|

وظیفه‌ای فراتر از دفاع از برنامه‌سازان خود

حامد طبيبي: گزارش «شرق» درباره «ثامن» هر روز ابعاد تازه‌تري پيدا مي‌کند. روز گذشته شبکه سه سيما، برنامه‌اي زنده را به اين موضوع اختصاص داد؛ برنامه‌اي که از منظر رسانه‌اي و حرفه‌اي، نيازمند تأمل جدي است. کامبيز نوروزي، حقوق‌دان، که به‌عنوان یکی از چهره‌هاي باسابقه مطبوعاتي کشور و از فعالان صنفي روزنامه‌نگاري شناخته مي‌شود، در گفت‌وگو با «شرق»، خواستار جلوگيري از تقليل‌دادن مسئله صندوق‌ها و انحراف افکار عمومي از اصل موضوع شد.
‌گزارش «شرق» درباره تخلفات مؤسسه ثامن‌الحجج، بازتاب‌هاي بسياري در فضاي سياسي، رسانه‌اي و رسانه‌هاي اجتماعي داشت. عصر ديروز، سيما، برنامه زنده‌اي را با حضور احسان علیخانی روي آنتن فرستاد. شما چه نگاهي به اين ماجرا داريد؟
اولا هر رسانه‌اي که با رعايت اصول اخلاق حرفه‌اي و قوانين کشور به گشودن رمزهاي فساد در کشور کمک کند و گزارش‌هاي مستند درباره اين پديده ويرانگر منتشر کند، بايد از آن تقدیر شود. چنين رسانه‌اي به وظيفه حرفه‌اي خود و تعهدي که به مردم دارد عمل کرده است. حلقه مفقوده مبارزه با فساد در ايران که باعث کاهش کارآمدي برنامه‌هاي ضدفساد شده است، محدوديت عليه گردش آزاد اطلاعات در رسانه‌هاست. زماني خبر و گزارشي در يک رسانه منتشر مي‌شود که مستند است و از وقوع رفتارهاي فاسد اقتصادي مالي و پولي حکايت مي‌کند؛ طبيعتا براي رسانه‌هاي ديگر هم ميداني گشوده مي‌شود که وارد آن شده و در فرايند انتشار اطلاعات در جهت مبارزه با فساد، حرکت کنند. در سوي مقابل طبيعي است مؤسسه يا شرکتي که در مظان چنين اتهاماتي است، حق پاسخ‌گويي دارد. برنامه روز گذشته تلويزيون اين نگراني را در من ايجاد کرد که رسانه‌اي که مي‌تواند ادامه‌دهنده گزارش «شرق» باشد، مسير ديگري را برود و حاشيه را به جاي متن بنشاند. اگر هر رسانه‌اي بدون ارائه سند و مدرک در رد گزارشي درباره فساد، قصد خنثي‌کردن اطلاعات را داشته باشد يا دنبال تطهير اين و آن باشد، حتما از وظيفه خود عدول کرده و اعتماد عمومي را از دست خواهد داد.
‌دو رويکرد در قبال اين دست رفتارها مي‌توان متصور شد. مي‌دانيم اين مؤسسات مالي و اعتباري مستظهر به پشتيباني‌هايي بوده‌‌اند و چه در پرونده ثامن و چه ساير پرونده‌ها، اسامي متعددي مطرح است. آيا منحرف‌کردن افکار عمومي با ساختن برنامه‌اي که ماجرا را به دو شخص خاص تقليل دهد، موضوعي عامدانه است يا از روي تغافل صورت گرفته است؟
نکته‌اي که اشاره کرديد، جاي تأمل بسيار دارد. من فعلا ترجيح مي‌دهم آن را نوعي غفلت يا رفتارغيرحرفه‌اي رسانه‌اي در نظر بگيرم. پشتوانه سلبريتي‌ها از شخصيت‌هاي سياسي يا مشابه آنها ضعيف‌تر است و آسيب‌پذيرتر هستند. از طرفي اگرچه در گزارشي که در روزنامه «شرق» منتشر شد، نام هيچ‌کس به‌طور‌کامل نيامد اما بعد از آن در رسانه‌هاي اجتماعي، حدس و گمان‌هايي درباره اين نام‌هاي اختصاري مطرح شد و خود اين افراد، به تأييد گزارش «شرق» پرداختند. اينها در رسانه تلويزيون شناخته‌شده هستند و برنامه‌هاي پرهزينه‌اي نيز توليد مي‌کنند. به اعتقاد من اگر صداوسيما مي‌خواست با اين مسئله با رعايت اصول حرفه‌اي کار رسانه‌اي برخورد کند، بايد تکذيبيه‌اي در روزنامه «شرق» منتشر مي‌کردند. در رسانه‌هاي اجتماعي ديدم آقاي عليخاني توضيحاتي منتشر کردند؛ البته نه خطاب به «شرق». اين توضيحات را خواندم؛ فارغ از اينکه درست بود يا نه -چون اطلاعاتم به اندازه‌اي نيست که داوري کنم- آن توضيحات را حرفه‌اي و اخلاقي ديدم. ورود صداوسيما و اختصاص يک برنامه خاص براي تلويزيون و خود اين دو مجري، نتيجه عکس دربر دارد. نمي‌دانم تلويزيون با وجود کارکنان حرفه‌اي چرا در بيشتر موارد، غيرحرفه‌اي عمل مي‌کند. طرح موضوع به اين شکل به زيان همين افراد است؛ چون گفت‌وگوي بيشتري در جامعه توليد مي‌کند و ممکن است ابعاد تازه‌تري به مسئله بدهد.
‌اين پاسخ احتمالي به «شرق» مي‌توانست واجد چه عناصر خبري‌ای باشد؟
اينکه تلويزيون يا هيچ رسانه ديگري مثل روزنامه‌ها موظف نيستند از حساب‌هاي شرکتي که به آنها آگهي مي‌دهد، مطلع باشند.
‌در رسانه‌اي مانند تلويزيون که از بودجه کشور ارتزاق مي‌کند، نبايد نسبت به استفاده از مؤسساتي که بارها درباره مجوز‌نداشتن يا حداقل متخلف‌بودن آنها در پرداخت سودهاي کلان از جيب مردم صحبت مي‌شد، حساسيت وجود مي‌داشت؟
اگر در جريان جعلي‌بودن يک محصول قرار بگيرند، حتما تبليغ آن جرم است. مثلا تلويزيون روزگاري در ساعات پربيننده، کرم حلزون را تبليغ مي‌کرد و از آن درآمد ميلياردي داشت. وزارت بهداشت اعلام کرد که اين کرم که مدام در تبليغات تلويزيوني‌اش اعلام مي‌کند «ساخت ايران» است، اصلا مجوز توليد ندارد. تبليغ مؤسسات ملي اعتباري فاقد مجوز نيز از همين قاعده پيروي مي‌کرد. تا زماني که اين مسئله از سوي نهادهاي رسمي اعلام نشده بود، اسپانسرشدن آن براي يک برنامه، اشکالي ندارد اما در رسانه دولتي که با پول مردم اداره مي‌شود، حتي يک شک معقول هم بايد با حساسيت دنبال مي‌شد. به‌طور‌کلي تلويزيون رسانه‌اي است که در همه جاي دنيا اعتبار زيادي به کالا و خدمات مورد تبليغ مي‌دهد. چند سالي است مي‌بينيم تبليغات تلويزيون از حدود استانداردهاي اين مديوم پايين‌تر آمده است. کمتر برنامه‌اي است که تبليغات در آن انجام نشود و حقوق مخاطب در آن ناديده گرفته مي‌شود.
من نگران روزي هستم که وسط اخبار تبليغ پخش کنند يا شرکتي اسپانسر اخبار صداوسيما شود! در موضوع مربوط به ثامن‌الحجج که براساس گزارش «شرق»، بيشتر مورد توجه افکار عمومي قرار گرفته، وظيفه تلويزيون بسيار فراتر از آن است که برنامه‌اي براي دفاع از دو برنامه‌ساز خود بسازد و موضوع ملي صندوق‌هاي مالي غيرمجاز را به حل‌وفصل اعتراض مردم در رسانه‌هاي اجتماعي، به دو برنامه‌ساز تلويزيون تقليل دهد، آن‌هم در شرايطي که روزنامه «شرق» در گزارش خود نام اين افراد را منتشر نکرده است.
‌به‌عنوان يک تحليلگر رسانه با توجه به پاسخي که احسان عليخاني دراين‌باره منتشر کرد، فکر نمي‌کنيد حضور در چنين برنامه‌اي، انتخاب واقعي خود او نبوده است؟
به‌هر‌حال برنامه‌سازان هم ژورناليست محسوب مي‌شوند و اين همان نکته‌اي است که احسان عليخاني در يادداشت خود به آن اشاره کرد که او برنامه‌سازي مستقل است. آداب حرفه‌اي ايجاب مي‌کند او و فرد ديگري که در اين گزارش مطرح شده، منافع صنف خود را حفظ کنند و پاسخي رسمي به همکاران خود در روزنامه «شرق» بدهند. احتمالا خود اين دو برنامه‌ساز هم مي‌دانند بهتر است تلويزيون انرژي و وقت اصلي خود را براي رمزگشايي بيشتر از فسادي بگذارد که بنا بر گزارش‌هاي مطبوعاتي و بانک مرکزي، پرونده‌اي با ابعاد بسيار گسترده است که اهميت آن از نام يکي، دو نفر بيشتر است.
‌در اواخر برنامه ديروز، عنوان شد خبرنگار «شرق» حاضر به پاسخ‌گويي نشده که اين کاملا نادرست بود. پاسخ روزنامه «شرق» به اين برنامه اين بود که بايد از نماينده رسمي روزنامه براي حضور در استوديو دعوت مي‌شد، نه اينکه تلفني بخواهند مسئله را دنبال کنند.
اگر هدف برنامه زنده ديروز، گفت‌وگو درباره اصل اين پرونده ‌بود، بي‌شک بايد متخصصان شناخته‌شده و غيرسياسي که در حوزه‌هاي پولي - مالي، حقوقي و مطبوعاتي شناخته‌شده و قابل اعتماد مردم هستند، دعوت مي‌شدند. حتي اگر برنامه صرفا مربوط به گزارش روزنامه «شرق» بود، ساده‌ترين و ابتدايي‌ترين اصل روزنامه‌نگاري يعني اصل بي‌طرفي اقتضا مي‌کرد حتما مسئولان روزنامه در برنامه حضور مستقيم داشته باشند. يکي از بنيادي‌ترين اصول روزنامه‌نگاري، بي‌طرفي است، به‌ویژه اينکه بايد توجه کنيم رسانه تلويزيون در ايران، انحصاري است، يعني هيچ تلويزيون ديگري در ايران وجود ندارد که فکر کنيم مثلا مديرمسئول روزنامه «شرق» که اتفاقا چند بار در برنامه‌هاي مناظره زنده همين تلويزيون حضور داشته، می‌تواند از طريق تلويزيون ديگري به اين گفته‌ها پاسخ دهد؛ بنابراين اين يک رقابت بسيار ناعادلانه بوده که با اخلاق حرفه‌اي ناسازگار است. اگر «حالا خورشيد» مي‌خواسته گزارش «شرق» را نقد و بررسي کند، بايد از «شرق» مي‌خواست نماينده‌اي که خود روزنامه تشخيص مي‌دهد، به برنامه آنها برود و درباره سؤال‌ها، ابهامات و نقدها مستقيما پاسخ‌گو باشد. دقت کنيد تلويزيون يک رسانه ديداري- شنيداري پيچيده است، اينکه کسي روي خط بيايد يا در استوديو حضور داشته باشد، کاملا وزن سخنان آن فرد را تغيير مي‌دهد و کاملا نابرابر است. البته سال‌هاست تلويزيون با اصل بي‌طرفي که اصل بزرگ و بنيادين کار رسانه‌اي است، بيگانه است و در بسياري از برنامه‌هاي خود اصل بي‌طرفي را رعايت نمي‌کند. در برنامه 90 وقتي يک مربي فوتبال عليه مربي ديگري حرف مي‌زند، مربي دوم هم به همان صورت تلفني روي خط آورده مي‌شود. اگر فردي در استوديو اتهامي به ديگر فوتباليست يا مربي نسبت دهد، فرد مورد اتهام قرار گرفته هفته بعد در همان استوديو حاضر مي‌شود. اي کاش همه برنامه‌هاي اين رسانه، شبيه برنامه عادل فردوسي‌پور عمل مي‌کردند.
‌به نظر شما رسانه عمومي به‌طور‌کلي در موضوع مبارزه با فساد، چه نقشی ايفا کرده است؟
تلويزيون به‌عنوان رسانه‌اي که مي‌تواند قدرتمند باشد، بايد در جريان مبارزه رسانه‌اي با فساد پيشگام و بي‌طرف باشد. اين رسانه در اين حوزه واقعا تأخير دارد.
‌و اين روش، روي پيامي که براي مخاطب ارسال مي‌کند، چه تأثيري دارد؟ روز گذشته آنها بارها اعلام ‌کردند براي حقوق مردم است که براي مسئله گزارش «شرق»، يک برنامه زنده روي آنتن فرستاده‌اند.
در حرفه روزنامه‌نگاري معمولا رسانه‌اي که اولين خبر را منتشر مي‌کند، برنده رقابت خبري است. در جريان دستگيري صدام، خبرگزاري جمهوري اسلامي، اولين خبر را رفت و در تمام دنيا خبر اين خبرگزاري بود که نقل شد. درباره موضع ديروز مجري برنامه یادشده هم بايد گفت معمولا نگاه اصلي مخاطب به سمت رسانه‌اي است که اولين خبر را منتشر مي‌کند، به‌ويژه که اين رسانه، مورد اعتماد مردم بوده باشد و براي مردم، هزينه توقيف و تعطيلي و انواع محدوديت‌ها را هم چشيده باشد. مردم اينها را مي‌فهمند. «شرق» در شرايطي اين گزارش را منتشر کرده که اطلاعات تخلفات مؤسسات اعتباري، در اختيار رسانه‌ها قرار نمي‌گيرد. بايد مراکز قانوني که اطلاعات مناسب دارند، آن را در اختيار رسانه‌ها قرار دهد. از مردم عادي که اصول خبر را نمي‌شناسند توقع پرداختن حرفه‌اي به اين موضوع را ندارم، اما از صداوسيما، خبرگزاري‌ها، سايت‌ها و روزنامه‌ها اين انتظار را دارم که نقطه کانوني خبر را درک کنند.
‌نقطه کانوني گزارش روزنامه «شرق» از نظر شما چيست؟
نقطه کانوني اين گزارش، اصلا سلبريتي‌ها نيستند. دقت کنيد عدد حيرت‌انگيز 12 هزار ميليارد تومان در‌اين‌بين حيف‌و‌ميل شده است. اين معادل 20 درصد بودجه عمراني ايران در سال 97 است. بزرگي اين عدد واقعا حيرت‌انگيز است. نقطه کانوني اين است؛ اين مؤسسه کجا، چگونه، با چه ضوابطي و با کدام حمايت‌ها به سهولت اين کارها را انجام داده است. از چه کساني تقديرنامه دريافت کرده است؟ بانک مرکزي، ديوان محاسبات، سازمان بازرسي کل کشور کجا بودند و چه مي‌کردند؟ اين مسئله شامل ساير صندوق‌هاي متخلف نيز مي‌شود که بزرگي تخلفات آنان کمتر از ثامن نيست. مسئولان اقتصادي کشور چند سالي است که مرتبا از مشکلات متعددي که صندوق‌ها براي سيستم پولي و مالي کشور ايجاد کرده‌‌اند، صحبت مي‌کنند. به‌هر‌حال در همين دولت دکتر روحاني، جلوي ادامه کار آنها با همه هزينه‌هايي که داشت، گرفته شده است. دولت ناچار شده چند هزار ميليارد براي پرداخت سپرده‌گذاران چند مؤسسه پرداخت کند. اينها موضوعات اصلي است که در گزارش «شرق» و يادداشت‌هاي «شرق» از گذشته تا امروز دنبال مي‌شود. بهتر است صداوسيما به سمت مسائلي نرود که در مقابل اين پرسش‌ها بي‌اهميت است. فرض کنيم آقا و خانم ايکس مبلغ سه ميليارد وام ارزان‌قيمت گرفته‌اند. اين در برابر آن 12 هزار ميليارد چيزي نزديک به صفر است. اگر رسانه‌اي مدعي است به دنبال حقوق مردم است، حتي اگر دير مدعي اين حقوق شده باشد، بهتر است اين مسئله را در برنامه زنده خود دنبال کند.
‌به‌عنوان يک استاد روزنامه‌نگاري و يک حقوق‌دان چه نظري درباره گزارش «شرق» داريد؟ حتي اگر اين نظر انتقادي باشد، لطفا صريح آن را بيان کنيد.
يکي از کارکردهاي آزادي رسانه دفاع از حقوق ملت است. به‌همين‌دليل قاعده‌اي در امر انتشار خبر به نام نفع عمومي وجود دارد. به موجب قاعده نفع عمومي يک روزنامه يا راديو و تلويزيون مجاز است اخباري که به زندگي کل ملت مربوط است، منتشر و بر آن تمرکز کند. امروز اقتصاد ايران در مرحله‌اي است که اقتصاددان‌ها و مسئولان دولت آن را خطرناک مي‌دانند. يکي از شاهرگ‌هاي نظم حقوقي اقتصادي، نظم حقوقي پولي و بانکي است. من اقتصاددان نيستم؛ اما در نظرات استادان اقتصاد ديده‌ام که مي‌گويند ورشکستگي يک بانک مي‌تواند به ورشكستگي اقتصاد يک کشور بينجامد. صندوق‌هاي اعتباري به گفته مقامات اقتصادي وضعيت بحران‌سازي براي ملت ايران ايجاد کرده‌‌اند و از نظر حقوقي شاهد هستيم نظم حقوقي معين ناظر بر عملکرد بسياري از آنها نبوده و نيست. مي‌گويند نجات اقتصاد کشور مستلزم تعيين تکليف نظام بانکي است و نظام بانکي نيازمند روشن‌شدن تکليف صندوق‌هاي قرض‌الحسنه و اعتباري است که اتفاقا داراي حمايت‌هايي هم هستند. وظيفه حرفه‌اي نهاد رسانه آن است که اين موضوع را کانون توجه قرار دهد. به اعتقاد من خيلي از روزنامه‌هاي کشور با اين رويکرد تا‌جايي‌که اجازه داده شد، به اين مسئله پرداخته‌‌اند و روزنامه‌نگاري ايران در حد مقدورات اندک خود در اين بخش سربلند است؛ اگرچه تنگناهاي بسیاري به آن تحميل شده است که نمونه آن برخورد صورت‌گرفته با گزارش مهم روزنامه «شرق» است. ضمن احترام به صداوسيما اين سازمان اين امکان را داشته که بدون محدوديت‌هاي روزنامه‌ها به اين پرونده ورود کند که در اين امر واقعا عملکرد آن با امکاناتي که در اختيار دارد، قابل مقايسه‌ نيست. مردم حتما به اين نکته توجه دارند. البته من ترجيح مي‌دهم رفتار ديروز مجري و تهيه‌کننده برنامه حالا خورشيد را به فال نيک بگيرم، شايد برنامه‌سازان تلويزيون سرانجام وارد عرصه مبارزه رسانه‌اي با فساد در کشور بشوند.
حامد طبيبي: گزارش «شرق» درباره «ثامن» هر روز ابعاد تازه‌تري پيدا مي‌کند. روز گذشته شبکه سه سيما، برنامه‌اي زنده را به اين موضوع اختصاص داد؛ برنامه‌اي که از منظر رسانه‌اي و حرفه‌اي، نيازمند تأمل جدي است. کامبيز نوروزي، حقوق‌دان، که به‌عنوان یکی از چهره‌هاي باسابقه مطبوعاتي کشور و از فعالان صنفي روزنامه‌نگاري شناخته مي‌شود، در گفت‌وگو با «شرق»، خواستار جلوگيري از تقليل‌دادن مسئله صندوق‌ها و انحراف افکار عمومي از اصل موضوع شد.
‌گزارش «شرق» درباره تخلفات مؤسسه ثامن‌الحجج، بازتاب‌هاي بسياري در فضاي سياسي، رسانه‌اي و رسانه‌هاي اجتماعي داشت. عصر ديروز، سيما، برنامه زنده‌اي را با حضور احسان علیخانی روي آنتن فرستاد. شما چه نگاهي به اين ماجرا داريد؟
اولا هر رسانه‌اي که با رعايت اصول اخلاق حرفه‌اي و قوانين کشور به گشودن رمزهاي فساد در کشور کمک کند و گزارش‌هاي مستند درباره اين پديده ويرانگر منتشر کند، بايد از آن تقدیر شود. چنين رسانه‌اي به وظيفه حرفه‌اي خود و تعهدي که به مردم دارد عمل کرده است. حلقه مفقوده مبارزه با فساد در ايران که باعث کاهش کارآمدي برنامه‌هاي ضدفساد شده است، محدوديت عليه گردش آزاد اطلاعات در رسانه‌هاست. زماني خبر و گزارشي در يک رسانه منتشر مي‌شود که مستند است و از وقوع رفتارهاي فاسد اقتصادي مالي و پولي حکايت مي‌کند؛ طبيعتا براي رسانه‌هاي ديگر هم ميداني گشوده مي‌شود که وارد آن شده و در فرايند انتشار اطلاعات در جهت مبارزه با فساد، حرکت کنند. در سوي مقابل طبيعي است مؤسسه يا شرکتي که در مظان چنين اتهاماتي است، حق پاسخ‌گويي دارد. برنامه روز گذشته تلويزيون اين نگراني را در من ايجاد کرد که رسانه‌اي که مي‌تواند ادامه‌دهنده گزارش «شرق» باشد، مسير ديگري را برود و حاشيه را به جاي متن بنشاند. اگر هر رسانه‌اي بدون ارائه سند و مدرک در رد گزارشي درباره فساد، قصد خنثي‌کردن اطلاعات را داشته باشد يا دنبال تطهير اين و آن باشد، حتما از وظيفه خود عدول کرده و اعتماد عمومي را از دست خواهد داد.
‌دو رويکرد در قبال اين دست رفتارها مي‌توان متصور شد. مي‌دانيم اين مؤسسات مالي و اعتباري مستظهر به پشتيباني‌هايي بوده‌‌اند و چه در پرونده ثامن و چه ساير پرونده‌ها، اسامي متعددي مطرح است. آيا منحرف‌کردن افکار عمومي با ساختن برنامه‌اي که ماجرا را به دو شخص خاص تقليل دهد، موضوعي عامدانه است يا از روي تغافل صورت گرفته است؟
نکته‌اي که اشاره کرديد، جاي تأمل بسيار دارد. من فعلا ترجيح مي‌دهم آن را نوعي غفلت يا رفتارغيرحرفه‌اي رسانه‌اي در نظر بگيرم. پشتوانه سلبريتي‌ها از شخصيت‌هاي سياسي يا مشابه آنها ضعيف‌تر است و آسيب‌پذيرتر هستند. از طرفي اگرچه در گزارشي که در روزنامه «شرق» منتشر شد، نام هيچ‌کس به‌طور‌کامل نيامد اما بعد از آن در رسانه‌هاي اجتماعي، حدس و گمان‌هايي درباره اين نام‌هاي اختصاري مطرح شد و خود اين افراد، به تأييد گزارش «شرق» پرداختند. اينها در رسانه تلويزيون شناخته‌شده هستند و برنامه‌هاي پرهزينه‌اي نيز توليد مي‌کنند. به اعتقاد من اگر صداوسيما مي‌خواست با اين مسئله با رعايت اصول حرفه‌اي کار رسانه‌اي برخورد کند، بايد تکذيبيه‌اي در روزنامه «شرق» منتشر مي‌کردند. در رسانه‌هاي اجتماعي ديدم آقاي عليخاني توضيحاتي منتشر کردند؛ البته نه خطاب به «شرق». اين توضيحات را خواندم؛ فارغ از اينکه درست بود يا نه -چون اطلاعاتم به اندازه‌اي نيست که داوري کنم- آن توضيحات را حرفه‌اي و اخلاقي ديدم. ورود صداوسيما و اختصاص يک برنامه خاص براي تلويزيون و خود اين دو مجري، نتيجه عکس دربر دارد. نمي‌دانم تلويزيون با وجود کارکنان حرفه‌اي چرا در بيشتر موارد، غيرحرفه‌اي عمل مي‌کند. طرح موضوع به اين شکل به زيان همين افراد است؛ چون گفت‌وگوي بيشتري در جامعه توليد مي‌کند و ممکن است ابعاد تازه‌تري به مسئله بدهد.
‌اين پاسخ احتمالي به «شرق» مي‌توانست واجد چه عناصر خبري‌ای باشد؟
اينکه تلويزيون يا هيچ رسانه ديگري مثل روزنامه‌ها موظف نيستند از حساب‌هاي شرکتي که به آنها آگهي مي‌دهد، مطلع باشند.
‌در رسانه‌اي مانند تلويزيون که از بودجه کشور ارتزاق مي‌کند، نبايد نسبت به استفاده از مؤسساتي که بارها درباره مجوز‌نداشتن يا حداقل متخلف‌بودن آنها در پرداخت سودهاي کلان از جيب مردم صحبت مي‌شد، حساسيت وجود مي‌داشت؟
اگر در جريان جعلي‌بودن يک محصول قرار بگيرند، حتما تبليغ آن جرم است. مثلا تلويزيون روزگاري در ساعات پربيننده، کرم حلزون را تبليغ مي‌کرد و از آن درآمد ميلياردي داشت. وزارت بهداشت اعلام کرد که اين کرم که مدام در تبليغات تلويزيوني‌اش اعلام مي‌کند «ساخت ايران» است، اصلا مجوز توليد ندارد. تبليغ مؤسسات ملي اعتباري فاقد مجوز نيز از همين قاعده پيروي مي‌کرد. تا زماني که اين مسئله از سوي نهادهاي رسمي اعلام نشده بود، اسپانسرشدن آن براي يک برنامه، اشکالي ندارد اما در رسانه دولتي که با پول مردم اداره مي‌شود، حتي يک شک معقول هم بايد با حساسيت دنبال مي‌شد. به‌طور‌کلي تلويزيون رسانه‌اي است که در همه جاي دنيا اعتبار زيادي به کالا و خدمات مورد تبليغ مي‌دهد. چند سالي است مي‌بينيم تبليغات تلويزيون از حدود استانداردهاي اين مديوم پايين‌تر آمده است. کمتر برنامه‌اي است که تبليغات در آن انجام نشود و حقوق مخاطب در آن ناديده گرفته مي‌شود.
من نگران روزي هستم که وسط اخبار تبليغ پخش کنند يا شرکتي اسپانسر اخبار صداوسيما شود! در موضوع مربوط به ثامن‌الحجج که براساس گزارش «شرق»، بيشتر مورد توجه افکار عمومي قرار گرفته، وظيفه تلويزيون بسيار فراتر از آن است که برنامه‌اي براي دفاع از دو برنامه‌ساز خود بسازد و موضوع ملي صندوق‌هاي مالي غيرمجاز را به حل‌وفصل اعتراض مردم در رسانه‌هاي اجتماعي، به دو برنامه‌ساز تلويزيون تقليل دهد، آن‌هم در شرايطي که روزنامه «شرق» در گزارش خود نام اين افراد را منتشر نکرده است.
‌به‌عنوان يک تحليلگر رسانه با توجه به پاسخي که احسان عليخاني دراين‌باره منتشر کرد، فکر نمي‌کنيد حضور در چنين برنامه‌اي، انتخاب واقعي خود او نبوده است؟
به‌هر‌حال برنامه‌سازان هم ژورناليست محسوب مي‌شوند و اين همان نکته‌اي است که احسان عليخاني در يادداشت خود به آن اشاره کرد که او برنامه‌سازي مستقل است. آداب حرفه‌اي ايجاب مي‌کند او و فرد ديگري که در اين گزارش مطرح شده، منافع صنف خود را حفظ کنند و پاسخي رسمي به همکاران خود در روزنامه «شرق» بدهند. احتمالا خود اين دو برنامه‌ساز هم مي‌دانند بهتر است تلويزيون انرژي و وقت اصلي خود را براي رمزگشايي بيشتر از فسادي بگذارد که بنا بر گزارش‌هاي مطبوعاتي و بانک مرکزي، پرونده‌اي با ابعاد بسيار گسترده است که اهميت آن از نام يکي، دو نفر بيشتر است.
‌در اواخر برنامه ديروز، عنوان شد خبرنگار «شرق» حاضر به پاسخ‌گويي نشده که اين کاملا نادرست بود. پاسخ روزنامه «شرق» به اين برنامه اين بود که بايد از نماينده رسمي روزنامه براي حضور در استوديو دعوت مي‌شد، نه اينکه تلفني بخواهند مسئله را دنبال کنند.
اگر هدف برنامه زنده ديروز، گفت‌وگو درباره اصل اين پرونده ‌بود، بي‌شک بايد متخصصان شناخته‌شده و غيرسياسي که در حوزه‌هاي پولي - مالي، حقوقي و مطبوعاتي شناخته‌شده و قابل اعتماد مردم هستند، دعوت مي‌شدند. حتي اگر برنامه صرفا مربوط به گزارش روزنامه «شرق» بود، ساده‌ترين و ابتدايي‌ترين اصل روزنامه‌نگاري يعني اصل بي‌طرفي اقتضا مي‌کرد حتما مسئولان روزنامه در برنامه حضور مستقيم داشته باشند. يکي از بنيادي‌ترين اصول روزنامه‌نگاري، بي‌طرفي است، به‌ویژه اينکه بايد توجه کنيم رسانه تلويزيون در ايران، انحصاري است، يعني هيچ تلويزيون ديگري در ايران وجود ندارد که فکر کنيم مثلا مديرمسئول روزنامه «شرق» که اتفاقا چند بار در برنامه‌هاي مناظره زنده همين تلويزيون حضور داشته، می‌تواند از طريق تلويزيون ديگري به اين گفته‌ها پاسخ دهد؛ بنابراين اين يک رقابت بسيار ناعادلانه بوده که با اخلاق حرفه‌اي ناسازگار است. اگر «حالا خورشيد» مي‌خواسته گزارش «شرق» را نقد و بررسي کند، بايد از «شرق» مي‌خواست نماينده‌اي که خود روزنامه تشخيص مي‌دهد، به برنامه آنها برود و درباره سؤال‌ها، ابهامات و نقدها مستقيما پاسخ‌گو باشد. دقت کنيد تلويزيون يک رسانه ديداري- شنيداري پيچيده است، اينکه کسي روي خط بيايد يا در استوديو حضور داشته باشد، کاملا وزن سخنان آن فرد را تغيير مي‌دهد و کاملا نابرابر است. البته سال‌هاست تلويزيون با اصل بي‌طرفي که اصل بزرگ و بنيادين کار رسانه‌اي است، بيگانه است و در بسياري از برنامه‌هاي خود اصل بي‌طرفي را رعايت نمي‌کند. در برنامه 90 وقتي يک مربي فوتبال عليه مربي ديگري حرف مي‌زند، مربي دوم هم به همان صورت تلفني روي خط آورده مي‌شود. اگر فردي در استوديو اتهامي به ديگر فوتباليست يا مربي نسبت دهد، فرد مورد اتهام قرار گرفته هفته بعد در همان استوديو حاضر مي‌شود. اي کاش همه برنامه‌هاي اين رسانه، شبيه برنامه عادل فردوسي‌پور عمل مي‌کردند.
‌به نظر شما رسانه عمومي به‌طور‌کلي در موضوع مبارزه با فساد، چه نقشی ايفا کرده است؟
تلويزيون به‌عنوان رسانه‌اي که مي‌تواند قدرتمند باشد، بايد در جريان مبارزه رسانه‌اي با فساد پيشگام و بي‌طرف باشد. اين رسانه در اين حوزه واقعا تأخير دارد.
‌و اين روش، روي پيامي که براي مخاطب ارسال مي‌کند، چه تأثيري دارد؟ روز گذشته آنها بارها اعلام ‌کردند براي حقوق مردم است که براي مسئله گزارش «شرق»، يک برنامه زنده روي آنتن فرستاده‌اند.
در حرفه روزنامه‌نگاري معمولا رسانه‌اي که اولين خبر را منتشر مي‌کند، برنده رقابت خبري است. در جريان دستگيري صدام، خبرگزاري جمهوري اسلامي، اولين خبر را رفت و در تمام دنيا خبر اين خبرگزاري بود که نقل شد. درباره موضع ديروز مجري برنامه یادشده هم بايد گفت معمولا نگاه اصلي مخاطب به سمت رسانه‌اي است که اولين خبر را منتشر مي‌کند، به‌ويژه که اين رسانه، مورد اعتماد مردم بوده باشد و براي مردم، هزينه توقيف و تعطيلي و انواع محدوديت‌ها را هم چشيده باشد. مردم اينها را مي‌فهمند. «شرق» در شرايطي اين گزارش را منتشر کرده که اطلاعات تخلفات مؤسسات اعتباري، در اختيار رسانه‌ها قرار نمي‌گيرد. بايد مراکز قانوني که اطلاعات مناسب دارند، آن را در اختيار رسانه‌ها قرار دهد. از مردم عادي که اصول خبر را نمي‌شناسند توقع پرداختن حرفه‌اي به اين موضوع را ندارم، اما از صداوسيما، خبرگزاري‌ها، سايت‌ها و روزنامه‌ها اين انتظار را دارم که نقطه کانوني خبر را درک کنند.
‌نقطه کانوني گزارش روزنامه «شرق» از نظر شما چيست؟
نقطه کانوني اين گزارش، اصلا سلبريتي‌ها نيستند. دقت کنيد عدد حيرت‌انگيز 12 هزار ميليارد تومان در‌اين‌بين حيف‌و‌ميل شده است. اين معادل 20 درصد بودجه عمراني ايران در سال 97 است. بزرگي اين عدد واقعا حيرت‌انگيز است. نقطه کانوني اين است؛ اين مؤسسه کجا، چگونه، با چه ضوابطي و با کدام حمايت‌ها به سهولت اين کارها را انجام داده است. از چه کساني تقديرنامه دريافت کرده است؟ بانک مرکزي، ديوان محاسبات، سازمان بازرسي کل کشور کجا بودند و چه مي‌کردند؟ اين مسئله شامل ساير صندوق‌هاي متخلف نيز مي‌شود که بزرگي تخلفات آنان کمتر از ثامن نيست. مسئولان اقتصادي کشور چند سالي است که مرتبا از مشکلات متعددي که صندوق‌ها براي سيستم پولي و مالي کشور ايجاد کرده‌‌اند، صحبت مي‌کنند. به‌هر‌حال در همين دولت دکتر روحاني، جلوي ادامه کار آنها با همه هزينه‌هايي که داشت، گرفته شده است. دولت ناچار شده چند هزار ميليارد براي پرداخت سپرده‌گذاران چند مؤسسه پرداخت کند. اينها موضوعات اصلي است که در گزارش «شرق» و يادداشت‌هاي «شرق» از گذشته تا امروز دنبال مي‌شود. بهتر است صداوسيما به سمت مسائلي نرود که در مقابل اين پرسش‌ها بي‌اهميت است. فرض کنيم آقا و خانم ايکس مبلغ سه ميليارد وام ارزان‌قيمت گرفته‌اند. اين در برابر آن 12 هزار ميليارد چيزي نزديک به صفر است. اگر رسانه‌اي مدعي است به دنبال حقوق مردم است، حتي اگر دير مدعي اين حقوق شده باشد، بهتر است اين مسئله را در برنامه زنده خود دنبال کند.
‌به‌عنوان يک استاد روزنامه‌نگاري و يک حقوق‌دان چه نظري درباره گزارش «شرق» داريد؟ حتي اگر اين نظر انتقادي باشد، لطفا صريح آن را بيان کنيد.
يکي از کارکردهاي آزادي رسانه دفاع از حقوق ملت است. به‌همين‌دليل قاعده‌اي در امر انتشار خبر به نام نفع عمومي وجود دارد. به موجب قاعده نفع عمومي يک روزنامه يا راديو و تلويزيون مجاز است اخباري که به زندگي کل ملت مربوط است، منتشر و بر آن تمرکز کند. امروز اقتصاد ايران در مرحله‌اي است که اقتصاددان‌ها و مسئولان دولت آن را خطرناک مي‌دانند. يکي از شاهرگ‌هاي نظم حقوقي اقتصادي، نظم حقوقي پولي و بانکي است. من اقتصاددان نيستم؛ اما در نظرات استادان اقتصاد ديده‌ام که مي‌گويند ورشکستگي يک بانک مي‌تواند به ورشكستگي اقتصاد يک کشور بينجامد. صندوق‌هاي اعتباري به گفته مقامات اقتصادي وضعيت بحران‌سازي براي ملت ايران ايجاد کرده‌‌اند و از نظر حقوقي شاهد هستيم نظم حقوقي معين ناظر بر عملکرد بسياري از آنها نبوده و نيست. مي‌گويند نجات اقتصاد کشور مستلزم تعيين تکليف نظام بانکي است و نظام بانکي نيازمند روشن‌شدن تکليف صندوق‌هاي قرض‌الحسنه و اعتباري است که اتفاقا داراي حمايت‌هايي هم هستند. وظيفه حرفه‌اي نهاد رسانه آن است که اين موضوع را کانون توجه قرار دهد. به اعتقاد من خيلي از روزنامه‌هاي کشور با اين رويکرد تا‌جايي‌که اجازه داده شد، به اين مسئله پرداخته‌‌اند و روزنامه‌نگاري ايران در حد مقدورات اندک خود در اين بخش سربلند است؛ اگرچه تنگناهاي بسیاري به آن تحميل شده است که نمونه آن برخورد صورت‌گرفته با گزارش مهم روزنامه «شرق» است. ضمن احترام به صداوسيما اين سازمان اين امکان را داشته که بدون محدوديت‌هاي روزنامه‌ها به اين پرونده ورود کند که در اين امر واقعا عملکرد آن با امکاناتي که در اختيار دارد، قابل مقايسه‌ نيست. مردم حتما به اين نکته توجه دارند. البته من ترجيح مي‌دهم رفتار ديروز مجري و تهيه‌کننده برنامه حالا خورشيد را به فال نيک بگيرم، شايد برنامه‌سازان تلويزيون سرانجام وارد عرصه مبارزه رسانه‌اي با فساد در کشور بشوند.
 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها