|

در مثل مناقشه نیست!

سید محمد بهشتی

(این یادداشت به بهانه مطلبی است که با عنوان «آقای بهشتی شما توهین کردید» به تاریخ ۴ تیر ۱۳۹۷ در روزنامه «شرق» منتشر شد.)
شاید هر کسی که به نوعی با رسانه سروکار دارد، در موقعیت‌هایی قرار گرفته باشد که از خواندن آنچه خود گفته بود، تعجب کند؛ این هم از ماهیت رسانه ناشی می‌شود و هم از تفاوت سرشتِ سخنرانی و یادداشت. البته باید به این فکر کرد که چه کنیم که این دو تا حد ممکن به هم نزدیک شود، تا حتی‌الامکان جلوی سوءتفاهم گرفته شود. موافقم که مطلب منتشر‌شده در پایگاه خبری انتخاب تحت عنوان «ایران به بیماری اوتیسم دچار شده»، بسیار در معرض سوءبرداشت بود اما همچنان بر منظور اصلی‌‌ام تأکید دارم و بنابراین از همین فرصت هم می‌خواهم برای تبیین بحثم سود ببرم. ما مدت‌هاست در این اندیشه‌ایم که چرا با وجود برخورداری از جایگاه قابل‌قبول جهانی در تولیدات علمی و باوجود آمار بالای تحصیل‌کردگان رشته‌های مهندسی و داشتن جامعه جوانی که به گواهی بسیاری از شاخص‌ها از هوش و حتی نبوغ بالایی برخوردارند، باز در عرصه‌های مختلف مهندسی و صنعتی رشدی نداشته‌ایم. البته نمی‌توان در سواد یا حسن‌نیت تحصیل‌کردگان و مسئولان شک کرد. از ديدگاه بنده علت اصلی‌ این بوده که ما دهه‌ها ملتفت مختصات زمینه خود و مشکلات آن نبوده‌ایم و برای همین هوش و نبوغ ما نه‌تنها به شناخت زمینه و پیدا‌کردن راه‌حل‌های متناسب با آن نینجامیده بلکه عمل مبتنی بر تصمیمات جامعه تخصصی زمینه را به سمت واکنش رانده و ما امروز در ساحت‌های مختلف طبیعی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی در آستانه‌های تحمل زمینه خود قرار داریم. در پاسخ به این واکنش‌ها دانشگاهیان و نخبگان ما باز زمینه را محکوم می‌کنند که چرا به راهکارهای آنان رکاب نمی‌دهد و بیش‌ازپیش ناامید و منزوی‌ می‌شوند. در واقع جامعه علمی ما مبتلای به بیگانگی با زمینه است و از‌این‌رو رفتارها و واکنش‌هایش شبیه نوعی اختلال است که نزدیک‌ترین مثال به آن اختلال اتیسم است.
یکی از قابلیت‌های زبان برای بیان، تمثیل است و البته همواره گفته‌اند در مثل مناقشه نیست. یعنی وقتی می‌گوییم «حسن مثل شیر است»، اگر کسی بپرسد «پس یال و دمش کو؟» تعجب خواهیم کرد؛ چراکه ما در بیان این مثال مطمئنا بارزترین ویژگی شیر بیشه را که همان شجاعت است، برای بیان کیفیت دلاوری حسن به عاریت گرفته‌ایم. همان‌طور که بسیار از اصطلاحاتی مانند «مدیران کوتاه‌قد»، «گره کور»، «صداهای گوشخراش و کرکننده»، «جوانی و خامی»، «پیری و ناتوانی»، «کودکی و نادانی» و ... استفاده می‌کنیم، مسلما منظور توهین به افراد قدکوتاه، نابینا، ناشنوا، پیر، جوان یا محکوم‌کردن قدکوتاهی، نابینایی، ناشنوایی، پیری یا جوانی نیست. استعارات و تمثیلات آن‌قدر با زبان عجین است که هیچ نوشته و حتی هیچ جمله‌ای از مکالمات روزمره از آن خالی نیست؛ در طول روز بسیار از تعبیراتی چون «نابینایی» و «ناشنوایی» و... بهره می‌بریم، بی‌آنکه قصد تحقیر داشته ‌باشیم یا کسی از آن برداشت توهین‌آمیز کند. البته همین که می‌گویند در مثل مناقشه نیست، یعنی تمثیل بسیار در معرض مناقشه‌انگیزی است و اگر این‌طور بوده، بنده به سهم خود از همه کسانی‌ که به‌نوعی با اختلال اتیسم سروکار دارند و حامیان مبتلایان به اتیسم‌ عذرخواهی می‌کنم. برای برطرف‌شدن هرگونه سوءتفاهم توصیه می‌کنم یادداشتی با عنوان «امتناع از زمینه ابتلای معاصر» در روزنامه اعتماد مورخ ۱۶ اردیبهشت ۱۳۹۷ را مطالعه کنند؛ در آن یادداشت از اصطلاح «بیماری» استفاده نکردم و به‌صراحت گفته‌ام که مبتلایان به اتیسم ای‌بسا بسیار باهوش و حتی نابغه باشند اما تنها چیزی که سبب می‌شود اتیسم را اختلال بدانیم، مشکلات آنان در ارتباط با زمینه است. در همان‌جا با طرح اصطلاح «اتیسم اکتسابی» به‌جای «اتیسم بیولوژیک» مخاطب را متوجه استعاره سخنم کرده‌ام تا شبهه‌ای باقی نماند.
باید پذیرفت که وقتی از اختلال سخن می‌گوییم منظورمان انحراف از معیاری طبیعی است و این اصلا نافی ویژگی‌های مثبت و والای گروهی نیست. همان‌قدر که گروه بزرگی از حامیان و متخصصان تلاش می‌کنند و امید دارند که مبتلایان به اتیسم زندگی سالم و مثبتی در پیش گیرند، منظور بنده نیز طرح مسئله و یاری‌خواستن از کسانی بود که می‌توانند در مقیاس وسیع‌تری برای درمان اختلالِ زمینه‌گریزی در میان نخبگان و تحصیل‌کردگان چاره‌ای بیندیشند.

(این یادداشت به بهانه مطلبی است که با عنوان «آقای بهشتی شما توهین کردید» به تاریخ ۴ تیر ۱۳۹۷ در روزنامه «شرق» منتشر شد.)
شاید هر کسی که به نوعی با رسانه سروکار دارد، در موقعیت‌هایی قرار گرفته باشد که از خواندن آنچه خود گفته بود، تعجب کند؛ این هم از ماهیت رسانه ناشی می‌شود و هم از تفاوت سرشتِ سخنرانی و یادداشت. البته باید به این فکر کرد که چه کنیم که این دو تا حد ممکن به هم نزدیک شود، تا حتی‌الامکان جلوی سوءتفاهم گرفته شود. موافقم که مطلب منتشر‌شده در پایگاه خبری انتخاب تحت عنوان «ایران به بیماری اوتیسم دچار شده»، بسیار در معرض سوءبرداشت بود اما همچنان بر منظور اصلی‌‌ام تأکید دارم و بنابراین از همین فرصت هم می‌خواهم برای تبیین بحثم سود ببرم. ما مدت‌هاست در این اندیشه‌ایم که چرا با وجود برخورداری از جایگاه قابل‌قبول جهانی در تولیدات علمی و باوجود آمار بالای تحصیل‌کردگان رشته‌های مهندسی و داشتن جامعه جوانی که به گواهی بسیاری از شاخص‌ها از هوش و حتی نبوغ بالایی برخوردارند، باز در عرصه‌های مختلف مهندسی و صنعتی رشدی نداشته‌ایم. البته نمی‌توان در سواد یا حسن‌نیت تحصیل‌کردگان و مسئولان شک کرد. از ديدگاه بنده علت اصلی‌ این بوده که ما دهه‌ها ملتفت مختصات زمینه خود و مشکلات آن نبوده‌ایم و برای همین هوش و نبوغ ما نه‌تنها به شناخت زمینه و پیدا‌کردن راه‌حل‌های متناسب با آن نینجامیده بلکه عمل مبتنی بر تصمیمات جامعه تخصصی زمینه را به سمت واکنش رانده و ما امروز در ساحت‌های مختلف طبیعی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی در آستانه‌های تحمل زمینه خود قرار داریم. در پاسخ به این واکنش‌ها دانشگاهیان و نخبگان ما باز زمینه را محکوم می‌کنند که چرا به راهکارهای آنان رکاب نمی‌دهد و بیش‌ازپیش ناامید و منزوی‌ می‌شوند. در واقع جامعه علمی ما مبتلای به بیگانگی با زمینه است و از‌این‌رو رفتارها و واکنش‌هایش شبیه نوعی اختلال است که نزدیک‌ترین مثال به آن اختلال اتیسم است.
یکی از قابلیت‌های زبان برای بیان، تمثیل است و البته همواره گفته‌اند در مثل مناقشه نیست. یعنی وقتی می‌گوییم «حسن مثل شیر است»، اگر کسی بپرسد «پس یال و دمش کو؟» تعجب خواهیم کرد؛ چراکه ما در بیان این مثال مطمئنا بارزترین ویژگی شیر بیشه را که همان شجاعت است، برای بیان کیفیت دلاوری حسن به عاریت گرفته‌ایم. همان‌طور که بسیار از اصطلاحاتی مانند «مدیران کوتاه‌قد»، «گره کور»، «صداهای گوشخراش و کرکننده»، «جوانی و خامی»، «پیری و ناتوانی»، «کودکی و نادانی» و ... استفاده می‌کنیم، مسلما منظور توهین به افراد قدکوتاه، نابینا، ناشنوا، پیر، جوان یا محکوم‌کردن قدکوتاهی، نابینایی، ناشنوایی، پیری یا جوانی نیست. استعارات و تمثیلات آن‌قدر با زبان عجین است که هیچ نوشته و حتی هیچ جمله‌ای از مکالمات روزمره از آن خالی نیست؛ در طول روز بسیار از تعبیراتی چون «نابینایی» و «ناشنوایی» و... بهره می‌بریم، بی‌آنکه قصد تحقیر داشته ‌باشیم یا کسی از آن برداشت توهین‌آمیز کند. البته همین که می‌گویند در مثل مناقشه نیست، یعنی تمثیل بسیار در معرض مناقشه‌انگیزی است و اگر این‌طور بوده، بنده به سهم خود از همه کسانی‌ که به‌نوعی با اختلال اتیسم سروکار دارند و حامیان مبتلایان به اتیسم‌ عذرخواهی می‌کنم. برای برطرف‌شدن هرگونه سوءتفاهم توصیه می‌کنم یادداشتی با عنوان «امتناع از زمینه ابتلای معاصر» در روزنامه اعتماد مورخ ۱۶ اردیبهشت ۱۳۹۷ را مطالعه کنند؛ در آن یادداشت از اصطلاح «بیماری» استفاده نکردم و به‌صراحت گفته‌ام که مبتلایان به اتیسم ای‌بسا بسیار باهوش و حتی نابغه باشند اما تنها چیزی که سبب می‌شود اتیسم را اختلال بدانیم، مشکلات آنان در ارتباط با زمینه است. در همان‌جا با طرح اصطلاح «اتیسم اکتسابی» به‌جای «اتیسم بیولوژیک» مخاطب را متوجه استعاره سخنم کرده‌ام تا شبهه‌ای باقی نماند.
باید پذیرفت که وقتی از اختلال سخن می‌گوییم منظورمان انحراف از معیاری طبیعی است و این اصلا نافی ویژگی‌های مثبت و والای گروهی نیست. همان‌قدر که گروه بزرگی از حامیان و متخصصان تلاش می‌کنند و امید دارند که مبتلایان به اتیسم زندگی سالم و مثبتی در پیش گیرند، منظور بنده نیز طرح مسئله و یاری‌خواستن از کسانی بود که می‌توانند در مقیاس وسیع‌تری برای درمان اختلالِ زمینه‌گریزی در میان نخبگان و تحصیل‌کردگان چاره‌ای بیندیشند.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها