|

روايتي کوتاه از پيوستن ايران به پيمان بغداد در سال 34

پناه به «بغداد» از ترس کمونيسم و شوروي*

شرق: 19 مهر سال 1334 در تاريخ معاصر ايران يک روز عادي نيست. روزي است که در جهان دوقطبي درگير جنگ سرد، ايران رويکرد سوگيرانه‌اي در سياست خارجي خود اتخاذ مي‌کند؛ عضويت در پيمان بغداد؛ پيماني که بعدها؛ يعني بعد از خروج عراق از آن به «سازمان پيمان مرکزي» و به طور مخفف سنتو تغيير نام مي‌دهد. سنتو در ادامه پيمان‌هاي ناتو و سيتو است و پل ارتباطي اين دو پيمان به لحاظ ژئوپلیتيک محسوب مي‌شود و در راستاي تضمين منافع و امنيت غرب در مقابل نفوذ شوروي است. ايران با عضويت در اين پيمان، بين همسايه شمالي خود و غرب، به طور مشخص و آشکار نشان مي‌دهد که متمايل به سمت غرب است؛ يعني همان نقطه‌اي که سياست بي‌طرفي موضوعيت خود را از دست مي‌دهد و رژيم پهلوي در کنار چهار کشور ديگر و البته زير سايه آمريکا به يکي از سد‌هاي مقابله با توسعه‌طلبي ايدئولوژيک شوروي و نفوذ اين کشور در خاورميانه و دستيابي به منابع غني آن بدل مي‌شود.

سياست بي‌طرفي را کنار ترکمانچاي دفن کردند
سال 1334 پيمان بغداد ابتدا بين عراق و ترکيه در راستاي تأمين امنيت خاورميانه امضا شد. اين پيمان در آغاز «پيمان همکاري‌هاي متقابل» نام گرفته بود. در کتاب «ظهور و سقوط سلطنت پهلوي» در اين زمينه آمده: «در ماده 5 آن آمده بود كه اين پيمان براي قبول عضويت كشــورهاي عضو جامعه عرب يا هر كشــور ديگري كه به صورت جدي در امر صلح و امنيت خاورميانه علاقه‌مند باشــد و از طرف هر دو كشــور امضاكننده - تركيه و عراق - به رســميت شناخته شود، آمادگي دارد. در همين راســتا دولت‌هاي انگليس، پاكســتان و ايران به اين پيمان پيوســتند و چون در بغداد آخرين مراحل برنامه‌ريزي و تصميم‌گيري‌ها و امضاي پيمان مشــترك نظامي- سياسي انجام گرفت، لذا به نام پيمان بغداد معروف گشت». در بين پنج کشور و البته آمريکا که حضور تأثيرگذاري در پيمان داشت، ايران آخرين کشوري بود که به پيمان بغداد مي‌پيوست. دلايل اين موضوع شايد نبودن اجماع در پيوستن به پيمان يا به عبارت بهتر نقض سياست بي‌طرفي در جهان دوقطبي بود. به نوشته کتاب «در همسايگي خرس»؛ عبدالله انتظام وزير امور خارجه دولت حسين علاء از «سياســت بي‌طرفي» ميان دو بلوك به‌ويژه در زمان جنگ ســرد طرفداري مي‌كــرد و تا روزي كه وزير امور خارجه كابينه علاء بــود، زير بار امضاي اين پيمان نرفت. به همين خاطر شاه او را براي مأموريتي به مراکش فرستاد و عليقلي اردلان را به‌عنوان وزير خارجه انتخاب کرد. وزير خارجه جديد موافق موضع محمدرضاشاه بود و اعتقاد داشت که پيوستن به پيمان بغداد به اســتقرار صلح و آرامش در منطقه خاورميانه کمک مي‌كند. برخي موافقان پيمان حتي آن را برگ جديدي در تاريخ ايران مي‌دانستند. فريدون زندفرد در «خاطرات خدمت در وزارت امور خارجه» خود مي‌نويسد: دكتر علي اميني وزير دادگســتري در كابينه حسين علاء در بيان توجيه اين مسئله در مجلس گفت: «ما سياست بيطرفي را با تسليم و سستي در كنار عهدنامه تركمانچاي دفن مي‌كنيم. با تصويب الحاق ايران به پيمان بغداد، صفحه اول تاريخ ايران نوين را باز مي‌كنيم». سرانجام عضويت ايران در پيمان بغداد با وجود همه کشمکش‌ها به تصويب مجلس سنا و مجلس شوراي ملي رسيد.
اعتراض مسکو به غرب‌گرايي ايران
اتحاد جماهير شوروي که نمي‌توانست نزديکي همسايه خود را با بلوک غرب تحمل کند، خيلي زود نسبت به عضويت ايران در پيمان بغداد واکنش نشان داد. به نوشته کتاب «پهلوي‌ها» «از نظر محمدرضاشاه امنيت ملي از امنيت داخلي جدا نبود و امنيت داخلي با امنيت نظام پادشاهي و خاندان سلطنتي به هم پيوسته بود.
تهديد بالقوه و بالفعل خارجي عليه امينت ملي ايران، دولت شوروي بود. مهم‌ترين تهديد داخلي اخلال‌گري‌هاي کمونيست‌ها ضد امنيت ايران و از بعد خارجي دولت شوروي به شمار مي‌رفت. بنابراين از نظر شاه، اساسي‌ترين و مهم‌ترين وسيله برخورد و مقابله با اين تهديد- چه داخلي و چه خارجي- پيوســتن به پيمان بغــداد و بهره‌مندي از توان يك قدرت برتر خارجي يعنــي آمريكا بود». رويکرد محمدرضاشاه نزديکي به غرب بود اما با اين حال او نيم‌نگاهي هم به حفظ روابط با همسايه قدرتمند خود يعني شوروي داشت. بيستم مهر 1334 روزنامه اطلاعات مي‌نويسد: «پس از اعلام عضويت ايران در پيمان بغداد، از يك‌سو وزارت امور خارجه آمريكا، در اعلاميه‌اي كه منتشــر كرد از اقدام دولت ايران نســبت به پيوســتن به پيمان بغداد قدرداني نمود». از سوي ديگر، شوروي به اين عضويت اعتراض کرد. سه روز بعد روزنامه اطلاعات در مطلب ديگري در اين‌باره مي‌نويسد: «روز چهارشنبه 19مهرماه، «وياچسلاو مولوتف» (وزير امور خارجه وقت دولت شوروي تذكاريه‌اي به كاردار ايران «ابوالقاسم اعتصامي»، در مسكو تسليم كرد و در آن اظهار داشــته بود كه «دولت شاهنشــاهي ايران تصميم به الحاق به اتحاد نظامي تركيه ـ عراق و پاكســتان ـ معروف به پيمان بغداد ـ نموده كه در آن دولت انگليس هم شــركت دارد. دولت شوروي درباره اين موضوع، اطلاعي از دولت ايران دريافت نكرده است، ولي نسبت به اين اخبار نمي‌تواند بي‌تفاوت باشد». در کتاب «تاريخ ايران از زمان باستان تا امروز» نوشته ايوانف گرانتوسکي آمده: «دولت شــوروي در اعلاميه 20 مهرماه، پيمان بغداد را «پيماني تجاوزگرانه» بيان كرد و آن را نوعي گروه‌بندي نظامي در خاور نزديك و خاورميانه دانست كه در دست گروه‌هاي متجاوز اســت و اين پيمان به تحكيم صلح و امنيت بين‌الملل زيان مي‌رســاند و يادآوري كرد كه ورود ايران به اين پيمان با مناسبات حسن همجواري ايران و شوروي مغايرت دارد. دولت شوروي هدف از اين گروه‌بندي را محكم‌كردن قيدوبندهاي اســتعماري در اين كشــورها دانســت».
پيوستن ايران به اين پيمان در روابط ايران با اعراب هم تأثيرات چشمگيري گذاشت. جمال عبدالناصر، رئيس‌جمهور وقت مصر، اين پيمان را نه‌تنها ضدشوروي که ضد وحدت عرب که خود داعيه‌دار آن بود، تلقي مي‌کرد. حسين عليزاده «در بررسي تحليلي و توصيفي تاريخ روابط ايران و مصر» از قول حسنين هيکل، روزنامه‌نگار معروف مصري، درباره پيمان بغداد مي‌نويسد: «خاكســتري را كه مدت 1400 ســال روي دشمني ديرينه ايرانيان و اعراب نشسته بود، به يكباره كنار زد». توصيفي که خالي از حقيقت هم نبود و پس از انحلال پيمان هم آثار آن بر روابط شاه و عبدالناصر همچنان باقي ماند.
خروج عراق و انتقال مقر به آنکارا
کودتاي 1337 عراق را که به تغيير نظام سلطنتي به جمهوري در اين کشور منجر شد، مي‌توان انحلال عملي پيمان بغداد دانست. هرچند بعد از اين اتفاق و خروج عراق از پيمان، مقر آن از بغداد به آنکارا منتقل شد و به پيمان سنتو (سازمان پيمان مرکزي) تغيير نام داد. به نوشته کتاب «چپ در ايران به روايت اسناد» بعد از كودتاي نظامي عراق، ايران به ســوي آمريكا، اســرائيل و دولت عراق به ســوي دولت شــوروي كشــيده شدند. با وقوع انقلاب اسلامي در سال 1357 فصل جديدي در تاريخ ايران آغاز شد. ايران در آن سال از سازمان پيمان مرکزي خارج شد و در راستاي سياست «نه غربي، نه شرقي، جمهوري اسلامي» به عضويت جنبش عدم تعهد درآمد؛ جنبشي که کشورهايي را که متعهد به هيچ‌کدام از دو بلوک قدرت غرب و شرق نبودند، شامل مي‌شد.
* برگرفته از مقاله «بررسی پیمان بغداد: زمینه‌ها، آثار و نتایج آن در ایران»، منتشر‌شده در نشریه «پیام بهارستان» پاییز 1391

شرق: 19 مهر سال 1334 در تاريخ معاصر ايران يک روز عادي نيست. روزي است که در جهان دوقطبي درگير جنگ سرد، ايران رويکرد سوگيرانه‌اي در سياست خارجي خود اتخاذ مي‌کند؛ عضويت در پيمان بغداد؛ پيماني که بعدها؛ يعني بعد از خروج عراق از آن به «سازمان پيمان مرکزي» و به طور مخفف سنتو تغيير نام مي‌دهد. سنتو در ادامه پيمان‌هاي ناتو و سيتو است و پل ارتباطي اين دو پيمان به لحاظ ژئوپلیتيک محسوب مي‌شود و در راستاي تضمين منافع و امنيت غرب در مقابل نفوذ شوروي است. ايران با عضويت در اين پيمان، بين همسايه شمالي خود و غرب، به طور مشخص و آشکار نشان مي‌دهد که متمايل به سمت غرب است؛ يعني همان نقطه‌اي که سياست بي‌طرفي موضوعيت خود را از دست مي‌دهد و رژيم پهلوي در کنار چهار کشور ديگر و البته زير سايه آمريکا به يکي از سد‌هاي مقابله با توسعه‌طلبي ايدئولوژيک شوروي و نفوذ اين کشور در خاورميانه و دستيابي به منابع غني آن بدل مي‌شود.

سياست بي‌طرفي را کنار ترکمانچاي دفن کردند
سال 1334 پيمان بغداد ابتدا بين عراق و ترکيه در راستاي تأمين امنيت خاورميانه امضا شد. اين پيمان در آغاز «پيمان همکاري‌هاي متقابل» نام گرفته بود. در کتاب «ظهور و سقوط سلطنت پهلوي» در اين زمينه آمده: «در ماده 5 آن آمده بود كه اين پيمان براي قبول عضويت كشــورهاي عضو جامعه عرب يا هر كشــور ديگري كه به صورت جدي در امر صلح و امنيت خاورميانه علاقه‌مند باشــد و از طرف هر دو كشــور امضاكننده - تركيه و عراق - به رســميت شناخته شود، آمادگي دارد. در همين راســتا دولت‌هاي انگليس، پاكســتان و ايران به اين پيمان پيوســتند و چون در بغداد آخرين مراحل برنامه‌ريزي و تصميم‌گيري‌ها و امضاي پيمان مشــترك نظامي- سياسي انجام گرفت، لذا به نام پيمان بغداد معروف گشت». در بين پنج کشور و البته آمريکا که حضور تأثيرگذاري در پيمان داشت، ايران آخرين کشوري بود که به پيمان بغداد مي‌پيوست. دلايل اين موضوع شايد نبودن اجماع در پيوستن به پيمان يا به عبارت بهتر نقض سياست بي‌طرفي در جهان دوقطبي بود. به نوشته کتاب «در همسايگي خرس»؛ عبدالله انتظام وزير امور خارجه دولت حسين علاء از «سياســت بي‌طرفي» ميان دو بلوك به‌ويژه در زمان جنگ ســرد طرفداري مي‌كــرد و تا روزي كه وزير امور خارجه كابينه علاء بــود، زير بار امضاي اين پيمان نرفت. به همين خاطر شاه او را براي مأموريتي به مراکش فرستاد و عليقلي اردلان را به‌عنوان وزير خارجه انتخاب کرد. وزير خارجه جديد موافق موضع محمدرضاشاه بود و اعتقاد داشت که پيوستن به پيمان بغداد به اســتقرار صلح و آرامش در منطقه خاورميانه کمک مي‌كند. برخي موافقان پيمان حتي آن را برگ جديدي در تاريخ ايران مي‌دانستند. فريدون زندفرد در «خاطرات خدمت در وزارت امور خارجه» خود مي‌نويسد: دكتر علي اميني وزير دادگســتري در كابينه حسين علاء در بيان توجيه اين مسئله در مجلس گفت: «ما سياست بيطرفي را با تسليم و سستي در كنار عهدنامه تركمانچاي دفن مي‌كنيم. با تصويب الحاق ايران به پيمان بغداد، صفحه اول تاريخ ايران نوين را باز مي‌كنيم». سرانجام عضويت ايران در پيمان بغداد با وجود همه کشمکش‌ها به تصويب مجلس سنا و مجلس شوراي ملي رسيد.
اعتراض مسکو به غرب‌گرايي ايران
اتحاد جماهير شوروي که نمي‌توانست نزديکي همسايه خود را با بلوک غرب تحمل کند، خيلي زود نسبت به عضويت ايران در پيمان بغداد واکنش نشان داد. به نوشته کتاب «پهلوي‌ها» «از نظر محمدرضاشاه امنيت ملي از امنيت داخلي جدا نبود و امنيت داخلي با امنيت نظام پادشاهي و خاندان سلطنتي به هم پيوسته بود.
تهديد بالقوه و بالفعل خارجي عليه امينت ملي ايران، دولت شوروي بود. مهم‌ترين تهديد داخلي اخلال‌گري‌هاي کمونيست‌ها ضد امنيت ايران و از بعد خارجي دولت شوروي به شمار مي‌رفت. بنابراين از نظر شاه، اساسي‌ترين و مهم‌ترين وسيله برخورد و مقابله با اين تهديد- چه داخلي و چه خارجي- پيوســتن به پيمان بغــداد و بهره‌مندي از توان يك قدرت برتر خارجي يعنــي آمريكا بود». رويکرد محمدرضاشاه نزديکي به غرب بود اما با اين حال او نيم‌نگاهي هم به حفظ روابط با همسايه قدرتمند خود يعني شوروي داشت. بيستم مهر 1334 روزنامه اطلاعات مي‌نويسد: «پس از اعلام عضويت ايران در پيمان بغداد، از يك‌سو وزارت امور خارجه آمريكا، در اعلاميه‌اي كه منتشــر كرد از اقدام دولت ايران نســبت به پيوســتن به پيمان بغداد قدرداني نمود». از سوي ديگر، شوروي به اين عضويت اعتراض کرد. سه روز بعد روزنامه اطلاعات در مطلب ديگري در اين‌باره مي‌نويسد: «روز چهارشنبه 19مهرماه، «وياچسلاو مولوتف» (وزير امور خارجه وقت دولت شوروي تذكاريه‌اي به كاردار ايران «ابوالقاسم اعتصامي»، در مسكو تسليم كرد و در آن اظهار داشــته بود كه «دولت شاهنشــاهي ايران تصميم به الحاق به اتحاد نظامي تركيه ـ عراق و پاكســتان ـ معروف به پيمان بغداد ـ نموده كه در آن دولت انگليس هم شــركت دارد. دولت شوروي درباره اين موضوع، اطلاعي از دولت ايران دريافت نكرده است، ولي نسبت به اين اخبار نمي‌تواند بي‌تفاوت باشد». در کتاب «تاريخ ايران از زمان باستان تا امروز» نوشته ايوانف گرانتوسکي آمده: «دولت شــوروي در اعلاميه 20 مهرماه، پيمان بغداد را «پيماني تجاوزگرانه» بيان كرد و آن را نوعي گروه‌بندي نظامي در خاور نزديك و خاورميانه دانست كه در دست گروه‌هاي متجاوز اســت و اين پيمان به تحكيم صلح و امنيت بين‌الملل زيان مي‌رســاند و يادآوري كرد كه ورود ايران به اين پيمان با مناسبات حسن همجواري ايران و شوروي مغايرت دارد. دولت شوروي هدف از اين گروه‌بندي را محكم‌كردن قيدوبندهاي اســتعماري در اين كشــورها دانســت».
پيوستن ايران به اين پيمان در روابط ايران با اعراب هم تأثيرات چشمگيري گذاشت. جمال عبدالناصر، رئيس‌جمهور وقت مصر، اين پيمان را نه‌تنها ضدشوروي که ضد وحدت عرب که خود داعيه‌دار آن بود، تلقي مي‌کرد. حسين عليزاده «در بررسي تحليلي و توصيفي تاريخ روابط ايران و مصر» از قول حسنين هيکل، روزنامه‌نگار معروف مصري، درباره پيمان بغداد مي‌نويسد: «خاكســتري را كه مدت 1400 ســال روي دشمني ديرينه ايرانيان و اعراب نشسته بود، به يكباره كنار زد». توصيفي که خالي از حقيقت هم نبود و پس از انحلال پيمان هم آثار آن بر روابط شاه و عبدالناصر همچنان باقي ماند.
خروج عراق و انتقال مقر به آنکارا
کودتاي 1337 عراق را که به تغيير نظام سلطنتي به جمهوري در اين کشور منجر شد، مي‌توان انحلال عملي پيمان بغداد دانست. هرچند بعد از اين اتفاق و خروج عراق از پيمان، مقر آن از بغداد به آنکارا منتقل شد و به پيمان سنتو (سازمان پيمان مرکزي) تغيير نام داد. به نوشته کتاب «چپ در ايران به روايت اسناد» بعد از كودتاي نظامي عراق، ايران به ســوي آمريكا، اســرائيل و دولت عراق به ســوي دولت شــوروي كشــيده شدند. با وقوع انقلاب اسلامي در سال 1357 فصل جديدي در تاريخ ايران آغاز شد. ايران در آن سال از سازمان پيمان مرکزي خارج شد و در راستاي سياست «نه غربي، نه شرقي، جمهوري اسلامي» به عضويت جنبش عدم تعهد درآمد؛ جنبشي که کشورهايي را که متعهد به هيچ‌کدام از دو بلوک قدرت غرب و شرق نبودند، شامل مي‌شد.
* برگرفته از مقاله «بررسی پیمان بغداد: زمینه‌ها، آثار و نتایج آن در ایران»، منتشر‌شده در نشریه «پیام بهارستان» پاییز 1391

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها