|

افراط‌گرايي قومي و يک انتصاب در آذربايجان

احسان هوشمند

1- گسترش قوم‌گرايي و افراطي‌گري قومي يکي از پديده‌هاي ‌تأمل‌برانگیز کشور است. اگرچه نمي‌توان چشم بر زمينه‌هاي داخلي اين پديده بااهمیت بست اما ترديدي نيست که تولد و استمرار حيات قوم‌گرايي نه پديده‌اي داخلي که برآمدن و استمرار فعاليت‌هاي قوم‌گرايي به‌شدت تحت تأثير عامل خارجي و نقش دشمنان فرامنطقه‌اي يا رقباي منطقه‌اي ايران قرار داشته است. سده‌هاي متمادي ايرانيان فارغ از زبان، مذهب، دين، قوم، طايفه و عشيره تجربه منحصر‌به‌فردي از همزيستي مسالمت‌آميز و عمق روابط تاريخي و تمدن‌سازي را به نام خود ثبت کرده‌‌اند و هيچ‌گاه ايرانيان به افراطي‌گري مذهبي، ديني، قومي و زباني شهره نبوده‌اند. اگرچه در سده گذشته ابتدا تحت تأثير فروپاشي دولت عثماني و ظهور محافل پان‌ترکي در بقاياي عثماني و سپس ظهور بلشويسم در شوروي سابق و آموزه‌هاي لنيني و سپس سياست‌هاي استاليني گرايش‌هاي قوم‌گرايي به درون کشور راه يافت و در دهه 20 خورشيدي با آمريت نظاميان اشغالگر شوروي مدتي کوتاه سرنوشت کشور را در شمال غرب با مخاطره روبه‌رو كرد‌، چند دهه بعد نيز در ماه‌هاي آغازين پس از پيروزي انقلاب اين پديده فرصتي براي بروز و ظهور يافت و هزينه‌هاي سختي را به کشور تحميل کرد.

2- قوم‌گرايي و افراطي‌گري قومي يکي از پديده‌هاي نافي وحدت ملي و انسجام اجتماعي است و گسترش آن حتي مي‌تواند زمينه‌ساز نفرت اجتماعي، رويکردهاي تروريستي و جنگ و خون‌ريزي باشد. افراطي‌گري قومي، هم تحت‌تأثير زمينه‌هاي اجتماعي، اقتصادي و سياسي داخلي است و هم به‌عنوان ابزاري در خدمت رقباي منطقه‌اي کشور يا حتي دشمنان کشور است. استفاده از فضاهاي فرهنگي، آموزشي، رسانه‌اي و دانشگاهي بخشي از تکنيک‌هاي قوم‌گرايان براي اثرگذاري بر افکار عمومي و يارگيري است و البته گاه با استفاده از همين ابزارها فشار به مجريان محلي يا کشوري در جهت پيشبرد اهداف ضد ملي و افراطي هم در دستور کار قرار مي‌گيرد.
3- در سال‌هاي گذشته بسياري از مسئولان ذي‌ربط کشور با کم‌اعتنايي به فعاليت مخرب افراط‌گرايان قوم‌گرا و تجزيه‌طلبان کمتر برنامه کارشناسي يا مطالعاتي را درباره علل و زمينه‌هاي قوم‌گرايي در دستور کار قرار داده يا کمتر به بررسي مخاطرات اين پديده بر انسجام ملي پرداخته‌اند. پديده‌اي که گاه حتي خود را در قالب ترور، بمب‌گذاري، درگيري مسلحانه و... نمايان كرده و گاه در قالب فضا‌سازي‌هاي رسانه‌اي در پي تحريک افکار عمومي بوده است.
4- در هفته‌هاي گذشته خبري منتشر شد که يکي از استادان دانشگاه آزاد اسلامي يکي از شهرستان‌هاي شمال غرب کشور به‌عنوان مشاور شهردار تبريز برگزيده شده است.‌..

او از نخبگان کُرد سُني‌مذهب اهل شهرستان بانه است. اقدام شهرداري تبريز مي‌توانست به‌عنوان گامي در جهت تعميق ارزش‌هاي ملي و همبستگي ملي از سوی مسئولان استاني تقدير شود و نشاني از روح همدلي ملي و انسجام تاريخي ايرانيان باشد اما فضاسازي عده‌اي از افراطي‌هاي قوم‌گرا و تجزيه‌طلب و محافل وابسته به دشمنان کشور موجب شد تا شهردار تبريز اعلام کند نامبرده استعفا داده و از سمت شهرداري تبريز کنار گذاشته شده است. به سخن ديگر افراطي‌هاي قوم‌گرا که برخي از آنان نيز در برخي سايت‌ها که گفته مي‌شود از حمايت‌هايي در ادارات دولتي در سطوح محلي در سطح استان‌هاي غربي برخوردار است، با فضاسازي گسترده رسانه‌اي چنين اقدام شايسته‌اي را به ضد خود بدل کرده و موجبات تشجيع قوم‌گرايان را فراهم كرد. يعني اقدامي در راستاي وحدت ملي از سوی همين افراطي‌های قوم‌گرا بدل به پديده‌اي وحدت‌شکن شد. همچنين در واکنش به انتصاب مديرکل دادگستري آذربايجان غربي همين گروه تجزيه‌طلب کم‌شمار اما پرسروصدا با فضاسازي رسانه‌اي عليه اين انتصاب موجب تشويش اذهان هم‌وطنان شده‌اند. لازم به تذکر است مدير جديد دادگستري آذربايجان غربي از کُردهاي شيعه‌مذهب استان کردستان است. اين در حالي است که شمار شایان‌توجهي از مسئولان استان کردستان از هم‌وطنان اهل آذربايجان شرقي و غربي هستند و حضور اين مديران هيچ‌گاه موجب واکنش اهالي يا نخبگان فرهنگي و سياسي کردستاني نشده و شايسته نيست جامعه مدني و نيز نخبگان فرهنگي آذربايجان در برابر اقدامات نفرت‌پراکن اين گروه کم‌شمار اما اهل قيل‌و‌قال و فضاسازي‌هاي رسانه‌اي کم‌توجهي پيشه کنند. همچنين مسئولان مربوطه بايد هوشيار باشند؛ کم‌توجهي يا بي‌تفاوتي در برابر اين فضاسازي‌هاي رسانه‌هاي وابسته به محافل پان‌ترک ممکن است به ساير استان‌هاي مرزي سرايت کند و به‌این‌ترتیب همبستگي و انسجام داخلي دچار آسيب شود. وابستگي اين جريان‌هاي قوم‌گرا به آن‌سوی مرز چنان آشکار است که مروري بر مطالب منتشرشده در سايت‌ها و شبکه‌هاي اجتماعي به‌روشني مبين رويکردشان يعني بازي در زمين دشمنان و رقباي کشور است.
4- اتفاقات اخير در رابطه با انتصاب مشاور شهردار تبريز و نيز مديرکل دادگستري استان آذربايجان غربي ايجاب مي‌کند مسئولان استاني و کشوري بيش از گذشته نسبت به فعاليت‌هاي مخرب اين محافل تجزيه‌طلب حساس شده و با رويکردي مسئولانه براي مديريت موضوع اقدام شود. بخشي از واکنش‌ها متوجه جامعه مدني و رويکرد مسئولانه و مشفقانه نخبگان سياسي و فرهنگي کشور است. بي‌توجهي در برابر اقدامات تجزيه‌طلباني که از دشمنان کشور سرمشق مي‌گيرند، ممکن است هزينه‌هاي سنگيني متوجه امنيت ملي و همگرايي عمومي کند. دقت کنيم دشمنان ريز‌و‌درشت کشور بيش از گذشته و با صراحت اعلام کرده‌‌اند اهرم استفاده از مباحث قومي در دستور کارشان قرار دارد. آيا به اندازه اهميت مخاطرات گسترش قوم‌گرايي افراطي متوجه هزينه‌هاي کم‌توجهي وافر به اين گروه کم‌شمار هستيم؟ آيا زماني که دشمنان کشور به‌صراحت مي‌گويند همبستگي ملي در کشور را نشانه گرفته‌اند، شايسته است فضا براي جولان نفرت‌پراکنان قومي فراخ و بي‌نظارت باشد؟ آيا مسئولان در برابر اتفاقات اخير در آذربايجان شرقي و غربي با رويکرد مسئولانه برخورد خواهند کرد؟ آيا شناسايي ريشه‌هاي اين جريان‌ها و مقابله قانونمند و فرهنگ‌ساز با موج هراسناک اين نفرت‌پراکنان تجزيه‌طلب در دستور کار جدي قرار خواهد گرفت؟ آيا مسئولان ذي‌ربط راه را بر اين موج مخرب خواهند بست؟ زمين زير پاي افراطي‌هاي قوم‌گرا سست است. سروصداي بلند آنان نه نشانه‌اي از ريشه‌هاي اجتماعي آنان بلکه يادگاري از روش‌هاي مارکسيستي است. نبايد بيش‌از‌اين دست يادگاران استالين در ايران را براي نفرت‌پراکني قومي باز گذاشت.

1- گسترش قوم‌گرايي و افراطي‌گري قومي يکي از پديده‌هاي ‌تأمل‌برانگیز کشور است. اگرچه نمي‌توان چشم بر زمينه‌هاي داخلي اين پديده بااهمیت بست اما ترديدي نيست که تولد و استمرار حيات قوم‌گرايي نه پديده‌اي داخلي که برآمدن و استمرار فعاليت‌هاي قوم‌گرايي به‌شدت تحت تأثير عامل خارجي و نقش دشمنان فرامنطقه‌اي يا رقباي منطقه‌اي ايران قرار داشته است. سده‌هاي متمادي ايرانيان فارغ از زبان، مذهب، دين، قوم، طايفه و عشيره تجربه منحصر‌به‌فردي از همزيستي مسالمت‌آميز و عمق روابط تاريخي و تمدن‌سازي را به نام خود ثبت کرده‌‌اند و هيچ‌گاه ايرانيان به افراطي‌گري مذهبي، ديني، قومي و زباني شهره نبوده‌اند. اگرچه در سده گذشته ابتدا تحت تأثير فروپاشي دولت عثماني و ظهور محافل پان‌ترکي در بقاياي عثماني و سپس ظهور بلشويسم در شوروي سابق و آموزه‌هاي لنيني و سپس سياست‌هاي استاليني گرايش‌هاي قوم‌گرايي به درون کشور راه يافت و در دهه 20 خورشيدي با آمريت نظاميان اشغالگر شوروي مدتي کوتاه سرنوشت کشور را در شمال غرب با مخاطره روبه‌رو كرد‌، چند دهه بعد نيز در ماه‌هاي آغازين پس از پيروزي انقلاب اين پديده فرصتي براي بروز و ظهور يافت و هزينه‌هاي سختي را به کشور تحميل کرد.

2- قوم‌گرايي و افراطي‌گري قومي يکي از پديده‌هاي نافي وحدت ملي و انسجام اجتماعي است و گسترش آن حتي مي‌تواند زمينه‌ساز نفرت اجتماعي، رويکردهاي تروريستي و جنگ و خون‌ريزي باشد. افراطي‌گري قومي، هم تحت‌تأثير زمينه‌هاي اجتماعي، اقتصادي و سياسي داخلي است و هم به‌عنوان ابزاري در خدمت رقباي منطقه‌اي کشور يا حتي دشمنان کشور است. استفاده از فضاهاي فرهنگي، آموزشي، رسانه‌اي و دانشگاهي بخشي از تکنيک‌هاي قوم‌گرايان براي اثرگذاري بر افکار عمومي و يارگيري است و البته گاه با استفاده از همين ابزارها فشار به مجريان محلي يا کشوري در جهت پيشبرد اهداف ضد ملي و افراطي هم در دستور کار قرار مي‌گيرد.
3- در سال‌هاي گذشته بسياري از مسئولان ذي‌ربط کشور با کم‌اعتنايي به فعاليت مخرب افراط‌گرايان قوم‌گرا و تجزيه‌طلبان کمتر برنامه کارشناسي يا مطالعاتي را درباره علل و زمينه‌هاي قوم‌گرايي در دستور کار قرار داده يا کمتر به بررسي مخاطرات اين پديده بر انسجام ملي پرداخته‌اند. پديده‌اي که گاه حتي خود را در قالب ترور، بمب‌گذاري، درگيري مسلحانه و... نمايان كرده و گاه در قالب فضا‌سازي‌هاي رسانه‌اي در پي تحريک افکار عمومي بوده است.
4- در هفته‌هاي گذشته خبري منتشر شد که يکي از استادان دانشگاه آزاد اسلامي يکي از شهرستان‌هاي شمال غرب کشور به‌عنوان مشاور شهردار تبريز برگزيده شده است.‌..

او از نخبگان کُرد سُني‌مذهب اهل شهرستان بانه است. اقدام شهرداري تبريز مي‌توانست به‌عنوان گامي در جهت تعميق ارزش‌هاي ملي و همبستگي ملي از سوی مسئولان استاني تقدير شود و نشاني از روح همدلي ملي و انسجام تاريخي ايرانيان باشد اما فضاسازي عده‌اي از افراطي‌هاي قوم‌گرا و تجزيه‌طلب و محافل وابسته به دشمنان کشور موجب شد تا شهردار تبريز اعلام کند نامبرده استعفا داده و از سمت شهرداري تبريز کنار گذاشته شده است. به سخن ديگر افراطي‌هاي قوم‌گرا که برخي از آنان نيز در برخي سايت‌ها که گفته مي‌شود از حمايت‌هايي در ادارات دولتي در سطوح محلي در سطح استان‌هاي غربي برخوردار است، با فضاسازي گسترده رسانه‌اي چنين اقدام شايسته‌اي را به ضد خود بدل کرده و موجبات تشجيع قوم‌گرايان را فراهم كرد. يعني اقدامي در راستاي وحدت ملي از سوی همين افراطي‌های قوم‌گرا بدل به پديده‌اي وحدت‌شکن شد. همچنين در واکنش به انتصاب مديرکل دادگستري آذربايجان غربي همين گروه تجزيه‌طلب کم‌شمار اما پرسروصدا با فضاسازي رسانه‌اي عليه اين انتصاب موجب تشويش اذهان هم‌وطنان شده‌اند. لازم به تذکر است مدير جديد دادگستري آذربايجان غربي از کُردهاي شيعه‌مذهب استان کردستان است. اين در حالي است که شمار شایان‌توجهي از مسئولان استان کردستان از هم‌وطنان اهل آذربايجان شرقي و غربي هستند و حضور اين مديران هيچ‌گاه موجب واکنش اهالي يا نخبگان فرهنگي و سياسي کردستاني نشده و شايسته نيست جامعه مدني و نيز نخبگان فرهنگي آذربايجان در برابر اقدامات نفرت‌پراکن اين گروه کم‌شمار اما اهل قيل‌و‌قال و فضاسازي‌هاي رسانه‌اي کم‌توجهي پيشه کنند. همچنين مسئولان مربوطه بايد هوشيار باشند؛ کم‌توجهي يا بي‌تفاوتي در برابر اين فضاسازي‌هاي رسانه‌هاي وابسته به محافل پان‌ترک ممکن است به ساير استان‌هاي مرزي سرايت کند و به‌این‌ترتیب همبستگي و انسجام داخلي دچار آسيب شود. وابستگي اين جريان‌هاي قوم‌گرا به آن‌سوی مرز چنان آشکار است که مروري بر مطالب منتشرشده در سايت‌ها و شبکه‌هاي اجتماعي به‌روشني مبين رويکردشان يعني بازي در زمين دشمنان و رقباي کشور است.
4- اتفاقات اخير در رابطه با انتصاب مشاور شهردار تبريز و نيز مديرکل دادگستري استان آذربايجان غربي ايجاب مي‌کند مسئولان استاني و کشوري بيش از گذشته نسبت به فعاليت‌هاي مخرب اين محافل تجزيه‌طلب حساس شده و با رويکردي مسئولانه براي مديريت موضوع اقدام شود. بخشي از واکنش‌ها متوجه جامعه مدني و رويکرد مسئولانه و مشفقانه نخبگان سياسي و فرهنگي کشور است. بي‌توجهي در برابر اقدامات تجزيه‌طلباني که از دشمنان کشور سرمشق مي‌گيرند، ممکن است هزينه‌هاي سنگيني متوجه امنيت ملي و همگرايي عمومي کند. دقت کنيم دشمنان ريز‌و‌درشت کشور بيش از گذشته و با صراحت اعلام کرده‌‌اند اهرم استفاده از مباحث قومي در دستور کارشان قرار دارد. آيا به اندازه اهميت مخاطرات گسترش قوم‌گرايي افراطي متوجه هزينه‌هاي کم‌توجهي وافر به اين گروه کم‌شمار هستيم؟ آيا زماني که دشمنان کشور به‌صراحت مي‌گويند همبستگي ملي در کشور را نشانه گرفته‌اند، شايسته است فضا براي جولان نفرت‌پراکنان قومي فراخ و بي‌نظارت باشد؟ آيا مسئولان در برابر اتفاقات اخير در آذربايجان شرقي و غربي با رويکرد مسئولانه برخورد خواهند کرد؟ آيا شناسايي ريشه‌هاي اين جريان‌ها و مقابله قانونمند و فرهنگ‌ساز با موج هراسناک اين نفرت‌پراکنان تجزيه‌طلب در دستور کار جدي قرار خواهد گرفت؟ آيا مسئولان ذي‌ربط راه را بر اين موج مخرب خواهند بست؟ زمين زير پاي افراطي‌هاي قوم‌گرا سست است. سروصداي بلند آنان نه نشانه‌اي از ريشه‌هاي اجتماعي آنان بلکه يادگاري از روش‌هاي مارکسيستي است. نبايد بيش‌از‌اين دست يادگاران استالين در ايران را براي نفرت‌پراکني قومي باز گذاشت.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها