از دلار 11 هزارتومانی میترسیم؟
قیمت دلار در بازار آزاد به بالای ۱۰ هزار تومان رسید
دلار تلفنی 10 هزار و 300 تومان
دلار شد 11 هزارتومان
قرار است تا 1400 بشود 25 هزارتومان، خیلی خوشبینی قرار است تا عید بشود 25 هزار تومان.
ما ونزوئلا شدهایم. نه هنوز نشدهایم، میشویم، هنوز تورممان چهاررقمی نشده، فقط دورقمی شده است.
روزنامهها پیشبینی کردند که تورم میشود 25 درصد. راستش را که نمینویسند حتما میرسد به 50 درصد یا بیشتر.
یارانه شد چهارتا تکدلار.
شعار «به عقب برنمیگردیم» فقط شامل نرخ دلار میشده؟ این تنها بخشی از گفتوگوهایی است که در گوشهوکنار مطرح میشود. در شبکههای اجتماعی کاربران قیمت دلار و سکه را که از 11 هزارتومان و چهار میلیون فراتر رفته لحظهبهلحظه گزارش میکنند و عدهای نیز به آنان اعتراض میکنند. برخی نیز از همان ابتدای روز سؤالات خود را مطرح کردند و انتظار هماندیشی داشتند؛ تحلیلهایی نیز در 280 کلمه برای این اتفاق انجام شد: «پول آزاد در بازار بدون مالیات.
سپردههایی که کف نرخ ذهنیشون ۲۰ درصد بود از بانک خارج شدند. همیشه یک مقدار زیادی (در حد ۲۵k م ت) پول داغ حرفهای هم کف بازار هست که تقاضا رو تحریک میکنه» یا «توضیح ساده: حجم نقدینگی افزایش پیدا کرد و بهخاطر حوادث دی و ترس از بازگشت تحریم بهترین سرمایهگذاری ارز و طلا شد/ بازارها با مدیریت دولت پنیک شدند؛ یعنی الان به جایی رسیدیم که کسی براش قیمت مهم نیست، هر قیمتی بگویند حاضرند برای کالای باارزش یا بادوام بدهند، در بازاری که فروشندهها میترسند بفروشند و تقاضا صدهابرابر عرضه است دیگه قیمت معنی نداره!/ مهمترین دلیل آشفتگی بازار، سرگردانی نقدینگی هزارو 600 میلیاردتومانی است؛ باور کنید ترامپ و تحریم، بهانه است. متأسفانه یاران روحانی به تبعات این عدد توجه نکردند. یاد حرف مسعود نیلی در سال 95 افتادم که میگفت: «رابطه نقدینگی و تورم در دولت روحانی قطع شده است».
از نظر برخی هم اوضاع خیلی ترسناک است، چراکه «قبلا وقتی قیمت کالایی افزایش مییافت، همه هجوم میآوردن که بخرند. هرکس در حد وسع و توانش یک تلاشی میکرد، اما حالا کسی پول نداره بخره، تبدیل به تماشاچی شدهایم. تماشاچیهای فقیر».عدهای هم بودند که به تشریک تجربههای خود از میدان فردوسی و دیگر صرافیها و آشنایانشان اقدام میکردند؛ اینکه در فردوسی نه سکهای برای فروش هست و نه ارزی و قیمتها خیلی نجومی است مانند حواله سکه دیماه ششمیلیون یا فروش سکه همین الان چهار میلیون و 800!
برخی نیز یک مرور سریع داشتند بر میزان افزایش قیمتها نظیر اینکه لبنیات 32 درصد گران شده، اجارهخانه بیش از 50 درصد، هر آنچیزی که به دلار ربط دارد، 250 درصد و کاغذ 70 درصد! البته برخی هم امیدوار بودند و معتقد بودند با گذر زمان و اینکه ترامپ بداند هیچ نتیجهای از افزایش فشارها بر ایران برای مذاکره دریافت نخواهد کرد و کمی خوششانسی در صورت حضور دموکراتها در انتخابات آینده کنگره و همینطور افزایش رابطه با اروپا و تأثیر سیاستهای مالی و حمایتی آنها شاید فضا از این شکل خارج و به سوی
بهبود گام بردارد.
برخی از افراد نیز نسبت به تأثیرات افزایش قیمت دلار هشدار دادند؛ نظیر کریم ارغندهپور: «وقتی ارزش پول ملی کاهش مییابد، اولین چیزی که از سبد خانوار حذف میشود کالاهای فرهنگی است. دقیقا همان چیزی که جامعه امروز به آن بیش از هر روز دیگری نیاز دارد. نتیجه چیست؟ رشد پوپولیسم و قطبیشدن بیشتر. رشد توهمهای غیرواقعی. دلبستنهای کاذب به سرابهایی که در آنه
هیچ نیست!»
به یکی از مهمترین نکتهها هم پدرام سلطانی، نایبرئیس اتاق بازرگانی، اشاره کرد: «تاریخ معاصر ایران پر است از جای خالی #نخبگان در بزنگاهها و برهههای سرنوشتساز. بهجز انگشتشماری، همه در بحرانها یا سکوت پیشه کردهاند یا گفتمان پیچیده علمی اختیار کردهاند. امروز جامعه و حاکمیت نیاز به صراحت و جسارت آنان دارد. نخبگان عافیتطلبی را
کنار بگذارند».
قیمت دلار در بازار آزاد به بالای ۱۰ هزار تومان رسید
دلار تلفنی 10 هزار و 300 تومان
دلار شد 11 هزارتومان
قرار است تا 1400 بشود 25 هزارتومان، خیلی خوشبینی قرار است تا عید بشود 25 هزار تومان.
ما ونزوئلا شدهایم. نه هنوز نشدهایم، میشویم، هنوز تورممان چهاررقمی نشده، فقط دورقمی شده است.
روزنامهها پیشبینی کردند که تورم میشود 25 درصد. راستش را که نمینویسند حتما میرسد به 50 درصد یا بیشتر.
یارانه شد چهارتا تکدلار.
شعار «به عقب برنمیگردیم» فقط شامل نرخ دلار میشده؟ این تنها بخشی از گفتوگوهایی است که در گوشهوکنار مطرح میشود. در شبکههای اجتماعی کاربران قیمت دلار و سکه را که از 11 هزارتومان و چهار میلیون فراتر رفته لحظهبهلحظه گزارش میکنند و عدهای نیز به آنان اعتراض میکنند. برخی نیز از همان ابتدای روز سؤالات خود را مطرح کردند و انتظار هماندیشی داشتند؛ تحلیلهایی نیز در 280 کلمه برای این اتفاق انجام شد: «پول آزاد در بازار بدون مالیات.
سپردههایی که کف نرخ ذهنیشون ۲۰ درصد بود از بانک خارج شدند. همیشه یک مقدار زیادی (در حد ۲۵k م ت) پول داغ حرفهای هم کف بازار هست که تقاضا رو تحریک میکنه» یا «توضیح ساده: حجم نقدینگی افزایش پیدا کرد و بهخاطر حوادث دی و ترس از بازگشت تحریم بهترین سرمایهگذاری ارز و طلا شد/ بازارها با مدیریت دولت پنیک شدند؛ یعنی الان به جایی رسیدیم که کسی براش قیمت مهم نیست، هر قیمتی بگویند حاضرند برای کالای باارزش یا بادوام بدهند، در بازاری که فروشندهها میترسند بفروشند و تقاضا صدهابرابر عرضه است دیگه قیمت معنی نداره!/ مهمترین دلیل آشفتگی بازار، سرگردانی نقدینگی هزارو 600 میلیاردتومانی است؛ باور کنید ترامپ و تحریم، بهانه است. متأسفانه یاران روحانی به تبعات این عدد توجه نکردند. یاد حرف مسعود نیلی در سال 95 افتادم که میگفت: «رابطه نقدینگی و تورم در دولت روحانی قطع شده است».
از نظر برخی هم اوضاع خیلی ترسناک است، چراکه «قبلا وقتی قیمت کالایی افزایش مییافت، همه هجوم میآوردن که بخرند. هرکس در حد وسع و توانش یک تلاشی میکرد، اما حالا کسی پول نداره بخره، تبدیل به تماشاچی شدهایم. تماشاچیهای فقیر».عدهای هم بودند که به تشریک تجربههای خود از میدان فردوسی و دیگر صرافیها و آشنایانشان اقدام میکردند؛ اینکه در فردوسی نه سکهای برای فروش هست و نه ارزی و قیمتها خیلی نجومی است مانند حواله سکه دیماه ششمیلیون یا فروش سکه همین الان چهار میلیون و 800!
برخی نیز یک مرور سریع داشتند بر میزان افزایش قیمتها نظیر اینکه لبنیات 32 درصد گران شده، اجارهخانه بیش از 50 درصد، هر آنچیزی که به دلار ربط دارد، 250 درصد و کاغذ 70 درصد! البته برخی هم امیدوار بودند و معتقد بودند با گذر زمان و اینکه ترامپ بداند هیچ نتیجهای از افزایش فشارها بر ایران برای مذاکره دریافت نخواهد کرد و کمی خوششانسی در صورت حضور دموکراتها در انتخابات آینده کنگره و همینطور افزایش رابطه با اروپا و تأثیر سیاستهای مالی و حمایتی آنها شاید فضا از این شکل خارج و به سوی
بهبود گام بردارد.
برخی از افراد نیز نسبت به تأثیرات افزایش قیمت دلار هشدار دادند؛ نظیر کریم ارغندهپور: «وقتی ارزش پول ملی کاهش مییابد، اولین چیزی که از سبد خانوار حذف میشود کالاهای فرهنگی است. دقیقا همان چیزی که جامعه امروز به آن بیش از هر روز دیگری نیاز دارد. نتیجه چیست؟ رشد پوپولیسم و قطبیشدن بیشتر. رشد توهمهای غیرواقعی. دلبستنهای کاذب به سرابهایی که در آنه
هیچ نیست!»
به یکی از مهمترین نکتهها هم پدرام سلطانی، نایبرئیس اتاق بازرگانی، اشاره کرد: «تاریخ معاصر ایران پر است از جای خالی #نخبگان در بزنگاهها و برهههای سرنوشتساز. بهجز انگشتشماری، همه در بحرانها یا سکوت پیشه کردهاند یا گفتمان پیچیده علمی اختیار کردهاند. امروز جامعه و حاکمیت نیاز به صراحت و جسارت آنان دارد. نخبگان عافیتطلبی را
کنار بگذارند».