به یاد هادی اسلامی
«نوری» خبرنگار فیلم «سرب»
امید جوانبخت: 25 سال از درگذشت هادی اسلامی، هنرمند و بازیگر خوب سینما میگذرد. به همین سرعت 25 سال گذشت و شاید نسل جوانی که در این دو، سه دهه کاری از او ندیده است، کمتر او را بشناسد. اما یاد او بعد از این سالها شاید کمترین ادای دینی است که میتوان نسبتبه هنر او بهجا آورد. به او که فکر میکنم کمکم فیلمهایش از دور به نزدیک میآیند و جان میگیرند؛ شفافترینشان که هیچگاه تصویرش در غبار زمان کمرنگ نشد، «نوری»، خبرنگار فیلم «سرب» است که با آن گریم ظریف و کلاه شاپو و بارانی، بهیادماندنیترین شمایل بهجامانده از «اسلامی» است. زندهیاد هادی اسلامی در سالهای ابتدایی دهه 40 که تئاتر و فعالیتهای نمایشی، درمقایسهبا سینمای رایج و دستاندرکاران آن، جایگاهی معتبرتر داشت، وارد تئاتر شد و فعالیتهایش را ادامه داد تا سالهای پایانی دهه 50. حاصل حدود دو دهه کار تئاتری چیزی نزدیک به 10 نمایش بود که در دوران اوج تئاتر ایران، همکاری با هنرمندانی که با عشق و علاقه کار میکردند و بیشترشان بعدها مطرح شدند، همچنین تماشاگرانی که فرهیختهتر بودند و از تئاتر انتظاری بیش از سینما داشتند، سنگ بنای پرورش درست
استعداد هنری هادی اسلامی شد؛ استعدادی که شاید اگر در همان اوایل وارد سینمای معمول آن دوران میشد سمتوسویی دیگر مییافت. فعالیتهای تئاتری «اسلامی» در اواخر دهه 50 با افول تئاتر و همچنین تحولات اجتماعی-سیاسی جامعه که منجر به انقلاب شد، توقف پیدا کرد؛ هرچند در اواخر دهه 60 بار دیگر به تئاتر رو آورد و حاصل آن تئاتری با عنوان «حاکم یکشبه» بود که در یکی از سالنهای تئاتر شهر روی صحنه رفت و اینبار هادی اسلامی در کسوت کارگردان بود و مجید مظفری، مصطفی طاری و عنایت بخشی بازیگران آن. آخرینبار نیز در سال ۷۲ قصد کارگردانی مجدد یکی از تئاترهای قدیمیاش را داشت؛ «زیر گذر لوطی صالح» که اجل مهلت نداد و به اجرا نرسید. به هر تقدیر، پس از انقلاب، «اسلامی» به سینما رو آورد و نخستین نقش سینماییاش را در فیلمی با نام «قدیس» بازی کرد که بهدلیل نامشخصبودن ضوابط نمایش فیلم در آن سالها نمایش داده نشد! فیلمهای بعدی او در نخستین سالهای دهه 60 «موج طوفان» (منوچهر احمدی) و «دست شیطان» (حسین زندباف) بود که در اولی نقشی مکمل را بازی میکرد و دومی نیز فیلمی حادثهای بود که نقش اسلامی ویژگی خاصی در آن نداشت. چهارمین فیلم او« مرگ
سفید» (حسین زندباف- 1362) شاید نخستین فیلمی باشد که نقش اسلامی در آن مهم و مؤثر بود و برای او و اکبر زنجانپور زمینه مناسبی ایجاد کرد تا دیده شوند. دو فیلم بعدی اسلامی «ملخزدگان» و «مترسک» (1363) یکی در ادامه فیلمهای سطحی روستایی اوایل دهه 60 بود و دیگری در ژانر ملودرامهای غمناک و اشکانگیز که در آن سالها با چند فیلم نظیر «گلهای داوودی» مورد توجه و استقبال تماشاگران قرار گرفته بود. «اتوبوس» دومین ساخته «یدالله صمدی-1364» فیلم خوشساختی بود که نقش حیدر (یکی از دو راننده مینیبوس که باهم رقابت داشتند) با پرداختی خوب هم پتانسیل مناسبی برای ایجاد یک کمدی داشت و هم زمینهای برای بروز توانمندیهای اسلامی در بازیگری. این فیلم علاوهبر استقبال نسبتا خوب مردم در اکران، سیمرغ بلورین بازیگری جشنواره چهارم را نیز برای اسلامی به ارمغان آورد. در این دوران، اسلامی بازیگری پرکار شده بود؛ بهطوریکه در سالهای ۶۴ تا ۶۷ در هشت فیلم بازی کرد که هریک از این آثار بهدلیلی نتوانستند از همه ظرفیتهای اسلامی در بازیگری استفاده کنند: فیلمهای «آوار» (سیروس الوند-1364) ، «میهمانی خصوصی» (حسن هدایت-1365) و «بهار در پائیز» (مهدی
فخیم زاده-1366) که فیلمهای خوب و آبرومندی بودند، بهدلیل تعدد شخصیتها و فیلمهای «معما» (حسین زندباف-1365) ، «آشیانه مهر » (جلال مقدم-1366) ، «مقاومت» (احمد نیکآذر-1366) ، « جهیزیهای برای رباب» (سیامک شایقی-1366) بهدلایلی چون مشکلات فیلمنامه یا نقش و ساختار، موفقیتی برای اسلامی در بازیگری بهحساب نمیآیند.
در سال 1367 مسعود کیمیایی، فیلمسازی قدیمی که در آفریدن نقشهای ماندگار و تأثیرگذار و همچنین شرایط مناسب برای بازیگر کارنامهای پربار داشت، پس از فیلم «تیغ و ابریشم» (1364) که توفیقی نیافت، در فیلم بعدیاش «سرب» قصد داشت با ساخت یک فیلم خوب به دوران اوج آثارش در دهه 50 دست یابد، برای نقش نوری خبرنگار (پس از منتفیشدن حضور فرامرز صدیقی) سراغ اسلامی رفت. برای اسلامی که تا آن زمان به غیر از موارد معدودی (نظیر جلال مقدم و سیروس الوند) با کارگردانانی کار کرده بود که فیلمهای اول و دومشان را میساختند، بازی در نقشی خاص که خوب نوشته شده است و حضور در کنار کارگردانی که در بازیگرفتن روش منحصربهفردی داشت، فرصتی مغتنم بود که نتیجهای درخشان در پی داشت. نقش «نوری» با فراز و فرودهای خاص، دیالوگهای تأثیرگذار، گریمی متفاوت و بازی درست و متناسب تبدیل به اوجی در کارنامه اسلامی شد که در کمتر نقشی به این میزان توفیق دست یافت. سکانسهای «ارتباط نوری با بچههای جلوی سینما پس از کتکخوردن»، «خلوت نوری در اتاقش که با آمدن حاج مهدی عکس زنش را روی میز برمیگرداند» و «جلوگیری از سوارشدن دانیال به لنج در اسکله» جزء لحظات ماندگار
بازی اسلامی در فیلم است، مخصوصا در سکانسی که مونس، همسر دانیال، روی لنج در حال ضجهزدن است و دانیال را صدا میکند. نوری (اسلامی) که برای اثبات بیگناهی برادر باید دانیال را به دادگاه ببرد، درحالیکه جلوی دانیال ایستاده، لحظهای اشک به چشم میآورد و نگاهش را به آرامی به دریا میدوزد و با پشت دست سعی در پنهانکردن بغضش دارد. بازی دقیق و فوقالعاده اسلامی در تلفیق دو حس متضاد خشونت ظاهری و عطوفت پنهان یکی از تأثیرگذارترین سکانسهای سینمای ایران را رقم میزند. خود اسلامی نیز در سال ۷۲ (حدود چند ماه قبل از مرگش) در گفتوگویی «سرب» را تنها فیلمی میداند که از آن رضایت کامل دارد. اسلامی در جشنواره هفتم فجر برای بازی در این نقش کاندیدای جایزه بهترین بازیگر شد که متأسفانه به دلایلی به جایزه دست نیافت. «شاخههای بید» (1367) نخستین فیلم «امرالله احمدجو» فیلمی بومی، روستایی بود که آنچنان مطرح نشد. خواستگاری (مهدی فخیمزاده-1368) فیلمی در ژانر کمدی بود که با استقبال خوبی مواجه شد و «دلنمک» (1368) فیلم متفاوت زندهیاد «امیر قویدل» با مایههای عرفانی (که در سالهای پایانی دهه 60 مدتی رونق یافت)، نیز به دلیل تعدد
شخصیتها، با وجود محاسن فیلم نتوانست اوجی دیگر در کارنامه اسلامی باشد. در سال ۷۰ اسلامی در دو فیلم بازی کرد که هر دو ساخته مهدی فخیمزاده بودند: «سادهلوح» و «شتابزده» که در فیلم دوم نقش یک بازاری شارلاتان، نقشی بود که علاوهبر اینکه شبیه به این نقش در کارنامه اسلامی دیده نمیشود، امکان یک بازی بیرونی و پرتحرک را نیز که کمتر در آثار قبلیاش دیده میشود، برای او فراهم کرد. همچنین در این فیلم به مدد تبحر فخیمزاده، فیلمنامهای خوب و محدودیت شخصیتهای اصلی، نقش اسلامی پرداختی دقیق و شخصیتپردازی قوامیافتهای دارد. اسلامی در طول دوران بازیگریاش با چهار فیلم بیشترین همکاری را با فخیمزاده داشت. «تبعیدیها» (جهانگیر جهانگیری-1369) و «مستأجر» (رحیم رحیمیپور-1371) نیز فیلمهایی متوسط و ضعیف از کار درآمدند و طبیعتا نقش اسلامی نیز نمودی در آنها نداشت. «طعمه» (1371) اولین و تنها ساخته فرامرز صدیقی (راستی صدیقی بازیگر درخشان فیلمهای دندان مار، تیغ و ابریشم و دلشدگان کجاست؟) تا به امروز فیلمی حادثهای بود که نقش اسلامی در آن نقشی مکمل به حساب میآمد، اما شاید بتوان این نقش را - معلمی بازنشسته که از سر اجبار با یک
باند قاچاق مواد مخدر همکاری میکرد- تأثیرگذارترین نقش فیلم دانست. ارتباط معلم تنها و گرفتار اعتیاد با افسر مبارزه با مواد مخدر (با بازی فرامرز قریبیان) که روزگاری شاگردش بود و رفاقتی که پس از سالها پا میگیرد و منجر به ترک اعتیاد او میشود، یکی از ظرایف فیلمنامه «طعمه» به حساب میآید که با بازی خوب اسلامی و قریبیان فیلم را در جایگاهی بالاتر از فیلمهای حادثهای معمولی قرار میدهد. «سهراب تا سهراب» با نام قبلی «قطب مخوف» (1371) سومین و آخرین فیلم «عباس شیخبابایی» تاکنون، آخرین نقش محوری اسلامی در سینما به حساب میآید که نقش فردی معتاد در زندان بود و اسلامی توانست بازی خوبی در کنار «ایرج راد» ارائه دهد؛ هرچند عدم اکران عمومی این فیلم سبب شد که این بازی انعکاسی نیابد. فیلم «بدل» (جهانگیر جهانگیری، 1372) آخرین فیلم اسلامی بود که با درگذشت او در اواسط فیلمبرداری، (مرداد 1372) در صحنههای بعدی فیلم فقط از صدای بازپرس استفاده شد. اسلامی در چند سریال نظیر سمک عیار (۵۴) مرغ حق (۶۷) ، هشت بهشت (۶۹) و روزگار وصل (۷۱) نیز بازی کرد که در این میان نقش مدرس در سریال مرغ حق از بقیه شاخصتر بود. اسلامی از اوایل سال ۷۲
درصدد رویصحنهبردن نمایش «زیر گذر لوطی صالح» بود که با درگذشتش به مرحله اجرا نرسید. هادی اسلامی بازیگر مستعد و توانایی بود که متأسفانه بهجز معدودی، شانس حضور در برابر دوربین کارگردانان مطرح و شاخص و نقشهای خاص را نیافت. 26 سال قبل هنگام فیلمبرداری «سهراب تا سهراب» اسلامی در گفتوگویی با نگارنده از دلتنگیهایش گفت، از تنگنظریها و نادیدهگرفتهشدن بهترین نقشش در «سرب» در جشنواره و امیدوار بود به کارهای خوب آینده... . کمتر از یک سال بعد که خبر درگذشتش را شنیدم برایم باورکردنی نبود و هنوز هم چهره و نگاه جدی و مهربان او برایم کمرنگ نشده است. روحش شاد و یادش گرامی باد.
امید جوانبخت: 25 سال از درگذشت هادی اسلامی، هنرمند و بازیگر خوب سینما میگذرد. به همین سرعت 25 سال گذشت و شاید نسل جوانی که در این دو، سه دهه کاری از او ندیده است، کمتر او را بشناسد. اما یاد او بعد از این سالها شاید کمترین ادای دینی است که میتوان نسبتبه هنر او بهجا آورد. به او که فکر میکنم کمکم فیلمهایش از دور به نزدیک میآیند و جان میگیرند؛ شفافترینشان که هیچگاه تصویرش در غبار زمان کمرنگ نشد، «نوری»، خبرنگار فیلم «سرب» است که با آن گریم ظریف و کلاه شاپو و بارانی، بهیادماندنیترین شمایل بهجامانده از «اسلامی» است. زندهیاد هادی اسلامی در سالهای ابتدایی دهه 40 که تئاتر و فعالیتهای نمایشی، درمقایسهبا سینمای رایج و دستاندرکاران آن، جایگاهی معتبرتر داشت، وارد تئاتر شد و فعالیتهایش را ادامه داد تا سالهای پایانی دهه 50. حاصل حدود دو دهه کار تئاتری چیزی نزدیک به 10 نمایش بود که در دوران اوج تئاتر ایران، همکاری با هنرمندانی که با عشق و علاقه کار میکردند و بیشترشان بعدها مطرح شدند، همچنین تماشاگرانی که فرهیختهتر بودند و از تئاتر انتظاری بیش از سینما داشتند، سنگ بنای پرورش درست
استعداد هنری هادی اسلامی شد؛ استعدادی که شاید اگر در همان اوایل وارد سینمای معمول آن دوران میشد سمتوسویی دیگر مییافت. فعالیتهای تئاتری «اسلامی» در اواخر دهه 50 با افول تئاتر و همچنین تحولات اجتماعی-سیاسی جامعه که منجر به انقلاب شد، توقف پیدا کرد؛ هرچند در اواخر دهه 60 بار دیگر به تئاتر رو آورد و حاصل آن تئاتری با عنوان «حاکم یکشبه» بود که در یکی از سالنهای تئاتر شهر روی صحنه رفت و اینبار هادی اسلامی در کسوت کارگردان بود و مجید مظفری، مصطفی طاری و عنایت بخشی بازیگران آن. آخرینبار نیز در سال ۷۲ قصد کارگردانی مجدد یکی از تئاترهای قدیمیاش را داشت؛ «زیر گذر لوطی صالح» که اجل مهلت نداد و به اجرا نرسید. به هر تقدیر، پس از انقلاب، «اسلامی» به سینما رو آورد و نخستین نقش سینماییاش را در فیلمی با نام «قدیس» بازی کرد که بهدلیل نامشخصبودن ضوابط نمایش فیلم در آن سالها نمایش داده نشد! فیلمهای بعدی او در نخستین سالهای دهه 60 «موج طوفان» (منوچهر احمدی) و «دست شیطان» (حسین زندباف) بود که در اولی نقشی مکمل را بازی میکرد و دومی نیز فیلمی حادثهای بود که نقش اسلامی ویژگی خاصی در آن نداشت. چهارمین فیلم او« مرگ
سفید» (حسین زندباف- 1362) شاید نخستین فیلمی باشد که نقش اسلامی در آن مهم و مؤثر بود و برای او و اکبر زنجانپور زمینه مناسبی ایجاد کرد تا دیده شوند. دو فیلم بعدی اسلامی «ملخزدگان» و «مترسک» (1363) یکی در ادامه فیلمهای سطحی روستایی اوایل دهه 60 بود و دیگری در ژانر ملودرامهای غمناک و اشکانگیز که در آن سالها با چند فیلم نظیر «گلهای داوودی» مورد توجه و استقبال تماشاگران قرار گرفته بود. «اتوبوس» دومین ساخته «یدالله صمدی-1364» فیلم خوشساختی بود که نقش حیدر (یکی از دو راننده مینیبوس که باهم رقابت داشتند) با پرداختی خوب هم پتانسیل مناسبی برای ایجاد یک کمدی داشت و هم زمینهای برای بروز توانمندیهای اسلامی در بازیگری. این فیلم علاوهبر استقبال نسبتا خوب مردم در اکران، سیمرغ بلورین بازیگری جشنواره چهارم را نیز برای اسلامی به ارمغان آورد. در این دوران، اسلامی بازیگری پرکار شده بود؛ بهطوریکه در سالهای ۶۴ تا ۶۷ در هشت فیلم بازی کرد که هریک از این آثار بهدلیلی نتوانستند از همه ظرفیتهای اسلامی در بازیگری استفاده کنند: فیلمهای «آوار» (سیروس الوند-1364) ، «میهمانی خصوصی» (حسن هدایت-1365) و «بهار در پائیز» (مهدی
فخیم زاده-1366) که فیلمهای خوب و آبرومندی بودند، بهدلیل تعدد شخصیتها و فیلمهای «معما» (حسین زندباف-1365) ، «آشیانه مهر » (جلال مقدم-1366) ، «مقاومت» (احمد نیکآذر-1366) ، « جهیزیهای برای رباب» (سیامک شایقی-1366) بهدلایلی چون مشکلات فیلمنامه یا نقش و ساختار، موفقیتی برای اسلامی در بازیگری بهحساب نمیآیند.
در سال 1367 مسعود کیمیایی، فیلمسازی قدیمی که در آفریدن نقشهای ماندگار و تأثیرگذار و همچنین شرایط مناسب برای بازیگر کارنامهای پربار داشت، پس از فیلم «تیغ و ابریشم» (1364) که توفیقی نیافت، در فیلم بعدیاش «سرب» قصد داشت با ساخت یک فیلم خوب به دوران اوج آثارش در دهه 50 دست یابد، برای نقش نوری خبرنگار (پس از منتفیشدن حضور فرامرز صدیقی) سراغ اسلامی رفت. برای اسلامی که تا آن زمان به غیر از موارد معدودی (نظیر جلال مقدم و سیروس الوند) با کارگردانانی کار کرده بود که فیلمهای اول و دومشان را میساختند، بازی در نقشی خاص که خوب نوشته شده است و حضور در کنار کارگردانی که در بازیگرفتن روش منحصربهفردی داشت، فرصتی مغتنم بود که نتیجهای درخشان در پی داشت. نقش «نوری» با فراز و فرودهای خاص، دیالوگهای تأثیرگذار، گریمی متفاوت و بازی درست و متناسب تبدیل به اوجی در کارنامه اسلامی شد که در کمتر نقشی به این میزان توفیق دست یافت. سکانسهای «ارتباط نوری با بچههای جلوی سینما پس از کتکخوردن»، «خلوت نوری در اتاقش که با آمدن حاج مهدی عکس زنش را روی میز برمیگرداند» و «جلوگیری از سوارشدن دانیال به لنج در اسکله» جزء لحظات ماندگار
بازی اسلامی در فیلم است، مخصوصا در سکانسی که مونس، همسر دانیال، روی لنج در حال ضجهزدن است و دانیال را صدا میکند. نوری (اسلامی) که برای اثبات بیگناهی برادر باید دانیال را به دادگاه ببرد، درحالیکه جلوی دانیال ایستاده، لحظهای اشک به چشم میآورد و نگاهش را به آرامی به دریا میدوزد و با پشت دست سعی در پنهانکردن بغضش دارد. بازی دقیق و فوقالعاده اسلامی در تلفیق دو حس متضاد خشونت ظاهری و عطوفت پنهان یکی از تأثیرگذارترین سکانسهای سینمای ایران را رقم میزند. خود اسلامی نیز در سال ۷۲ (حدود چند ماه قبل از مرگش) در گفتوگویی «سرب» را تنها فیلمی میداند که از آن رضایت کامل دارد. اسلامی در جشنواره هفتم فجر برای بازی در این نقش کاندیدای جایزه بهترین بازیگر شد که متأسفانه به دلایلی به جایزه دست نیافت. «شاخههای بید» (1367) نخستین فیلم «امرالله احمدجو» فیلمی بومی، روستایی بود که آنچنان مطرح نشد. خواستگاری (مهدی فخیمزاده-1368) فیلمی در ژانر کمدی بود که با استقبال خوبی مواجه شد و «دلنمک» (1368) فیلم متفاوت زندهیاد «امیر قویدل» با مایههای عرفانی (که در سالهای پایانی دهه 60 مدتی رونق یافت)، نیز به دلیل تعدد
شخصیتها، با وجود محاسن فیلم نتوانست اوجی دیگر در کارنامه اسلامی باشد. در سال ۷۰ اسلامی در دو فیلم بازی کرد که هر دو ساخته مهدی فخیمزاده بودند: «سادهلوح» و «شتابزده» که در فیلم دوم نقش یک بازاری شارلاتان، نقشی بود که علاوهبر اینکه شبیه به این نقش در کارنامه اسلامی دیده نمیشود، امکان یک بازی بیرونی و پرتحرک را نیز که کمتر در آثار قبلیاش دیده میشود، برای او فراهم کرد. همچنین در این فیلم به مدد تبحر فخیمزاده، فیلمنامهای خوب و محدودیت شخصیتهای اصلی، نقش اسلامی پرداختی دقیق و شخصیتپردازی قوامیافتهای دارد. اسلامی در طول دوران بازیگریاش با چهار فیلم بیشترین همکاری را با فخیمزاده داشت. «تبعیدیها» (جهانگیر جهانگیری-1369) و «مستأجر» (رحیم رحیمیپور-1371) نیز فیلمهایی متوسط و ضعیف از کار درآمدند و طبیعتا نقش اسلامی نیز نمودی در آنها نداشت. «طعمه» (1371) اولین و تنها ساخته فرامرز صدیقی (راستی صدیقی بازیگر درخشان فیلمهای دندان مار، تیغ و ابریشم و دلشدگان کجاست؟) تا به امروز فیلمی حادثهای بود که نقش اسلامی در آن نقشی مکمل به حساب میآمد، اما شاید بتوان این نقش را - معلمی بازنشسته که از سر اجبار با یک
باند قاچاق مواد مخدر همکاری میکرد- تأثیرگذارترین نقش فیلم دانست. ارتباط معلم تنها و گرفتار اعتیاد با افسر مبارزه با مواد مخدر (با بازی فرامرز قریبیان) که روزگاری شاگردش بود و رفاقتی که پس از سالها پا میگیرد و منجر به ترک اعتیاد او میشود، یکی از ظرایف فیلمنامه «طعمه» به حساب میآید که با بازی خوب اسلامی و قریبیان فیلم را در جایگاهی بالاتر از فیلمهای حادثهای معمولی قرار میدهد. «سهراب تا سهراب» با نام قبلی «قطب مخوف» (1371) سومین و آخرین فیلم «عباس شیخبابایی» تاکنون، آخرین نقش محوری اسلامی در سینما به حساب میآید که نقش فردی معتاد در زندان بود و اسلامی توانست بازی خوبی در کنار «ایرج راد» ارائه دهد؛ هرچند عدم اکران عمومی این فیلم سبب شد که این بازی انعکاسی نیابد. فیلم «بدل» (جهانگیر جهانگیری، 1372) آخرین فیلم اسلامی بود که با درگذشت او در اواسط فیلمبرداری، (مرداد 1372) در صحنههای بعدی فیلم فقط از صدای بازپرس استفاده شد. اسلامی در چند سریال نظیر سمک عیار (۵۴) مرغ حق (۶۷) ، هشت بهشت (۶۹) و روزگار وصل (۷۱) نیز بازی کرد که در این میان نقش مدرس در سریال مرغ حق از بقیه شاخصتر بود. اسلامی از اوایل سال ۷۲
درصدد رویصحنهبردن نمایش «زیر گذر لوطی صالح» بود که با درگذشتش به مرحله اجرا نرسید. هادی اسلامی بازیگر مستعد و توانایی بود که متأسفانه بهجز معدودی، شانس حضور در برابر دوربین کارگردانان مطرح و شاخص و نقشهای خاص را نیافت. 26 سال قبل هنگام فیلمبرداری «سهراب تا سهراب» اسلامی در گفتوگویی با نگارنده از دلتنگیهایش گفت، از تنگنظریها و نادیدهگرفتهشدن بهترین نقشش در «سرب» در جشنواره و امیدوار بود به کارهای خوب آینده... . کمتر از یک سال بعد که خبر درگذشتش را شنیدم برایم باورکردنی نبود و هنوز هم چهره و نگاه جدی و مهربان او برایم کمرنگ نشده است. روحش شاد و یادش گرامی باد.