|

بچه‌پول‌دارها و مصرف نیابتی

محمد هدایتی . جامعه‌شناس

تورستان وبلن در کتاب «نظریه طبقه تن‌آسا» بینش‌های درخشانی درباره سازوکار ثروت و مصرف در عصر ما به دست می‌دهد. از نظر وبلن، اگر فردی ثروتمند باشد و در پی نوعی احترام اجتماعی، گریزی از نمایش این ثروت ندارد، چراکه اعتبار و احترام ناشی از ثروت در عصر ما فقط با آشکارکردن و نمایش آن به دست می‌آید. وی برای مشخص‌کردن دلالت‌های مصرف در جامعه مدرن به‌ویژه در میان آنچه خود نوکیسه‌ها و طبقه تن‌آسا می‌خواند، از «مصرف تظاهری» صحبت می‌کند. در اینجا مصرف نه برای برآورده‌کردن نیازهای واقعی، بلکه برای نشان‌دادن تمایز و خاص‌بودگی است؛ به تعبیر خود «وبلن»، نوعی مصرف غیرتولیدی کالاها؛ آن‌هم برای نمایش یک سبک زندگی متفاوت که در آن گویا نشانی از رنج نیست و هرچه هست لذت است و خوشی تا از این طریق جایگاه بالایمان را در سلسله‌مراتب اجتماعی نشان دهیم. مصرفی از اساس بنیان نهاده‌شده بر «اتلاف»؛ اتلاف وقت، کوشش و کالاها؛ کنش‌های مصرفی که به زعم وبلن هیچ کمکی به افزایش، بهبود و آسایش بشر نمی‌کنند.
مفهوم مهم دیگر «مصرف نیابتی» است. مصرف نیابتی همان کاری است که امروز «بچه‌پول‌دارها» (rich kids) انجام می‌دهند. صفحات و سبک زندگی‌شان را در شبکه‌های اجتماعی دیده‌ایم. در مصرف نیابتی، فرد خود چنان سرگرم ثروت‌اندوزی و تجارت و گردآوری سرمایه و سود است که عملا فرصتی برای نمایش ثروت ندارد. این افراد در‌ هزارتوی جلسات و لابی‌ها و تملک و انتقال پول‌ها گرفتارند. این وظیفه و رسالت خطیر به دیگرانی از جانب او محول می‌شود؛ غالبا به فرزندان و نزدیکان آنها. اینجاست که ریچ‌کیدزها، یا «آقازاده‌ها» وارد شده و اساسا به‌عنوان یک مقوله اجتماعی ظهور می‌کنند. البته هر ساختار سیاسی و اقتصادی، شکل خاصی از این مصرف را تولید می‌کند. طبیعی است که در اقتصادهای رانتی، در جایی که سازوکارهای قانونی کارا نیستند و می‌شود یک‌شبه ثروت‌های بسیار اندوخت، این نوع مصرف و شیوه‌های نمایش آن شکل مبتذل‌تری به خود می‌گیرند. «بچه‌پول‌دارها» یا «آقازاده‌‌های این طبقه تن‌آسا، در مسابقه‌ای نفس‌گیر به نمایش ثروت می‌پردازند؛ ماشین‌ها، ساعت‌ها و ویلاهای آنچنانی، سفرهای دور دنیا و سلفی‌هایی با همه ثروت دنیا می‌گیرند، چیزی هم جلودارشان نیست. وسوسه اینجا فقط نمایش است، نمایشی که این آخرها حتی علیه خود ثروت هم قیام می‌کند، به ‌این‌گونه که برای این افراد، امکانات مادی‌ای که از فرط وفور دارند بی‌اهمیت می‌شوند تا جایی که برای مثال شخص گوشی موبایل چندمیلیونی‌اش را می‌اندازد توی آب و رو به ما می‌خندد. ثروت بسیار، به جنگِ ارزش و اهمیت خود کالاها رفته است. مخمصه و معضل بچه‌پول‌دارها درحال‌حاضر شاید این باشد: دیگر نمی‌دانند چگونه اتلاف کالاها را نشان دهند.

تورستان وبلن در کتاب «نظریه طبقه تن‌آسا» بینش‌های درخشانی درباره سازوکار ثروت و مصرف در عصر ما به دست می‌دهد. از نظر وبلن، اگر فردی ثروتمند باشد و در پی نوعی احترام اجتماعی، گریزی از نمایش این ثروت ندارد، چراکه اعتبار و احترام ناشی از ثروت در عصر ما فقط با آشکارکردن و نمایش آن به دست می‌آید. وی برای مشخص‌کردن دلالت‌های مصرف در جامعه مدرن به‌ویژه در میان آنچه خود نوکیسه‌ها و طبقه تن‌آسا می‌خواند، از «مصرف تظاهری» صحبت می‌کند. در اینجا مصرف نه برای برآورده‌کردن نیازهای واقعی، بلکه برای نشان‌دادن تمایز و خاص‌بودگی است؛ به تعبیر خود «وبلن»، نوعی مصرف غیرتولیدی کالاها؛ آن‌هم برای نمایش یک سبک زندگی متفاوت که در آن گویا نشانی از رنج نیست و هرچه هست لذت است و خوشی تا از این طریق جایگاه بالایمان را در سلسله‌مراتب اجتماعی نشان دهیم. مصرفی از اساس بنیان نهاده‌شده بر «اتلاف»؛ اتلاف وقت، کوشش و کالاها؛ کنش‌های مصرفی که به زعم وبلن هیچ کمکی به افزایش، بهبود و آسایش بشر نمی‌کنند.
مفهوم مهم دیگر «مصرف نیابتی» است. مصرف نیابتی همان کاری است که امروز «بچه‌پول‌دارها» (rich kids) انجام می‌دهند. صفحات و سبک زندگی‌شان را در شبکه‌های اجتماعی دیده‌ایم. در مصرف نیابتی، فرد خود چنان سرگرم ثروت‌اندوزی و تجارت و گردآوری سرمایه و سود است که عملا فرصتی برای نمایش ثروت ندارد. این افراد در‌ هزارتوی جلسات و لابی‌ها و تملک و انتقال پول‌ها گرفتارند. این وظیفه و رسالت خطیر به دیگرانی از جانب او محول می‌شود؛ غالبا به فرزندان و نزدیکان آنها. اینجاست که ریچ‌کیدزها، یا «آقازاده‌ها» وارد شده و اساسا به‌عنوان یک مقوله اجتماعی ظهور می‌کنند. البته هر ساختار سیاسی و اقتصادی، شکل خاصی از این مصرف را تولید می‌کند. طبیعی است که در اقتصادهای رانتی، در جایی که سازوکارهای قانونی کارا نیستند و می‌شود یک‌شبه ثروت‌های بسیار اندوخت، این نوع مصرف و شیوه‌های نمایش آن شکل مبتذل‌تری به خود می‌گیرند. «بچه‌پول‌دارها» یا «آقازاده‌‌های این طبقه تن‌آسا، در مسابقه‌ای نفس‌گیر به نمایش ثروت می‌پردازند؛ ماشین‌ها، ساعت‌ها و ویلاهای آنچنانی، سفرهای دور دنیا و سلفی‌هایی با همه ثروت دنیا می‌گیرند، چیزی هم جلودارشان نیست. وسوسه اینجا فقط نمایش است، نمایشی که این آخرها حتی علیه خود ثروت هم قیام می‌کند، به ‌این‌گونه که برای این افراد، امکانات مادی‌ای که از فرط وفور دارند بی‌اهمیت می‌شوند تا جایی که برای مثال شخص گوشی موبایل چندمیلیونی‌اش را می‌اندازد توی آب و رو به ما می‌خندد. ثروت بسیار، به جنگِ ارزش و اهمیت خود کالاها رفته است. مخمصه و معضل بچه‌پول‌دارها درحال‌حاضر شاید این باشد: دیگر نمی‌دانند چگونه اتلاف کالاها را نشان دهند.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها