|

هر سلبريتي يک پوپوليست

صدرا محقق

تصور غالب اين است که چهره‌ها و ستاره‌هاي مشهور يا همان سلبريتي‌ها، روي مردم عادي تأثيرگذار هستند، اما در روزگار شبکه‌هاي اجتماعي و دنيايي که بر محور لايک و کامنت مي‌چرخد- دست‌کم در ايران - به نظر اين قضيه برعکس شده است. حالا اين توده مردم عادي هستند که به سلبريتي‌ها فرم مي‌دهند و برايشان تعيين مي‌کنند که درباره چه چيزي حرف بزنند و از چه چيزي حرف نزنند.

اغلب افراد عادي؛ بيشتر همان‌ها که گاه با لشکرکشي به صفحه فلان بازيگر يا داور خارجي او را به فحش مي‌کشند، با کامنت‌‌باران صفحات سلبريتي‌ها و فرستادن هزاران پيام به دايرکتشان از آنها مي‌خواهند درباره فلان موضوع ابراز همدردي کنند و واکنش نشان بدهند يا اگر واکنشي متفاوت گرفتند يا چيزي نگفتند يا حتي اصلا به اينترنت دسترسي نداشتند که بنويسند، آماج انواع فحش‌ها و توهين‌ها قرار می‌گیرند.
نتيجه کار اين شده است که حالا در صفحات سلبريتي‌ها، فرقي نمي‌کند بازيگر باشند يا ورزشکار يا چهره‌هايي که به‌خاطر دندان‌ها يا دماغ يا فحش‌هايشان مشهور شده‌اند، با هر سطحي از سواد و اطلاعات، واکنش به هر چيزي را مي‌بينيم؛ از ابراز نظر درباره دعواي دو شهر بر سر تقسيمات کشوري و مسئله آب و محيط‌زيست در شهري ديگر تا ترکيب تيم‌ملي در جام‌جهاني و ديدار ترامپ و کيم‌جونگ اون!
فرمول واکنش هم ساده است و نياز به هيچ اطلاعات و تخصصي ندارد، به اين شکل؛ انتقاد و گلايه از مسئولان با چاشني توصيه‌هاي ساده‌انگارانه‌ا‌ي درباره اينکه چرا به فکر مردم نيستيد. بعضي‌ها آن را با تأسف‌خوردن به حال مسئولان بيان مي‌کنند و بعضي با نفرين و «خدا لعنتتون کنه» و...!
از ميان اين سلبريتي‌ها هم غالبا کسي به خودش زحمت نمي‌دهد از افراد مطلع بپرسد يا حداقل خودش کمي جست‌وجو کند که مثلا در دعواي مردم دو شهر بر سر تقسيمات استاني (که حتي متخصصان موضوع هم مانده‌اند که قضيه را چطور حل‌وفصل کنند) صرفا به دليل يک هشتگ، طرف مردم يک شهر را نگيرد و خواسته‌هاي مردم شهر ديگر را به هيچ حساب نکند، چون درباره‌اش هيچ چيزي نشنيده‌ است.
يا وقتي مشکل آب در شهري رخ مي‌دهد، پيگير شوند و بپرسند آيا آب هست و به مردم نمي‌دهند يا اگر آب نيست، مشکل و مانع نرسيدنش چيست و اگر جايي اعتراضي رخ مي‌دهد و گلوله‌اي شليک مي‌شود به محض شنيدن خبر صداي گلوله، با ترکيب کلمات خون و کشتن هشتگ نسازند، کمي صبر کنند و درباره موضوعي تا اين اندازه مهم و حساس بعد از گرفتن اطلاعات دقيق و شفاف واکنش نشان دهند.
مثلا درباره همين موضوع اخير مشکل آب در خرمشهر، دوستي در توييتر اين‌طور نوشت: «من که بچه خوزستانم با شناختي که از شرايط منطقه دارم خيلي محتاط اطلاع‌رساني مي‌کنم، فعال سياسي و سلبريتي‌مون از تو تهران جنازه هم ديده».
جالب آنکه طبق خبرهاي رسمي و تأييدشده خبرنگاران معتمد محلي، در پي شليک گلوله در شب اعتراضي خرمشهر، 10 پليس مجروح شدند و يک شهروند! شليک گلوله را هم فردي شروع کرده که نه از نيروهاي پليس بوده و نه در ميان معترضان به مسئله آب.
همه اين‌ واکنش‌هاي احساسي و هيجاني در شرايطي است که خيلي از سلبريتي‌ها سطح دسترسي‌شان به مسئولان و متخصصان و افراد مطلع بالاست؛ کافي است با آنها تماس بگيرند و جزئيات را بپرسند. ترديدي نيست که پاسخ خواهند گرفت يا حداقل در جريان مشکلات و کارهاي در حال انجام يا انجام‌نشده قرار مي‌گيرند يا حتي شايد پاسخ نگيرند، ولي دست‌کم براي گرفتن اطلاعات تلاش کرده‌‌اند و در ادامه نتيجه را به اطلاع مخاطبانشان هم برسانند. (البته اين انتقاد به بسياري از خبرنگاران فعال در توييتر هم وارد است که صرفا براي همراهي با موج، بي‌آنکه پيگير اطلاعات دقيق بشوند شروع مي‌کنند به واکنش نشان‌دادن و...)
اما به نظر اين کار زحمتش زياد است و لايک زيادي هم به همراه نخواهد داشت. پس همه در اينستاگرام يا توييتر سروته قضيه را با يک ويدئو يا عکس و يک هشتگ و دوتا انتقاد و ابراز تأسف هم مي‌آورند تا به خيالي بشوند سلبريتي يا هنرمند مردمي، به همين راحتي. بدون آنکه به عواقب و نتايج کارشان فکر کنند.
اما واقعيت اين است که اسم اين کار چيزي نيست جز پوپوليسم و کسي که به چنين کاري دست مي‌زند، يک پوپوليست معمولي است که صرفا باب طبع توده کاربران شبکه‌هاي اجتماعي و دنبال‌کنندگانش (فالوئرها) عمل مي‌کند. در حقيقت اين فالوئرها هستند که با لايک و کامنت‎هايشان به او شکل و جهت داده‌اند.

تصور غالب اين است که چهره‌ها و ستاره‌هاي مشهور يا همان سلبريتي‌ها، روي مردم عادي تأثيرگذار هستند، اما در روزگار شبکه‌هاي اجتماعي و دنيايي که بر محور لايک و کامنت مي‌چرخد- دست‌کم در ايران - به نظر اين قضيه برعکس شده است. حالا اين توده مردم عادي هستند که به سلبريتي‌ها فرم مي‌دهند و برايشان تعيين مي‌کنند که درباره چه چيزي حرف بزنند و از چه چيزي حرف نزنند.

اغلب افراد عادي؛ بيشتر همان‌ها که گاه با لشکرکشي به صفحه فلان بازيگر يا داور خارجي او را به فحش مي‌کشند، با کامنت‌‌باران صفحات سلبريتي‌ها و فرستادن هزاران پيام به دايرکتشان از آنها مي‌خواهند درباره فلان موضوع ابراز همدردي کنند و واکنش نشان بدهند يا اگر واکنشي متفاوت گرفتند يا چيزي نگفتند يا حتي اصلا به اينترنت دسترسي نداشتند که بنويسند، آماج انواع فحش‌ها و توهين‌ها قرار می‌گیرند.
نتيجه کار اين شده است که حالا در صفحات سلبريتي‌ها، فرقي نمي‌کند بازيگر باشند يا ورزشکار يا چهره‌هايي که به‌خاطر دندان‌ها يا دماغ يا فحش‌هايشان مشهور شده‌اند، با هر سطحي از سواد و اطلاعات، واکنش به هر چيزي را مي‌بينيم؛ از ابراز نظر درباره دعواي دو شهر بر سر تقسيمات کشوري و مسئله آب و محيط‌زيست در شهري ديگر تا ترکيب تيم‌ملي در جام‌جهاني و ديدار ترامپ و کيم‌جونگ اون!
فرمول واکنش هم ساده است و نياز به هيچ اطلاعات و تخصصي ندارد، به اين شکل؛ انتقاد و گلايه از مسئولان با چاشني توصيه‌هاي ساده‌انگارانه‌ا‌ي درباره اينکه چرا به فکر مردم نيستيد. بعضي‌ها آن را با تأسف‌خوردن به حال مسئولان بيان مي‌کنند و بعضي با نفرين و «خدا لعنتتون کنه» و...!
از ميان اين سلبريتي‌ها هم غالبا کسي به خودش زحمت نمي‌دهد از افراد مطلع بپرسد يا حداقل خودش کمي جست‌وجو کند که مثلا در دعواي مردم دو شهر بر سر تقسيمات استاني (که حتي متخصصان موضوع هم مانده‌اند که قضيه را چطور حل‌وفصل کنند) صرفا به دليل يک هشتگ، طرف مردم يک شهر را نگيرد و خواسته‌هاي مردم شهر ديگر را به هيچ حساب نکند، چون درباره‌اش هيچ چيزي نشنيده‌ است.
يا وقتي مشکل آب در شهري رخ مي‌دهد، پيگير شوند و بپرسند آيا آب هست و به مردم نمي‌دهند يا اگر آب نيست، مشکل و مانع نرسيدنش چيست و اگر جايي اعتراضي رخ مي‌دهد و گلوله‌اي شليک مي‌شود به محض شنيدن خبر صداي گلوله، با ترکيب کلمات خون و کشتن هشتگ نسازند، کمي صبر کنند و درباره موضوعي تا اين اندازه مهم و حساس بعد از گرفتن اطلاعات دقيق و شفاف واکنش نشان دهند.
مثلا درباره همين موضوع اخير مشکل آب در خرمشهر، دوستي در توييتر اين‌طور نوشت: «من که بچه خوزستانم با شناختي که از شرايط منطقه دارم خيلي محتاط اطلاع‌رساني مي‌کنم، فعال سياسي و سلبريتي‌مون از تو تهران جنازه هم ديده».
جالب آنکه طبق خبرهاي رسمي و تأييدشده خبرنگاران معتمد محلي، در پي شليک گلوله در شب اعتراضي خرمشهر، 10 پليس مجروح شدند و يک شهروند! شليک گلوله را هم فردي شروع کرده که نه از نيروهاي پليس بوده و نه در ميان معترضان به مسئله آب.
همه اين‌ واکنش‌هاي احساسي و هيجاني در شرايطي است که خيلي از سلبريتي‌ها سطح دسترسي‌شان به مسئولان و متخصصان و افراد مطلع بالاست؛ کافي است با آنها تماس بگيرند و جزئيات را بپرسند. ترديدي نيست که پاسخ خواهند گرفت يا حداقل در جريان مشکلات و کارهاي در حال انجام يا انجام‌نشده قرار مي‌گيرند يا حتي شايد پاسخ نگيرند، ولي دست‌کم براي گرفتن اطلاعات تلاش کرده‌‌اند و در ادامه نتيجه را به اطلاع مخاطبانشان هم برسانند. (البته اين انتقاد به بسياري از خبرنگاران فعال در توييتر هم وارد است که صرفا براي همراهي با موج، بي‌آنکه پيگير اطلاعات دقيق بشوند شروع مي‌کنند به واکنش نشان‌دادن و...)
اما به نظر اين کار زحمتش زياد است و لايک زيادي هم به همراه نخواهد داشت. پس همه در اينستاگرام يا توييتر سروته قضيه را با يک ويدئو يا عکس و يک هشتگ و دوتا انتقاد و ابراز تأسف هم مي‌آورند تا به خيالي بشوند سلبريتي يا هنرمند مردمي، به همين راحتي. بدون آنکه به عواقب و نتايج کارشان فکر کنند.
اما واقعيت اين است که اسم اين کار چيزي نيست جز پوپوليسم و کسي که به چنين کاري دست مي‌زند، يک پوپوليست معمولي است که صرفا باب طبع توده کاربران شبکه‌هاي اجتماعي و دنبال‌کنندگانش (فالوئرها) عمل مي‌کند. در حقيقت اين فالوئرها هستند که با لايک و کامنت‎هايشان به او شکل و جهت داده‌اند.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها