|

سرمایه‌داری از کجا به وجود آمده است؟

تردیدی نیست که امروزه جهان با بحران روبه‌روست. این بحران بر نظامی تأثیر دارد که قریب به 500 سال از عمر آن می‌گذرد. حرکت رو به جلوی نظام سرمایه‌داری بر رشد اقتصادی استوار است و مشکلات بسیاری این مسیر را پیچیده و مبهم کرده است: از نرخ‌های پایین سود و اضافه انباشت، کم‌مصرفی و تقاضای ناکافی، فروپاشی نظام مالی جهان تا کمبود انرژی و بحران محیط ‌زیست. ازاین‌رو، بر سر تولید سود و توسعه آینده در چارچوب نظام موجود شک و تردید بسیار است. ناگفته پیداست که برای درک زمانه حاضر و عمل در چارچوب آن باید بیش از پیش گذشته را شناخت. برای فهم آنچه اکنون رخ می‌دهد، باید فهمید چطور به اینجا رسیده‌ایم. در این زمینه به تازگی به همت نشر ثالث و با ترجمه حسن مرتضوی یکی از آثار هنری هلر منتشر شده که در آن بحثی مطرح می‌شود که در این مقطع مخاطبان عمومی باید درباره آن بدانند: یعنی زایش سرمایه‌داری یا گذار از فئودالیسم به سرمایه‌داری. این کتاب مناسب خواننده عامی است که می‌خواهد بداند سرمایه‌داری از کجا به وجود آمده و نیز می‌خواهد با بحث‌های تاریخی اصلی درباره خاستگاه‌های آن آشنا شود. کتاب «زایش سرمایه‌داری: از چشم‌انداز سده بیست‌و‌یکم» سومین اثر در این زمینه است که حسن مرتضوی با نشر ثالث منتشر کرده است. دو اثر قبلی عبارتند از: «بحث برنر» (1395) و «خاستگاه سرمایه‌داری از چشم‌انداز گسترده‌تر» (1396).
موضوع کتاب حاضر بررسی توسعه درازمدت سرمایه‌داری است، یعنی مجادله‌آمیزترین و شناخته‌شده‌ترین توسعه در میان گذارها از یک شیوه تولید به شیوه‌ای دیگر. هلر مدت این گذار را در اروپا 500سال تخمین می‌زند درحالی‌که این گذار در آسیا، آفریقا و آمریکای لاتین همچنان ادامه دارد. نقطه آغاز این دگرگونی در اروپا به قرن چهاردهم و بحران نظام فئودالی برمی‌گردد که تا انقلاب صنعتی ادامه داشت. در این کتاب، اگرچه گذار اروپامحور بررسی می‌شود، لیکن بحث به اروپا محدود نمی‌ماند. هلر به مارکس اشاره می‌کند که تأکید داشت، زایش مناسبات تولید سرمایه‌داری شاهد تکوین هم‌زمان بازار جهانی بود. ازاین‌رو، چشم‌انداز اروپامحور را در قرن بیست‌ویکم که مناسبات تولید سرمایه‌داری همه‌جا گسترش یافته و مراکز متعدد انباشت به وجود آمده، بسیار کوته‌بینانه می‌داند. بحث هلر در ابتدا معطوف است به بررسی آثار غنی و مناقشه‌انگیز درباره گذار به سرمایه‌داری که بلافاصله پس از پایان جنگ جهانی دوم با انتشار اثر موریس داب با عنوان «مطالعاتی در توسعه سرمایه‌داری» آغاز شد. در نظر هلر، اگرچه آثار مربوط به گذار غنای بسیاری دارند، اما از زمان داب تاکنون به دیدگاهی اکونومیستی و اروپامدارانه درباره خاستگاه سرمایه‌داری آغشته بوده، تا آنجا که سرمایه‌داری را نظامی صرفا اقتصادی تصور می‌کنند و آن را پدیده‌ای ذاتا اروپایی می‌دانند یا آن را به‌گونه‌ای تعریف می‌کنند که تمایزات سرمایه‌داری بیرون از اروپا در نظر گرفته نمی‌شود. هلر این نظرات را از لحاظ تاریخی نادرست و مانع درک سیاسی و عمومی از سرمایه‌داری می‌داند. ازاین‌رو، کتاب درکی پیچیده‌تر و ظریف‌تر از خاستگاه سرمایه‌داری دارد. طرح کلی کتاب از این قرار است: فصل اول به اضمحلال فئودالیسم در غرب و قدرت‌یابی مجدد آن در دیگر نقاط می‌پردازد. فصل دوم و سوم بر اهمیت تاریخی ارزش اضافی نسبی و بازارهای سرمایه‌داری تأکید می‌کنند. در هر سه فصل نقش تعیین‌کننده دولت در فرایندهای مورد بحث برجسته می‌شود. فصل چهارم به انقلاب‌های سرمایه‌داری در هلند، انگلستان و فرانسه می‌پردازد و دلایل اهمیت انقلاب بورژوایی را برای توسعه بیشتر سرمایه‌داری در اروپا توضیح می‌دهد. فصل پنجم به نقش دولت در نقاطی می‌پردازد که رشد ناموزون سرمایه‌داری موجب واکنش در شکل سرمایه‌داری‌های مرکب با هدایت دولت می‌شود. در دو فصل آخر نیز با بحث درباره ورود سرمایه‌داری به تولید کارخانه‌ای طی انقلاب صنعتی و اهمیت سرمایه‌داری در بستر تاریخ جهان روایت کتاب کامل می‌شود. هلر غرب را هنگام زایش سرمایه‌داری از نظر جغرافیایی، اقتصادی و فرهنگی نسبت به دیگر مناطق دنیا در سطح پایین‌تری می‌بیند. در نظر او نیروهای مولد در خاورمیانه، چین، ژاپن و هند به همان میزان یا حتی بیشتر توسعه‌یافته بودند. او پیشرفت به سوی سرمایه‌داری در اروپا را نتیجه یک دوره طولانی تعارض طبقاتی بین طبقات حاکم فئودال و دهقانان و پیشه‌وران می‌داند که در نهایت آن‌قدر توازن به زیان طبقات حاکم تغییر کرد که به سرمایه‌داری فرصت ظهور داد. اما در همان زمان در چین، ژاپن، هند و خاورمیانه در تعارضی مشابه، توازن قدرت به نفع طبقات حاکم باقی ماند و مانع از گسست شد. او به سلب مالکیت وسایل تولید از تولیدکنندگان و افزایش و تشدید کار در کشورهای غربی می‌پردازد که موجب توسعه سرمایه‌داری و نیز بازارها و پیشرفت‌های فنی شد. دلیل فاصله روزافزون پیشرفت‌های اقتصادی غرب با جهان را هم کشورگشایی، غارت و تصاحب ثروت، زمین، کار و فنون جوامع غیرغربی می‌داند که با حمایت تجاوزکارانه دولت‌ها انجام می‌شد. این روند با برقراری سلطه سیاسی غرب، راه پیشرفت سرمایه‌داری اولیه را در کشورهای غیرغربی می‌بست. هلر همچنین به اضمحلال فئودالیسم در اروپای غربی می‌پردازد. دلیل اینکه این فرایند افول با رشته‌ای از شورش‌های دهقانان و پیشه‌وران در سده‌های میانه متأخر آغاز شد، بحران اقتصادی بود. هلر به‌خوبی نشان می‌دهد که توسعه سرمایه‌داری را نمی‌توان بدون درک اهمیت ذاتی دولت شناخت. او نتیجه انکار نقش مرکزی دولت در توسعه سرمایه‌داری را در اروپای غربی ایجاد تقابلی کاذب می‌داند بین شیوه به‌اصطلاح کلاسیک اروپایی که عمدتا برداشتی اکونومیستی از آن دارند و نحوه‌ای که سرمایه‌داری در نقاط دیگر جهان توسعه یافت. هلر تأکید دارد سرمایه‌داری و امپریالیسم پس از شکل‌گیری و در مسیر تکامل خود سایر صورت‌بندی‌های سیاسی و اجتماعی دیگر را تهدید می‌کند. او به حلقه پیرامونی کشورهای غربی مثل اسکاتلند، پروس، روسیه و نقاط دورتری مثل ژاپن، کره‌جنوبی و تایوان اشاره می‌کند که در آنها دولت سرمایه‌داری را از بالا تحمیل کرده است. او در این فرایندها که در آغاز سده بیست‌ویکم همچنان ادامه دارند، بر نقش دولت یا مالکان سرمایه‌دار دست می‌گذارد که با استفاده از اشکال توسعه مرکب، ابتکار عمل در مبارزه علیه پیامدهای منفی توسعه ناموزون را به دست گرفته‌اند. او در تحلیل خود نشان می‌دهد چرا کشورهایی که دیرتر در مسیر رشد سرمایه‌داری قرار گرفتند، به‌جای تکرار مراحل پیشین توسعه سرمایه‌داری می‌کوشیدند با جذب پیشرفت‌های پیشین و استفاده از آنها در صف مقدم توسعه سرمایه‌داری و سودآفرینی جای بگیرند. ازاین‌رو، نقش سیاست و دولت را که پیش از این در توسعه سرمایه‌داری آغازین اهمیت داشت، برای کشورهایی که دیرتر راه سرمایه‌داری را آغاز کردند بسیار مهم می‌داند. این موضوعات اهمیت این کتاب را برای خواننده فارسی‌زبان دوچندان می‌کند.

تردیدی نیست که امروزه جهان با بحران روبه‌روست. این بحران بر نظامی تأثیر دارد که قریب به 500 سال از عمر آن می‌گذرد. حرکت رو به جلوی نظام سرمایه‌داری بر رشد اقتصادی استوار است و مشکلات بسیاری این مسیر را پیچیده و مبهم کرده است: از نرخ‌های پایین سود و اضافه انباشت، کم‌مصرفی و تقاضای ناکافی، فروپاشی نظام مالی جهان تا کمبود انرژی و بحران محیط ‌زیست. ازاین‌رو، بر سر تولید سود و توسعه آینده در چارچوب نظام موجود شک و تردید بسیار است. ناگفته پیداست که برای درک زمانه حاضر و عمل در چارچوب آن باید بیش از پیش گذشته را شناخت. برای فهم آنچه اکنون رخ می‌دهد، باید فهمید چطور به اینجا رسیده‌ایم. در این زمینه به تازگی به همت نشر ثالث و با ترجمه حسن مرتضوی یکی از آثار هنری هلر منتشر شده که در آن بحثی مطرح می‌شود که در این مقطع مخاطبان عمومی باید درباره آن بدانند: یعنی زایش سرمایه‌داری یا گذار از فئودالیسم به سرمایه‌داری. این کتاب مناسب خواننده عامی است که می‌خواهد بداند سرمایه‌داری از کجا به وجود آمده و نیز می‌خواهد با بحث‌های تاریخی اصلی درباره خاستگاه‌های آن آشنا شود. کتاب «زایش سرمایه‌داری: از چشم‌انداز سده بیست‌و‌یکم» سومین اثر در این زمینه است که حسن مرتضوی با نشر ثالث منتشر کرده است. دو اثر قبلی عبارتند از: «بحث برنر» (1395) و «خاستگاه سرمایه‌داری از چشم‌انداز گسترده‌تر» (1396).
موضوع کتاب حاضر بررسی توسعه درازمدت سرمایه‌داری است، یعنی مجادله‌آمیزترین و شناخته‌شده‌ترین توسعه در میان گذارها از یک شیوه تولید به شیوه‌ای دیگر. هلر مدت این گذار را در اروپا 500سال تخمین می‌زند درحالی‌که این گذار در آسیا، آفریقا و آمریکای لاتین همچنان ادامه دارد. نقطه آغاز این دگرگونی در اروپا به قرن چهاردهم و بحران نظام فئودالی برمی‌گردد که تا انقلاب صنعتی ادامه داشت. در این کتاب، اگرچه گذار اروپامحور بررسی می‌شود، لیکن بحث به اروپا محدود نمی‌ماند. هلر به مارکس اشاره می‌کند که تأکید داشت، زایش مناسبات تولید سرمایه‌داری شاهد تکوین هم‌زمان بازار جهانی بود. ازاین‌رو، چشم‌انداز اروپامحور را در قرن بیست‌ویکم که مناسبات تولید سرمایه‌داری همه‌جا گسترش یافته و مراکز متعدد انباشت به وجود آمده، بسیار کوته‌بینانه می‌داند. بحث هلر در ابتدا معطوف است به بررسی آثار غنی و مناقشه‌انگیز درباره گذار به سرمایه‌داری که بلافاصله پس از پایان جنگ جهانی دوم با انتشار اثر موریس داب با عنوان «مطالعاتی در توسعه سرمایه‌داری» آغاز شد. در نظر هلر، اگرچه آثار مربوط به گذار غنای بسیاری دارند، اما از زمان داب تاکنون به دیدگاهی اکونومیستی و اروپامدارانه درباره خاستگاه سرمایه‌داری آغشته بوده، تا آنجا که سرمایه‌داری را نظامی صرفا اقتصادی تصور می‌کنند و آن را پدیده‌ای ذاتا اروپایی می‌دانند یا آن را به‌گونه‌ای تعریف می‌کنند که تمایزات سرمایه‌داری بیرون از اروپا در نظر گرفته نمی‌شود. هلر این نظرات را از لحاظ تاریخی نادرست و مانع درک سیاسی و عمومی از سرمایه‌داری می‌داند. ازاین‌رو، کتاب درکی پیچیده‌تر و ظریف‌تر از خاستگاه سرمایه‌داری دارد. طرح کلی کتاب از این قرار است: فصل اول به اضمحلال فئودالیسم در غرب و قدرت‌یابی مجدد آن در دیگر نقاط می‌پردازد. فصل دوم و سوم بر اهمیت تاریخی ارزش اضافی نسبی و بازارهای سرمایه‌داری تأکید می‌کنند. در هر سه فصل نقش تعیین‌کننده دولت در فرایندهای مورد بحث برجسته می‌شود. فصل چهارم به انقلاب‌های سرمایه‌داری در هلند، انگلستان و فرانسه می‌پردازد و دلایل اهمیت انقلاب بورژوایی را برای توسعه بیشتر سرمایه‌داری در اروپا توضیح می‌دهد. فصل پنجم به نقش دولت در نقاطی می‌پردازد که رشد ناموزون سرمایه‌داری موجب واکنش در شکل سرمایه‌داری‌های مرکب با هدایت دولت می‌شود. در دو فصل آخر نیز با بحث درباره ورود سرمایه‌داری به تولید کارخانه‌ای طی انقلاب صنعتی و اهمیت سرمایه‌داری در بستر تاریخ جهان روایت کتاب کامل می‌شود. هلر غرب را هنگام زایش سرمایه‌داری از نظر جغرافیایی، اقتصادی و فرهنگی نسبت به دیگر مناطق دنیا در سطح پایین‌تری می‌بیند. در نظر او نیروهای مولد در خاورمیانه، چین، ژاپن و هند به همان میزان یا حتی بیشتر توسعه‌یافته بودند. او پیشرفت به سوی سرمایه‌داری در اروپا را نتیجه یک دوره طولانی تعارض طبقاتی بین طبقات حاکم فئودال و دهقانان و پیشه‌وران می‌داند که در نهایت آن‌قدر توازن به زیان طبقات حاکم تغییر کرد که به سرمایه‌داری فرصت ظهور داد. اما در همان زمان در چین، ژاپن، هند و خاورمیانه در تعارضی مشابه، توازن قدرت به نفع طبقات حاکم باقی ماند و مانع از گسست شد. او به سلب مالکیت وسایل تولید از تولیدکنندگان و افزایش و تشدید کار در کشورهای غربی می‌پردازد که موجب توسعه سرمایه‌داری و نیز بازارها و پیشرفت‌های فنی شد. دلیل فاصله روزافزون پیشرفت‌های اقتصادی غرب با جهان را هم کشورگشایی، غارت و تصاحب ثروت، زمین، کار و فنون جوامع غیرغربی می‌داند که با حمایت تجاوزکارانه دولت‌ها انجام می‌شد. این روند با برقراری سلطه سیاسی غرب، راه پیشرفت سرمایه‌داری اولیه را در کشورهای غیرغربی می‌بست. هلر همچنین به اضمحلال فئودالیسم در اروپای غربی می‌پردازد. دلیل اینکه این فرایند افول با رشته‌ای از شورش‌های دهقانان و پیشه‌وران در سده‌های میانه متأخر آغاز شد، بحران اقتصادی بود. هلر به‌خوبی نشان می‌دهد که توسعه سرمایه‌داری را نمی‌توان بدون درک اهمیت ذاتی دولت شناخت. او نتیجه انکار نقش مرکزی دولت در توسعه سرمایه‌داری را در اروپای غربی ایجاد تقابلی کاذب می‌داند بین شیوه به‌اصطلاح کلاسیک اروپایی که عمدتا برداشتی اکونومیستی از آن دارند و نحوه‌ای که سرمایه‌داری در نقاط دیگر جهان توسعه یافت. هلر تأکید دارد سرمایه‌داری و امپریالیسم پس از شکل‌گیری و در مسیر تکامل خود سایر صورت‌بندی‌های سیاسی و اجتماعی دیگر را تهدید می‌کند. او به حلقه پیرامونی کشورهای غربی مثل اسکاتلند، پروس، روسیه و نقاط دورتری مثل ژاپن، کره‌جنوبی و تایوان اشاره می‌کند که در آنها دولت سرمایه‌داری را از بالا تحمیل کرده است. او در این فرایندها که در آغاز سده بیست‌ویکم همچنان ادامه دارند، بر نقش دولت یا مالکان سرمایه‌دار دست می‌گذارد که با استفاده از اشکال توسعه مرکب، ابتکار عمل در مبارزه علیه پیامدهای منفی توسعه ناموزون را به دست گرفته‌اند. او در تحلیل خود نشان می‌دهد چرا کشورهایی که دیرتر در مسیر رشد سرمایه‌داری قرار گرفتند، به‌جای تکرار مراحل پیشین توسعه سرمایه‌داری می‌کوشیدند با جذب پیشرفت‌های پیشین و استفاده از آنها در صف مقدم توسعه سرمایه‌داری و سودآفرینی جای بگیرند. ازاین‌رو، نقش سیاست و دولت را که پیش از این در توسعه سرمایه‌داری آغازین اهمیت داشت، برای کشورهایی که دیرتر راه سرمایه‌داری را آغاز کردند بسیار مهم می‌داند. این موضوعات اهمیت این کتاب را برای خواننده فارسی‌زبان دوچندان می‌کند.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها