|

شعرهای حسین رسائل

«آوازهای پشت برگ‌ها» گزیده‌ای است از اشعار حسین رسائل که به انتخاب ارژنگ آقاجری و همراه با نسخه صوتی این اشعار که توسط خود ارژنگ آقاجری اجرا شده، در نشر تلسک منتشر شده است. حسین رسائل از شاعران جریان «موج نو» است. اولین شعرهای او در سال 1345 در «جزوه شعر» به چاپ رسید و در زمان حیاتش تنها یک دفتر شعر به نام «آوازهای پشت برگ‌ها» در سال 1347 از او منتشر شد. پس از درگذشت رسائل نیز گزیده‌ای از اشعاری که او طی سال‌های مختلف سروده بود در دفتری با عنوان «آوازها و مقامه‌ها» به‌کوشش محمدرضا اصلانی در نشر مشکی منتشر شد.
گزیده‌ای که اکنون از اشعار رسائل منتشر شده است همراه است با مقدمه‌ای به قلم ارژنگ آقاجری درباره شعر و زندگی او و همچنین گفت‌وگوی ارژنگ آقاجری با محمدرضا اصلانی درباره «موج نو» و جهان شعری حسین رسائل. اصلانی در این گفت‌وگو ضمن صحبت از مختصات «موج نو» و پیوندهای آن با سنت و مدرنیسم به عناصری اشاره می‌کند که شعر رسائل از آن‌ها تأثیر گرفته بود. عناصری که در کنار هم ترکیبی ساخته بودند که هم ریشه در سنت و نثر کهن فارسی و نقاشی قهوه‌خانه‌ای داشته و هم از مدرنیسم مایه می‌گرفته است. از «موج نو» معمولا در کنار «شعر دیگر» و «شعر حجم» به‌عنوان جریان‌هایی نام می‌برند که در قیاس با شعر سیاسی دهه‌های چهل و پنجاه در حاشیه قرار داشت. اما اصلانی در گفت‌وگوی آغاز کتاب به وجوه افتراق شاعران «موج نو» با شاعران «شعر دیگر» و «شعر حجم» و اختلافات‌نظری‌ای که این شاعران با شاعران دو جریان دیگر داشته‌اند اشاره کرده است. او همچنین در این گفت‌وگو، در صحبت از شعرهای حسین رسائل، روایی‌بودن را یکی از خصیصه‌های شعر رسائل و وجه افتراق این شعرها با شعرهای خودش دانسته است. اصلانی شعر خود را «آبستره» و شعر رسائل را «فیگوراتیو» می‌داند و نیز به شادی عمیق شعرهای او اشاره می‌کند و شعر رسائل را واجد «روایتی» می‌داند «که با اینکه ناامیدانه است، به خاطر فیگوراتیوبودن‌اش شادمان است». اصلانی می‌گوید: «در کار رسائل یک شادی عمیق وجود دارد. که من همیشه به او غبطه می‌خورم. این شادی در کار ما وجود نداشت. شعر ما همیشه تلخ بود. اما شعر رسائل تلخ نیست. ابزوردیسم‌اش تلخ نیست. یک‌جور حس شادمانی‌ وجودی دارد. به همین جهت او می‌تواند امر فیگوراتیو را با رنگ‌های شاد بسط دهد. رنگ‌های سبز، آبی و صورتی را در کارش می‌توانید زیاد ببینید».
حسین رسائل علاوه‌بر شعر، چند فیلم مستند هم ساخته است. نقاشی‌هایی هم از او به‌جا مانده که تصویر بعضی از آن‌ها در همین کتاب «آوازهای پشت برگ‌ها» چاپ شده است.
در بخشی از مقدمه کتاب درباره شعرهای این مجموعه آمده است: «آوازهای پشت برگ‌ها را مثل یک شعر بلند باید خواند. جرقه‌ای است، بر تل خاکستر خاموشی که دردهای شوخگن بشری را پوشانده است».
یک لوح فشرده از اجرای صوتی شعرها با صدای ارژنگ آقاجری نیز با کتاب همراه است. این اجرای صوتی همراه است با نوازندگی قیچک توسط بیتا قاسمی.
برخی شعرهای حسین رسائل در این دفتر به شعرهای منثور می‌مانند، مثل سطرهایی که می‌آید: «هنگامی که همه‌ی چشم‌ها به تماشایند- و به تماشا انبوه دست‌ها می‌آیند تا بگذرند- و سپیدارها می‌بینند خاموشی‌ی عجیب کلاغان را- با هیچ‌کس نگفتم-
قلبم به گستردگی‌ی همه‌ی آب‌ها- همه‌ی ماهی‌ها را پذیرفت- همه‌ی ماهی‌ها جویدندش- و با چشم‌های خیره نگریستندش- و من با هیچ‌کس نگفتم- من- با نی‌ای که همه‌ی آوازم بود- و با آوازی که همه‌ی دلم بود- از کوچه‌های شهر گذشتم- در کوچه‌های شهر (که دیوارها پناه جان شده بودند- و پنجره‌هایی که عشق را حاشا می‌کردند- و اطمینان را فروخته بودند- تا برای روزن‌ها منظری از آهن بخرند- با هیچ‌کس نگفتم- و فکر می‌کردم (باید دوست داشت-) اما من هیچ‌کس را دوست نداشتم- من تنها بودم- و تنهایی‌ام- به تنهایی‌ی حیوانی عظیم بود که می‌بایست فسیل شده باشد- و خواب بود که زمان رفته بود- وسعت رفته بود- و زمین را حصار کشیده بودند- با چشم‌هایش بیداری‌ای عجیب را می‌نگریست- بیداری‌ای که همه‌ی بیگانگی‌ها را داشت- همه‌ی محدودیت‌ها را که نمی‌توانست با قدم‌هایش بگردد- با شش‌هایش نفس بکشد- و دستش را دراز کند به طرف دلخواهی که فکر می‌کند- و فکر می‌کند- (باید خودم را کنار بکشم- باید به قطب برسم- و با یخ‌ها که همیشگی‌شان را یافته‌اند بنشینم-) من بیگانگی‌ام را یافته‌ام-
تو دوست منی- و عجیب مزوری- او ابلهانه دشمنی می‌کند-
من خوابی طویل را پیموده‌ام- بگذار با چشم‌هایی از حدقه بیرون‌شده- تو و همه‌ی توها را ببینم- و خودم را در شهر تو- که زمانی شهر خود من بود-»

«آوازهای پشت برگ‌ها» گزیده‌ای است از اشعار حسین رسائل که به انتخاب ارژنگ آقاجری و همراه با نسخه صوتی این اشعار که توسط خود ارژنگ آقاجری اجرا شده، در نشر تلسک منتشر شده است. حسین رسائل از شاعران جریان «موج نو» است. اولین شعرهای او در سال 1345 در «جزوه شعر» به چاپ رسید و در زمان حیاتش تنها یک دفتر شعر به نام «آوازهای پشت برگ‌ها» در سال 1347 از او منتشر شد. پس از درگذشت رسائل نیز گزیده‌ای از اشعاری که او طی سال‌های مختلف سروده بود در دفتری با عنوان «آوازها و مقامه‌ها» به‌کوشش محمدرضا اصلانی در نشر مشکی منتشر شد.
گزیده‌ای که اکنون از اشعار رسائل منتشر شده است همراه است با مقدمه‌ای به قلم ارژنگ آقاجری درباره شعر و زندگی او و همچنین گفت‌وگوی ارژنگ آقاجری با محمدرضا اصلانی درباره «موج نو» و جهان شعری حسین رسائل. اصلانی در این گفت‌وگو ضمن صحبت از مختصات «موج نو» و پیوندهای آن با سنت و مدرنیسم به عناصری اشاره می‌کند که شعر رسائل از آن‌ها تأثیر گرفته بود. عناصری که در کنار هم ترکیبی ساخته بودند که هم ریشه در سنت و نثر کهن فارسی و نقاشی قهوه‌خانه‌ای داشته و هم از مدرنیسم مایه می‌گرفته است. از «موج نو» معمولا در کنار «شعر دیگر» و «شعر حجم» به‌عنوان جریان‌هایی نام می‌برند که در قیاس با شعر سیاسی دهه‌های چهل و پنجاه در حاشیه قرار داشت. اما اصلانی در گفت‌وگوی آغاز کتاب به وجوه افتراق شاعران «موج نو» با شاعران «شعر دیگر» و «شعر حجم» و اختلافات‌نظری‌ای که این شاعران با شاعران دو جریان دیگر داشته‌اند اشاره کرده است. او همچنین در این گفت‌وگو، در صحبت از شعرهای حسین رسائل، روایی‌بودن را یکی از خصیصه‌های شعر رسائل و وجه افتراق این شعرها با شعرهای خودش دانسته است. اصلانی شعر خود را «آبستره» و شعر رسائل را «فیگوراتیو» می‌داند و نیز به شادی عمیق شعرهای او اشاره می‌کند و شعر رسائل را واجد «روایتی» می‌داند «که با اینکه ناامیدانه است، به خاطر فیگوراتیوبودن‌اش شادمان است». اصلانی می‌گوید: «در کار رسائل یک شادی عمیق وجود دارد. که من همیشه به او غبطه می‌خورم. این شادی در کار ما وجود نداشت. شعر ما همیشه تلخ بود. اما شعر رسائل تلخ نیست. ابزوردیسم‌اش تلخ نیست. یک‌جور حس شادمانی‌ وجودی دارد. به همین جهت او می‌تواند امر فیگوراتیو را با رنگ‌های شاد بسط دهد. رنگ‌های سبز، آبی و صورتی را در کارش می‌توانید زیاد ببینید».
حسین رسائل علاوه‌بر شعر، چند فیلم مستند هم ساخته است. نقاشی‌هایی هم از او به‌جا مانده که تصویر بعضی از آن‌ها در همین کتاب «آوازهای پشت برگ‌ها» چاپ شده است.
در بخشی از مقدمه کتاب درباره شعرهای این مجموعه آمده است: «آوازهای پشت برگ‌ها را مثل یک شعر بلند باید خواند. جرقه‌ای است، بر تل خاکستر خاموشی که دردهای شوخگن بشری را پوشانده است».
یک لوح فشرده از اجرای صوتی شعرها با صدای ارژنگ آقاجری نیز با کتاب همراه است. این اجرای صوتی همراه است با نوازندگی قیچک توسط بیتا قاسمی.
برخی شعرهای حسین رسائل در این دفتر به شعرهای منثور می‌مانند، مثل سطرهایی که می‌آید: «هنگامی که همه‌ی چشم‌ها به تماشایند- و به تماشا انبوه دست‌ها می‌آیند تا بگذرند- و سپیدارها می‌بینند خاموشی‌ی عجیب کلاغان را- با هیچ‌کس نگفتم-
قلبم به گستردگی‌ی همه‌ی آب‌ها- همه‌ی ماهی‌ها را پذیرفت- همه‌ی ماهی‌ها جویدندش- و با چشم‌های خیره نگریستندش- و من با هیچ‌کس نگفتم- من- با نی‌ای که همه‌ی آوازم بود- و با آوازی که همه‌ی دلم بود- از کوچه‌های شهر گذشتم- در کوچه‌های شهر (که دیوارها پناه جان شده بودند- و پنجره‌هایی که عشق را حاشا می‌کردند- و اطمینان را فروخته بودند- تا برای روزن‌ها منظری از آهن بخرند- با هیچ‌کس نگفتم- و فکر می‌کردم (باید دوست داشت-) اما من هیچ‌کس را دوست نداشتم- من تنها بودم- و تنهایی‌ام- به تنهایی‌ی حیوانی عظیم بود که می‌بایست فسیل شده باشد- و خواب بود که زمان رفته بود- وسعت رفته بود- و زمین را حصار کشیده بودند- با چشم‌هایش بیداری‌ای عجیب را می‌نگریست- بیداری‌ای که همه‌ی بیگانگی‌ها را داشت- همه‌ی محدودیت‌ها را که نمی‌توانست با قدم‌هایش بگردد- با شش‌هایش نفس بکشد- و دستش را دراز کند به طرف دلخواهی که فکر می‌کند- و فکر می‌کند- (باید خودم را کنار بکشم- باید به قطب برسم- و با یخ‌ها که همیشگی‌شان را یافته‌اند بنشینم-) من بیگانگی‌ام را یافته‌ام-
تو دوست منی- و عجیب مزوری- او ابلهانه دشمنی می‌کند-
من خوابی طویل را پیموده‌ام- بگذار با چشم‌هایی از حدقه بیرون‌شده- تو و همه‌ی توها را ببینم- و خودم را در شهر تو- که زمانی شهر خود من بود-»

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها