اولیای دم مقتول اعضای بدن او را بخشیدند
شرق: خانواده جوانی که به دست شوهرخواهرش کشته شده است، با اهدای اعضای بدن او موافقت کردند و اعضای بدن این جوان، زندگی دوبارهای به بیماران بخشید.
به گزارش خبرنگار ما، این جوان که سجاد بهبودی نام دارد، به دست شوهر سابق خواهرش به قتل رسید. متهم تصور میکرد حمایت سجاد از خواهرش باعث طلاق آنها شده است، بههمیندلیل برای انتقامگیری به او حمله کرد و این جوان را با 28 ضربه چاقو کشت.
گزارش این قتل از سوی یکی از شهروندان به مأموران داده شد. او گفت: جوانی به نام سجاد در مغازهاش هدف ضربات چاقو قرار گرفته است. زمانی که پلیس به محل رفت، جسم بیجان سجاد را که غرق خون روی زمین افتاده بود، پیدا کرد. با انتقال جسد به پزشکی قانونی، پدر و برادر این جوان برای بیان توضیحات به دادسرا فراخوانده شدند. این درحالی بود که دوربینهای مداربسته اطراف محل حادثه نیز تصویر فرد ضارب را ضبط کرده بودند. ساجد، برادر سجاد، با دیدن تصاویر متهم را که شوهرخواهرش بود، شناسایی کرد و تحقیقات برای دستگیری متهم فراری آغاز شد.
ساعاتی بعد از انجام اولین تحقیقات، پدر و برادر سجاد تصمیم گرفتند اعضای بدن او را اهدا کنند و سرانجام پزشکان دو کلیه، رگهای قلب، مفاصل و کبد و سایر اعضای بدن مقتول را که میتوانست به بیماران کمک کند، از بدن او جدا کردند.
ساجد درباره مرگ برادرش به خبرنگار ما گفت: هفت سال قبل خواهرم خانه شوهرش را ترک کرد. شوهرخواهرم اعتیاد شدید داشت و شیشه میکشید؛ او بعد از ازدواج با خواهرم او را کتک میزد. یک روز که به قصد کشت، خواهرم را زده بود او به خانه پدری پناه آورد. سجاد از همان روز از خواهرم حمایت میکرد. پسر خواهرم که به دنیا آمد، سجاد بود که او را حمایت کرد و همه هزینههای آنها را تأمین میکرد. سجاد میگفت خواهرمان وقتی باید به خانهاش برگردد که اطمینان حاصل کنیم او دیگر مورد خشونت شوهرش نیست. خواهرم تصمیم گرفت طلاق بگیرد، دادخواست طلاق دادیم اما شوهرخواهرم قبول نمیکرد؛ او اصلا به دادگاه نمیآمد. هرچندبار که احضاریه به در خانهاش رفت او در دادگاه حاضر نشد و در نهایت با توجه به وضعیتی که خواهرم گرفتارش شده بود، دادگاه حکم بر طلاق غیابی داد. شوهرخواهرمان که فهمیده بود حکم طلاق غیابی صادر شده است فکر میکرد سجاد عامل آن است درحالیکه سجاد به خواهرم گفته بود وقتی حکم صادر شده است، حتما شوهرش میآید. او میگفت من حاضرم هزینههای بستریشدن شوهرخواهرم را تأمین کنم تا مواد را ترک کند و درمان شود تا آنها دوباره با هم زندگی کنند. ما
منتظر بودیم که این مرد بیاید و کافی بود تصمیم بگیرد زندگی سالمی داشته باشد.
ساجد گفت: شوهرخواهرم به دوستان و آشنایان گفته بود اگر سجاد از خواهرش حمایت نمیکرد و او را تحت فشار قرار میداد تا به خانه برگردد، حالا زنم در خانه من بود و حکم طلاق صادر نمیشد.
او درباره روز حادثه نیز گفت: آنطور که یکی از شاهدان برای ما تعریف کرده است و دوربینهای مداربسته ضبط کردهاند، روز حادثه سر ظهر که کاسبها برای ناهار رفتند، سجاد در مغازه مبلفروشیاش در حال نوشتن فاکتور بود. متهم از خلوتی بازار سوءاستفاده کرده و وارد مغازه سجاد شده و با قمه ابتدا یک ضربه به دست و بعد هم به گردن سجاد زده است. ضربه گردن کاری بوده و باعث شده که قدرت حرکت از برادرم گرفته شود. بعد هم 24 ضربه دیگر با چاقو به بدنش زده است.
برادر مقتول درباره علت تصمیمشان برای اهدای اعضای بدن برادرش گفت: برادرم جوان خیر و بسیار مهربانی بود و دوست داشت همه در آرامش زندگی کنند و همیشه بخشنده بود. بعد از مرگش ما فهمیدیم چقدر به افراد نیازمند کمک کرده است. او پول پیش خانه چند فرد فقیر را داده بود که در مراسم ختم حاضر شدند و به من گفتند که میخواهند پول را پس بدهند، اما من قبول نکردم و گفتم وقتی برادرم بخشیده است، من آن را پس نمیگیرم.
بعد از اینکه جسد سجاد را به پزشکی قانونی بردند، از آنجا با پدرم تماس گرفتند و خواستار اجازه او برای برداشتن اعضای بدنش و اهدا به نیازمندان شدند؛ پدرم که شرایط روحی نامناسبی داشت، گفته بود دراینباره با من که برادر بزرگ سجاد هستم، صحبت کنند. وقتی پزشک با من صحبت کرد، گفت: سجاد جوانی قوی و سالم بوده و با توجه به اینکه او جوانی بخشنده نیز بوده است، چه خوب که شما موافقت کنید اعضای بدن او را به بیماران نیازمندی که از این پس میتوانند با گذشت شما شاد زندگی کنند، اهدا کنید. به نظرم آمد حرف خیلی خوبی است. برادرم همه عمر مثل یک شهروند مسئول زندگی کرده بود. او از خواهرش و بچه خواهرش مراقبت میکرد. اگر کسی به کمک نیاز داشت و او در جریان قرار میگرفت، از کمک دریغ نمیکرد و همیشه به ساختن زندگی زیبا و آرام برای دیگران فکر میکرد. به همین دلیل بود که به پدرم گفتم بهتر است این پیشنهاد را قبول کنیم چون دقیقا همان چیزی است که سجاد میخواهد. او زندگیای شاد و خوب برای همه میخواست. پدرم هم قبول کرد و ما کارهای قانونی را انجام دادیم و اعضای بدن برادرم را اهدا کردیم. ساجد گفت: این کار به آرامش خانواده داغدار ما خیلی کمک
کرد؛ وقتی فکرش را میکنم اعضای بدن برادرم در بدن فرد دیگری قرار دارد و او نفس میکشد، انگار که سجاد را زنده کنار خود داریم. حالا رگهای قلب او باعث میشود تا انسانی راحت و آرام نفس بکشد. کلیهاش کمک میکند فردی دیالیز نشود و از رنج او کاسته شود، سایر اعضای بدنش هم همینطور در بدن فردی زنده است و وقتی آن فرد میخندد انگار که سجاد میخندد.
این مرد گفت: ما امیدواریم این کار فرهنگسازی شود. مرگ و زندگی آدمها دست خداست، اما باید بدانیم یک روز ممکن است خود ما بیمار شویم. به این فکر کنیم که این کمکها چقدر میتواند رنج ما را کم کند. ما این کار را کردیم تا سجاد که یک شهروند عادی اما مسئول بود، باز هم به کاری که آرزویش بود در این دنیا ادامه دهد. امیدوارم اطرافیان هم به چنین کارهایی روی آورند و به بخشش فکر کنند و این کار در جامعه نهادینه شود.
بنا بر این گزارش و به دستور بازپرس، تحقیقات برای دستگیری عامل این قتل همچنان ادامه دارد و پلیس با ردیابیهایی که انجام داده سرنخهای مهمی از متهم به دست آورده و امیدوار است بهزودی او را دستگیر کند.
شرق: خانواده جوانی که به دست شوهرخواهرش کشته شده است، با اهدای اعضای بدن او موافقت کردند و اعضای بدن این جوان، زندگی دوبارهای به بیماران بخشید.
به گزارش خبرنگار ما، این جوان که سجاد بهبودی نام دارد، به دست شوهر سابق خواهرش به قتل رسید. متهم تصور میکرد حمایت سجاد از خواهرش باعث طلاق آنها شده است، بههمیندلیل برای انتقامگیری به او حمله کرد و این جوان را با 28 ضربه چاقو کشت.
گزارش این قتل از سوی یکی از شهروندان به مأموران داده شد. او گفت: جوانی به نام سجاد در مغازهاش هدف ضربات چاقو قرار گرفته است. زمانی که پلیس به محل رفت، جسم بیجان سجاد را که غرق خون روی زمین افتاده بود، پیدا کرد. با انتقال جسد به پزشکی قانونی، پدر و برادر این جوان برای بیان توضیحات به دادسرا فراخوانده شدند. این درحالی بود که دوربینهای مداربسته اطراف محل حادثه نیز تصویر فرد ضارب را ضبط کرده بودند. ساجد، برادر سجاد، با دیدن تصاویر متهم را که شوهرخواهرش بود، شناسایی کرد و تحقیقات برای دستگیری متهم فراری آغاز شد.
ساعاتی بعد از انجام اولین تحقیقات، پدر و برادر سجاد تصمیم گرفتند اعضای بدن او را اهدا کنند و سرانجام پزشکان دو کلیه، رگهای قلب، مفاصل و کبد و سایر اعضای بدن مقتول را که میتوانست به بیماران کمک کند، از بدن او جدا کردند.
ساجد درباره مرگ برادرش به خبرنگار ما گفت: هفت سال قبل خواهرم خانه شوهرش را ترک کرد. شوهرخواهرم اعتیاد شدید داشت و شیشه میکشید؛ او بعد از ازدواج با خواهرم او را کتک میزد. یک روز که به قصد کشت، خواهرم را زده بود او به خانه پدری پناه آورد. سجاد از همان روز از خواهرم حمایت میکرد. پسر خواهرم که به دنیا آمد، سجاد بود که او را حمایت کرد و همه هزینههای آنها را تأمین میکرد. سجاد میگفت خواهرمان وقتی باید به خانهاش برگردد که اطمینان حاصل کنیم او دیگر مورد خشونت شوهرش نیست. خواهرم تصمیم گرفت طلاق بگیرد، دادخواست طلاق دادیم اما شوهرخواهرم قبول نمیکرد؛ او اصلا به دادگاه نمیآمد. هرچندبار که احضاریه به در خانهاش رفت او در دادگاه حاضر نشد و در نهایت با توجه به وضعیتی که خواهرم گرفتارش شده بود، دادگاه حکم بر طلاق غیابی داد. شوهرخواهرمان که فهمیده بود حکم طلاق غیابی صادر شده است فکر میکرد سجاد عامل آن است درحالیکه سجاد به خواهرم گفته بود وقتی حکم صادر شده است، حتما شوهرش میآید. او میگفت من حاضرم هزینههای بستریشدن شوهرخواهرم را تأمین کنم تا مواد را ترک کند و درمان شود تا آنها دوباره با هم زندگی کنند. ما
منتظر بودیم که این مرد بیاید و کافی بود تصمیم بگیرد زندگی سالمی داشته باشد.
ساجد گفت: شوهرخواهرم به دوستان و آشنایان گفته بود اگر سجاد از خواهرش حمایت نمیکرد و او را تحت فشار قرار میداد تا به خانه برگردد، حالا زنم در خانه من بود و حکم طلاق صادر نمیشد.
او درباره روز حادثه نیز گفت: آنطور که یکی از شاهدان برای ما تعریف کرده است و دوربینهای مداربسته ضبط کردهاند، روز حادثه سر ظهر که کاسبها برای ناهار رفتند، سجاد در مغازه مبلفروشیاش در حال نوشتن فاکتور بود. متهم از خلوتی بازار سوءاستفاده کرده و وارد مغازه سجاد شده و با قمه ابتدا یک ضربه به دست و بعد هم به گردن سجاد زده است. ضربه گردن کاری بوده و باعث شده که قدرت حرکت از برادرم گرفته شود. بعد هم 24 ضربه دیگر با چاقو به بدنش زده است.
برادر مقتول درباره علت تصمیمشان برای اهدای اعضای بدن برادرش گفت: برادرم جوان خیر و بسیار مهربانی بود و دوست داشت همه در آرامش زندگی کنند و همیشه بخشنده بود. بعد از مرگش ما فهمیدیم چقدر به افراد نیازمند کمک کرده است. او پول پیش خانه چند فرد فقیر را داده بود که در مراسم ختم حاضر شدند و به من گفتند که میخواهند پول را پس بدهند، اما من قبول نکردم و گفتم وقتی برادرم بخشیده است، من آن را پس نمیگیرم.
بعد از اینکه جسد سجاد را به پزشکی قانونی بردند، از آنجا با پدرم تماس گرفتند و خواستار اجازه او برای برداشتن اعضای بدنش و اهدا به نیازمندان شدند؛ پدرم که شرایط روحی نامناسبی داشت، گفته بود دراینباره با من که برادر بزرگ سجاد هستم، صحبت کنند. وقتی پزشک با من صحبت کرد، گفت: سجاد جوانی قوی و سالم بوده و با توجه به اینکه او جوانی بخشنده نیز بوده است، چه خوب که شما موافقت کنید اعضای بدن او را به بیماران نیازمندی که از این پس میتوانند با گذشت شما شاد زندگی کنند، اهدا کنید. به نظرم آمد حرف خیلی خوبی است. برادرم همه عمر مثل یک شهروند مسئول زندگی کرده بود. او از خواهرش و بچه خواهرش مراقبت میکرد. اگر کسی به کمک نیاز داشت و او در جریان قرار میگرفت، از کمک دریغ نمیکرد و همیشه به ساختن زندگی زیبا و آرام برای دیگران فکر میکرد. به همین دلیل بود که به پدرم گفتم بهتر است این پیشنهاد را قبول کنیم چون دقیقا همان چیزی است که سجاد میخواهد. او زندگیای شاد و خوب برای همه میخواست. پدرم هم قبول کرد و ما کارهای قانونی را انجام دادیم و اعضای بدن برادرم را اهدا کردیم. ساجد گفت: این کار به آرامش خانواده داغدار ما خیلی کمک
کرد؛ وقتی فکرش را میکنم اعضای بدن برادرم در بدن فرد دیگری قرار دارد و او نفس میکشد، انگار که سجاد را زنده کنار خود داریم. حالا رگهای قلب او باعث میشود تا انسانی راحت و آرام نفس بکشد. کلیهاش کمک میکند فردی دیالیز نشود و از رنج او کاسته شود، سایر اعضای بدنش هم همینطور در بدن فردی زنده است و وقتی آن فرد میخندد انگار که سجاد میخندد.
این مرد گفت: ما امیدواریم این کار فرهنگسازی شود. مرگ و زندگی آدمها دست خداست، اما باید بدانیم یک روز ممکن است خود ما بیمار شویم. به این فکر کنیم که این کمکها چقدر میتواند رنج ما را کم کند. ما این کار را کردیم تا سجاد که یک شهروند عادی اما مسئول بود، باز هم به کاری که آرزویش بود در این دنیا ادامه دهد. امیدوارم اطرافیان هم به چنین کارهایی روی آورند و به بخشش فکر کنند و این کار در جامعه نهادینه شود.
بنا بر این گزارش و به دستور بازپرس، تحقیقات برای دستگیری عامل این قتل همچنان ادامه دارد و پلیس با ردیابیهایی که انجام داده سرنخهای مهمی از متهم به دست آورده و امیدوار است بهزودی او را دستگیر کند.