|

فرصت زندگی برای زن شوهرکش

شرق: زن جوانی که همسرش را به دلیل اعتیاد و بدرفتاری خفه کرده بود، پای چوبه دار از اولیای دم مهلت گرفت.
به گزارش خبرنگار ما، 23 خرداد سال 90 صاحب گاوداری‌ای در روستای کلاته ورامین، موضوع کشف جسد نگهبان گاوداری را به پلیس اطلاع داد و پس از حضور مأموران گفت: وقتی سراغ علوفه‌ها رفتم تا برای گاوها غذا ببرم، کمی که علوفه‌ها را جابه‌جا کردم با جسد نگهبان گاوداری روبه‌رو شدم. پس از آن موضوع را با همسر بابک در میان گذاشتم، اما در کمال ناباوری او گفت همسرش را به قتل رسانده و جسدش را میان علوفه‌ها مخفی کرده است.
به‌این‌ترتیب در‌پی حضور مأموران کلانتری و بررسی اولیه طبق روال معمول بازپرس ویژه قتل در جریان ماجرا قرار گرفت و همراه تیم تحقیق راهی گاوداری شد. بازپرس و تیم تحقیق وقتی به گاوداری رسیدند، با جسد طناب‌پیچ مردی جوان زیر علوفه‌ها مواجه شدند. طنابی که دور گردن مرد 36ساله پیچیده شده بود، حکایت از مرگ بر اثر خفگی داشت. در ادامه با اطلاعاتی که صاحب گاوداری درباره عامل این جنایت داد، به دستور بازپرس جنایی همسر 31ساله بابک به اتهام قتل عمدی بازداشت شد. در ادامه روند رسیدگی نیز مهناز برای تحقیقات به اداره دهم پلیس آگاهی تهران منتقل شد و در همان تحقیقات اولیه به قتل همسرش اعتراف کرد و گفت: حدود هشت سال قبل بابک به خواستگاری من آمد، آن موقع مرد لایق و خوش‌برخوردی بود و زندگی خوبی داشتیم. پس از یک سال هم صاحب دختری شدیم، اما شوهرم از طریق دوستانش گرفتار اعتیاد شد. او در مدت کوتاهی پول‌هایش را خرج اعتیاد کرد و زندگی به کاممان تلخ شد.
زن جوان ادامه داد: شوهرم به خاطر اعتیاد مدت‌ها بی‌کار بود تا اینکه مدتی قبل به گاوداری آمدیم و مشغول کار شدیم. اعتیاد بابک را عصبی کرده بود و سر کوچک‌ترین موضوعی با من دعوا می‌کرد. کارهایش باعث شده بود زندگی به جهنمی تبدیل شود. او حتی دخترم را مجبور می‌کرد برایش سیگار بخرد. مدتی قبل از قتل وقتی دخترم از مغازه برگشت و گفت سیگار‌ گران شده، بابک او را با کابل به باد کتک گرفت. نمی‌توانستم ببینم که دخترم به دلیل‌ گران‌شدن سیگار کتک می‌خورد و برای همین خواستم مانع از ادامه کتک‌خوردن او شوم، اما بابک من را هم کتک زد. زن متهم به قتل در ادامه ماجرای زندگی و اتفاقاتی که منجر به تصمیمش برای قتل شد، گفت: تحمل زندگی با بابک برایم سخت بود، از طرفی دخترم نیز در این زندگی به‌شدت اذیت می‌شد و من نمی‌توانستم این موضوع را تحمل کنم. به‌همین‌دلیل فردای روزی که او ما را به دلیل ‌گران‌شدن سیگار کتک زد، به دادگاه رفتم و از همسرم شکایت کردم و درخواست طلاق دادم. از آنجایی که من آخر هفته شکایت کردم دادگاه روز رسیدگی به شکایتم را به شنبه موکول کرد. به خانه که برگشتم بابک دوباره تهدیدهایش را شروع کرد و گفت من را طلاق نمی‌دهد. او به من گفت اگر دست از شکایتم برندارم، اجازه نمی‌دهد دخترم را ببینم. زن جوان ادامه داد: روز حادثه یکی از دوستانم به دیدنم آمده بود که بابک دوباره شروع به بهانه‌گیری کرد و من و دخترم را به‌شدت کتک زد. از دستش خسته شده بودم حتی نمی‌توانستم از او طلاق بگیرم برای همین تصمیم به قتل گرفتم. از آنجا که دوستم قرص خواب مصرف می‌کرد، از او چند قرص گرفتم و در قهوه حل کردم و به بابک دادم. بابک پس از خوردن قهوه برای سرکشی به گاوها از اتاق خارج شد و در بین راه تعادلش را از دست داد و روی زمین افتاد. من هم با طناب بسته‌بندی یونجه او را خفه کردم و جسدش را در میان علوفه‌ها گذاشتم. اما هنوز ساعتی از جنایت نگذشته بود که پشیمان شدم و تلفنی موضوع را به خانواده‌ام گفتم. ساعتی بعد هم صاحب گاوداری آمد و واقعیت را به او گفتم، او هم موضوع را به پلیس اطلاع داد و دستگیر شدم.
با این اعترافات، روند قانونی پرونده به‌سرعت طی و در ادامه زن جوان به دستور بازپرس جنایی به پزشکی قانونی منتقل شد و با انجام معاینات لازم، متخصصان پزشکی قانونی صحت روانی مهناز را تأیید کردند. در بخش دیگری از روند قانونی زن جوان به بازسازی صحنه قتل همسرش پرداخت و پس از تکمیل تحقیقات، پرونده برای صدور حکم به دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد. این در‌حالی بود که خانواده بابک در مراحل تحقیق تقاضای قصاص عروسشان را کردند و مهناز با صدور قرار مجرمیت و با کیفرخواستی مبنی‌بر تقاضای اشد مجازات در شعبه 113 دادگاه کیفری استان تهران پای میز محاکمه رفت. زن جوان که از همان روز اول به قتل همسرش اعتراف کرده بود، گفت: شوهرم به مواد ‌مخدر اعتیاد داشت و من را مجبور می‌کرد کارهای دامداری را انجام دهم. او بسیار عصبی بود و سر هر موضوعی من و دخترم را به‌شدت کتک می‌زد. او حتی به من تهمت می‌زد که با مردان دیگری ارتباط دارم، این کارهایش باعث شد تصمیم به قتلش بگیرم. بعد از قتل او هم با خانواده‌ام تماس گرفتم و موضوع را گفتم.
با پایان دفاعیات زن جوان، قضات دادگاه با توجه به اعترافش به قتل، بازسازی صحنه جنایت و درخواست اولیای‌دم برای قصاص، زن جوان را به اتهام قتل عمدی همسرش به قصاص محکوم کردند. با صدور حکم مهناز، پرونده به دیوان عالی کشور رفت و قضات دیوان عالی کشور نیز با بررسی مدارک پرونده، حکم صادره را بدون نقص تشخیص دادند و با تأیید حکم قصاص زن جوان یک گام به اجرای حکم نزدیک‌تر شد.
به‌این‌ترتیب پرونده پس از استیذان به شعبه اجرای احکام دادسرای جنایی تهران ارسال شد و درحالی‌که همه مراحل اجرای حکم طی شده بود و زن جوان فقط لحظاتی با اجرای حکم فاصله داشت، اولیای‌دم مقتول با دادن مهلت به او فعلا از اجرای حکم قصاص صرف‌نظر کردند.

شرق: زن جوانی که همسرش را به دلیل اعتیاد و بدرفتاری خفه کرده بود، پای چوبه دار از اولیای دم مهلت گرفت.
به گزارش خبرنگار ما، 23 خرداد سال 90 صاحب گاوداری‌ای در روستای کلاته ورامین، موضوع کشف جسد نگهبان گاوداری را به پلیس اطلاع داد و پس از حضور مأموران گفت: وقتی سراغ علوفه‌ها رفتم تا برای گاوها غذا ببرم، کمی که علوفه‌ها را جابه‌جا کردم با جسد نگهبان گاوداری روبه‌رو شدم. پس از آن موضوع را با همسر بابک در میان گذاشتم، اما در کمال ناباوری او گفت همسرش را به قتل رسانده و جسدش را میان علوفه‌ها مخفی کرده است.
به‌این‌ترتیب در‌پی حضور مأموران کلانتری و بررسی اولیه طبق روال معمول بازپرس ویژه قتل در جریان ماجرا قرار گرفت و همراه تیم تحقیق راهی گاوداری شد. بازپرس و تیم تحقیق وقتی به گاوداری رسیدند، با جسد طناب‌پیچ مردی جوان زیر علوفه‌ها مواجه شدند. طنابی که دور گردن مرد 36ساله پیچیده شده بود، حکایت از مرگ بر اثر خفگی داشت. در ادامه با اطلاعاتی که صاحب گاوداری درباره عامل این جنایت داد، به دستور بازپرس جنایی همسر 31ساله بابک به اتهام قتل عمدی بازداشت شد. در ادامه روند رسیدگی نیز مهناز برای تحقیقات به اداره دهم پلیس آگاهی تهران منتقل شد و در همان تحقیقات اولیه به قتل همسرش اعتراف کرد و گفت: حدود هشت سال قبل بابک به خواستگاری من آمد، آن موقع مرد لایق و خوش‌برخوردی بود و زندگی خوبی داشتیم. پس از یک سال هم صاحب دختری شدیم، اما شوهرم از طریق دوستانش گرفتار اعتیاد شد. او در مدت کوتاهی پول‌هایش را خرج اعتیاد کرد و زندگی به کاممان تلخ شد.
زن جوان ادامه داد: شوهرم به خاطر اعتیاد مدت‌ها بی‌کار بود تا اینکه مدتی قبل به گاوداری آمدیم و مشغول کار شدیم. اعتیاد بابک را عصبی کرده بود و سر کوچک‌ترین موضوعی با من دعوا می‌کرد. کارهایش باعث شده بود زندگی به جهنمی تبدیل شود. او حتی دخترم را مجبور می‌کرد برایش سیگار بخرد. مدتی قبل از قتل وقتی دخترم از مغازه برگشت و گفت سیگار‌ گران شده، بابک او را با کابل به باد کتک گرفت. نمی‌توانستم ببینم که دخترم به دلیل‌ گران‌شدن سیگار کتک می‌خورد و برای همین خواستم مانع از ادامه کتک‌خوردن او شوم، اما بابک من را هم کتک زد. زن متهم به قتل در ادامه ماجرای زندگی و اتفاقاتی که منجر به تصمیمش برای قتل شد، گفت: تحمل زندگی با بابک برایم سخت بود، از طرفی دخترم نیز در این زندگی به‌شدت اذیت می‌شد و من نمی‌توانستم این موضوع را تحمل کنم. به‌همین‌دلیل فردای روزی که او ما را به دلیل ‌گران‌شدن سیگار کتک زد، به دادگاه رفتم و از همسرم شکایت کردم و درخواست طلاق دادم. از آنجایی که من آخر هفته شکایت کردم دادگاه روز رسیدگی به شکایتم را به شنبه موکول کرد. به خانه که برگشتم بابک دوباره تهدیدهایش را شروع کرد و گفت من را طلاق نمی‌دهد. او به من گفت اگر دست از شکایتم برندارم، اجازه نمی‌دهد دخترم را ببینم. زن جوان ادامه داد: روز حادثه یکی از دوستانم به دیدنم آمده بود که بابک دوباره شروع به بهانه‌گیری کرد و من و دخترم را به‌شدت کتک زد. از دستش خسته شده بودم حتی نمی‌توانستم از او طلاق بگیرم برای همین تصمیم به قتل گرفتم. از آنجا که دوستم قرص خواب مصرف می‌کرد، از او چند قرص گرفتم و در قهوه حل کردم و به بابک دادم. بابک پس از خوردن قهوه برای سرکشی به گاوها از اتاق خارج شد و در بین راه تعادلش را از دست داد و روی زمین افتاد. من هم با طناب بسته‌بندی یونجه او را خفه کردم و جسدش را در میان علوفه‌ها گذاشتم. اما هنوز ساعتی از جنایت نگذشته بود که پشیمان شدم و تلفنی موضوع را به خانواده‌ام گفتم. ساعتی بعد هم صاحب گاوداری آمد و واقعیت را به او گفتم، او هم موضوع را به پلیس اطلاع داد و دستگیر شدم.
با این اعترافات، روند قانونی پرونده به‌سرعت طی و در ادامه زن جوان به دستور بازپرس جنایی به پزشکی قانونی منتقل شد و با انجام معاینات لازم، متخصصان پزشکی قانونی صحت روانی مهناز را تأیید کردند. در بخش دیگری از روند قانونی زن جوان به بازسازی صحنه قتل همسرش پرداخت و پس از تکمیل تحقیقات، پرونده برای صدور حکم به دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد. این در‌حالی بود که خانواده بابک در مراحل تحقیق تقاضای قصاص عروسشان را کردند و مهناز با صدور قرار مجرمیت و با کیفرخواستی مبنی‌بر تقاضای اشد مجازات در شعبه 113 دادگاه کیفری استان تهران پای میز محاکمه رفت. زن جوان که از همان روز اول به قتل همسرش اعتراف کرده بود، گفت: شوهرم به مواد ‌مخدر اعتیاد داشت و من را مجبور می‌کرد کارهای دامداری را انجام دهم. او بسیار عصبی بود و سر هر موضوعی من و دخترم را به‌شدت کتک می‌زد. او حتی به من تهمت می‌زد که با مردان دیگری ارتباط دارم، این کارهایش باعث شد تصمیم به قتلش بگیرم. بعد از قتل او هم با خانواده‌ام تماس گرفتم و موضوع را گفتم.
با پایان دفاعیات زن جوان، قضات دادگاه با توجه به اعترافش به قتل، بازسازی صحنه جنایت و درخواست اولیای‌دم برای قصاص، زن جوان را به اتهام قتل عمدی همسرش به قصاص محکوم کردند. با صدور حکم مهناز، پرونده به دیوان عالی کشور رفت و قضات دیوان عالی کشور نیز با بررسی مدارک پرونده، حکم صادره را بدون نقص تشخیص دادند و با تأیید حکم قصاص زن جوان یک گام به اجرای حکم نزدیک‌تر شد.
به‌این‌ترتیب پرونده پس از استیذان به شعبه اجرای احکام دادسرای جنایی تهران ارسال شد و درحالی‌که همه مراحل اجرای حکم طی شده بود و زن جوان فقط لحظاتی با اجرای حکم فاصله داشت، اولیای‌دم مقتول با دادن مهلت به او فعلا از اجرای حکم قصاص صرف‌نظر کردند.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها