|

به ياد قربانيان تصادف سنندج

احسان هوشمند

آقاي آئينه، خانواده را تا دم در اتوبوس سنندج-تهران مشايعت مي‌کند. دلش آرام نمي‌گيرد، داخل راهرو اتوبوس مي‌شود تا از سفر بي‌خطر و همراه با راحتي اعضاي خانواده‌اش مطمئن شود. مينا خانم پيش از آن همه وسايل سفر را آماده کرده و مهياي سفر است. کمتر پيش مي‌آيد مادر و دو فرزند همسفر شوند. معمولا آقاي آئينه در سفرها همراه خانواده است؛ اما اين‌بار آقاي آئينه نمي‌تواند در سفر همراه خانواده باشد. اقاي آئينه نظري به صندلي همسر و بچه‌ها مي‌اندازد. اتوبوس کم‌مسافر است. با نگاهي عاشقانه به دخترش مي‌نگرد؛ سارا، دختر نوجوان 16ساله و تيزهوشش که به‌تازگي برگزيده‌شدن المپياد زيست‌شناسي کشوري را با شادي جشن گرفته است. محمد‌پارساي خردسال نيز قرار است همسفر مادر و خواهرش باشد. آنها قرار است در تهران به ديدار پسر بزرگ‌تر خانواده که او نيز يکي از نخبگان و تيزهوشان ايراني است، بروند و چند روزي را با خوشي و شادي همراه سينا به گشت‌وگذار در تهران بپردازند. سارا آرزوهاي بزرگي در سر دارد. در و ديوار اتاقش پر است از عکس شخصيت‌هاي علمي و فرهنگي کشور از دکتر سميعي، علي شريعتي، شهيد امان‌الهي؛ تا دکتر بهمن بيگي و دکتر مريم ميرزاخاني... . سارا دانش‌آموز نخبه‌اي است که دمي از محيطش غافل نيست. به‌تازگي براي ياري به کودکان حاشيه‌نشين سنندجي پا پيش گذاشته و با کمک دوستانش به گردآوري کمک پرداخته تا براي روزهاي مدرسه‌شان بي‌نيازشان کند. دغدغه سربلندي ايران لحظه‌اي آرام و قرار برايش نمي‌گذارد. آقاي آئينه تمام اين سال‌ها هر آنچه براي رشد و کمال سينا و سارا لازم بوده، در اختيارشان گذاشته است. سينا اينک در بهترين دانشگاه صنعتي کشور يعني دانشگاه شريف در رشته برق-مخابرات در مقطع کارشناسي‌ارشد مشغول تحصيل است و سارا هم جزء نخبگان کشوري زيست‌شناسي است. آقاي آئينه از اتوبوس پياده مي‌شود و اتوبوس از در پشت ترمينال عازم تهران مي‌شود. هنوز اتوبوس از در ترمينال کاملا خارج نشده که تانکر حامل سوخت در‌حالي‌که راننده کنترل خودرو را از دست داده، به‌شدت به اتوبوس برخورد مي‌کند و دود و آتش اتوبوس مسافران عزيز ما را در بر مي‌گيرد. در لحظه‌اي 11مسافر در کوهي از آتش قرباني مي‌شوند.
​هر سه مسافر ما يعني اعضاي خانواده آئينه در دم در ميان شعله‌هاي سهمناک آتش جان به جان‌آفرين تسليم مي‌کنند. اين سرنوشت غمبار و طاقت‌سوز يکي از اميدهاي آتي کشور بود؛ يکي از استعدادهاي درخشان کشور که شايد در آينده‌اي نزديک مي‌توانست به چهره‌اي جهاني مبدل شود. همراه سارا، مادر و برادر خردسالش نيز قرباني شدند. در يک سال گذشته اين بيستمين باري است که تانکرهاي حامل سوخت داغ بر دل‌هاي مردمان سنندج و مريوان مي‌گذارند. در يک سال 20 تصادف ناشي از خطاي تانکرهاي حامل سوخت از کشور همسايه به داخل ايران! آيا 20 تصادف، 20 هشدار خونين و ده‌ها خانواده داغدار کافي نبود تا براي مسئله راه‌هاي کردستان چاره‌اي انديشيده شود؟ سرگذشت جانکاه اين عزيزان نشاني از بي‌مسئوليتی‌هاي اداري است!! نشاني از بي‌توجهي‌ها به جان ايرانيان در جاده‌هاست! نشاني از کم‌توجهي به استانداردها در توليدات خودرو و جاده‌ها است! مسئولان کشوري کمي تأمل کنيد. جاده‌هاي کردستان، راه‌هاي مواصلاتي غرب کشور و زيرساخت‌هاي توسعه بيش‌از‌پيش چشم‌به‌راه برنامه‌هاي کارشناسي است. نگذاريم سارا‌ها و محمد‌پارساهاي ديگري از سرزمين‌مان قرباني بي‌مسئوليتي‌ها و کم‌کاري‌ها شوند. امروز 40 روز از حادثه مي‌گذرد؛ در‌حالي‌که آقاي جمشيد آئينه و سيناي جوان همچنان ناباورانه با اين غم سترگ هم‌خانه شده‌اند. با آباداني و عمران و توسعه جاده‌هاي کشور شادي را به دل اين خانواده و ديگر خانواده‌هاي داغدار بازگردانيم. جاده‌هاي استان کردستان بيش از ساير نقاط نيازمند توجه و مساعدت است. به فکر آينده هم‌وطنان‌مان باشيم.

آقاي آئينه، خانواده را تا دم در اتوبوس سنندج-تهران مشايعت مي‌کند. دلش آرام نمي‌گيرد، داخل راهرو اتوبوس مي‌شود تا از سفر بي‌خطر و همراه با راحتي اعضاي خانواده‌اش مطمئن شود. مينا خانم پيش از آن همه وسايل سفر را آماده کرده و مهياي سفر است. کمتر پيش مي‌آيد مادر و دو فرزند همسفر شوند. معمولا آقاي آئينه در سفرها همراه خانواده است؛ اما اين‌بار آقاي آئينه نمي‌تواند در سفر همراه خانواده باشد. اقاي آئينه نظري به صندلي همسر و بچه‌ها مي‌اندازد. اتوبوس کم‌مسافر است. با نگاهي عاشقانه به دخترش مي‌نگرد؛ سارا، دختر نوجوان 16ساله و تيزهوشش که به‌تازگي برگزيده‌شدن المپياد زيست‌شناسي کشوري را با شادي جشن گرفته است. محمد‌پارساي خردسال نيز قرار است همسفر مادر و خواهرش باشد. آنها قرار است در تهران به ديدار پسر بزرگ‌تر خانواده که او نيز يکي از نخبگان و تيزهوشان ايراني است، بروند و چند روزي را با خوشي و شادي همراه سينا به گشت‌وگذار در تهران بپردازند. سارا آرزوهاي بزرگي در سر دارد. در و ديوار اتاقش پر است از عکس شخصيت‌هاي علمي و فرهنگي کشور از دکتر سميعي، علي شريعتي، شهيد امان‌الهي؛ تا دکتر بهمن بيگي و دکتر مريم ميرزاخاني... . سارا دانش‌آموز نخبه‌اي است که دمي از محيطش غافل نيست. به‌تازگي براي ياري به کودکان حاشيه‌نشين سنندجي پا پيش گذاشته و با کمک دوستانش به گردآوري کمک پرداخته تا براي روزهاي مدرسه‌شان بي‌نيازشان کند. دغدغه سربلندي ايران لحظه‌اي آرام و قرار برايش نمي‌گذارد. آقاي آئينه تمام اين سال‌ها هر آنچه براي رشد و کمال سينا و سارا لازم بوده، در اختيارشان گذاشته است. سينا اينک در بهترين دانشگاه صنعتي کشور يعني دانشگاه شريف در رشته برق-مخابرات در مقطع کارشناسي‌ارشد مشغول تحصيل است و سارا هم جزء نخبگان کشوري زيست‌شناسي است. آقاي آئينه از اتوبوس پياده مي‌شود و اتوبوس از در پشت ترمينال عازم تهران مي‌شود. هنوز اتوبوس از در ترمينال کاملا خارج نشده که تانکر حامل سوخت در‌حالي‌که راننده کنترل خودرو را از دست داده، به‌شدت به اتوبوس برخورد مي‌کند و دود و آتش اتوبوس مسافران عزيز ما را در بر مي‌گيرد. در لحظه‌اي 11مسافر در کوهي از آتش قرباني مي‌شوند.
​هر سه مسافر ما يعني اعضاي خانواده آئينه در دم در ميان شعله‌هاي سهمناک آتش جان به جان‌آفرين تسليم مي‌کنند. اين سرنوشت غمبار و طاقت‌سوز يکي از اميدهاي آتي کشور بود؛ يکي از استعدادهاي درخشان کشور که شايد در آينده‌اي نزديک مي‌توانست به چهره‌اي جهاني مبدل شود. همراه سارا، مادر و برادر خردسالش نيز قرباني شدند. در يک سال گذشته اين بيستمين باري است که تانکرهاي حامل سوخت داغ بر دل‌هاي مردمان سنندج و مريوان مي‌گذارند. در يک سال 20 تصادف ناشي از خطاي تانکرهاي حامل سوخت از کشور همسايه به داخل ايران! آيا 20 تصادف، 20 هشدار خونين و ده‌ها خانواده داغدار کافي نبود تا براي مسئله راه‌هاي کردستان چاره‌اي انديشيده شود؟ سرگذشت جانکاه اين عزيزان نشاني از بي‌مسئوليتی‌هاي اداري است!! نشاني از بي‌توجهي‌ها به جان ايرانيان در جاده‌هاست! نشاني از کم‌توجهي به استانداردها در توليدات خودرو و جاده‌ها است! مسئولان کشوري کمي تأمل کنيد. جاده‌هاي کردستان، راه‌هاي مواصلاتي غرب کشور و زيرساخت‌هاي توسعه بيش‌از‌پيش چشم‌به‌راه برنامه‌هاي کارشناسي است. نگذاريم سارا‌ها و محمد‌پارساهاي ديگري از سرزمين‌مان قرباني بي‌مسئوليتي‌ها و کم‌کاري‌ها شوند. امروز 40 روز از حادثه مي‌گذرد؛ در‌حالي‌که آقاي جمشيد آئينه و سيناي جوان همچنان ناباورانه با اين غم سترگ هم‌خانه شده‌اند. با آباداني و عمران و توسعه جاده‌هاي کشور شادي را به دل اين خانواده و ديگر خانواده‌هاي داغدار بازگردانيم. جاده‌هاي استان کردستان بيش از ساير نقاط نيازمند توجه و مساعدت است. به فکر آينده هم‌وطنان‌مان باشيم.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها