پوشش خبری مقتول سعودی و قدرت رسانه
قادر باستانی
یک ماه شد که خبر قتل جمال قاشقجی از صدر اخبار پایین نمیآید؛ خبری تکاندهنده که بالاترین مقامات سیاسی در جهان را به چالش طلبید و همه رسانهها را بهخط کرد. رسانههای سنتی در زورآزمایی با رسانههای جدید، قدرت فوقالعاده خود را به رخ کشیدند و به آنها که فاتحه رسانههای کاغذی را خوانده بودند، یادآور شدند دود هنوز از کُنده بلند میشود.
واشنگتنپست و نیویورکتایمز سنگتمام گذاشتند. این اولی، همان روزنامهای است که رئیسجمهور نیکسون را در ماجرای واترگیت، از تخت پایین کشید و اکنون با پوشش خبری و جریانسازی فوقحرفهای قتل روزنامهنگار سعودی، به ترامپ دیوانه یادآور شد که پاپیچ رسانهها نشود که بازی با دم شیر برایش خطرناک است. اردوغان هم از فضای ایجادشده، بهترین و بیشترین بهرهبرداری را برای منافع ملی ترکیه رقم زد. اطلاعرسانی قطرهچکانی و هماهنگ رسانههای ترکیه و سناریوی گام به گام اردوغان، چون در راستای برنامه رسانههای آمریکایی بود، جواب داد.
علت آن بود که تلویزیون سیانان، نیویورکتایمز و واشنگتنپست، در یک سال گذشته، انواع زخمزبانهای ترامپ را تحمل کرده بودند و فضا را برای گوشمالیدادن مساعد میدیدند. برای همین با همه توان وارد عرصه شدند و کار تمیز رسانهای را تاکنون پیش بردهاند. آنها در این کار هماهنگ، هم متحد استراتژیک ترامپ -بنسلمان- را بدنام کردند و هم تمرکز برنامه ایرانستیزی تیم جنگطلب او را به هم زدند و به محاق فرستادند. این دستاورد کمی نبود که ترامپ اعتراف کند شاید بنسلمان پشت قتل جمال باشد. در این فضا، ترکیه بازی خود را کرد و تعادل منطقه را که با توجه بیش از حد به عربستان، به هم خورده بود، تا حدود زیادی برگرداند.
رسانههای جدید در این بازی رسانهای، صرفا سرعت، حجم و بُرد اطلاعرسانی را بیشتر کردند و ابتکار عمل در دست رسانههای آمریکایی ضدترامپ بود. حالا ترامپ و این رسانهها، شمشیر را از رو بستهاند. رئیسجمهور پیشبینیناپذیر ایالات متحده، همه توان خود را گذاشته است که رسانههای جریان اصلی کشورش را مهار کند و آنها با خبر وایرالشده قتل جمال، یادآور شدند که مهارشدنی نیستند و اگر بخواهند، پوز ترامپ را به خاک میمالند. حالا باید ماند و دید که آخر بازی این دو به کجا خواهد انجامید.
میگویند سرکرده مافیای ایتالیا قبل از مرگ به دوستان خود وصیت کرده بود که پلیسها و روزنامهنگاران را نکشید که همکارانشان ولتان نمیکنند. قدرت رسانهها، قدرت بزرگی است. همین رسانههای منطقهای مانند الجزیره، چقدر خوب عمل کردند. در این میان رسانههای ما، عملا اخبار جریان اصلی رسانههای آمریکایی را بازنشر کردند و نتوانستند بر منطقه و فضای بینالمللی تأثیرگذار باشند. تلویزیون العام و پرستیوی منفعل بودند. خبرنگاران مقیم ایرنا و صداوسیما در استانبول، حرف خاصی برای گفتن نداشتند و نتوانستند نقش مهمی ایفا کنند. در داخل هم چند تفسیر درباره علت سکوت ایران و دیپلماسی خاموش جمهوری اسلامی نوشته و منتشر شد که همه در راستای سناریوی اصلی جریانسازی بود.
درسی که سیاستمداران ما و اصحاب رسانه ما باید از این ماجرا بگیرند، شاید این باشد که توان و قدرت رسانهای هنوز حرف اول را میزند. توجه به رسانهها فقط سوبسیددادن و کانال درستکردن و اینها نیست. رسانههای مستقل و حرفهای ما، هر روز به عناوین مختلف تضعیف میشوند. یک پایشان دادگاه و یک پایشان در بازار آشفته کاغذ و مرکب است و همیشه در اضطراب و تشویش شکایت و توقیف و فیلتر روزگار میگذرانند. رسانههای پرتعداد ترکیه، چقدر در این ماجرای قتل جمال قاشقجی، حرفهای ظاهر شدند و هماهنگ عمل کردند. اگر خدایناکرده، چنین ماجرایی برای کشور ما رخ دهد، آیا امکان مدیریت افکار عمومی را خواهیم داشت؟ آیا میدانیم میزان اعتماد مردم به رسانه ملی و نشریات دولتی و شبهدولتی چقدر است؟ آیا متوجه اثر ویرانگر رسانههای غیررسمی و شایعات مخرب هستیم؟
در همین ماجرا، خبری بهنقل از سفیر ترکیه در لبنان پخش شد که دولت عربستان پیشنهاد پنج میلیارد دلار سرمایهگذاری -به عنوان رشوه- به ترکیه داده است تا قتل جمال را لاپوشانی کند. این خبر در همه کانالهای خبری موبایلی، پژواک یافت و حتی کسانی تفسیر نوشتند و توییت کردند، درحالیکه خبر هیچ منبعی نداشت و کاملا دروغ بود. بنابراین در غیاب رسانههای حرفهای و در مواقع بحرانی، بهخاطر بیاعتمادی مخاطبان به رسانههای رسمی، این اخبار دروغ و شایعات بهسرعت پخش میشود و اثر ویرانگر خود را میگذارد.
مسئولان تا دیر نشده نگاهشان به مقوله رسانههای مستقل و حرفهای را تغییر دهند. زبان تلخ و گزنده این رسانهها را مغتنم بشمارند و آنها را عزیز بدارند. خبرگزاری رسانه ملی را از وضعیت ناگوار و نابسامان فعلی نجات دهند و آن را به مدار حرفهای برگردانند. اگر چنین نشود، در حوادث، پیشامدی ناگوار خواهد توانست همهچیز را مثل سیل با خود ببرد. چنین نباد.
یک ماه شد که خبر قتل جمال قاشقجی از صدر اخبار پایین نمیآید؛ خبری تکاندهنده که بالاترین مقامات سیاسی در جهان را به چالش طلبید و همه رسانهها را بهخط کرد. رسانههای سنتی در زورآزمایی با رسانههای جدید، قدرت فوقالعاده خود را به رخ کشیدند و به آنها که فاتحه رسانههای کاغذی را خوانده بودند، یادآور شدند دود هنوز از کُنده بلند میشود.
واشنگتنپست و نیویورکتایمز سنگتمام گذاشتند. این اولی، همان روزنامهای است که رئیسجمهور نیکسون را در ماجرای واترگیت، از تخت پایین کشید و اکنون با پوشش خبری و جریانسازی فوقحرفهای قتل روزنامهنگار سعودی، به ترامپ دیوانه یادآور شد که پاپیچ رسانهها نشود که بازی با دم شیر برایش خطرناک است. اردوغان هم از فضای ایجادشده، بهترین و بیشترین بهرهبرداری را برای منافع ملی ترکیه رقم زد. اطلاعرسانی قطرهچکانی و هماهنگ رسانههای ترکیه و سناریوی گام به گام اردوغان، چون در راستای برنامه رسانههای آمریکایی بود، جواب داد.
علت آن بود که تلویزیون سیانان، نیویورکتایمز و واشنگتنپست، در یک سال گذشته، انواع زخمزبانهای ترامپ را تحمل کرده بودند و فضا را برای گوشمالیدادن مساعد میدیدند. برای همین با همه توان وارد عرصه شدند و کار تمیز رسانهای را تاکنون پیش بردهاند. آنها در این کار هماهنگ، هم متحد استراتژیک ترامپ -بنسلمان- را بدنام کردند و هم تمرکز برنامه ایرانستیزی تیم جنگطلب او را به هم زدند و به محاق فرستادند. این دستاورد کمی نبود که ترامپ اعتراف کند شاید بنسلمان پشت قتل جمال باشد. در این فضا، ترکیه بازی خود را کرد و تعادل منطقه را که با توجه بیش از حد به عربستان، به هم خورده بود، تا حدود زیادی برگرداند.
رسانههای جدید در این بازی رسانهای، صرفا سرعت، حجم و بُرد اطلاعرسانی را بیشتر کردند و ابتکار عمل در دست رسانههای آمریکایی ضدترامپ بود. حالا ترامپ و این رسانهها، شمشیر را از رو بستهاند. رئیسجمهور پیشبینیناپذیر ایالات متحده، همه توان خود را گذاشته است که رسانههای جریان اصلی کشورش را مهار کند و آنها با خبر وایرالشده قتل جمال، یادآور شدند که مهارشدنی نیستند و اگر بخواهند، پوز ترامپ را به خاک میمالند. حالا باید ماند و دید که آخر بازی این دو به کجا خواهد انجامید.
میگویند سرکرده مافیای ایتالیا قبل از مرگ به دوستان خود وصیت کرده بود که پلیسها و روزنامهنگاران را نکشید که همکارانشان ولتان نمیکنند. قدرت رسانهها، قدرت بزرگی است. همین رسانههای منطقهای مانند الجزیره، چقدر خوب عمل کردند. در این میان رسانههای ما، عملا اخبار جریان اصلی رسانههای آمریکایی را بازنشر کردند و نتوانستند بر منطقه و فضای بینالمللی تأثیرگذار باشند. تلویزیون العام و پرستیوی منفعل بودند. خبرنگاران مقیم ایرنا و صداوسیما در استانبول، حرف خاصی برای گفتن نداشتند و نتوانستند نقش مهمی ایفا کنند. در داخل هم چند تفسیر درباره علت سکوت ایران و دیپلماسی خاموش جمهوری اسلامی نوشته و منتشر شد که همه در راستای سناریوی اصلی جریانسازی بود.
درسی که سیاستمداران ما و اصحاب رسانه ما باید از این ماجرا بگیرند، شاید این باشد که توان و قدرت رسانهای هنوز حرف اول را میزند. توجه به رسانهها فقط سوبسیددادن و کانال درستکردن و اینها نیست. رسانههای مستقل و حرفهای ما، هر روز به عناوین مختلف تضعیف میشوند. یک پایشان دادگاه و یک پایشان در بازار آشفته کاغذ و مرکب است و همیشه در اضطراب و تشویش شکایت و توقیف و فیلتر روزگار میگذرانند. رسانههای پرتعداد ترکیه، چقدر در این ماجرای قتل جمال قاشقجی، حرفهای ظاهر شدند و هماهنگ عمل کردند. اگر خدایناکرده، چنین ماجرایی برای کشور ما رخ دهد، آیا امکان مدیریت افکار عمومی را خواهیم داشت؟ آیا میدانیم میزان اعتماد مردم به رسانه ملی و نشریات دولتی و شبهدولتی چقدر است؟ آیا متوجه اثر ویرانگر رسانههای غیررسمی و شایعات مخرب هستیم؟
در همین ماجرا، خبری بهنقل از سفیر ترکیه در لبنان پخش شد که دولت عربستان پیشنهاد پنج میلیارد دلار سرمایهگذاری -به عنوان رشوه- به ترکیه داده است تا قتل جمال را لاپوشانی کند. این خبر در همه کانالهای خبری موبایلی، پژواک یافت و حتی کسانی تفسیر نوشتند و توییت کردند، درحالیکه خبر هیچ منبعی نداشت و کاملا دروغ بود. بنابراین در غیاب رسانههای حرفهای و در مواقع بحرانی، بهخاطر بیاعتمادی مخاطبان به رسانههای رسمی، این اخبار دروغ و شایعات بهسرعت پخش میشود و اثر ویرانگر خود را میگذارد.
مسئولان تا دیر نشده نگاهشان به مقوله رسانههای مستقل و حرفهای را تغییر دهند. زبان تلخ و گزنده این رسانهها را مغتنم بشمارند و آنها را عزیز بدارند. خبرگزاری رسانه ملی را از وضعیت ناگوار و نابسامان فعلی نجات دهند و آن را به مدار حرفهای برگردانند. اگر چنین نشود، در حوادث، پیشامدی ناگوار خواهد توانست همهچیز را مثل سیل با خود ببرد. چنین نباد.