نقدینگی و افزایش آن اثباتا، یا نفیا معلوم نیست.
2- بدهی دولت و بودجه دولت: معاونت رئیس‌جمهور و رئیس سازمان برنامه و بودجه اعلام کرد سال 96 سال سختی بود و به هر طریق که ممکن بود حقوق کارکنان دولت تدارک دیده شد. دولتی که به‌زحمت و البته با کمک فروش ارز گران می‌تواند فقط هزینه‌های جاری در حد حقوق و دستمزد را تأمین کند، برای 600‌ هزار ‌میلیارد تومان (رقم حسب نظرات اعلام‌شده است) بدهی یعنی دو برابر بودجه سالانه خود چه می‌خواهد انجام دهد. با چند 10‌ هزار ‌میلیارد تومان اوراق قرضه که آن را هم باید با سودش بازپس دهد، آیا چشم‌اندازی برای پرداخت بدهی‌ها دارد و اصولا چه روشی برای پرداخت بدهی‌ها دارد؟ فراموش نکنیم به جز بدهی بیمه‌ها و بانک‌ها و احیانا نهادهای حقوقی غیرخصوصی، بسیاری از افراد بخش خصوصی با مشکلات اساسی ناشی از بدهکاربودن دولت روبه‌رو شده‌اند به نحوی که برخی از آنها تا آستانه اضمحلال پیش رفته‌اند. کارآفرینانی که بسیار فعال بوده‌اند، برخی ترک کار و انحلال شرکت داشته‌اند و برخی با مشکلات ناشی از عدم دریافت طلب قانونی و بدهی رو به تزاید بانکی روبه‌رو هستند و در این حال مسئولان می‌گویند کارآفرینان را تشویق می‌کنیم و در جست‌وجوی کارآفرینان جدید هستند.
3- با وضع فعلی آب و فرونشست دشت‌ها و شیوه موجود کشاورزی و باغداری، به‌زودی کشاورزی در بخش زيادي از سطح کشور منقرض می‌شود (مثل شرق اصفهان). وزارت جهاد کشاورزی هم در سال‌های گذشته (صرف‌نظر از وزرای مختلف) در پی آماردادن تولید و توسعه کشاورزی بدون توجه به مسائل مختلف بوده است. عدم تثبیت و نوسازی کشاورزی به مهاجرت روستايیان (پیش‌بینی 10 تا 15 ‌میلیون مهاجر از روستاها به سمت شهرها می‌شود)، کویری‌شدن روستاها و وابستگی بیشتر غذای مردم به خارج می‌انجامد و در کنار آن بحران‌های اجتماعی درون شهرها رو به تزاید می‌گذارد و این بحران‌ها قابل بازگشت نیست.
4- پایدارکردن محیط زیست و حل مسائل فاضلاب و بازگرداندن اشتباهات محیط‌زیستی هم از نظرها دور مانده است. مسئولان ارشد و مردم همه باید قبول کنند تخریب محیط زیست یعنی تخریب زیستگاه انسان، یعنی عدم امکان زندگی مردم، اگر جنگل‌تراشی و آلوده‌کردن آب‌های جاری می‌تواند متوقف شود اما خشک‌شدن دریاچه ارومیه و شورشدن آب خوزستان بر اثر وجود سد گتوند و سایر عوامل آلوده‌کننده قابل توقف نیست و در این موارد باید تصمیمات قاطع و قابل اجرا گرفته شود و بر آن قدرتمندانه پافشاری کرد. اصولا محیط زیست به نظر برخی مسئولان و بسیاری از مردم کشورمان امری فانتزی و مانع توسعه قلمداد می‌شود و آن را در حفاظت از جانوران و امور مشابه به‌شمار می‌آورند درحالی‌که محیط زیست یعنی محل زندگی و ارتزاق انسان‌ها.

اگر محیط زیست تخریب شود، کشور تخریب می‌شود و سرزمینی که برای حفظ مرزهای آن جان‌ها داده شده است، از داخل مضمحل می‌شود. برنامه و دستورالعمل کشور برای حفظ محیط زیست، کشاورزی و منابع طبیعی چیست و چه مقدار باید برای آن هزینه کند و چشم‌انداز 10ساله آن چیست؟
5- می‌دانیم بانک یک ایده و ابداع مغرب‌زمینی است و با توجه به نبود پول اعتباری در صدر اسلام، هیچ حکمی راجع به پول اعتباری وجود نداشته است. پول اعتباری و بانکداری اعتباری پدیده و تعریف جدیدی است که حکم آن باید روشن باشد. سوارکردن احکام مشارکت‌های اسلامی و بانکداری اعتباری آنها را به مؤسسات بزرگ سرمایه‌گذاری تبدیل کرده است و از سويی سود منظورشده برای مشتریان به‌هیچ‌وجه با درآمدهای واقعی تطبیق ندارد و بانک‌ها عملا به مؤسسات غیرخدمتگزار صنعت و کشاورزی و تولید تبدیل شده‌اند. آیا وقت آن نرسیده که شجاعانه درخصوص سیستم بانکی که در صورت اصلاح می‌تواند یاری‌دهنده توسعه باشد، اندیشید؟
6- ‌هزاران طرح نیمه‌تمام در کشور وجود دارد و اعتبارات عمرانی کشور بسيار پايين است. گواینکه دولت اعلام کرده که تکمیل آنها را به بخش خصوصی واگذار می‌کند اما با آیین‌نامه‌های موجود و نوع تحرک حاضر این واگذاری سال‌ها به درازا می‌کشد و شاید هرگز عملی نشود. دولت با همکاری مجلس باید تمهیداتی در جهت واگذاری سریع همه پروژه‌ها مثلا در یک‌ سال و تکمیل آن در مدت معینی بیندیشد.
7- هماهنگ‌نبودن سیاست خارجی با شیوه زندگی داخلی و سیاست‌های داخلی نیز باید مدنظر باشد. دشمنان ما به هر نوع حربه‌اي برای به‌انزواکشاندن و صدمه‌زدن به جمهوری اسلامی روي آورده‌‌اند؛ جنگ تحمیلی، حمایت از گروه‌های تروریستی داخلی، ایجاد گروه‌های تروریستی علیه ایران مانند القاعده و داعش و تصویب قطع‌نامه‌های تحریم اقتصادی و آخرین آن عمل‌نکردن آمریکا به مفاد توافق‌نامه برجام از جمله اقدامات آنان است. درعین‌حال سیاست‌های داخلی به‌جای آنکه موجب تجهیز و قدرتمندشدن جامعه ایرانی و آمادگی مردم برای پذیرش مشکلات شود، صرف عادی‌سازی و حتی گرایش به زندگی مرفه در جامعه شده تا نشان داده شود تحریم‌ها در داخل ایران تأثیری نداشته است درحالی‌که این امر باعث نابودی ثروت‌ها و عدم آگاهی مردم از موقعیت ما در جهان شده است. تضاد بین دو سیاست شاید مهم‌ترین عامل در به‌وجودآوردن وضع فعلی اقتصادی و اجتماعی ما شده است. مقامات کشور چه سیاستی را در این مورد دنبال می‌کنند؟
البته مسائل و مشکلات به این هفت بند ختم نمی‌شود و شاید برخی مسائل که ذکر نشده مهم‌تر از این مطالب باشد اما هرچه باشد این مطلب شاید بهانه‌ای قرار گیرد برای شکستن سکوت دولتمردان و باعث شود مسئولان به راه‌حل‌ها بیندیشند و با شکستن سکوت خود مردم را در جریان مسائل و تصمیمات قرار دهند.

خروج آمریکا از توافق‌نامه برجام موضوع ازدیاد مشکلات اقتصادی ما را بار دیگر مطرح کرده است. هرچند پیش از امضای برجام در «شرق» نوشتم با امضای برجام انتظار حل مشکلات اقتصادی را نباید داشت، اما جمع کثیری از مردم به‌ویژه مسئولان در این خط بودند که برجام حلال مشکلات است. بی‌تردید دیپلماسی ایران در امضای برجام به یک پیروزی بزرگ دست یافته بود. خروج آمریکا هم این پیروزی را دوچندان کرده و چهره آمریکا را یک چهره (به قول خودشان) بازنده و فریب‌خورده در مذاکرات قبلی و بدعهد در اقدام اخیر نشان داد. اگر واقع‌بینانه و مستقل بیندیشیم، باید حل مسائل خود را در درون بجوییم و نه آن را به تصمیمات خارجی‌ها وابسته کنیم. صدالبته باید از هر نوع همکاری با خارجی‌ها استقبال کنیم و موضع مثبت اروپا در قبال خروج آمریکا از برجام را درک و ما نیز به صورت مثبت با آن برخورد کنیم. در سال‌های گذشته هزینه‌هایی بابت برخی نظرات و اقدامات از جیب ملت شریف ایران پرداخته شده و سیاست‌های نادرست به قول مهاتیر محمد به‌جای آنکه به‌نفع ایران و مردم ایران باشد، در راستای راضی‌کردن مردم به کار گرفته شده که آن هم ممکن نشده است. صرف‌نظر از هیاهوی ترامپ آمریکایی و داخلی‌هایی که از دهانشان حرف‌های او درمی‌آید، ببینیم مسائل داخلی کشور کدام است. اعتراض کشاورزان شرق اصفهان و نابسامانی بازار ارز در ابتدای سال 97 اشاراتی است بر برخی مسائل اصلی کشور.

بدیهی است هیچ اقدامی بدون برنامه نمی‌تواند پا بگیرد و در صورت دست‌یازیدن به اقدام بدون برنامه نه‌تنها آن اقدام به ثمر نمی‌نشیند که گاه پاسخ برعکس به‌بار می‌آورد. البته جمهوری اسلامی برنامه مدونی برای پنج سال آینده دارد و این برنامه یعنی برنامه ششم توسعه به تصویب مجلس و تأیید شورای نگهبان رسیده است، ولی مطابق برنامه‌های گذشته ممکن است فقط چنددرصدی از برنامه عملی شود. به‌علاوه اجرای برنامه نیاز به مبالغ معتنابهی اعتبارات دارد که طبعا دولتی که افتخار آن توفیق در تأمین حقوق کارکنان است و بدهی‌های فراوان دارد، نمی‌تواند چنین اعتباراتی را منظور کند. برنامه ششم توسعه باید بتواند تصویری ملموس و واقعی از کشور ارائه دهد و فقط به عدد و ارقام برآوردی از پایان برنامه بسنده نکند، اما روشن است که این برنامه، فاقد چنین تصویر‌سازی است. بحث درباره تأثیرات برنامه ششم روی شاخص‌های اقتصادی و فرهنگی نیاز به یک تحلیل دقیق دارد که در این مختصر نمی‌گنجد و به روزهای آینده واگذار می‌شود. اما به‌طور اجمالی می‌توان به دلایل ناکارآمدی آن پرداخت.
1- حجم نقدینگی: براساس اطلاعات بیان‌شده حجم نقدینگی در کشور در پایان سال 96 بالغ بر 1600 هزار ‌میلیارد تومان شده است. این حجم نقدینگی که در مالکیت اشخاص حقیقی و حقوقی است (صرف‌نظر از آنکه به بخشی از آن دائما سود تعلق می‌گیرد)، به‌طور متوسط سالانه 30 درصد افزایش پیدا می‌کند. اگر این حجم نقدینگی بتواند در سیستم سرمایه‌گذاری در اقتصاد کشور به حرکت درآید، نتایج مثبت قابل‌ملاحظه‌ای به بار خواهد آورد اما اگر به سمت تجارت روی کند، بحران‌های عظیمی در پی خواهد داشت چنانچه روزی به سمت ارز، روز دیگر به مسکن و به‌هرحال به هر پدیده‌ای رو کند، بحران‌های عمیقی پدید می‌آورد. رهاکردن و افزودن به نقدینگی کشور بدون هیچ برنامه‌اي حتما کار صوابی نیست. چه برنامه‌ای دراین‌باره نزد دولت است؟ موضع دولت و سایر مقامات درخصوص نقدینگی و افزایش آن اثباتا، یا نفیا معلوم نیست.
2- بدهی دولت و بودجه دولت: معاونت رئیس‌جمهور و رئیس سازمان برنامه و بودجه اعلام کرد سال 96 سال سختی بود و به هر طریق که ممکن بود حقوق کارکنان دولت تدارک دیده شد. دولتی که به‌زحمت و البته با کمک فروش ارز گران می‌تواند فقط هزینه‌های جاری در حد حقوق و دستمزد را تأمین کند، برای 600‌ هزار ‌میلیارد تومان (رقم حسب نظرات اعلام‌شده است) بدهی یعنی دو برابر بودجه سالانه خود چه می‌خواهد انجام دهد. با چند 10‌ هزار ‌میلیارد تومان اوراق قرضه که آن را هم باید با سودش بازپس دهد، آیا چشم‌اندازی برای پرداخت بدهی‌ها دارد و اصولا چه روشی برای پرداخت بدهی‌ها دارد؟ فراموش نکنیم به جز بدهی بیمه‌ها و بانک‌ها و احیانا نهادهای حقوقی غیرخصوصی، بسیاری از افراد بخش خصوصی با مشکلات اساسی ناشی از بدهکاربودن دولت روبه‌رو شده‌اند به نحوی که برخی از آنها تا آستانه اضمحلال پیش رفته‌اند. کارآفرینانی که بسیار فعال بوده‌اند، برخی ترک کار و انحلال شرکت داشته‌اند و برخی با مشکلات ناشی از عدم دریافت طلب قانونی و بدهی رو به تزاید بانکی روبه‌رو هستند و در این حال مسئولان می‌گویند کارآفرینان را تشویق می‌کنیم و در جست‌وجوی کارآفرینان جدید هستند.
3- با وضع فعلی آب و فرونشست دشت‌ها و شیوه موجود کشاورزی و باغداری، به‌زودی کشاورزی در بخش زيادي از سطح کشور منقرض می‌شود (مثل شرق اصفهان). وزارت جهاد کشاورزی هم در سال‌های گذشته (صرف‌نظر از وزرای مختلف) در پی آماردادن تولید و توسعه کشاورزی بدون توجه به مسائل مختلف بوده است. عدم تثبیت و نوسازی کشاورزی به مهاجرت روستايیان (پیش‌بینی 10 تا 15 ‌میلیون مهاجر از روستاها به سمت شهرها می‌شود)، کویری‌شدن روستاها و وابستگی بیشتر غذای مردم به خارج می‌انجامد و در کنار آن بحران‌های اجتماعی درون شهرها رو به تزاید می‌گذارد و این بحران‌ها قابل بازگشت نیست.
4- پایدارکردن محیط زیست و حل مسائل فاضلاب و بازگرداندن اشتباهات محیط‌زیستی هم از نظرها دور مانده است. مسئولان ارشد و مردم همه باید قبول کنند تخریب محیط زیست یعنی تخریب زیستگاه انسان، یعنی عدم امکان زندگی مردم، اگر جنگل‌تراشی و آلوده‌کردن آب‌های جاری می‌تواند متوقف شود اما خشک‌شدن دریاچه ارومیه و شورشدن آب خوزستان بر اثر وجود سد گتوند و سایر عوامل آلوده‌کننده قابل توقف نیست و در این موارد باید تصمیمات قاطع و قابل اجرا گرفته شود و بر آن قدرتمندانه پافشاری کرد. اصولا محیط زیست به نظر برخی مسئولان و بسیاری از مردم کشورمان امری فانتزی و مانع توسعه قلمداد می‌شود و آن را در حفاظت از جانوران و امور مشابه به‌شمار می‌آورند درحالی‌که محیط زیست یعنی محل زندگی و ارتزاق انسان‌ها.

اگر محیط زیست تخریب شود، کشور تخریب می‌شود و سرزمینی که برای حفظ مرزهای آن جان‌ها داده شده است، از داخل مضمحل می‌شود. برنامه و دستورالعمل کشور برای حفظ محیط زیست، کشاورزی و منابع طبیعی چیست و چه مقدار باید برای آن هزینه کند و چشم‌انداز 10ساله آن چیست؟
5- می‌دانیم بانک یک ایده و ابداع مغرب‌زمینی است و با توجه به نبود پول اعتباری در صدر اسلام، هیچ حکمی راجع به پول اعتباری وجود نداشته است. پول اعتباری و بانکداری اعتباری پدیده و تعریف جدیدی است که حکم آن باید روشن باشد. سوارکردن احکام مشارکت‌های اسلامی و بانکداری اعتباری آنها را به مؤسسات بزرگ سرمایه‌گذاری تبدیل کرده است و از سويی سود منظورشده برای مشتریان به‌هیچ‌وجه با درآمدهای واقعی تطبیق ندارد و بانک‌ها عملا به مؤسسات غیرخدمتگزار صنعت و کشاورزی و تولید تبدیل شده‌اند. آیا وقت آن نرسیده که شجاعانه درخصوص سیستم بانکی که در صورت اصلاح می‌تواند یاری‌دهنده توسعه باشد، اندیشید؟
6- ‌هزاران طرح نیمه‌تمام در کشور وجود دارد و اعتبارات عمرانی کشور بسيار پايين است. گواینکه دولت اعلام کرده که تکمیل آنها را به بخش خصوصی واگذار می‌کند اما با آیین‌نامه‌های موجود و نوع تحرک حاضر این واگذاری سال‌ها به درازا می‌کشد و شاید هرگز عملی نشود. دولت با همکاری مجلس باید تمهیداتی در جهت واگذاری سریع همه پروژه‌ها مثلا در یک‌ سال و تکمیل آن در مدت معینی بیندیشد.
7- هماهنگ‌نبودن سیاست خارجی با شیوه زندگی داخلی و سیاست‌های داخلی نیز باید مدنظر باشد. دشمنان ما به هر نوع حربه‌اي برای به‌انزواکشاندن و صدمه‌زدن به جمهوری اسلامی روي آورده‌‌اند؛ جنگ تحمیلی، حمایت از گروه‌های تروریستی داخلی، ایجاد گروه‌های تروریستی علیه ایران مانند القاعده و داعش و تصویب قطع‌نامه‌های تحریم اقتصادی و آخرین آن عمل‌نکردن آمریکا به مفاد توافق‌نامه برجام از جمله اقدامات آنان است. درعین‌حال سیاست‌های داخلی به‌جای آنکه موجب تجهیز و قدرتمندشدن جامعه ایرانی و آمادگی مردم برای پذیرش مشکلات شود، صرف عادی‌سازی و حتی گرایش به زندگی مرفه در جامعه شده تا نشان داده شود تحریم‌ها در داخل ایران تأثیری نداشته است درحالی‌که این امر باعث نابودی ثروت‌ها و عدم آگاهی مردم از موقعیت ما در جهان شده است. تضاد بین دو سیاست شاید مهم‌ترین عامل در به‌وجودآوردن وضع فعلی اقتصادی و اجتماعی ما شده است. مقامات کشور چه سیاستی را در این مورد دنبال می‌کنند؟
البته مسائل و مشکلات به این هفت بند ختم نمی‌شود و شاید برخی مسائل که ذکر نشده مهم‌تر از این مطالب باشد اما هرچه باشد این مطلب شاید بهانه‌ای قرار گیرد برای شکستن سکوت دولتمردان و باعث شود مسئولان به راه‌حل‌ها بیندیشند و با شکستن سکوت خود مردم را در جریان مسائل و تصمیمات قرار دهند.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها