بیانیهای از جانب ستارگان
گالیلئو گالیلئی دانشمند و مخترع سرشناس ایتالیایی در قرون شانزدهم و هفدهم میلادی بود. گالیله در فیزیک، نجوم، ریاضیات و فلسفه علم بسیار تأثیرگذار بود چنان که او را یکی از پایهگذاران تحول علمی و گذار به دوران دانش نوین میدانند. او در پیدایش شیوه علمی سنجش و بررسی نقش مهمی داشت. کمتر کتابی در حوزه علوم دقیقه، تاریخ و فلسفه علم میتوان سراغ گرفت که نامی از گالیله در آن نباشد. تاکنون مطالب زیادی درباره گالیله به فارسی ترجمه و حتی نوشته شده است. به تازگی یکی از مهمترین آثار خود گالیله به همت نشر مرکز ترجمه و منتشر شده که در 60 صفحه و در سال 1610 میلادی در ونیز به طبع رسیده بود: رساله «پیامآور ستارگان». مترجم مقدمهای بر نسخه فارسی نوشته که به فهم موضوع کتاب کمک میکند. پیام گالیله در این کتاب واضح و روشن است: عصر جدید در دانش بشری آغاز شده و شیوه و چارچوبهای فکریای که دانشمندان همعصر و پیشینیان گالیله در آن پرورش یافتهاند هرگز رهیافت درستی نداشته است. اگرچه این کتاب در زمره آثار پرآوازه تاریخ علم نیست، از بسیاری جهات نقشی مهمی در تاریخ و فلسفه علم و حتی تاریخ اندیشه بشر داشته است: 1) این رساله یا کتابچه
اولین اثر علمی است که پس از نگاه انسان به آسمان با چشمان مسلح منتشر شده است. 2) این متن آغاز علم اخترشناسی به معنای مدرن آن است. 3) این رساله را بیشتر یک بیانیه میدانند تا یک کتاب، بیانیهای کوتاه و به زبانی روشن که مخاطب آن فیلسوفان، دانشمندان و نخبگان هستند. 4) در این کتاب برای اولینبار تأییدهای مشاهداتی در حمایت از نظریه کپرنيک ارائه شد.
قبل از انتشار این کتاب، نظام کپرنیکی برای بسیاری صرفا مدل ریاضیاتی سادهتر و زیباتر بود که میتوانست پیشبینیهای دقیقتری با درنظرگرفتن تعداد کمتر فلک «تدویر» انجام دهد. تدویر در الگوی بطلمیوسی از سیارات فلک کوچکی است که مرکز آن بر روی فلک حامل حرکت میکند و سیاره واقعی بر روی محیط آن قرار دارد. مدلی که میتوانست الزاما ربطی به واقعیت جهان واقعا موجود نداشته باشد. اما تا پیش از گالیله و انتشار کتاب «پیامآور ستارگان» نه کپرنیک بدعتگذار شناخته میشد و نه اثرش در فهرست آثار ممنوعه بود. از اینرو، بسیاری «پیامآور ستارگان» گالیله را آغاز مهمترین مواجهه نهاد سنت با عقلانیت مدرن و علم مدرن بهعنوان یکی از فرآوردههای آن میدانند. گالیله در این کتاب به وضوح به پیروان ارسطو میتازد، اگرچه روش خود او نیز تاحدودی منطبق بر روش ارسطو است. او در واقع پیروان ارسطو را محکوم میکند و در جمله معروفی میگوید که «اگر ارسطو بود و از درون تلسکوپ نگاه میکرد، نظر خویش را تغییر میداد». او در نامهای به کپلر مینویسد «اینان (ارسطوییان) حتی به توصیه خود ارسطو نیز عمل نمیکنند، چون ارسطو میگوید از مشاهده آغاز کنید. اینان به
جای اینکه از مشاهده آغاز کنند از سخنان ارسطو آغاز میکنند». در نظر او برای شناخت علمی به جای گمانهزنی، باید هر چیزی را اندازهگیری و سنجش کرد. آنچه را هم که نمیتوان اندازه گرفت باید قابل اندازهگیری کرد. گالیله همچنین اثبات کرد ریاضیات نهتنها قابل اعمال بر جهان واقعی بلکه معرفتبخش است. دستاورد بزرگ دیگر گالیله تغییر مواجهه با علیت بود، یعنی به جای اینکه در طلب غایتهای طبیعی مفروض باشیم برای یافتن علل مادی تلاش کنیم. او تأکید داشت قانون طبیعت با زبان مادی نوشته شده است. ضمن اینکه گالیله از آزمایشهای فکری و علمی استفاده میکرد. از اینرو، با نگارش این کتاب بود که پرسشهای بسیاری در حوزههای روششناسی، معرفتشناسی و جامعهشناسی علم و همچنین حوزه علم و دین مطرح یا پررنگ شدند که هنوز هم بسیاری از آنها پرسشهای گشودهای هستند و بسیاری از فیلسوفان معاصر برای بررسی یا پاسخ به این پرسشها ماجرای گالیله و این کتاب را شاهد مثال خود میآورند. پرسشهایی نظیر اینکه: آیا میتوان قوانینی را که از مشاهدات خاص و جزئی استخراج میشود به کل طبیعت نسبت داد؟ تمثیلها و استعارهها چه جایگاهی در علم مدرن دارند؟ آیا نظریات
علمی درباره امور واقعا حقیقی جهان سخن میگویند یا صرفا ابزارهاییاند که برای پیشبینیها و محاسبات مفیدند؟ آیا ابزارهای علمی نظیر تلسکوپ صلاحیت یا مشروعیت این را دارند که به ما چیزی از حقیقت طبیعت بگویند؟ آیا ریاضیات نقشی بنیادی و ضروری در مطالعه همه حوزههای علوم طبیعی ایفا میکند؟ آیا میتوان از متون مقدس گزارههای علمی استخراج کرد؟ تبلیغات سیاسی و اجتماعی چه نقشی در پیشبرد علم ایفا میکند؟ چگونه میتوان ارتباط علم با نهادهای قدرت را ارزیابی کرد؟ مجموعه این پرسشها پس از چاپ کتاب «پیامآور ستارگان» به پرسشهایی حیاتی بدل شدند.
گالیلئو گالیلئی دانشمند و مخترع سرشناس ایتالیایی در قرون شانزدهم و هفدهم میلادی بود. گالیله در فیزیک، نجوم، ریاضیات و فلسفه علم بسیار تأثیرگذار بود چنان که او را یکی از پایهگذاران تحول علمی و گذار به دوران دانش نوین میدانند. او در پیدایش شیوه علمی سنجش و بررسی نقش مهمی داشت. کمتر کتابی در حوزه علوم دقیقه، تاریخ و فلسفه علم میتوان سراغ گرفت که نامی از گالیله در آن نباشد. تاکنون مطالب زیادی درباره گالیله به فارسی ترجمه و حتی نوشته شده است. به تازگی یکی از مهمترین آثار خود گالیله به همت نشر مرکز ترجمه و منتشر شده که در 60 صفحه و در سال 1610 میلادی در ونیز به طبع رسیده بود: رساله «پیامآور ستارگان». مترجم مقدمهای بر نسخه فارسی نوشته که به فهم موضوع کتاب کمک میکند. پیام گالیله در این کتاب واضح و روشن است: عصر جدید در دانش بشری آغاز شده و شیوه و چارچوبهای فکریای که دانشمندان همعصر و پیشینیان گالیله در آن پرورش یافتهاند هرگز رهیافت درستی نداشته است. اگرچه این کتاب در زمره آثار پرآوازه تاریخ علم نیست، از بسیاری جهات نقشی مهمی در تاریخ و فلسفه علم و حتی تاریخ اندیشه بشر داشته است: 1) این رساله یا کتابچه
اولین اثر علمی است که پس از نگاه انسان به آسمان با چشمان مسلح منتشر شده است. 2) این متن آغاز علم اخترشناسی به معنای مدرن آن است. 3) این رساله را بیشتر یک بیانیه میدانند تا یک کتاب، بیانیهای کوتاه و به زبانی روشن که مخاطب آن فیلسوفان، دانشمندان و نخبگان هستند. 4) در این کتاب برای اولینبار تأییدهای مشاهداتی در حمایت از نظریه کپرنيک ارائه شد.
قبل از انتشار این کتاب، نظام کپرنیکی برای بسیاری صرفا مدل ریاضیاتی سادهتر و زیباتر بود که میتوانست پیشبینیهای دقیقتری با درنظرگرفتن تعداد کمتر فلک «تدویر» انجام دهد. تدویر در الگوی بطلمیوسی از سیارات فلک کوچکی است که مرکز آن بر روی فلک حامل حرکت میکند و سیاره واقعی بر روی محیط آن قرار دارد. مدلی که میتوانست الزاما ربطی به واقعیت جهان واقعا موجود نداشته باشد. اما تا پیش از گالیله و انتشار کتاب «پیامآور ستارگان» نه کپرنیک بدعتگذار شناخته میشد و نه اثرش در فهرست آثار ممنوعه بود. از اینرو، بسیاری «پیامآور ستارگان» گالیله را آغاز مهمترین مواجهه نهاد سنت با عقلانیت مدرن و علم مدرن بهعنوان یکی از فرآوردههای آن میدانند. گالیله در این کتاب به وضوح به پیروان ارسطو میتازد، اگرچه روش خود او نیز تاحدودی منطبق بر روش ارسطو است. او در واقع پیروان ارسطو را محکوم میکند و در جمله معروفی میگوید که «اگر ارسطو بود و از درون تلسکوپ نگاه میکرد، نظر خویش را تغییر میداد». او در نامهای به کپلر مینویسد «اینان (ارسطوییان) حتی به توصیه خود ارسطو نیز عمل نمیکنند، چون ارسطو میگوید از مشاهده آغاز کنید. اینان به
جای اینکه از مشاهده آغاز کنند از سخنان ارسطو آغاز میکنند». در نظر او برای شناخت علمی به جای گمانهزنی، باید هر چیزی را اندازهگیری و سنجش کرد. آنچه را هم که نمیتوان اندازه گرفت باید قابل اندازهگیری کرد. گالیله همچنین اثبات کرد ریاضیات نهتنها قابل اعمال بر جهان واقعی بلکه معرفتبخش است. دستاورد بزرگ دیگر گالیله تغییر مواجهه با علیت بود، یعنی به جای اینکه در طلب غایتهای طبیعی مفروض باشیم برای یافتن علل مادی تلاش کنیم. او تأکید داشت قانون طبیعت با زبان مادی نوشته شده است. ضمن اینکه گالیله از آزمایشهای فکری و علمی استفاده میکرد. از اینرو، با نگارش این کتاب بود که پرسشهای بسیاری در حوزههای روششناسی، معرفتشناسی و جامعهشناسی علم و همچنین حوزه علم و دین مطرح یا پررنگ شدند که هنوز هم بسیاری از آنها پرسشهای گشودهای هستند و بسیاری از فیلسوفان معاصر برای بررسی یا پاسخ به این پرسشها ماجرای گالیله و این کتاب را شاهد مثال خود میآورند. پرسشهایی نظیر اینکه: آیا میتوان قوانینی را که از مشاهدات خاص و جزئی استخراج میشود به کل طبیعت نسبت داد؟ تمثیلها و استعارهها چه جایگاهی در علم مدرن دارند؟ آیا نظریات
علمی درباره امور واقعا حقیقی جهان سخن میگویند یا صرفا ابزارهاییاند که برای پیشبینیها و محاسبات مفیدند؟ آیا ابزارهای علمی نظیر تلسکوپ صلاحیت یا مشروعیت این را دارند که به ما چیزی از حقیقت طبیعت بگویند؟ آیا ریاضیات نقشی بنیادی و ضروری در مطالعه همه حوزههای علوم طبیعی ایفا میکند؟ آیا میتوان از متون مقدس گزارههای علمی استخراج کرد؟ تبلیغات سیاسی و اجتماعی چه نقشی در پیشبرد علم ایفا میکند؟ چگونه میتوان ارتباط علم با نهادهای قدرت را ارزیابی کرد؟ مجموعه این پرسشها پس از چاپ کتاب «پیامآور ستارگان» به پرسشهایی حیاتی بدل شدند.