|

به بهانه زادروز محمدرضا شجريان

ناظري، ساکت و احتشامي از شجريان گفتند

فرانک آرتا: بدون‌شک مصداق اين شعر جاودانه «فروغ فرخزاد» که «تنها صداست که مي‌ماند» در سپهر موسيقي ايران‌زمين، استاد محمدرضا شجريان است. اول مهرماه از جمله روزهايي است که کمتر کسي مي‌تواند آن را فراموش کند، چون زادروز محمدرضا شجريان، استاد آواز، با حنجره طلايي‌اش است که در نيم‌قرن اخير، به آواز ايراني وزانت داد، همچنان مردم به نواي آشناي او در کنج خانه‌هايشان گوش دل سپرده‌‌اند و شب‌هاي رمضان را با صداي او سر مي‌کنند و گويي با صداي او سفره پربرکت افطار کامل مي‌شود و چقدر زيباست که قلب هنرمندي اين‌گونه در جان مردمانش همواره بتپد. به اعتبار نام او و براي زادروزش، هنرمندان عرصه موسيقي که هرکدام جايگاهي در موسيقي ايران دارند، احساس خود را نسبت به استاد شجريان بيان کردند.
شهرام ناظري که خود يکي از صداهاي ماندگار ايران است، درباره شجريان چنين گفت: «از ابتداي انقلاب و شروع تشکيل «کانون هنري چاووش» و در روزهاي بسيار سخت و دشوار موسيقي با يکديگر هم‌فکر و همراه بوديم. اولين اثر موسيقي بعد از انقلاب نوار کاست «چاووش 1» بود که يک طرف آن با صداي محمدرضا شجريان و طرف ديگر با صداي شهرام ناظري در سال 1358 منتشر شد. نوار «چاووش 1» با همراهي گروه «شيدا» و به سرپرستي محمدرضا لطفي تدوين شده بود؛ طرف A «برادر بيقراره» و طرف B «آن زمان که بنهادم در به پاي آزادي». از بدو تشکيل «کانون هنري چاووش» به‌عنوان معلم آواز در آن کانون تدريس مي‌کرديم. سال‌هاي درازي را در کنار گروه «شيدا» و «عارف» به فعاليت موسيقي پرداختيم. معتقدم مي‌توان گفت مطرح‌ترين خواننده نيم‌قرن اخير در ايران، بدون‌شک استاد محمدرضا شجريان است. وي از ابتدا تا امروز توانست فضاي موسيقي را تحت نفوذ و جذابيت‌هاي هنري خود قرار دهد. برخي از هنرمندان از نظر تکنيک هنري به مرحله‌اي ممتاز مي‌رسند که ايشان رسيده، اما اين تکنيک هنري و ممتاز براي يک هنرمند کافي نيست! بلکه برگزيدن راه و روش درست، طرز رفتار و منش اجتماعي يک هنرمند، لازمه ماندگاري اوست و همين موجبات محبوبيت او را فراهم مي‌کند. استاد محمدرضا شجريان از آن دسته هنرمنداني است که هر دو فضيلت را در خود داشته و همين رمز ماندگاري ايشان شمرده مي‌شود. روز تولد استاد شجريان را به ملت ايران تبريک مي‌گويم».
از سوي ديگر استاد کيوان ساکت، آهنگ‌ساز و نوازنده برجسته تار و سه‌تار، با اشاره به نقش مهم استاد شجريان در موسيقي ايران به «شرق» توضيح داد: «يکي از پايه‌هاي مهم موسيقي ايراني، آواز ايراني است، به‌طوري‌که همه مي‌دانند آواز و خنياي ايراني با شعر و ادبيات عجين و درهم‌تنيده شده است. قبل از اينکه عنوان «خواننده» در ميان هنرمندان رايج شود، اصطلاح «آوازخوان» بسيار متداول و رايج بود. اين به اين معني است که هر شخصي که رديف را بتواند به درستي بخواند به او «آوازخوان» مي‌گويند. در حقيقت آواز‌هاي موسيقي که همان رديف‌هاي موسيقي ايراني هستند، زيربناي مهم موسيقي ايران را تشکيل مي‌دهند. امروزه در بين خوانندگان معاصر، کمتر کسي را مي‌توان يافت که به هنر خواندن آواز و رديف‌هاي ايراني تسلط داشته باشد؛ چه برسد به آنکه شخصا مکاتب مختلف آوازي را با کوشش و تلاش بسيار زياد دريافته باشد. استاد محمدرضا شجريان کسي است که به تأييد استادان معاصر - چه آنها که در قيد حيات هستند و چه آنها که اکنون از اين دنيا رخت بربسته‌‌اند - مانند استاد پرويز مشکاتيان، جليل شهناز، حسن کسايي و... جزء معدود کساني است که مکاتب آوازي ايران را به بهترين شکل دريافته است».
ساکت در ادامه افزود: «آثاري که از اين هنرمند ارجمند با هنرمندان نامي هم‌عصر خود به‌جا مانده؛ مانند استاد کسايي، استادان حسن و حسين يوسف‌زماني، استاد جليل شهناز، استاد فرهنگ شريف و احمد عبادي و ... جزء پرارزش‌ترين و مهم‌ترين آثار آوازي خوانده شده نيم‌قرن معاصر است. به‌ندرت در بين هنرمندان کسي را مي‌توان يافت که هم در بين جوانان و هم در بين ميان‌سالان محبوبيت داشته باشد و استاد شجريان اين اقبال را دارد که با ارائه آثار بسيار زيبا و به‌يادماندني، جايگاه خود را در دل و جان همه مردم ايران جاودانه کرده است. زادروز ايشان را به همه ايران، خانواده و خود ايشان شادباش مي‌گويم».
همچنين سامان احتشامي، آهنگ‌ساز و نوازنده پيانو، که همواره آثار شجريان را تحسين کرده، درباره استعداد ذاتي شجريان به «شرق» گفت: «من آن زمان نبودم، ولي گويا در اواخر دهه 40 شمسي، سياوش بيدگاني از کجاي مشهد - نمي‌دانم کجا- به تهران مي‌آيد. داوود پيرنيا در برنامه معروف راديويي «گلها» صدايش را مي‌شنود و حيرت مي‌کند. در اولين برنامه‌اي که در «گلها» حضور يافت با نام مستعار «سياوش» اجرا مي‌کند. نام سياوش را برگزيد چون پدرش مذهبي بود و مخالف آوازخواندن. صداي فوق‌العاده و هوش سرشارش موجب مي‌شود بعد از پيروزي انقلاب هم «خواننده» باشد. آهنگ‌ها و سرودهاي انقلابي رايج، موجب شنيده‌شدن بيشتر صداي محمدرضا شجريان شد. او ديگر «محمدرضا شجريان» بود و نه «سياوش بيدگاني». در دهه 60 خورشيدي شاهکارهاي آفريده‌شده از طريق دامادش، پرويز مشکاتيان و صداي آسماني او باعث شد که کارگرداني مانند «علي حاتمي» از او بخواهد در فيلم «دلشدگان» بخواند و آن‌قدر براي صداي خود ارزش قائل بود که حاضر نشد به‌جاي بازيگران لب‌خواني کند و صداي شجريان در فيلم جدا از تصوير بازيگران است و اين شخصيت و فرهنگ محمدرضا شجريان را مي‌رساند». او سپس ادامه داد: «بعد از دهه 60 من هميشه محمدرضا شجريان را با کراوات، خوش‌تيپ و اصلاح‌کرده ديده‌ام. از نقطه‌نظر فهم و درک موسيقايي تاکنون نظيرش را نديده‌ام. افتخار داشته‌ام در کنار ايشان حضور پيدا کنم، اما سعادت نداشته‌ام اثري مشترک با ايشان داشته باشم. با پسر ايشان هم همين‌طور. اصلا آرزوي هر نوازنده و آهنگ‌سازي اين است که با خانواده شجريان کار کند، چون پله ترقي آن نوازنده يا آهنگ‌ساز مي‌شود. از نظر وسعت صدا مشخص است که هر انساني يک نت را «بم» مي‌خواند و يک نت را «زير»، ولي من معتقدم در جهان وسعت صداي خوانندگان نظير او به تعداد انگشتان دست نمي‌رسد! فعاليت‌هاي هنري و موسيقايي استاد جامع و دقيق است و به همين دليل محبوب‌ترين هنرمند در نيم‌قرن اخير ايران هستند و اي‌کاش مردم و مسئولان بتوانند ذره‌اي از هنر محمدرضا شجريان را ارج بنهند. تولد استاد شجريان مبارک. ان‌شاءالله سلامت باشند و براي ما غذاي «سوشي» درست کنند که انصافا در اين زمينه تبحر خاصي دارند».

فرانک آرتا: بدون‌شک مصداق اين شعر جاودانه «فروغ فرخزاد» که «تنها صداست که مي‌ماند» در سپهر موسيقي ايران‌زمين، استاد محمدرضا شجريان است. اول مهرماه از جمله روزهايي است که کمتر کسي مي‌تواند آن را فراموش کند، چون زادروز محمدرضا شجريان، استاد آواز، با حنجره طلايي‌اش است که در نيم‌قرن اخير، به آواز ايراني وزانت داد، همچنان مردم به نواي آشناي او در کنج خانه‌هايشان گوش دل سپرده‌‌اند و شب‌هاي رمضان را با صداي او سر مي‌کنند و گويي با صداي او سفره پربرکت افطار کامل مي‌شود و چقدر زيباست که قلب هنرمندي اين‌گونه در جان مردمانش همواره بتپد. به اعتبار نام او و براي زادروزش، هنرمندان عرصه موسيقي که هرکدام جايگاهي در موسيقي ايران دارند، احساس خود را نسبت به استاد شجريان بيان کردند.
شهرام ناظري که خود يکي از صداهاي ماندگار ايران است، درباره شجريان چنين گفت: «از ابتداي انقلاب و شروع تشکيل «کانون هنري چاووش» و در روزهاي بسيار سخت و دشوار موسيقي با يکديگر هم‌فکر و همراه بوديم. اولين اثر موسيقي بعد از انقلاب نوار کاست «چاووش 1» بود که يک طرف آن با صداي محمدرضا شجريان و طرف ديگر با صداي شهرام ناظري در سال 1358 منتشر شد. نوار «چاووش 1» با همراهي گروه «شيدا» و به سرپرستي محمدرضا لطفي تدوين شده بود؛ طرف A «برادر بيقراره» و طرف B «آن زمان که بنهادم در به پاي آزادي». از بدو تشکيل «کانون هنري چاووش» به‌عنوان معلم آواز در آن کانون تدريس مي‌کرديم. سال‌هاي درازي را در کنار گروه «شيدا» و «عارف» به فعاليت موسيقي پرداختيم. معتقدم مي‌توان گفت مطرح‌ترين خواننده نيم‌قرن اخير در ايران، بدون‌شک استاد محمدرضا شجريان است. وي از ابتدا تا امروز توانست فضاي موسيقي را تحت نفوذ و جذابيت‌هاي هنري خود قرار دهد. برخي از هنرمندان از نظر تکنيک هنري به مرحله‌اي ممتاز مي‌رسند که ايشان رسيده، اما اين تکنيک هنري و ممتاز براي يک هنرمند کافي نيست! بلکه برگزيدن راه و روش درست، طرز رفتار و منش اجتماعي يک هنرمند، لازمه ماندگاري اوست و همين موجبات محبوبيت او را فراهم مي‌کند. استاد محمدرضا شجريان از آن دسته هنرمنداني است که هر دو فضيلت را در خود داشته و همين رمز ماندگاري ايشان شمرده مي‌شود. روز تولد استاد شجريان را به ملت ايران تبريک مي‌گويم».
از سوي ديگر استاد کيوان ساکت، آهنگ‌ساز و نوازنده برجسته تار و سه‌تار، با اشاره به نقش مهم استاد شجريان در موسيقي ايران به «شرق» توضيح داد: «يکي از پايه‌هاي مهم موسيقي ايراني، آواز ايراني است، به‌طوري‌که همه مي‌دانند آواز و خنياي ايراني با شعر و ادبيات عجين و درهم‌تنيده شده است. قبل از اينکه عنوان «خواننده» در ميان هنرمندان رايج شود، اصطلاح «آوازخوان» بسيار متداول و رايج بود. اين به اين معني است که هر شخصي که رديف را بتواند به درستي بخواند به او «آوازخوان» مي‌گويند. در حقيقت آواز‌هاي موسيقي که همان رديف‌هاي موسيقي ايراني هستند، زيربناي مهم موسيقي ايران را تشکيل مي‌دهند. امروزه در بين خوانندگان معاصر، کمتر کسي را مي‌توان يافت که به هنر خواندن آواز و رديف‌هاي ايراني تسلط داشته باشد؛ چه برسد به آنکه شخصا مکاتب مختلف آوازي را با کوشش و تلاش بسيار زياد دريافته باشد. استاد محمدرضا شجريان کسي است که به تأييد استادان معاصر - چه آنها که در قيد حيات هستند و چه آنها که اکنون از اين دنيا رخت بربسته‌‌اند - مانند استاد پرويز مشکاتيان، جليل شهناز، حسن کسايي و... جزء معدود کساني است که مکاتب آوازي ايران را به بهترين شکل دريافته است».
ساکت در ادامه افزود: «آثاري که از اين هنرمند ارجمند با هنرمندان نامي هم‌عصر خود به‌جا مانده؛ مانند استاد کسايي، استادان حسن و حسين يوسف‌زماني، استاد جليل شهناز، استاد فرهنگ شريف و احمد عبادي و ... جزء پرارزش‌ترين و مهم‌ترين آثار آوازي خوانده شده نيم‌قرن معاصر است. به‌ندرت در بين هنرمندان کسي را مي‌توان يافت که هم در بين جوانان و هم در بين ميان‌سالان محبوبيت داشته باشد و استاد شجريان اين اقبال را دارد که با ارائه آثار بسيار زيبا و به‌يادماندني، جايگاه خود را در دل و جان همه مردم ايران جاودانه کرده است. زادروز ايشان را به همه ايران، خانواده و خود ايشان شادباش مي‌گويم».
همچنين سامان احتشامي، آهنگ‌ساز و نوازنده پيانو، که همواره آثار شجريان را تحسين کرده، درباره استعداد ذاتي شجريان به «شرق» گفت: «من آن زمان نبودم، ولي گويا در اواخر دهه 40 شمسي، سياوش بيدگاني از کجاي مشهد - نمي‌دانم کجا- به تهران مي‌آيد. داوود پيرنيا در برنامه معروف راديويي «گلها» صدايش را مي‌شنود و حيرت مي‌کند. در اولين برنامه‌اي که در «گلها» حضور يافت با نام مستعار «سياوش» اجرا مي‌کند. نام سياوش را برگزيد چون پدرش مذهبي بود و مخالف آوازخواندن. صداي فوق‌العاده و هوش سرشارش موجب مي‌شود بعد از پيروزي انقلاب هم «خواننده» باشد. آهنگ‌ها و سرودهاي انقلابي رايج، موجب شنيده‌شدن بيشتر صداي محمدرضا شجريان شد. او ديگر «محمدرضا شجريان» بود و نه «سياوش بيدگاني». در دهه 60 خورشيدي شاهکارهاي آفريده‌شده از طريق دامادش، پرويز مشکاتيان و صداي آسماني او باعث شد که کارگرداني مانند «علي حاتمي» از او بخواهد در فيلم «دلشدگان» بخواند و آن‌قدر براي صداي خود ارزش قائل بود که حاضر نشد به‌جاي بازيگران لب‌خواني کند و صداي شجريان در فيلم جدا از تصوير بازيگران است و اين شخصيت و فرهنگ محمدرضا شجريان را مي‌رساند». او سپس ادامه داد: «بعد از دهه 60 من هميشه محمدرضا شجريان را با کراوات، خوش‌تيپ و اصلاح‌کرده ديده‌ام. از نقطه‌نظر فهم و درک موسيقايي تاکنون نظيرش را نديده‌ام. افتخار داشته‌ام در کنار ايشان حضور پيدا کنم، اما سعادت نداشته‌ام اثري مشترک با ايشان داشته باشم. با پسر ايشان هم همين‌طور. اصلا آرزوي هر نوازنده و آهنگ‌سازي اين است که با خانواده شجريان کار کند، چون پله ترقي آن نوازنده يا آهنگ‌ساز مي‌شود. از نظر وسعت صدا مشخص است که هر انساني يک نت را «بم» مي‌خواند و يک نت را «زير»، ولي من معتقدم در جهان وسعت صداي خوانندگان نظير او به تعداد انگشتان دست نمي‌رسد! فعاليت‌هاي هنري و موسيقايي استاد جامع و دقيق است و به همين دليل محبوب‌ترين هنرمند در نيم‌قرن اخير ايران هستند و اي‌کاش مردم و مسئولان بتوانند ذره‌اي از هنر محمدرضا شجريان را ارج بنهند. تولد استاد شجريان مبارک. ان‌شاءالله سلامت باشند و براي ما غذاي «سوشي» درست کنند که انصافا در اين زمينه تبحر خاصي دارند».

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها