|

توده باز - توده بسته

الیاس کانه‌تی (1905- 1994) فیلسوف، جامعه‌شناس و رمان‌نویس بلغاری - بریتانیایی را در ایران بیشتر به‌عنوان رمان‌نویس برجسته‌ای می‌شناسند که برنده جایزه ادبی نوبل شد. او در سال 1981 جایزه ادبی نوبل را برای کتاب «توده و قدرت» و آثار ادبی دیگرش برد. دیری نپایید که این کتاب توجه بسیاری از متفکران را به خود جلب کرد. از مهم‌ترین متفکران قرن بیستم که توجه ویژه‌ای به این کتاب داشت تئودور آدورنو بود. او حتی در سال 1962 به گفت‌وگویی رادیویی با کانه‌تی نشست و درباره وجوه نظری و مفهومی آثار کانه‌تی، به‌ویژه «توده و قدرت»، بحث کرد. به‌رغم چالش‌هایی که در این گفت‌وگو وجود داشت، قرابت عمیق فکری میان این دو نظریه‌پرداز انتقادی دیده می‌شود. کانه‌تی در این کتاب به‌شدت متأثر از گفتار روانکاوی است و به خاستگاه پدیده‌های جامعه توده‌ای مدرن در گذشته‌های دور و اشکال بدوی جوامع کهن و اسطوره‌ای می‌پردازد و آگاهانه از چارچوب‌های کار علمی فاصله می‌گیرد و مرزبندی مشخصی میان فلسفه، تاریخ، روانکاوی و جامعه‌شناسی ندارد و مدام بین این حوزه‌ها در تردد است. این گرایش را می‌توان در پروژه آدورنو هم دید. کتاب «توده و قدرت» نخست سال 1388 با ترجمه هادی مرتضوی به همت نشر قطره منتشر شد و به تازگی نیز با ترجمه ابراهیم ملک‌اسماعیلی به همت انتشارات نگاه منتشر شده است.
کانه‌تی در این کتاب به اندیشه‌های مربوط به قدرت و مردم و به زوایای مختلف توده و حرکت‌های توده‌ای می‌پردازد و می‌کوشد با بررسی این پدیده‌ها در جوامع مختلف تصویری روشن و دقیق ارائه دهد. ولی به دلیل وضعیت ملتهب جهان، به‌خصوص خاورمیانه، شاید توجه به یکی از این توصیف‌ها که آن را افراطی‌ترین شکل توده خودجوش می‌داند بیراه نباشد: «عده‌ای انگشت‌شمار - پنج، ده یا دوازده نفر - و نه بیشتر ممکن است کنار هم قرار گیرند، هیچ اعلامی نشده، هیچ پیش‌بینی نشده. ناگهان همه‌جا از جمعیت سیاه می‌شود و از هر سو انسان‌ها سرازیر می‌شوند، گویی خیابان‌ها تنها یک جهت دارند. بسیاری نمی‌دانند چه روی داده و اگر پرسشی طرح شود، پاسخی ندارند؛ اگرچه آنها عجله دارند به جایی برسند که بیشتر مردم دیگر هستند. در حرکت آنها نوعی از مصمم‌بودن نمایان است که به درستی از رفتار کنجکاوانه معمولی متمایز است. به نظر می‌آید، حرکات هر فرد، به حرکات دیگران منجر می‌شود. گرچه این همه موضوع نیست، آنها یک هدف دارند که اینجاست، پیش از آنکه بتوانند واژه‌هایی برای آن بیابند. هدف انبوه‌ترین نقطه‌ است که بیشتر مردم در آنجا جمع می‌شوند». در نظر کانه‌تی، توده به محض تشکیل در پی افزایش خویش گام برمی‌دارد. او میل به افزایش را نخستین و نهایی‌ترین ویژگی توده می‌داند. توده تمایل دارد هرآنچه را در دسترس است درون خود جمع کند، هرکس پیکره‌ای انسان‌گونه دارد می‌تواند به آن بپیوندد. او توده طبیعی را «توده باز» می‌نامد و برای رشد آن هیچ محدودیتی قائل نیست؛ خانه‌ها، درها یا قفل‌ها برایش رسمیتی ندارد، هرآنچه او را مسدود کند مظنون است. او معتقد است توده باز مادامی که رشد کند به حیات خود ادامه می‌دهد. «بودن در اینجا به معنای کامل کلمه فهمیده می‌شود»، این بازبودن در همه جهت‌ها معنا دارد. کانه‌تی مهم‌ترین اتفاق درون توده را عمل «تخلیه» می‌داند و تأکید دارد پیش از آن توده‌ای وجود ندارد و تخلیه است که آن را می‌سازد. کانه‌تی این لحظه را لحظه برابری می‌نامد، لحظه‌ای که در آن همه کسانی که به توده تعلق دارند، تفاوت‌هایشان را رها و احساس برابری می‌کنند. او این تفاوت‌ها را تحمیل‌شده از بیرون می‌داند که عبارتند از: مرتبه، منزلت اجتماعی و ثروت. تنها همه و با هم می‌توانند خود را از قید این تفاوت‌ها رها کنند. این امر دقیقا همان چیزی است که درون توده رخ می‌دهد. چون در کنش تخلیه همه جدایی‌ها به دور ریخته می‌شوند و همه احساس یکسانی می‌کنند: «در توده متراکم به سختی جایی خالی بین افراد باقی می‌ماند. زیرا بدن‌ها به هم فشرده می‌گردند و هرکس به دیگری چنان نزدیک است که انگار خود اوست». او سبکباری ناشی از این احساس را بسیار بزرگ توصیف می‌کند، همچون لحظه‌ خوشبختی که در آن هیچ‌کس بزرگ‌تر از دیگری نیست. به گفته کانه‌تی انسان‌ها این‌گونه به توده تبدیل می‌شوند. اما تحلیل کانه‌تی در اینجا متوقف نمی‌شود. در نظر او لحظه تخلیه که مطلوب و شادی‌آفرین است خطراتی هم با هم دارد چون با یک بیماری دست‌به‌گریبان است که از توهم اولیه‌اش زاده شده. انسان‌هایی که ناگهان خود را برابر می‌پندارند به‌واقع و همواره یکسان نیستند. آنها به خانه‌های خود برمی‌گردند، بر رختخواب خودشان می‌خوابند، ثروت‌شان را برای خودشان نگه می‌دارند و نام خویش را تغییر نمی‌دهند.
به‌هرحال، در نظر کانه‌تی فروپاشی توده باز زمانی آغاز می‌شود که رشد آن متوقف شود. کانه‌تی بر لحظه فروپاشی توده دست می‌گذارد چون همان‌گونه که به‌یکباره ایجاد می‌شود، به ناگهان نیز از هم می‌پاشد. چنان‌که اشاره شد گشودگی‌ای که قادر است آن را رشد دهد درعین‌حال خطرناک است. ازاین‌رو، یک نگرانی از فروپاشی احتمالی همواره در بطن توده بیدار است. کانه‌تی گره کار را آنجا می‌بیند که توده می‌کوشد برای مدت طولانی از طریق افزایش سریع مانع وقوع چنین چیزی شود، توده همه‌چیز را دربرمی‌گیرد و چون چنین می‌کند به‌ناچار از هم می‌پاشد. کانه‌تی در مقابل توده باز (که می‌تواند به طور نامحدود رشد و ادعای جهان‌شمولی کند چون می‌تواند همه‌جا به‌یکباره ظاهر شود) توده بسته را قرار می‌دهد که از رشد چشم‌ می‌پوشد و توجه خود را بر «بقا» معطوف و آن را بدل به حد و مرز خود می‌کند. توده بسته فضایی برای خود خلق می‌کند که بتواند آن را پر کند. ازاین‌رو، درهای ورود به این فضا هم محدود است. حدومرزها مانع افزایش بی‌قاعده آن می‌شود و ازهم‌پاشیدگی آن را به تأخیر می‌اندازد و از قدرت ثابت برخوردار می‌شود. بااین‌حال، کانه‌تی معتقد است این محافظت از تأثیرهای بیرونی توده بسته را امیدوار به تکرار می‌کند و انتظار برای این تکرار اگرچه آنها را برای مدتی گرد هم می‌آورد ولی چون «فضا متعلق به توده است، حتی در خلال کاهش تدریجی، و در این خالی‌بودن آنها به یاد می‌آورند غرق در آب‌شدن را». کانه‌تی انجمن‌هایی را که برحسب سرشت خود تنها می‌توانند پذیرای عده معدودی از اعضا باشند و به‌ناچار ثبات خویش را از طریق مقررات سخت و خشک حفظ کنند، بلور توده‌ای می‌خواند و عملکرد آنها را به تفصیل در کتاب شرح می‌دهد. سرانجام در توده این احساس به وجود می‌آید که در حال تکه‌تکه‌شدن است. کانه‌تی بقای توده را تنها در گرو این می‌داند که فرایند تخلیه با انسان‌هایی جدید که به آن پیوسته‌اند، تداوم یابد.

الیاس کانه‌تی (1905- 1994) فیلسوف، جامعه‌شناس و رمان‌نویس بلغاری - بریتانیایی را در ایران بیشتر به‌عنوان رمان‌نویس برجسته‌ای می‌شناسند که برنده جایزه ادبی نوبل شد. او در سال 1981 جایزه ادبی نوبل را برای کتاب «توده و قدرت» و آثار ادبی دیگرش برد. دیری نپایید که این کتاب توجه بسیاری از متفکران را به خود جلب کرد. از مهم‌ترین متفکران قرن بیستم که توجه ویژه‌ای به این کتاب داشت تئودور آدورنو بود. او حتی در سال 1962 به گفت‌وگویی رادیویی با کانه‌تی نشست و درباره وجوه نظری و مفهومی آثار کانه‌تی، به‌ویژه «توده و قدرت»، بحث کرد. به‌رغم چالش‌هایی که در این گفت‌وگو وجود داشت، قرابت عمیق فکری میان این دو نظریه‌پرداز انتقادی دیده می‌شود. کانه‌تی در این کتاب به‌شدت متأثر از گفتار روانکاوی است و به خاستگاه پدیده‌های جامعه توده‌ای مدرن در گذشته‌های دور و اشکال بدوی جوامع کهن و اسطوره‌ای می‌پردازد و آگاهانه از چارچوب‌های کار علمی فاصله می‌گیرد و مرزبندی مشخصی میان فلسفه، تاریخ، روانکاوی و جامعه‌شناسی ندارد و مدام بین این حوزه‌ها در تردد است. این گرایش را می‌توان در پروژه آدورنو هم دید. کتاب «توده و قدرت» نخست سال 1388 با ترجمه هادی مرتضوی به همت نشر قطره منتشر شد و به تازگی نیز با ترجمه ابراهیم ملک‌اسماعیلی به همت انتشارات نگاه منتشر شده است.
کانه‌تی در این کتاب به اندیشه‌های مربوط به قدرت و مردم و به زوایای مختلف توده و حرکت‌های توده‌ای می‌پردازد و می‌کوشد با بررسی این پدیده‌ها در جوامع مختلف تصویری روشن و دقیق ارائه دهد. ولی به دلیل وضعیت ملتهب جهان، به‌خصوص خاورمیانه، شاید توجه به یکی از این توصیف‌ها که آن را افراطی‌ترین شکل توده خودجوش می‌داند بیراه نباشد: «عده‌ای انگشت‌شمار - پنج، ده یا دوازده نفر - و نه بیشتر ممکن است کنار هم قرار گیرند، هیچ اعلامی نشده، هیچ پیش‌بینی نشده. ناگهان همه‌جا از جمعیت سیاه می‌شود و از هر سو انسان‌ها سرازیر می‌شوند، گویی خیابان‌ها تنها یک جهت دارند. بسیاری نمی‌دانند چه روی داده و اگر پرسشی طرح شود، پاسخی ندارند؛ اگرچه آنها عجله دارند به جایی برسند که بیشتر مردم دیگر هستند. در حرکت آنها نوعی از مصمم‌بودن نمایان است که به درستی از رفتار کنجکاوانه معمولی متمایز است. به نظر می‌آید، حرکات هر فرد، به حرکات دیگران منجر می‌شود. گرچه این همه موضوع نیست، آنها یک هدف دارند که اینجاست، پیش از آنکه بتوانند واژه‌هایی برای آن بیابند. هدف انبوه‌ترین نقطه‌ است که بیشتر مردم در آنجا جمع می‌شوند». در نظر کانه‌تی، توده به محض تشکیل در پی افزایش خویش گام برمی‌دارد. او میل به افزایش را نخستین و نهایی‌ترین ویژگی توده می‌داند. توده تمایل دارد هرآنچه را در دسترس است درون خود جمع کند، هرکس پیکره‌ای انسان‌گونه دارد می‌تواند به آن بپیوندد. او توده طبیعی را «توده باز» می‌نامد و برای رشد آن هیچ محدودیتی قائل نیست؛ خانه‌ها، درها یا قفل‌ها برایش رسمیتی ندارد، هرآنچه او را مسدود کند مظنون است. او معتقد است توده باز مادامی که رشد کند به حیات خود ادامه می‌دهد. «بودن در اینجا به معنای کامل کلمه فهمیده می‌شود»، این بازبودن در همه جهت‌ها معنا دارد. کانه‌تی مهم‌ترین اتفاق درون توده را عمل «تخلیه» می‌داند و تأکید دارد پیش از آن توده‌ای وجود ندارد و تخلیه است که آن را می‌سازد. کانه‌تی این لحظه را لحظه برابری می‌نامد، لحظه‌ای که در آن همه کسانی که به توده تعلق دارند، تفاوت‌هایشان را رها و احساس برابری می‌کنند. او این تفاوت‌ها را تحمیل‌شده از بیرون می‌داند که عبارتند از: مرتبه، منزلت اجتماعی و ثروت. تنها همه و با هم می‌توانند خود را از قید این تفاوت‌ها رها کنند. این امر دقیقا همان چیزی است که درون توده رخ می‌دهد. چون در کنش تخلیه همه جدایی‌ها به دور ریخته می‌شوند و همه احساس یکسانی می‌کنند: «در توده متراکم به سختی جایی خالی بین افراد باقی می‌ماند. زیرا بدن‌ها به هم فشرده می‌گردند و هرکس به دیگری چنان نزدیک است که انگار خود اوست». او سبکباری ناشی از این احساس را بسیار بزرگ توصیف می‌کند، همچون لحظه‌ خوشبختی که در آن هیچ‌کس بزرگ‌تر از دیگری نیست. به گفته کانه‌تی انسان‌ها این‌گونه به توده تبدیل می‌شوند. اما تحلیل کانه‌تی در اینجا متوقف نمی‌شود. در نظر او لحظه تخلیه که مطلوب و شادی‌آفرین است خطراتی هم با هم دارد چون با یک بیماری دست‌به‌گریبان است که از توهم اولیه‌اش زاده شده. انسان‌هایی که ناگهان خود را برابر می‌پندارند به‌واقع و همواره یکسان نیستند. آنها به خانه‌های خود برمی‌گردند، بر رختخواب خودشان می‌خوابند، ثروت‌شان را برای خودشان نگه می‌دارند و نام خویش را تغییر نمی‌دهند.
به‌هرحال، در نظر کانه‌تی فروپاشی توده باز زمانی آغاز می‌شود که رشد آن متوقف شود. کانه‌تی بر لحظه فروپاشی توده دست می‌گذارد چون همان‌گونه که به‌یکباره ایجاد می‌شود، به ناگهان نیز از هم می‌پاشد. چنان‌که اشاره شد گشودگی‌ای که قادر است آن را رشد دهد درعین‌حال خطرناک است. ازاین‌رو، یک نگرانی از فروپاشی احتمالی همواره در بطن توده بیدار است. کانه‌تی گره کار را آنجا می‌بیند که توده می‌کوشد برای مدت طولانی از طریق افزایش سریع مانع وقوع چنین چیزی شود، توده همه‌چیز را دربرمی‌گیرد و چون چنین می‌کند به‌ناچار از هم می‌پاشد. کانه‌تی در مقابل توده باز (که می‌تواند به طور نامحدود رشد و ادعای جهان‌شمولی کند چون می‌تواند همه‌جا به‌یکباره ظاهر شود) توده بسته را قرار می‌دهد که از رشد چشم‌ می‌پوشد و توجه خود را بر «بقا» معطوف و آن را بدل به حد و مرز خود می‌کند. توده بسته فضایی برای خود خلق می‌کند که بتواند آن را پر کند. ازاین‌رو، درهای ورود به این فضا هم محدود است. حدومرزها مانع افزایش بی‌قاعده آن می‌شود و ازهم‌پاشیدگی آن را به تأخیر می‌اندازد و از قدرت ثابت برخوردار می‌شود. بااین‌حال، کانه‌تی معتقد است این محافظت از تأثیرهای بیرونی توده بسته را امیدوار به تکرار می‌کند و انتظار برای این تکرار اگرچه آنها را برای مدتی گرد هم می‌آورد ولی چون «فضا متعلق به توده است، حتی در خلال کاهش تدریجی، و در این خالی‌بودن آنها به یاد می‌آورند غرق در آب‌شدن را». کانه‌تی انجمن‌هایی را که برحسب سرشت خود تنها می‌توانند پذیرای عده معدودی از اعضا باشند و به‌ناچار ثبات خویش را از طریق مقررات سخت و خشک حفظ کنند، بلور توده‌ای می‌خواند و عملکرد آنها را به تفصیل در کتاب شرح می‌دهد. سرانجام در توده این احساس به وجود می‌آید که در حال تکه‌تکه‌شدن است. کانه‌تی بقای توده را تنها در گرو این می‌داند که فرایند تخلیه با انسان‌هایی جدید که به آن پیوسته‌اند، تداوم یابد.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها