10 مانع مهم آموزشوپرورش در جهان
عباس فرجی. کارشناس آموزشوپرورش
افزایش دسترسی به تحصیلات برای تمامی جوامع جزء لاینفک مسائل استراتژیک آن کشور است؛ چراکه سیاستهای کلان یک کشور را فقط میتوان بر بستر آموزش شهروندان آن جامعه بنا کرد و البته این مهم در عصر الکترونیک و دنیای پیچیده امروزی بیشتر قوت گرفته است، زیرا هر کشوری در تلاش است تا دانشآموزان خود را با استانداردهای صنعتی و اجتماعی کشور خود بازتعریف کند؛ مثلا برای مبارزه با تغییرات آبوهوایی شما نیاز دارید در بستر آموزش همگانی بهویژه در مدارس با این چالش روبهرو شوید یا در موضوعات اجتماعی عام نیازمند آن هستید که در سطوح مختلف آموزشهای کافی را به دانشآموزان ارائه دهید. باوجوداین، دانشآموزان در کشورهای در حال توسعه موانع زیادی برای دسترسی به تحصیلات پیشروی خود دارند، بعضی از این موانع تا حدی مشخصاند مثل نداشتن مدرسه برای آموزش، اما برخی ظریفتر به نظر میرسند مثل نبود معلم آموزشدیده یا کمبود تعداد دانشآموز برای تشکیل یک کلاس درس که بهدنبال آن دانشآموزان محروم از تحصیل خواهیم داشت. در همین زمینه سازمان مشارکت جهانی آموزشوپرورش (GPE) با همکاری بیش از 60 کشور جهان در فوریه 2018 سومین نشست خود را در «داکار»
سنگال بهمنظور افزایش 3.1میلیارد دلاری باری سرمایهگذاری در صندوق (GPE) تشکیل داد تا پول حاصل از این صندوق برای دانشآموزان و معلمان در کشورهای در حال توسعه در سراسر جهان که اغلب با شکنندگی وضع اجتماعی و اقتصادی روبهرو هستند، استفاده شود.
چالشهای جهانی آموزشوپرورش
در این نشست 10 چالش عمده آموزشوپرورش جهان شناسایی و درباره آنها بحث شده است تا تمام کشورهای یادشده درصدد رفع این چالشها برآیند. در نگاه اجمالی میتوان دریافت که ایران نیز کموبیش با این چالشها دستبهگریبان است و البته باید برای رفع این چالشها تمهیدات لازم را بهکار گرفت. گرچه این روزها صداهای مختلفی از آموزشوپرورش ایران بلند میشود که رنگوبوی اصلاحی دارد، ولی به نظر میرسد این صداها متمرکز و در راستای چالشهای جهانی نیست و اگر ایران هم میخواهد حرکت مهمی انجام دهد باید خود را با جامعه جهانی همگام و هماهنگ کند. بدیهی است برونرفت از این چالشها در ارتقای آموزشوپرورش کشور نقش بسزایی خواهد داشت و زمینه را برای رسیدگی به امور ثانویه مهیا خواهد کرد.
این 10 چالش بهترتیب عبارتاند از: 1- نبود بودجه کافی برای آموزشوپرورش، 2- نداشتن معلم کافی یا معلم متخصص در زمینه آموزشی، 3- نبود کلاس مناسب آموزشی در مناطق دور از مرکز، 4- نبود وسایل کمکآموزشی مناسب منطبق با استانداردهای جهانی، 5- محرومیت کودکان معلول از آموزشوپرورش، 6- سهم تبعیض جنسیتی در آموزشوپرورش، 7- زندگی در کشوری جنگزده یا در معرض خطر جنگ، 8- فاصله محل تحصیل تا خانه دانشآموزان، 9- گرسنگی و تغذیه نامناسب دانشآموزان، 10- هزینه تحصیل.
تصمیمهای عجولانه آموزشوپرورش
همانطور که مشاهده میکنید بخش اعظم چالشهای یادشده در آموزشوپرورش ایران بهوضوح قابل لمس است؛ بنابراین به نظر میرسد مسئولان ستادی آموزشوپرورش با داشتن چنین نقشه راهی میتوانند قدم به اصلاحات در آموزشوپرورش کشور بگذارند. اما آنچه این روزها در آموزشوپرورش شاهدیم حرکت اصلاحی مبتنیبر آشفتگی و هیجان است که سرانجام خوشی نخواهد داشت؛ اینکه وزیر یا معاونان ایشان هر روز از طرحی رونمایی میکنند بیآنکه جامعه بزرگ آموزشوپرورش از آن اطلاعی داشته باشند، امر جدیدی است که اگر این وضع ادامهدار باشد نهتنها کمکی به آموزشوپرورش کشور نخواهد کرد، ای بسا آسیب جبرانناپذیری به آن بزند؛ برای مثال حذف مشق شب از برنامههای درسی دانشآموزان بدون بررسی نیازها و امکانات موجود، حذف مدارس سمپاد، حذف رقابتهای فردی و... همگی دال بر این است که آموزشوپرورش در یک جهت مشخص حرکت نمیکند و البته کسی کتمان نمیکند که این حذفیات میتواند به آموزشوپرورش کمک کند ولی مهمترین بحث این است که حذف هرکدام از این موارد یادشده انرژی زیادی از آموزشوپرورش میگیرد که این انرژی باید در جای دیگری صرف شود؛ به تعبیری چالشهای بنیادیتری پیش روی
آموزشوپرورش وجود دارد و باید هرچه سریعتر به آنها پرداخت در غیر این صورت با بحرانی تمامعیار مواجه خواهیم بود.
زنگخطر کمبود نیروی انسانی
به گمان من آموزشوپرورش باید فهرستی محدود از چالشهایی که توان حل آنها را دارد در مقابل خود قرار دهد و با کمک اندیشمندان این حوزه برای آنها راهکار طراحی کند و بعد دست به اقدام بزند، در غیر این صورت تلاشها بینتیجه خواهد بود. برای مثال در 10 چالش (GPE) به «نداشتن معلم» یا «داشتن معلم غیرمتخصص» اشاره شده است که این روزها یکی از بحرانهای اصلی آموزشوپرورش ایران نیز هست. آمارها نشان میدهد همزمان با چالشی که در آموزشوپرورش ایران وجود دارد، جامعه جهانی نیز با این چالش دستبهگریبان است؛ برای مثال در سطح جهانی «سازمان ملل متحد برآورد کرده است که 69میلیون معلم جدید برای آموزش ابتدایی و متوسطه تا سال 2030 نیازمند است». در ایران در۱۰ سال آتی حجم بالایی از کارکنان این وزارتخانه به سن بازنشستگی رسیده و از سیستم خارج میشوند. «رقم بازنشستگان در ۱۰ سال آینده به ۶۴۰هزار نفر میرسد» و اگر وزارت آموزشوپرورش برنامهای مدون و بهموقع برای جذب و جایگزینی نیرو نداشته باشد، با چالش نیروی انسانی در سالهای آینده روبهرو خواهد شد این در حالی است که هماینک هم زنگ خطر کمبود نیروی انسانی در آموزشوپرورش به گوش میرسد. اما
ازدستدادن نیرو و جذب نیروی مجدد هر کدام به نوبه خود میتواند تهدید و درعینحال فرصت برای ارتقای آموزشی کشور و خروج از چالش کمبود نیروی لازم و متخصص باشد. «مایکل باربر»، کارشناس جهانی در پیادهسازی تغییر در سیستمهای بزرگ آموزشی و در گزارش «چگونه برخی مدارس در سطوح بالا جهانی قرار گرفتهاند» مینویسد این مدارس نیروهای خود را از سطوح بالای آموزشی جذب کردهاند؛ به تعبیری در جذب نیرو با کارایی بالا موفق عمل کردهاند. برای سنگاپور و هنگکنگ از 30 درصد بالای پذیرفتهشده دانشگاهها نیروهای خود را تأمین میکنند در کرهجنوبی و فنلاند از 10 درصد بالای دانشگاهها نیرو استخراج میکنند در این کشورها برای ورود به این حرفه رقابت شدید وجود دارد. اما در ایران وضع بهگونهای دیگر است و وقتی رتبه دوم کنکور اقدام به ثبتنام در دانشگاه فرهنگیان میکند با تعجب عمومی مواجه میشود؛ در نتیجه این اتفاق باید در فاز جدیتری در دستور کار مسئولان آموزشوپرورش قرار گیرد تا با جذب نیروهای کیفی در آموزش نسل آتی مؤثرتر عمل کنیم. این در حالی است که بنا به گفته وزیر آموزشوپرورش برای برونرفت از «کمبود نیروی انسانی با ایجاد تأخیر در
بازنشستگیها» درصدد هستند تا از پس این بحران برآیند؛ گرچه این راهکار موقتی است که نشان از آن دارد که آموزشوپرورش ایران غافلگیر شده است و نتوانسته نیروی لازم را با داشتن این همه نیروی جوان در کشور تأمین کند اما تصور خسارات حاصله از این غافلگیری میتواند نسلهای بعدی را به مخاطره بیندازد.
افزایش دسترسی به تحصیلات برای تمامی جوامع جزء لاینفک مسائل استراتژیک آن کشور است؛ چراکه سیاستهای کلان یک کشور را فقط میتوان بر بستر آموزش شهروندان آن جامعه بنا کرد و البته این مهم در عصر الکترونیک و دنیای پیچیده امروزی بیشتر قوت گرفته است، زیرا هر کشوری در تلاش است تا دانشآموزان خود را با استانداردهای صنعتی و اجتماعی کشور خود بازتعریف کند؛ مثلا برای مبارزه با تغییرات آبوهوایی شما نیاز دارید در بستر آموزش همگانی بهویژه در مدارس با این چالش روبهرو شوید یا در موضوعات اجتماعی عام نیازمند آن هستید که در سطوح مختلف آموزشهای کافی را به دانشآموزان ارائه دهید. باوجوداین، دانشآموزان در کشورهای در حال توسعه موانع زیادی برای دسترسی به تحصیلات پیشروی خود دارند، بعضی از این موانع تا حدی مشخصاند مثل نداشتن مدرسه برای آموزش، اما برخی ظریفتر به نظر میرسند مثل نبود معلم آموزشدیده یا کمبود تعداد دانشآموز برای تشکیل یک کلاس درس که بهدنبال آن دانشآموزان محروم از تحصیل خواهیم داشت. در همین زمینه سازمان مشارکت جهانی آموزشوپرورش (GPE) با همکاری بیش از 60 کشور جهان در فوریه 2018 سومین نشست خود را در «داکار»
سنگال بهمنظور افزایش 3.1میلیارد دلاری باری سرمایهگذاری در صندوق (GPE) تشکیل داد تا پول حاصل از این صندوق برای دانشآموزان و معلمان در کشورهای در حال توسعه در سراسر جهان که اغلب با شکنندگی وضع اجتماعی و اقتصادی روبهرو هستند، استفاده شود.
چالشهای جهانی آموزشوپرورش
در این نشست 10 چالش عمده آموزشوپرورش جهان شناسایی و درباره آنها بحث شده است تا تمام کشورهای یادشده درصدد رفع این چالشها برآیند. در نگاه اجمالی میتوان دریافت که ایران نیز کموبیش با این چالشها دستبهگریبان است و البته باید برای رفع این چالشها تمهیدات لازم را بهکار گرفت. گرچه این روزها صداهای مختلفی از آموزشوپرورش ایران بلند میشود که رنگوبوی اصلاحی دارد، ولی به نظر میرسد این صداها متمرکز و در راستای چالشهای جهانی نیست و اگر ایران هم میخواهد حرکت مهمی انجام دهد باید خود را با جامعه جهانی همگام و هماهنگ کند. بدیهی است برونرفت از این چالشها در ارتقای آموزشوپرورش کشور نقش بسزایی خواهد داشت و زمینه را برای رسیدگی به امور ثانویه مهیا خواهد کرد.
این 10 چالش بهترتیب عبارتاند از: 1- نبود بودجه کافی برای آموزشوپرورش، 2- نداشتن معلم کافی یا معلم متخصص در زمینه آموزشی، 3- نبود کلاس مناسب آموزشی در مناطق دور از مرکز، 4- نبود وسایل کمکآموزشی مناسب منطبق با استانداردهای جهانی، 5- محرومیت کودکان معلول از آموزشوپرورش، 6- سهم تبعیض جنسیتی در آموزشوپرورش، 7- زندگی در کشوری جنگزده یا در معرض خطر جنگ، 8- فاصله محل تحصیل تا خانه دانشآموزان، 9- گرسنگی و تغذیه نامناسب دانشآموزان، 10- هزینه تحصیل.
تصمیمهای عجولانه آموزشوپرورش
همانطور که مشاهده میکنید بخش اعظم چالشهای یادشده در آموزشوپرورش ایران بهوضوح قابل لمس است؛ بنابراین به نظر میرسد مسئولان ستادی آموزشوپرورش با داشتن چنین نقشه راهی میتوانند قدم به اصلاحات در آموزشوپرورش کشور بگذارند. اما آنچه این روزها در آموزشوپرورش شاهدیم حرکت اصلاحی مبتنیبر آشفتگی و هیجان است که سرانجام خوشی نخواهد داشت؛ اینکه وزیر یا معاونان ایشان هر روز از طرحی رونمایی میکنند بیآنکه جامعه بزرگ آموزشوپرورش از آن اطلاعی داشته باشند، امر جدیدی است که اگر این وضع ادامهدار باشد نهتنها کمکی به آموزشوپرورش کشور نخواهد کرد، ای بسا آسیب جبرانناپذیری به آن بزند؛ برای مثال حذف مشق شب از برنامههای درسی دانشآموزان بدون بررسی نیازها و امکانات موجود، حذف مدارس سمپاد، حذف رقابتهای فردی و... همگی دال بر این است که آموزشوپرورش در یک جهت مشخص حرکت نمیکند و البته کسی کتمان نمیکند که این حذفیات میتواند به آموزشوپرورش کمک کند ولی مهمترین بحث این است که حذف هرکدام از این موارد یادشده انرژی زیادی از آموزشوپرورش میگیرد که این انرژی باید در جای دیگری صرف شود؛ به تعبیری چالشهای بنیادیتری پیش روی
آموزشوپرورش وجود دارد و باید هرچه سریعتر به آنها پرداخت در غیر این صورت با بحرانی تمامعیار مواجه خواهیم بود.
زنگخطر کمبود نیروی انسانی
به گمان من آموزشوپرورش باید فهرستی محدود از چالشهایی که توان حل آنها را دارد در مقابل خود قرار دهد و با کمک اندیشمندان این حوزه برای آنها راهکار طراحی کند و بعد دست به اقدام بزند، در غیر این صورت تلاشها بینتیجه خواهد بود. برای مثال در 10 چالش (GPE) به «نداشتن معلم» یا «داشتن معلم غیرمتخصص» اشاره شده است که این روزها یکی از بحرانهای اصلی آموزشوپرورش ایران نیز هست. آمارها نشان میدهد همزمان با چالشی که در آموزشوپرورش ایران وجود دارد، جامعه جهانی نیز با این چالش دستبهگریبان است؛ برای مثال در سطح جهانی «سازمان ملل متحد برآورد کرده است که 69میلیون معلم جدید برای آموزش ابتدایی و متوسطه تا سال 2030 نیازمند است». در ایران در۱۰ سال آتی حجم بالایی از کارکنان این وزارتخانه به سن بازنشستگی رسیده و از سیستم خارج میشوند. «رقم بازنشستگان در ۱۰ سال آینده به ۶۴۰هزار نفر میرسد» و اگر وزارت آموزشوپرورش برنامهای مدون و بهموقع برای جذب و جایگزینی نیرو نداشته باشد، با چالش نیروی انسانی در سالهای آینده روبهرو خواهد شد این در حالی است که هماینک هم زنگ خطر کمبود نیروی انسانی در آموزشوپرورش به گوش میرسد. اما
ازدستدادن نیرو و جذب نیروی مجدد هر کدام به نوبه خود میتواند تهدید و درعینحال فرصت برای ارتقای آموزشی کشور و خروج از چالش کمبود نیروی لازم و متخصص باشد. «مایکل باربر»، کارشناس جهانی در پیادهسازی تغییر در سیستمهای بزرگ آموزشی و در گزارش «چگونه برخی مدارس در سطوح بالا جهانی قرار گرفتهاند» مینویسد این مدارس نیروهای خود را از سطوح بالای آموزشی جذب کردهاند؛ به تعبیری در جذب نیرو با کارایی بالا موفق عمل کردهاند. برای سنگاپور و هنگکنگ از 30 درصد بالای پذیرفتهشده دانشگاهها نیروهای خود را تأمین میکنند در کرهجنوبی و فنلاند از 10 درصد بالای دانشگاهها نیرو استخراج میکنند در این کشورها برای ورود به این حرفه رقابت شدید وجود دارد. اما در ایران وضع بهگونهای دیگر است و وقتی رتبه دوم کنکور اقدام به ثبتنام در دانشگاه فرهنگیان میکند با تعجب عمومی مواجه میشود؛ در نتیجه این اتفاق باید در فاز جدیتری در دستور کار مسئولان آموزشوپرورش قرار گیرد تا با جذب نیروهای کیفی در آموزش نسل آتی مؤثرتر عمل کنیم. این در حالی است که بنا به گفته وزیر آموزشوپرورش برای برونرفت از «کمبود نیروی انسانی با ایجاد تأخیر در
بازنشستگیها» درصدد هستند تا از پس این بحران برآیند؛ گرچه این راهکار موقتی است که نشان از آن دارد که آموزشوپرورش ایران غافلگیر شده است و نتوانسته نیروی لازم را با داشتن این همه نیروی جوان در کشور تأمین کند اما تصور خسارات حاصله از این غافلگیری میتواند نسلهای بعدی را به مخاطره بیندازد.