|

کی داده کی گرفته؟

پوریا عالمی

مثل الان نبود. هرکسی یک آقابالاسری می‌خواست، چون امنیت نبود. برای همین عمه من با پسر همسایه‌شان ازدواج کرد که بچه‌های محل مزاحمش نشوند. ایران هم قراردادهایی با روسیه بست تا روزی به کار آید. خیلی پیچیده بود. این‌طوری نیست که الان بنشینید و بگویید عمه من اشتباه کرد. شما باید خودتان را بگذارید جای عمه من و بچه‌های محله‌شان بیاید جلوی چشمتان تا بفهمید با پسر همسایه‌تان که هیچی، با بابای همسایه‌تان هم حاضر بودید ازدواج کنید. بله... . البته این حرف‌ها را بگذارید کنار. اینکه در هر دوره‌ای هرکسی تصمیم گرفته، در شرایطی بوده که آب قطع بوده است و این نشان می‌دهد بحران آب یک بحران نوستالژیک است و ربطی به این مسئول‌جدیدها ندارد!

خلاصه آن‌موقع که تهران با روسیه پیمان بستند، ایران با توجه به اینکه سبیل از بناگوش دررفته‌ای داشت، قرار شد دریای خزر را بکند مهریه روسیه. خانواده تهران؛ یعنی ایران قبول نکردند، ولی شوروی که خانواده روسیه بود اصرار داشت مهریه باشد و بعد هی می‌گفت مهریه را کی داده؟ کی گرفته؟
این‌طوری شد که تهران طی مراسم باشکوهی فکر کرد روسیه را به عقد خود درآورده و نانش توی روغن است، اما نگو نانش آجر است، چون از فردای عقد، روسیه حاضر نشد پایش را بگذارد توی اتاق تهران و اداهایش شروع شد. پس‌فرداش هم رفت دریای خزر را گذاشت اجرا.
الان شما می‌خندید، ولی وقتی امضا کردی، کردی. مثل خیلی از این جوان‌ها که تا داغ هستند ‌هزارتا سکه مهریه می‌کنند، اما وقتی سرد می‌شوند که مجبورند ماهی یکی، دوتا سکه پس بدهند.
حالا از آن‌موقع این بحث هست دیگر. تهران می‌گوید من مهریه‌بده نیستم. روسیه می‌گوید مالیدی، امضا کردی باید بدی. ایران می‌‌گوید آخر چه مهریه‌ای؟ عروس گلم. تو اصلا تا حالا اجازه نداده‌ای تهران دستت را بگیرد. بعد شوروی می‌گوید نه پس؟ می‌خواستی دستی هم برساند به روسیه؟ واه‌واه... بعد ایران می‌گوید آخر آن اول گفتید مهریه الکی است و کی داده و کی گرفته... بعد روسیه چادر می‌بندد دور کمرش و جیغ‌جیغ می‌کند که چی؟ به ما که رسید همه روشنفکر شدند؟ مهریه حق منه. امضا کردید باید بدهید. میدی دریای خزرم رو یا جیغ بزنم؟ هان؟ بزنم؟
جمع‌بندی
سوفیا... عشقم... اگر قرار شد من و تو همدیگر را بگیریم، قول بده نه مهریه بگذاریم، نه شرط. مثل دوتا آدم متمدن بعد از ازدواج هرچی به دست آوردیم مال هر دوی ما محسوب شود. هرچی هم که از قبل داشتیم مال خودمان. اگر قرار شد جدا شویم نگوییم مهریه حق قانونی من است! چون ما وقتی اولش داشتیم صحبت می‌کردیم، بیشتر به حقوق انسانی‌مان نگاه می‌کردیم، نه حق قانونی‌مان. باشه سوفیا؟ قول؟
عاشق خزر تو؛ میدون دوم

مثل الان نبود. هرکسی یک آقابالاسری می‌خواست، چون امنیت نبود. برای همین عمه من با پسر همسایه‌شان ازدواج کرد که بچه‌های محل مزاحمش نشوند. ایران هم قراردادهایی با روسیه بست تا روزی به کار آید. خیلی پیچیده بود. این‌طوری نیست که الان بنشینید و بگویید عمه من اشتباه کرد. شما باید خودتان را بگذارید جای عمه من و بچه‌های محله‌شان بیاید جلوی چشمتان تا بفهمید با پسر همسایه‌تان که هیچی، با بابای همسایه‌تان هم حاضر بودید ازدواج کنید. بله... . البته این حرف‌ها را بگذارید کنار. اینکه در هر دوره‌ای هرکسی تصمیم گرفته، در شرایطی بوده که آب قطع بوده است و این نشان می‌دهد بحران آب یک بحران نوستالژیک است و ربطی به این مسئول‌جدیدها ندارد!

خلاصه آن‌موقع که تهران با روسیه پیمان بستند، ایران با توجه به اینکه سبیل از بناگوش دررفته‌ای داشت، قرار شد دریای خزر را بکند مهریه روسیه. خانواده تهران؛ یعنی ایران قبول نکردند، ولی شوروی که خانواده روسیه بود اصرار داشت مهریه باشد و بعد هی می‌گفت مهریه را کی داده؟ کی گرفته؟
این‌طوری شد که تهران طی مراسم باشکوهی فکر کرد روسیه را به عقد خود درآورده و نانش توی روغن است، اما نگو نانش آجر است، چون از فردای عقد، روسیه حاضر نشد پایش را بگذارد توی اتاق تهران و اداهایش شروع شد. پس‌فرداش هم رفت دریای خزر را گذاشت اجرا.
الان شما می‌خندید، ولی وقتی امضا کردی، کردی. مثل خیلی از این جوان‌ها که تا داغ هستند ‌هزارتا سکه مهریه می‌کنند، اما وقتی سرد می‌شوند که مجبورند ماهی یکی، دوتا سکه پس بدهند.
حالا از آن‌موقع این بحث هست دیگر. تهران می‌گوید من مهریه‌بده نیستم. روسیه می‌گوید مالیدی، امضا کردی باید بدی. ایران می‌‌گوید آخر چه مهریه‌ای؟ عروس گلم. تو اصلا تا حالا اجازه نداده‌ای تهران دستت را بگیرد. بعد شوروی می‌گوید نه پس؟ می‌خواستی دستی هم برساند به روسیه؟ واه‌واه... بعد ایران می‌گوید آخر آن اول گفتید مهریه الکی است و کی داده و کی گرفته... بعد روسیه چادر می‌بندد دور کمرش و جیغ‌جیغ می‌کند که چی؟ به ما که رسید همه روشنفکر شدند؟ مهریه حق منه. امضا کردید باید بدهید. میدی دریای خزرم رو یا جیغ بزنم؟ هان؟ بزنم؟
جمع‌بندی
سوفیا... عشقم... اگر قرار شد من و تو همدیگر را بگیریم، قول بده نه مهریه بگذاریم، نه شرط. مثل دوتا آدم متمدن بعد از ازدواج هرچی به دست آوردیم مال هر دوی ما محسوب شود. هرچی هم که از قبل داشتیم مال خودمان. اگر قرار شد جدا شویم نگوییم مهریه حق قانونی من است! چون ما وقتی اولش داشتیم صحبت می‌کردیم، بیشتر به حقوق انسانی‌مان نگاه می‌کردیم، نه حق قانونی‌مان. باشه سوفیا؟ قول؟
عاشق خزر تو؛ میدون دوم

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها