|

نگاهی تطبیقی به مشروطه و نفت

فرشید خدادادیان: چهاردهم مرداد، سالروز امضای مظفرالدین‌شاه قاجار بر فرمانی است که او و اختیاراتش را محدود به «قانون» می‌کرد؛ اقدامی که طبیعتا امضای آن از سوی کسی که سایه خدا بر روی زمین نامیده می‌شد، بعید بود. مظفرالدین‌شاه چند سال پیش از آن امضای تاریخی، سند دیگری را نیز امضا کرده بود؛ امتیازنامه اکتشاف نفت و موم طبیعی در ایران که به «ویلیام ناکس دارسی» اعطا شد. نهضت مشروطه و شکل‌گیری فعالیت صنعت نفت، دو همزاد تاریخ ایران هستند. بخش مهمی از وضعیت امروز این سرزمین متأثر از این دو رویداد مهم است. اقتصاد نفتی و سیاست مشروطه دو نهال هم‌زمان در خاک ایران بودند که هرچه پیش‌تر رفت، ارتباط و تأثیرگذاری آنها بر سرنوشت ایران و ایرانی بیشتر توجه را به خود جلب کرد.در چهاردهمین روز از مرداد 1285 خورشیدی در شرایطی که «رینولدز»، نماینده دارسی در ایران و همکارانش تجهیزات حفاری و دیگ بخار خود را از تپه‌ای به تپه دیگر به ‌دنبال نفت جابه‌جا می‌کردند و کارگران موسمی و محلی ایرانی سخت‌ترین بخش کار را برعهده داشتند، نفر اول مملکت نیز در حال تأیید سخت‌ترین فرمان همایونی خود بود. مظفرالدین‌شاه فرمانی را به نام «عدل مظفر»، مهر صحت و تأیید زد که در آن چنین آمده بود: «از‌آنجا‌که حضرت باری‌تعالی جل‌شأنه سررشته ترقی و سعادت ممالک محروسه ایران را به کف با‌کفایت ما سپرده و شخص همایون ما را حافظ حقوق قاطبه اهالی و رعایای صدیق خودمان قرار داده؛ لهذا در این موقع که اراده همایون ما بر این تعلق گرفت که برای رفاهیت و امنیت قاطبه اهالی ایران و تشیید مبانی دولت اصلاحات مقننه به مرور در دوائر دولتی و مملکتی به‌موقع اجرا گذارده شود چنان مصمم شدیم که مجلس شورای ملی از منتخبین شاهزادگان قاجاریه و علما و اعیان و اشراف و ملاکین و تجار و اصناف به انتخاب طبقات مرقومه در دارالخلافه تهران تشکیل و تنظیم شود که در مهام امور دولتی و مملکتی و مصالح عامه مشاوره و مداقه لازمه را به عمل آورده به هیئت وزرای دولت‌خواه ما در اصلاحاتی که برای سعادت و خوشبختی ایران خواهد شد، اعانت و کمک لازم را بنماید...» در همان ایام، ساکنان خوزستان شاهد حضور فرنگی‌های چشم‌آبی بودند که کنجکاوانه در جست‌وجوی گنج بودند! مظفرالدین‌شاه پنج سال پیش از آن و در هفتم خرداد 1280 خورشیدی (28 می 1901م) امتیازنامه‌ای فی‌مابین دولت اعلی‌حضرت شاهنشاهی از یک طرف و ویلیام ناکس دارسی رانتیه شهر لندن نمره 43 گرس ونر در 18 فصل امضا کرده بود که مجوز حضور کاشفان نفت در کوهپایه‌های غرب و جنوب غرب ایران شده بود.کاوشگرانی که از بوشهر تا دهلران را به‌دنبال مظاهری از تراوش طبیعی نفت و تصاعد طبیعی گاز جست‌وجو می‌کردند تا در غیاب دانش ژئوفیزیک و با تکیه بر تجربه و گمان خود به منابع نفت و گاز قابل بهره‌برداری صنعتی دست پیدا کنند. حوادث بعدی باعث شد تا شکل‌گیری مشروطیت در ایران با شکل‌گیری صنعت نفت در اولین کشور نفتی خاورمیانه هم‌زمان با هم اتفاق بیفتد. هم‌زمانی که بعدها به غلط، یکی از دلایلی شد تا نهضت مشروطیت ایرانی متهم به سوغات همان فرنگی‌های چشم‌آبی کاشف نفت شود! هفدهم مهرماه سال 1285 خورشیدی، هم‌زمان با ایامی که دستگاه حفاری رینولدز در چیاسرخ در غرب ایران مستقر شد و ضربات مته حفاری زمین را برای رسیدن به نفت سوراخ می‌کرد، در پایتخت، نخستین مجلس شورای ملی تاریخ ایران تأسیس و تشکیل شد. حفاری نفت در چیاسرخ با تلاش و مرارت فراوان ادامه پیدا کرد، اما نتیجه قابل‌توجهی به‌دنبال نداشت. هم‌زمان با آن اما، اعضای نخستین مجلس شورای ملی قانون اساسی را تصویب کردند که اتفاقا بیست‌وچهارمین اصل آن درخصوص عهدنامه‌ها و اعطای امتیازات بود! در این اصل آمده بود؛ بستن عهدنامه‌ها و مقاوله‌نامه‌ها، اعطای امتیازات (انحصار) تجارتی و صنعتی و فلاحتی و غیره اعم از اینکه طرف داخله باشد یا خارجه باید به تصویب مجلس شورای ملی برسد به استثنای عهدنامه‌هایی که استتار آنها صلاح دولت و ملت باشد. رینولدز که پیگیر لحظه به لحظه اخبار تهران در کنار فعالیت اکتشافی خود بود، امید فراوان داشت که امتیازنامه کارفرمایش مشمول این اصل از قانون اساسی جدید کشور ایران نشود. آن هم در شرایطی که ویلیام دارسی به اندازه کافی برای ادامه هزینه در راه اکتشاف نفت در ایران سرخورده و ناامید شده بود. روزهایی که برای رینولدز نوشت؛ هر کیسه‌ای روزی تهی می‌شود و من اندازه کیسه خودم را می‌دانم! سه ماه بعد نگرانی رینولدز و کاشفان نفت بیشتر شد. هم‌زمان با بی‌نتیجه‌ماندن حفاری در چیاسرخ کرمانشاه، مظفرالدین شاه، پس از امضای نخستین قانون اساسی ایران در تاریخ هشتم دی ماه ۱۲۸۵ گویی آن‌قدر از مشروط‌کردن خود به قانون سرخورده شده بود که چهار روز بعد در ۱۲ دی 1285 درگذشت! در چنین شرایطی، رینولدز و همکارانش در این ایام با اضطراب فراوان اما امیدوارانه در پی به‌نتیجه‌رساندن امتیازنامه‌ای بودند که کارفرمایشان از شاه فقید دریافت کرده بود. سرانجام در پنجم خرداد 1287 این امتیازنامه به نتیجه رسید و نفت برای نخستین‌بار در ایران و خاورمیانه کشف شد. فرازوفرود جنبش مشروطه با فرازوفرود اکتشاف نفت در ایران پس از آن نیز هم‌زمان ادامه داشت. دوم تیرماه سال 1287 درحالی‌که هنوز یک ماه از اکتشاف نفت در خوزستان سپری نشده بود، لیاخوف روسی مجلس شورای ملی را به فرمان جانشین مظفرالدین شاه به توپ بست و ایران در حالی در حال تبدیل‌شدن به نخستین کشور نفتی خاورمیانه بود که استبداد صغیر محمدعلی شاهی گلوی مشروطیت را می‌فشرد. کمتر از یک‌ سال پس از آن و باز هم در مردادماه (سال1288) گروهی از کارگران موسمی میدان نفتون خوزستان، این‌بار در لباس مجاهدان بختیاری با فرماندهی ایلخانان خود و دوشادوش مجاهدین گیلانی و مشروطه‌خواهان آذربایجانی تهران را از دست شاه مستبد آزاد کردند. آنها تفنگ‌به‌دست در خیابان‌های تهران روزی را آرزو می‌کردند که کمپانی نفت نیز برای کار در سرزمینشان مشروط به قانون شود! آرزویی محال در نافرجامی مشروطه‌ای ناتمام و ملکی استبدادزده با اقتصادی که به سوی تک‌محصولی‌شدن با نفت پیش می‌رفت.

فرشید خدادادیان: چهاردهم مرداد، سالروز امضای مظفرالدین‌شاه قاجار بر فرمانی است که او و اختیاراتش را محدود به «قانون» می‌کرد؛ اقدامی که طبیعتا امضای آن از سوی کسی که سایه خدا بر روی زمین نامیده می‌شد، بعید بود. مظفرالدین‌شاه چند سال پیش از آن امضای تاریخی، سند دیگری را نیز امضا کرده بود؛ امتیازنامه اکتشاف نفت و موم طبیعی در ایران که به «ویلیام ناکس دارسی» اعطا شد. نهضت مشروطه و شکل‌گیری فعالیت صنعت نفت، دو همزاد تاریخ ایران هستند. بخش مهمی از وضعیت امروز این سرزمین متأثر از این دو رویداد مهم است. اقتصاد نفتی و سیاست مشروطه دو نهال هم‌زمان در خاک ایران بودند که هرچه پیش‌تر رفت، ارتباط و تأثیرگذاری آنها بر سرنوشت ایران و ایرانی بیشتر توجه را به خود جلب کرد.در چهاردهمین روز از مرداد 1285 خورشیدی در شرایطی که «رینولدز»، نماینده دارسی در ایران و همکارانش تجهیزات حفاری و دیگ بخار خود را از تپه‌ای به تپه دیگر به ‌دنبال نفت جابه‌جا می‌کردند و کارگران موسمی و محلی ایرانی سخت‌ترین بخش کار را برعهده داشتند، نفر اول مملکت نیز در حال تأیید سخت‌ترین فرمان همایونی خود بود. مظفرالدین‌شاه فرمانی را به نام «عدل مظفر»، مهر صحت و تأیید زد که در آن چنین آمده بود: «از‌آنجا‌که حضرت باری‌تعالی جل‌شأنه سررشته ترقی و سعادت ممالک محروسه ایران را به کف با‌کفایت ما سپرده و شخص همایون ما را حافظ حقوق قاطبه اهالی و رعایای صدیق خودمان قرار داده؛ لهذا در این موقع که اراده همایون ما بر این تعلق گرفت که برای رفاهیت و امنیت قاطبه اهالی ایران و تشیید مبانی دولت اصلاحات مقننه به مرور در دوائر دولتی و مملکتی به‌موقع اجرا گذارده شود چنان مصمم شدیم که مجلس شورای ملی از منتخبین شاهزادگان قاجاریه و علما و اعیان و اشراف و ملاکین و تجار و اصناف به انتخاب طبقات مرقومه در دارالخلافه تهران تشکیل و تنظیم شود که در مهام امور دولتی و مملکتی و مصالح عامه مشاوره و مداقه لازمه را به عمل آورده به هیئت وزرای دولت‌خواه ما در اصلاحاتی که برای سعادت و خوشبختی ایران خواهد شد، اعانت و کمک لازم را بنماید...» در همان ایام، ساکنان خوزستان شاهد حضور فرنگی‌های چشم‌آبی بودند که کنجکاوانه در جست‌وجوی گنج بودند! مظفرالدین‌شاه پنج سال پیش از آن و در هفتم خرداد 1280 خورشیدی (28 می 1901م) امتیازنامه‌ای فی‌مابین دولت اعلی‌حضرت شاهنشاهی از یک طرف و ویلیام ناکس دارسی رانتیه شهر لندن نمره 43 گرس ونر در 18 فصل امضا کرده بود که مجوز حضور کاشفان نفت در کوهپایه‌های غرب و جنوب غرب ایران شده بود.کاوشگرانی که از بوشهر تا دهلران را به‌دنبال مظاهری از تراوش طبیعی نفت و تصاعد طبیعی گاز جست‌وجو می‌کردند تا در غیاب دانش ژئوفیزیک و با تکیه بر تجربه و گمان خود به منابع نفت و گاز قابل بهره‌برداری صنعتی دست پیدا کنند. حوادث بعدی باعث شد تا شکل‌گیری مشروطیت در ایران با شکل‌گیری صنعت نفت در اولین کشور نفتی خاورمیانه هم‌زمان با هم اتفاق بیفتد. هم‌زمانی که بعدها به غلط، یکی از دلایلی شد تا نهضت مشروطیت ایرانی متهم به سوغات همان فرنگی‌های چشم‌آبی کاشف نفت شود! هفدهم مهرماه سال 1285 خورشیدی، هم‌زمان با ایامی که دستگاه حفاری رینولدز در چیاسرخ در غرب ایران مستقر شد و ضربات مته حفاری زمین را برای رسیدن به نفت سوراخ می‌کرد، در پایتخت، نخستین مجلس شورای ملی تاریخ ایران تأسیس و تشکیل شد. حفاری نفت در چیاسرخ با تلاش و مرارت فراوان ادامه پیدا کرد، اما نتیجه قابل‌توجهی به‌دنبال نداشت. هم‌زمان با آن اما، اعضای نخستین مجلس شورای ملی قانون اساسی را تصویب کردند که اتفاقا بیست‌وچهارمین اصل آن درخصوص عهدنامه‌ها و اعطای امتیازات بود! در این اصل آمده بود؛ بستن عهدنامه‌ها و مقاوله‌نامه‌ها، اعطای امتیازات (انحصار) تجارتی و صنعتی و فلاحتی و غیره اعم از اینکه طرف داخله باشد یا خارجه باید به تصویب مجلس شورای ملی برسد به استثنای عهدنامه‌هایی که استتار آنها صلاح دولت و ملت باشد. رینولدز که پیگیر لحظه به لحظه اخبار تهران در کنار فعالیت اکتشافی خود بود، امید فراوان داشت که امتیازنامه کارفرمایش مشمول این اصل از قانون اساسی جدید کشور ایران نشود. آن هم در شرایطی که ویلیام دارسی به اندازه کافی برای ادامه هزینه در راه اکتشاف نفت در ایران سرخورده و ناامید شده بود. روزهایی که برای رینولدز نوشت؛ هر کیسه‌ای روزی تهی می‌شود و من اندازه کیسه خودم را می‌دانم! سه ماه بعد نگرانی رینولدز و کاشفان نفت بیشتر شد. هم‌زمان با بی‌نتیجه‌ماندن حفاری در چیاسرخ کرمانشاه، مظفرالدین شاه، پس از امضای نخستین قانون اساسی ایران در تاریخ هشتم دی ماه ۱۲۸۵ گویی آن‌قدر از مشروط‌کردن خود به قانون سرخورده شده بود که چهار روز بعد در ۱۲ دی 1285 درگذشت! در چنین شرایطی، رینولدز و همکارانش در این ایام با اضطراب فراوان اما امیدوارانه در پی به‌نتیجه‌رساندن امتیازنامه‌ای بودند که کارفرمایشان از شاه فقید دریافت کرده بود. سرانجام در پنجم خرداد 1287 این امتیازنامه به نتیجه رسید و نفت برای نخستین‌بار در ایران و خاورمیانه کشف شد. فرازوفرود جنبش مشروطه با فرازوفرود اکتشاف نفت در ایران پس از آن نیز هم‌زمان ادامه داشت. دوم تیرماه سال 1287 درحالی‌که هنوز یک ماه از اکتشاف نفت در خوزستان سپری نشده بود، لیاخوف روسی مجلس شورای ملی را به فرمان جانشین مظفرالدین شاه به توپ بست و ایران در حالی در حال تبدیل‌شدن به نخستین کشور نفتی خاورمیانه بود که استبداد صغیر محمدعلی شاهی گلوی مشروطیت را می‌فشرد. کمتر از یک‌ سال پس از آن و باز هم در مردادماه (سال1288) گروهی از کارگران موسمی میدان نفتون خوزستان، این‌بار در لباس مجاهدان بختیاری با فرماندهی ایلخانان خود و دوشادوش مجاهدین گیلانی و مشروطه‌خواهان آذربایجانی تهران را از دست شاه مستبد آزاد کردند. آنها تفنگ‌به‌دست در خیابان‌های تهران روزی را آرزو می‌کردند که کمپانی نفت نیز برای کار در سرزمینشان مشروط به قانون شود! آرزویی محال در نافرجامی مشروطه‌ای ناتمام و ملکی استبدادزده با اقتصادی که به سوی تک‌محصولی‌شدن با نفت پیش می‌رفت.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها