آینه
اعتماد
نگران، ناامید، خسته
عباس عبدی: نگران، ناامید، خسته؛ توصیف اجمالی از وضعیت کنونی جامعه ایران است؛ توصیفی که شاید برخی را خوش نیاید... . بحث اصلی نیز وجود توطئه و فشارهای خارجی علیه کشور نیست، هرچند این مورد مهم است، ولی ریشه نگرانی در داخل است... . از مردم [ساکنین تهران] پرسیده شده است که مهمترین موضوعی که این روزها موجب نگرانی شما میشود چیست؟ فقط ١,١ درصد اظهار داشتهاند که چیزی موجب نگرانی آنان نمیشود. نکته مهم این است که اکثریت قاطع، مسائلی را موجب نگرانی خود دانستهاند که حل آنها خارج از اراده شخصی آنان است... . در ادامه پرسیده شده که آیا این نگرانی در آینده کمتر میشود یا بیشتر یا همینطور میماند؟ فقط شش درصد اظهار داشتهاند که کمتر میشود، ٨٥ درصد گفتهاند بیشتر و ٩ درصد هم اظهار داشتهاند همینطور میماند... . ناامیدی رویه دیگر این نگرانی است که بازتاب آن را در این نحوه پاسخگویی شاهد هستیم. مردمی ناامید که انتظار آیندهای خوب را ندارند. خستهایم. این خستگی پس از انتخابات سال گذشته نمود بیشتری یافت. آخرینبار که مردم به پای صندوق رأی آمدند امید بسیار داشتند که تغییری جدی در رویهها و سیاستها روی میدهد ولی وقتی
میبینند که چیزی تغییر نکرده خسته شدهاند. آنها از اینکه هر بار تلاش میکنند و در پای صندوق خواستشان را بیان میکنند ولی نادیده گرفته میشود، خسته شدهاند... . واقعیت این است که به نظر بنده مسئله امروز ایران، هیچ راهحل جزئی و فنی ندارد. در سطح هیچیک از قوا نیست و باید در سطح ملی حل شود. باید در نگاه به جامعه و رابطه قدرت و مردم اصلاح اساسی صورت گیرد. باید ضمن بهرسمیتشناختن همه نگرشها و گرایشهای موجود در جامعه، به بازسازی قدرتِ مردم، همت گماشت و روح امید را در این کالبد خسته و ناامید دمید. بهعنوان یک فعال رسانهای معتقدم که اولین جایی که چنین اصلاحی باید بازتاب پیدا کند، در رسانه است. وضعیت امروز رسانه در ایران بسیار خطرناک و حتی تهدیدی علیه امنیت ملی است. از یک سو با رسانههای رسمی مواجه هستیم که فاقد استقلال و اثرگذاری هستند و از سوی دیگر با شبکههای اجتماعی مواجهیم که هیچ حدومرز اخلاقی و حرفهای و قانونی بر آنها حاکم نیست... . مقدمه لازم برای مبارزه با تبعیض و فساد در کشور که متأسفانه نظاممند نیز شده است، در اصلاح نظام رسانهای است.
کیهان
۱۰ پرسش از یک دیدگاه
محمد صفاری: ... نکته دوم که از قضا بسیار تعیینکننده نیز هست آنکه در این دور از مذاکرات کرهشمالی در حالی پشت میز نشست که یک کشور اتمی است. دستیابی کرهشمالی به این توانایی تغییرات جدی و قابلتأملی را در فرایند و نتیجه احتمالی پدید میآورد. برخی معتقدند همین موضوع باعث شده است تا رئیسجمهور آمریکا حاضر به دیدار مستقیم با رهبر کرهشمالی شود. کشوری که آمریکا دهها سال است میکوشد آن را منزوی کرده و منزوی جلوه دهد. توییت مارک بل، استاد دانشگاه مینسوتا در این زمینه جالب توجه است. او عکسی ازدستدادن ترامپ و کیم را در کنار عکسی از جسد خونین قذافی گذاشت و زیر آن نوشت؛ «تفاوت کسانی که سلاح هستهای دارند با کسانی که ندارند در سیاست خارجی آمریکا»... . کرهشمالی چقدر میتواند روی تضمین آمریکا حساب باز کند؟ تقریبا هیچ! کرهشمالی سرنوشت خونین قذافی رهبر لیبی را پیش روی خود دارد و علاوهبر آن ماجرای نافرجام برجام را دنبال کرده است... . اگرچه برای قضاوت درباره نتیجه نهایی این دیدار و توافق هنوز زود است اما میتوان گفت در هر صورت برای ایران قابلتوجه است. چنانچه توافقی پایدار و موفق باشد، میتواند نکاتی درسآموز برای
دستگاه دیپلماسی کشور داشته باشد و چنانچه شکست بخورد نشانه دیگری از چرایی بیاعتمادی به آمریکاست. نکته قابلتوجه دیگر آنکه هر اتفاقی آن سوی دنیا رخ دهد، دخلی به پرونده برجام ندارد و نمیتواند باعث فرافکنی و فرار از مسئولیت بانیان برجام شود. آنان بههرحال باید پاسخگوی عملکرد خسارتبار خود باشند
قانون
اصلاحات لازم
در هفتهای که گذشت، جمعی از اصلاحطلبان نسل دومی با تنظیم نامهای خطاب به رئیس دولت اصلاحات، مجدد اصلاح اصلاحات را یادآوری کردند... رئیسدولت اصلاحات باید فکری برای این اتفاقاتکند. این فعال اصلاحطلب گفته بود که بههرحال اگر شورای هماهنگی بخواهد جایگزین شورای عالی سیاستگذاری شود بهتر است چون احزاب هستند، حقوق و امتیازاتی دارند که میتوانند از آن استفاده کنند تا شورایی تشکیل شود که آن شورا تصمیماتش نه مشروعیت قانونی و نه سیاسی دارد، بنابراین خود به خود به خاطر عدم اعتبار به نتیجه انتخابات را به رقیب واگذار میکند و به جریان اصلاحات لطمه میزند. در مجموع معتقدم شورای هماهنگی اصلح بر شورای عالی سیاستگذاری است.
اعتماد
نگران، ناامید، خسته
عباس عبدی: نگران، ناامید، خسته؛ توصیف اجمالی از وضعیت کنونی جامعه ایران است؛ توصیفی که شاید برخی را خوش نیاید... . بحث اصلی نیز وجود توطئه و فشارهای خارجی علیه کشور نیست، هرچند این مورد مهم است، ولی ریشه نگرانی در داخل است... . از مردم [ساکنین تهران] پرسیده شده است که مهمترین موضوعی که این روزها موجب نگرانی شما میشود چیست؟ فقط ١,١ درصد اظهار داشتهاند که چیزی موجب نگرانی آنان نمیشود. نکته مهم این است که اکثریت قاطع، مسائلی را موجب نگرانی خود دانستهاند که حل آنها خارج از اراده شخصی آنان است... . در ادامه پرسیده شده که آیا این نگرانی در آینده کمتر میشود یا بیشتر یا همینطور میماند؟ فقط شش درصد اظهار داشتهاند که کمتر میشود، ٨٥ درصد گفتهاند بیشتر و ٩ درصد هم اظهار داشتهاند همینطور میماند... . ناامیدی رویه دیگر این نگرانی است که بازتاب آن را در این نحوه پاسخگویی شاهد هستیم. مردمی ناامید که انتظار آیندهای خوب را ندارند. خستهایم. این خستگی پس از انتخابات سال گذشته نمود بیشتری یافت. آخرینبار که مردم به پای صندوق رأی آمدند امید بسیار داشتند که تغییری جدی در رویهها و سیاستها روی میدهد ولی وقتی
میبینند که چیزی تغییر نکرده خسته شدهاند. آنها از اینکه هر بار تلاش میکنند و در پای صندوق خواستشان را بیان میکنند ولی نادیده گرفته میشود، خسته شدهاند... . واقعیت این است که به نظر بنده مسئله امروز ایران، هیچ راهحل جزئی و فنی ندارد. در سطح هیچیک از قوا نیست و باید در سطح ملی حل شود. باید در نگاه به جامعه و رابطه قدرت و مردم اصلاح اساسی صورت گیرد. باید ضمن بهرسمیتشناختن همه نگرشها و گرایشهای موجود در جامعه، به بازسازی قدرتِ مردم، همت گماشت و روح امید را در این کالبد خسته و ناامید دمید. بهعنوان یک فعال رسانهای معتقدم که اولین جایی که چنین اصلاحی باید بازتاب پیدا کند، در رسانه است. وضعیت امروز رسانه در ایران بسیار خطرناک و حتی تهدیدی علیه امنیت ملی است. از یک سو با رسانههای رسمی مواجه هستیم که فاقد استقلال و اثرگذاری هستند و از سوی دیگر با شبکههای اجتماعی مواجهیم که هیچ حدومرز اخلاقی و حرفهای و قانونی بر آنها حاکم نیست... . مقدمه لازم برای مبارزه با تبعیض و فساد در کشور که متأسفانه نظاممند نیز شده است، در اصلاح نظام رسانهای است.
کیهان
۱۰ پرسش از یک دیدگاه
محمد صفاری: ... نکته دوم که از قضا بسیار تعیینکننده نیز هست آنکه در این دور از مذاکرات کرهشمالی در حالی پشت میز نشست که یک کشور اتمی است. دستیابی کرهشمالی به این توانایی تغییرات جدی و قابلتأملی را در فرایند و نتیجه احتمالی پدید میآورد. برخی معتقدند همین موضوع باعث شده است تا رئیسجمهور آمریکا حاضر به دیدار مستقیم با رهبر کرهشمالی شود. کشوری که آمریکا دهها سال است میکوشد آن را منزوی کرده و منزوی جلوه دهد. توییت مارک بل، استاد دانشگاه مینسوتا در این زمینه جالب توجه است. او عکسی ازدستدادن ترامپ و کیم را در کنار عکسی از جسد خونین قذافی گذاشت و زیر آن نوشت؛ «تفاوت کسانی که سلاح هستهای دارند با کسانی که ندارند در سیاست خارجی آمریکا»... . کرهشمالی چقدر میتواند روی تضمین آمریکا حساب باز کند؟ تقریبا هیچ! کرهشمالی سرنوشت خونین قذافی رهبر لیبی را پیش روی خود دارد و علاوهبر آن ماجرای نافرجام برجام را دنبال کرده است... . اگرچه برای قضاوت درباره نتیجه نهایی این دیدار و توافق هنوز زود است اما میتوان گفت در هر صورت برای ایران قابلتوجه است. چنانچه توافقی پایدار و موفق باشد، میتواند نکاتی درسآموز برای
دستگاه دیپلماسی کشور داشته باشد و چنانچه شکست بخورد نشانه دیگری از چرایی بیاعتمادی به آمریکاست. نکته قابلتوجه دیگر آنکه هر اتفاقی آن سوی دنیا رخ دهد، دخلی به پرونده برجام ندارد و نمیتواند باعث فرافکنی و فرار از مسئولیت بانیان برجام شود. آنان بههرحال باید پاسخگوی عملکرد خسارتبار خود باشند
قانون
اصلاحات لازم
در هفتهای که گذشت، جمعی از اصلاحطلبان نسل دومی با تنظیم نامهای خطاب به رئیس دولت اصلاحات، مجدد اصلاح اصلاحات را یادآوری کردند... رئیسدولت اصلاحات باید فکری برای این اتفاقاتکند. این فعال اصلاحطلب گفته بود که بههرحال اگر شورای هماهنگی بخواهد جایگزین شورای عالی سیاستگذاری شود بهتر است چون احزاب هستند، حقوق و امتیازاتی دارند که میتوانند از آن استفاده کنند تا شورایی تشکیل شود که آن شورا تصمیماتش نه مشروعیت قانونی و نه سیاسی دارد، بنابراین خود به خود به خاطر عدم اعتبار به نتیجه انتخابات را به رقیب واگذار میکند و به جریان اصلاحات لطمه میزند. در مجموع معتقدم شورای هماهنگی اصلح بر شورای عالی سیاستگذاری است.