روزنامه محترم و وزین «شرق»
با سلام؛ نوشتهای که تحت عنوان «آن سوی قفسههای هایپرمارکتها» در روز شنبه 28 مهرماه در صفحه 5 آن روزنامه نوشته شده بود، توجه مرا جلب نمود. هرچند ظاهر مطلب در جهت حمایت از کارگر و طبقه فرودست جامعه که با کار فیزیکی مجبور است زندگی خود را تأمین کند، نوشته شده؛ اما به نظر من رواجدهنده فرهنگ تنبلی و از زیر کار دررفتن میباشد که متأسفانه در جامعه ما به وفور وجود دارد. طبق پژوهشهای انجامشده در مقابل هشت ساعت حضور در محل کار، ساعت کار مفید افراد در ایران بین یک تا دو ساعت است و حتی عدد غیرقابل باور 22 دقیقه کار مفید در هشت ساعت نیز در مواردی اعلام شده؛ درحالیکه طبق گزارش دیگری متوسط ساعت کار مفید افراد در سال در ایران 800 ساعت، در ژاپن دوهزارو 420 و در کرهجنوبی هزارو 900، چین هزارو 420 و آلمان هزارو 700 ساعت است. فقط در عربستان و کویت که درآمد سرانه بسیار بیشتر از ما دارند، 720 ساعت و 600 ساعت میباشد (البته چون هرکدام از آمارهای فوق درمورد ایران از منابع مختلف آورده شده، با هم تفاوت دارند و راندمان کار مفید در روز در ایران بین 22 دقیقه تا حداکثر 5/2 ساعت تعریف شده است).ما باید تکلیف خود را روشن کنیم. آیا
میخواهیم نفت و سایر مواد معدنی را بفروشیم و زندگی کنیم و کار هم نکنیم یا میخواهیم با کار و تلاش و بدون اتکا به این درآمدها که کفاف همه جمعیت را هم نمیدهد، زندگی کنیم. من با دفاع از کارگر و فراهمنمودن شرایط مناسب کار برای آنها شدیدا موافقم؛ ولی باید در نظر بگیریم که ما از لحاظ بسیاری از آمارهای کار و تولید و درآمد نقشی بسیار کوچکتر از امکانات خود در اقتصاد جهان داریم و معمولا رتبه کشورمان (در این زمینهها) جزء 15 درصد تا 20 درصد آخرین رتبهها میباشد و درحالیکه باید با کار بسیار بیشتر از ژاپن، کرهجنوبی، چین و ترکیه، خودمان را از این وضعی که دچار کردهایم، نجات دهیم. رواج فرهنگ کاهلی تحت عنوان مردمپسند حمایت از کارگر بسیار خطرناک است. اینهمه کار را چه کسی باید بکند و اینهمه عقبماندگی را چگونه جبران کنیم. البته دراینمیان وظیفه مدیران و یقهسفیدها بسیار سنگینتر و شدت کار آنها باید خیلی بیشتر از کارگران باشد. متأسفانه فقط یقه کارگر را میگیریم که باید بیشتر کار کند، هیچگاه آماری از اینکه راندمان کاری مدیران چه میزان است (به طور جداگانه) داده نمیشود. هیچگاه آمار داده نمیشود که مدیران در مقابل
چه مقدار هزینه چه مقدار فایده ایجاد نمودهاند. ما در جهانی زندگی میکنیم که کشورها با کار شدید و رقابت فشرده در حال رشد میباشند و یا باید ما هم در همه سطوح کارگر، کشاورز، کارمند، مدیر، سیاستمدار، مسئول، روشنفکر، و... با شدت کار و تلاش همجهت و همدلی بکنیم یا با همین وضعی که داریم، بسازیم و روزبهروز عقبتر برویم و در عوض شعارهای بیشتر و حرفهای دهنپرکن بزرگتر بزنیم.
صد باد صبا اینجا در سلسله میرقصند
این است حریف ای دل تا باد نپیمایی
غلامرضا رسولیان- مدیرعامل ریختهگری فولاد طبرستان
با سلام؛ نوشتهای که تحت عنوان «آن سوی قفسههای هایپرمارکتها» در روز شنبه 28 مهرماه در صفحه 5 آن روزنامه نوشته شده بود، توجه مرا جلب نمود. هرچند ظاهر مطلب در جهت حمایت از کارگر و طبقه فرودست جامعه که با کار فیزیکی مجبور است زندگی خود را تأمین کند، نوشته شده؛ اما به نظر من رواجدهنده فرهنگ تنبلی و از زیر کار دررفتن میباشد که متأسفانه در جامعه ما به وفور وجود دارد. طبق پژوهشهای انجامشده در مقابل هشت ساعت حضور در محل کار، ساعت کار مفید افراد در ایران بین یک تا دو ساعت است و حتی عدد غیرقابل باور 22 دقیقه کار مفید در هشت ساعت نیز در مواردی اعلام شده؛ درحالیکه طبق گزارش دیگری متوسط ساعت کار مفید افراد در سال در ایران 800 ساعت، در ژاپن دوهزارو 420 و در کرهجنوبی هزارو 900، چین هزارو 420 و آلمان هزارو 700 ساعت است. فقط در عربستان و کویت که درآمد سرانه بسیار بیشتر از ما دارند، 720 ساعت و 600 ساعت میباشد (البته چون هرکدام از آمارهای فوق درمورد ایران از منابع مختلف آورده شده، با هم تفاوت دارند و راندمان کار مفید در روز در ایران بین 22 دقیقه تا حداکثر 5/2 ساعت تعریف شده است).ما باید تکلیف خود را روشن کنیم. آیا
میخواهیم نفت و سایر مواد معدنی را بفروشیم و زندگی کنیم و کار هم نکنیم یا میخواهیم با کار و تلاش و بدون اتکا به این درآمدها که کفاف همه جمعیت را هم نمیدهد، زندگی کنیم. من با دفاع از کارگر و فراهمنمودن شرایط مناسب کار برای آنها شدیدا موافقم؛ ولی باید در نظر بگیریم که ما از لحاظ بسیاری از آمارهای کار و تولید و درآمد نقشی بسیار کوچکتر از امکانات خود در اقتصاد جهان داریم و معمولا رتبه کشورمان (در این زمینهها) جزء 15 درصد تا 20 درصد آخرین رتبهها میباشد و درحالیکه باید با کار بسیار بیشتر از ژاپن، کرهجنوبی، چین و ترکیه، خودمان را از این وضعی که دچار کردهایم، نجات دهیم. رواج فرهنگ کاهلی تحت عنوان مردمپسند حمایت از کارگر بسیار خطرناک است. اینهمه کار را چه کسی باید بکند و اینهمه عقبماندگی را چگونه جبران کنیم. البته دراینمیان وظیفه مدیران و یقهسفیدها بسیار سنگینتر و شدت کار آنها باید خیلی بیشتر از کارگران باشد. متأسفانه فقط یقه کارگر را میگیریم که باید بیشتر کار کند، هیچگاه آماری از اینکه راندمان کاری مدیران چه میزان است (به طور جداگانه) داده نمیشود. هیچگاه آمار داده نمیشود که مدیران در مقابل
چه مقدار هزینه چه مقدار فایده ایجاد نمودهاند. ما در جهانی زندگی میکنیم که کشورها با کار شدید و رقابت فشرده در حال رشد میباشند و یا باید ما هم در همه سطوح کارگر، کشاورز، کارمند، مدیر، سیاستمدار، مسئول، روشنفکر، و... با شدت کار و تلاش همجهت و همدلی بکنیم یا با همین وضعی که داریم، بسازیم و روزبهروز عقبتر برویم و در عوض شعارهای بیشتر و حرفهای دهنپرکن بزرگتر بزنیم.
صد باد صبا اینجا در سلسله میرقصند
این است حریف ای دل تا باد نپیمایی
غلامرضا رسولیان- مدیرعامل ریختهگری فولاد طبرستان