|

بانويي که از پشت‌بام دیدار نساجی- ذوب‌آهن را عکاسی کرد

با خودم گفتم فقط یک نیمه فرصت داری، یک لحظه را هم از دست نده

نیلوفر حامدی: خبرنگاری و عکاسی ورزشی در ایران برای زنان با محدودیت‌هایی همراه است. ساده‌ترینش اینکه همیشه برای ورود به سالن‌ها مشکل دارند. اما این مشکل در رشته فوتبال حادتر از سایر حوزه‌هاست. خبرنگار زنی که فوتبال می‌نویسد، نمی‌تواند سر تمرین برود، نمی‌تواند بازی‌ها را از نزدیک ببیند و در بهترین حالت گاهی می‌تواند در هتل محل استقرار تیم‌ها حاضر شود. عکاس‌ها که شرایطشان سخت‌تر هم هست، چون قطعا نمی‌توانند از راه دور هیچ تصویری ثبت کنند؛ کاری که البته این‌بار انجام شد. هفته پیش بود که تیم‌های ذوب‌آهن و نساجی قائمشهر با هم بازی داشتند؛ بازی‌ای که فرصتی شد تا برای نخستین‌بار در چند سال اخیر یک زن عکاس بتواند از لیگ فوتبال مردان عکاسی کند؛ البته نه در داخل زمین که از بالای پشت‌بام. با پریسا پورطاهریان درباره این تجربه و حس‌وحالی که به قول خودش استرس و خوشحالی توأمان بود، گفت‌وگو کردیم.
‌این یک تصمیم ناگهانی بود یا اینکه از قبل برایش برنامه‌ریزی کرده بودی؟
از خیلی‌وقت پیش به این موضوع فکر می‌کردم حالا که نمی‌توانیم وارد ورزشگاه شویم چه راه دیگری برای عکاسی‌کردن وجود دارد. تا زمانی که عکس‌های صعود تیم نساجی را دیدم. در آن تصاویر چهره برخی زنان تماشاگر و طرفدار نساجی را دیدم که بالای پشت‌بام و تراس برخی خانه‌ها رفته‌اند و از آنجا بازی تیمشان را تماشا می‌کنند. به نظرم رسید که این بهترین فرصت است تا خودم هم بتوانم عکاسی کنم.
‌برای همین هم قائمشهر را انتخاب کردی؟
استادیوم‌های مختلف را بررسی کردم و دیدم بین آنها ورزشگاه قائمشهر به‌واسطه اینکه خانه‌های اطرافش نزدیک‌تر به استادیوم هستند، شرایط بهتری دارند. از سایر همکارانم هم درباره فضای آنجا پرس‌وجو کردم و در نهایت ظهر روز پنجشنبه راهی شدم.
‌اما اوضاع آنجا آن‌قدری که تصور می‌کردی، راحت نبود؟
نه واقعا. از آنجایی که نساجی تازه صعود کرده بود، شرایط امنیت ویژه‌تری داشت و دور زمین هم فنس کشیده بودند تا دید کمتر شود. همه نیمه‌اول را دنبال جایی بودم تا بتوانم از آن زاویه عکاسی کنم. تا جایی که زنگ درِ خانه‌ها را می‌زدم تا یک فضای خوب برای کارم مهیا شود. نیمه‌اول تمام شد اما من هنوز ناکام مانده بودم.
‌در همین شرایط بودی که یکی از اهالی قائمشهر به کمکت آمد؟
بله. واقعا خوش‌شانس بودم. مردی که انبار سوپرمارکتش دقیقا پشت دروازه تیم ذوب‌آهن بود این امکان را برایم مهیا کرد که بالای پشت‌بام بروم و آنجا عکاسی کنم.
‌چنین شرایطی برای عکاسی راحت بود؟
اصلا راحت نبود. یک درخت بزرگ روبه‌رویم بود و به‌واسطه اینکه در استادیوم نبودم، حس می‌کردم همه‌جا تاریکی محض است. نیمه‌اول را از دست داده بودم و مدتی فکر می‌کردم فرصت زیادی ندارم. ضمن اینکه خیلی نگران بودم و استرس این را داشتم که هر لحظه یکی سر برسد و من را به پایین ببرد و اجازه ادامه عکاسی نداشته باشم.
‌با همه این شرایط توانستی عکس‌های خوبی بگیری؟
همه سعی‌ام را کردم. مدام به خودم می‌گفتم وقت زیادی نداری و حتی نباید یک صحنه را هم از دست بدهی. بدون توقف فلش می‌زدم و همه تلاشم را می‌کردم تا عکس‌های خوبی بگیرم.
‌از عکاسی در آن شرایط چه احساسی داشتی؟
همه حس‌ها با هم ادغام شده بود. همان‌قدر که خوشحال بودم، همان‌قدر هم وضعیتم برایم عجیب بود. به همان اندازه هیجان داشتم. برخی گفتند ناراحت‌کننده است یک زن عکاس برای کارش مجبور شود این کار را بکند، اما راستش خودم ناراحت نبودم. قطعا دوست داشتم مثل عکاس‌های مرد به‌راحتی در جایگاه خودم بروم و عکاسی کنم، اما همین که یک قدم برای مطالبه و حقم برداشته بودم و تا حدی در رسیدن به آن هم موفق بودم، حس خوبی به من می‌داد.
‌می‌خواهی به این شکل عکاسی‌کردن از فوتبال مردان ادامه دهی؟
درباره‌اش فکر می‌کنم، اما هنوز تصمیم نهایی نگرفته‌ام. مشکل اینجاست که همه شهرها این امکان را ندارند و از محل‌های مسکونی دور هستند. ولی قطعا دنبال راه‌های دیگری هم می‌روم.
‌به نظرت چه زمانی تو و سایر زنان عکاس می‌توانند وارد ورزشگاه شوند و حرفه‌شان را به شکل عادی و طبیعی دنبال کنند؟
من همیشه خوشبین هستم و سال گذشته هم فکر می‌کردم امسال قطعا برای بازی داربی همه زنان وارد ورزشگاه می‌شوند. کمی زمان می‌برد، اما به نظرم دیگر به آن روز نزدیک شده‌ایم.
نیلوفر حامدی: خبرنگاری و عکاسی ورزشی در ایران برای زنان با محدودیت‌هایی همراه است. ساده‌ترینش اینکه همیشه برای ورود به سالن‌ها مشکل دارند. اما این مشکل در رشته فوتبال حادتر از سایر حوزه‌هاست. خبرنگار زنی که فوتبال می‌نویسد، نمی‌تواند سر تمرین برود، نمی‌تواند بازی‌ها را از نزدیک ببیند و در بهترین حالت گاهی می‌تواند در هتل محل استقرار تیم‌ها حاضر شود. عکاس‌ها که شرایطشان سخت‌تر هم هست، چون قطعا نمی‌توانند از راه دور هیچ تصویری ثبت کنند؛ کاری که البته این‌بار انجام شد. هفته پیش بود که تیم‌های ذوب‌آهن و نساجی قائمشهر با هم بازی داشتند؛ بازی‌ای که فرصتی شد تا برای نخستین‌بار در چند سال اخیر یک زن عکاس بتواند از لیگ فوتبال مردان عکاسی کند؛ البته نه در داخل زمین که از بالای پشت‌بام. با پریسا پورطاهریان درباره این تجربه و حس‌وحالی که به قول خودش استرس و خوشحالی توأمان بود، گفت‌وگو کردیم.
‌این یک تصمیم ناگهانی بود یا اینکه از قبل برایش برنامه‌ریزی کرده بودی؟
از خیلی‌وقت پیش به این موضوع فکر می‌کردم حالا که نمی‌توانیم وارد ورزشگاه شویم چه راه دیگری برای عکاسی‌کردن وجود دارد. تا زمانی که عکس‌های صعود تیم نساجی را دیدم. در آن تصاویر چهره برخی زنان تماشاگر و طرفدار نساجی را دیدم که بالای پشت‌بام و تراس برخی خانه‌ها رفته‌اند و از آنجا بازی تیمشان را تماشا می‌کنند. به نظرم رسید که این بهترین فرصت است تا خودم هم بتوانم عکاسی کنم.
‌برای همین هم قائمشهر را انتخاب کردی؟
استادیوم‌های مختلف را بررسی کردم و دیدم بین آنها ورزشگاه قائمشهر به‌واسطه اینکه خانه‌های اطرافش نزدیک‌تر به استادیوم هستند، شرایط بهتری دارند. از سایر همکارانم هم درباره فضای آنجا پرس‌وجو کردم و در نهایت ظهر روز پنجشنبه راهی شدم.
‌اما اوضاع آنجا آن‌قدری که تصور می‌کردی، راحت نبود؟
نه واقعا. از آنجایی که نساجی تازه صعود کرده بود، شرایط امنیت ویژه‌تری داشت و دور زمین هم فنس کشیده بودند تا دید کمتر شود. همه نیمه‌اول را دنبال جایی بودم تا بتوانم از آن زاویه عکاسی کنم. تا جایی که زنگ درِ خانه‌ها را می‌زدم تا یک فضای خوب برای کارم مهیا شود. نیمه‌اول تمام شد اما من هنوز ناکام مانده بودم.
‌در همین شرایط بودی که یکی از اهالی قائمشهر به کمکت آمد؟
بله. واقعا خوش‌شانس بودم. مردی که انبار سوپرمارکتش دقیقا پشت دروازه تیم ذوب‌آهن بود این امکان را برایم مهیا کرد که بالای پشت‌بام بروم و آنجا عکاسی کنم.
‌چنین شرایطی برای عکاسی راحت بود؟
اصلا راحت نبود. یک درخت بزرگ روبه‌رویم بود و به‌واسطه اینکه در استادیوم نبودم، حس می‌کردم همه‌جا تاریکی محض است. نیمه‌اول را از دست داده بودم و مدتی فکر می‌کردم فرصت زیادی ندارم. ضمن اینکه خیلی نگران بودم و استرس این را داشتم که هر لحظه یکی سر برسد و من را به پایین ببرد و اجازه ادامه عکاسی نداشته باشم.
‌با همه این شرایط توانستی عکس‌های خوبی بگیری؟
همه سعی‌ام را کردم. مدام به خودم می‌گفتم وقت زیادی نداری و حتی نباید یک صحنه را هم از دست بدهی. بدون توقف فلش می‌زدم و همه تلاشم را می‌کردم تا عکس‌های خوبی بگیرم.
‌از عکاسی در آن شرایط چه احساسی داشتی؟
همه حس‌ها با هم ادغام شده بود. همان‌قدر که خوشحال بودم، همان‌قدر هم وضعیتم برایم عجیب بود. به همان اندازه هیجان داشتم. برخی گفتند ناراحت‌کننده است یک زن عکاس برای کارش مجبور شود این کار را بکند، اما راستش خودم ناراحت نبودم. قطعا دوست داشتم مثل عکاس‌های مرد به‌راحتی در جایگاه خودم بروم و عکاسی کنم، اما همین که یک قدم برای مطالبه و حقم برداشته بودم و تا حدی در رسیدن به آن هم موفق بودم، حس خوبی به من می‌داد.
‌می‌خواهی به این شکل عکاسی‌کردن از فوتبال مردان ادامه دهی؟
درباره‌اش فکر می‌کنم، اما هنوز تصمیم نهایی نگرفته‌ام. مشکل اینجاست که همه شهرها این امکان را ندارند و از محل‌های مسکونی دور هستند. ولی قطعا دنبال راه‌های دیگری هم می‌روم.
‌به نظرت چه زمانی تو و سایر زنان عکاس می‌توانند وارد ورزشگاه شوند و حرفه‌شان را به شکل عادی و طبیعی دنبال کنند؟
من همیشه خوشبین هستم و سال گذشته هم فکر می‌کردم امسال قطعا برای بازی داربی همه زنان وارد ورزشگاه می‌شوند. کمی زمان می‌برد، اما به نظرم دیگر به آن روز نزدیک شده‌ایم.
 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها