|

نهنگ پلاستیکی

دکتر عبدالرضا ناصرمقدسی

عکس نهنگی که به دلیل بلع 80 عدد پلاستیک در ساحل تایلند جان داد، بسیار تکان‌دهنده بود. انگار کسی باور نمی‌کرد که این‌همه پلاستیک که هر روز در طبیعت رها می‌شود می‌تواند موجب آزار و حتی مرگ موجودی شود. شاید هم فکر کنیم که بشر با این علم و تکنولوژی حتما راهی برای ازبین‌بردن این‌همه پلاستیک و زباله‌های غیرقابل‌تجزیه را پیدا خواهد کرد: «اینکه کاری ندارد. علم به خیلی از امکانات رسیده است. حتما این‌همه زباله را از بین خواهد برد. حتی شاید بشر بالابرهایی را درست کند که زباله‌ها را به فضا برده و در کیهان لایتناهی رها کند». اینها افکاری است که در ذهن کسانی که به فاجعه محیط زیست نمی‌اندیشند می‌چرخد، اما اوج بحران آنجا بود که کارشناسان محیط زیست فقط توانستند پنج عدد از پلاستیک‌ها را از شکم نهنگ خارج کنند و او با 75 پلاستیک در شکمش جان داد؛ یعنی اکثر قریب‌به‌اتفاق پلاستیک‌ها در شکم این نهنگ باقی ماند. فکر می‌کنم این موضوع کنایه‌ای قابل‌تأمل از وضعیت کره زمین است: هر کاری که کنیم حجم عمده این زباله‌ها در دامان طبیعت باقی خواهند ماند و سیاره زمین از سیاره‌ای زیبا و آبی به سیاره‌ای پلاستیکی تبدیل خواهد شد و چه‌بسا این‌بار از فضا به سیاره‌ای رنگارنگ تبدیل شود که دیگر نتوان آن نمود زیبای آبی حیات را در آن مشاهده کرد. شاید خیلی از ماها این‌گونه تصور کنیم که بهترین راه برای حل این مشکل تلنبار یا دفع پلاستیک‌ها در جایی مثلا در بیابانی یا جنگلی یا گوشه‌ای از شهرمان است؛ یعنی کاری که همین الان در حال انجامش هستیم. به نظرمان این‌گونه نمی‌گذاریم زباله‌ها وارد زندگی‌مان شوند، ولی این طرز تفکر واقعیت نداشته و صرفا ناشی از تفکر اشتباه ما در مورد طبیعت است. پلاستیک و زباله‌های تجزیه‌ناپذیر عملا محیط زیست انسان را نابود می‌کنند. البته این را اضافه کنید به انبوه قطع درختان، آتش‌سوزی جنگل‌ها و انقراض وحشتناک گونه‌ها. همه اینها عملا منجر به تخریب و ازبین‌رفتن ذخیره ژنتیکی می‌شود. اینکه ذخیره ژنتیکی و تنوع زیستی از بین برود به‌نوعی به‌مثابه ازبین‌رفتن هویت ماست. ما خیلی زود فراموش کرده‌ایم که به‌عنوان یک موجود زنده محصول تکامل در طبیعت هستیم و بخش بسیار چشمگیری از ذخیره ژنتیکی ما با سایر موجودات زنده یکسان است. وقتی این ذخیره ژنتیکی نابود شود، این ارتباط ما با عوامل هویت‌دهنده ماست که از بین می‌رود. این‌گونه باید منتظر فجایع هویتی و شناختی فراوانی در گونه انسان بود. مطالعاتی از نقش طبیعت در تسریع بهبودی بیماران خبر می‌دهند، اما به‌گمان من این حوزه‌ای وسیع برای تحقیق بوده و جنبه‌های مختلف آن مشخص نشده است. انسانی که به‌دور از طبیعت باشد و به تخریب آن یاری برساند، عملا خود را در معرض آسیب‌های جدی جسمی و ذهنی و روانی قرار خواهد داد. کودک که بودم، آب دریای نزدیک خانه‌مان؛ یعنی دریای خزر، در روزهای گرم تابستان بسیار آرامش‌بخش بود. امروز اما هروقت که در کنار خزر قدم می‌زنم، با انبوهی از زباله‌ها روبه‌رو می‌شوم؛ زباله‌ها و آبی که دیگر آن زیبایی و زلالی و آرامش را ندارد. دریای خزر در کودکی من مملو از فانتزی و خیال‌پردازی بود. فکر می‌کردم چه موجودات شگفت‌انگیزی، ازجمله پری‌های دریایی در این آب زندگی می‌کنند. به صدف‌ها و خرچنگ‌های کوچکی که هربار در کنار دریا پیدا می‌کردم با تعجب و به شکل پیام‌آورانی از این دنیای زیبا نگاه می‌کردم. الان اما دیگر هیچ محلی برای فانتزی وجود ندارد. ما در گوشه‌گوشه این سرزمین با محیط زیستی روبه‌رو هستیم که روزبه‌روز نشانه‌های تباهی و ویرانی را بیشتر از خود نشان می‌دهد.

عکس نهنگی که به دلیل بلع 80 عدد پلاستیک در ساحل تایلند جان داد، بسیار تکان‌دهنده بود. انگار کسی باور نمی‌کرد که این‌همه پلاستیک که هر روز در طبیعت رها می‌شود می‌تواند موجب آزار و حتی مرگ موجودی شود. شاید هم فکر کنیم که بشر با این علم و تکنولوژی حتما راهی برای ازبین‌بردن این‌همه پلاستیک و زباله‌های غیرقابل‌تجزیه را پیدا خواهد کرد: «اینکه کاری ندارد. علم به خیلی از امکانات رسیده است. حتما این‌همه زباله را از بین خواهد برد. حتی شاید بشر بالابرهایی را درست کند که زباله‌ها را به فضا برده و در کیهان لایتناهی رها کند». اینها افکاری است که در ذهن کسانی که به فاجعه محیط زیست نمی‌اندیشند می‌چرخد، اما اوج بحران آنجا بود که کارشناسان محیط زیست فقط توانستند پنج عدد از پلاستیک‌ها را از شکم نهنگ خارج کنند و او با 75 پلاستیک در شکمش جان داد؛ یعنی اکثر قریب‌به‌اتفاق پلاستیک‌ها در شکم این نهنگ باقی ماند. فکر می‌کنم این موضوع کنایه‌ای قابل‌تأمل از وضعیت کره زمین است: هر کاری که کنیم حجم عمده این زباله‌ها در دامان طبیعت باقی خواهند ماند و سیاره زمین از سیاره‌ای زیبا و آبی به سیاره‌ای پلاستیکی تبدیل خواهد شد و چه‌بسا این‌بار از فضا به سیاره‌ای رنگارنگ تبدیل شود که دیگر نتوان آن نمود زیبای آبی حیات را در آن مشاهده کرد. شاید خیلی از ماها این‌گونه تصور کنیم که بهترین راه برای حل این مشکل تلنبار یا دفع پلاستیک‌ها در جایی مثلا در بیابانی یا جنگلی یا گوشه‌ای از شهرمان است؛ یعنی کاری که همین الان در حال انجامش هستیم. به نظرمان این‌گونه نمی‌گذاریم زباله‌ها وارد زندگی‌مان شوند، ولی این طرز تفکر واقعیت نداشته و صرفا ناشی از تفکر اشتباه ما در مورد طبیعت است. پلاستیک و زباله‌های تجزیه‌ناپذیر عملا محیط زیست انسان را نابود می‌کنند. البته این را اضافه کنید به انبوه قطع درختان، آتش‌سوزی جنگل‌ها و انقراض وحشتناک گونه‌ها. همه اینها عملا منجر به تخریب و ازبین‌رفتن ذخیره ژنتیکی می‌شود. اینکه ذخیره ژنتیکی و تنوع زیستی از بین برود به‌نوعی به‌مثابه ازبین‌رفتن هویت ماست. ما خیلی زود فراموش کرده‌ایم که به‌عنوان یک موجود زنده محصول تکامل در طبیعت هستیم و بخش بسیار چشمگیری از ذخیره ژنتیکی ما با سایر موجودات زنده یکسان است. وقتی این ذخیره ژنتیکی نابود شود، این ارتباط ما با عوامل هویت‌دهنده ماست که از بین می‌رود. این‌گونه باید منتظر فجایع هویتی و شناختی فراوانی در گونه انسان بود. مطالعاتی از نقش طبیعت در تسریع بهبودی بیماران خبر می‌دهند، اما به‌گمان من این حوزه‌ای وسیع برای تحقیق بوده و جنبه‌های مختلف آن مشخص نشده است. انسانی که به‌دور از طبیعت باشد و به تخریب آن یاری برساند، عملا خود را در معرض آسیب‌های جدی جسمی و ذهنی و روانی قرار خواهد داد. کودک که بودم، آب دریای نزدیک خانه‌مان؛ یعنی دریای خزر، در روزهای گرم تابستان بسیار آرامش‌بخش بود. امروز اما هروقت که در کنار خزر قدم می‌زنم، با انبوهی از زباله‌ها روبه‌رو می‌شوم؛ زباله‌ها و آبی که دیگر آن زیبایی و زلالی و آرامش را ندارد. دریای خزر در کودکی من مملو از فانتزی و خیال‌پردازی بود. فکر می‌کردم چه موجودات شگفت‌انگیزی، ازجمله پری‌های دریایی در این آب زندگی می‌کنند. به صدف‌ها و خرچنگ‌های کوچکی که هربار در کنار دریا پیدا می‌کردم با تعجب و به شکل پیام‌آورانی از این دنیای زیبا نگاه می‌کردم. الان اما دیگر هیچ محلی برای فانتزی وجود ندارد. ما در گوشه‌گوشه این سرزمین با محیط زیستی روبه‌رو هستیم که روزبه‌روز نشانه‌های تباهی و ویرانی را بیشتر از خود نشان می‌دهد.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها