تأثير يک قتل بر معادلات و مناسبات سياسي
اردشير زارعي قنواتي: تحولات شتابندهاي که در منطقه خاورميانه ميگذرد، اين بار خلاف حوادث چند سال گذشته، وارد فضاي متفاوتي شده که ميتواند معادلات ملي، منطقهاي و بينالمللي را به صورت چشمگيري تغيير دهد. داستان قتل «جمال خاشقجي» در کنسولگري عربستان سعودي در شهر استانبول که از ابتدا به يک سريال جنايي با معماهاي «شرلوک هولمزي» تبدیل شد، امروز تبديل به کليدواژه تغيير در بسياري از مناسبات و معادلات در حوزههاي مختلف شده است. از آنجا که تا به امروز سياست و رسانه در حوزه قدرت و جريان اصلي همواره در خدمت قدرتمندان بوده است، شايد کمتر کسي گمان ميکرد که اين ماجرا بتواند براي دو هفته تيتر اول مطبوعات، خبرگزاريها و حتي رقابتهاي سياسي در حوزههاي ملي، منطقهاي و بينالمللي شود. قبل از اينکه به تحليل تأثير اين ماجرا بر مناسبات و معادلات سياسي و حتي ژئوپلیتيک پرداخته شود، ابتدا لازم است به چرايي ماندگاري و قدرت تأثيرگذاري اين قتل در شرايطي که روزانه نمونههاي مشابهي از آن در جايجاي جهان اتفاق افتاده، توجه شود.توطئه قتل خاشقجي در واقع ماجراي سناريويی سياسي-جناحي است که با بدترين هدف ممکن، بدترين شيوه
اجراي ممکن، بدترين جاي ممکن، بدترين محاسبه سود و زيان ممکن و بدترين نوع پاسخگويي ممکن از طرف تصميمگيران و عامران قتل انجام شده است.قتل يک منتقد سياسي و روزنامهنگار تحت هيچ شرايطي قابل توجيه نبوده و به لحاظ حقوقي در زمره جنايات سازمانيافته قرار دارد. نحوه اجراي اين قتل در مکاني ديپلماتيک که تحت کنترل دروني و بيروني قرار دارد و همه فعل و انفعالات حول آن بهدقت و به صورت امنيتي كنترل ميشود، به چنين شيوه فجيعي، ناشي از توهم غرور و نبود عقلانيت اجرائي است.كشتن يک منتقد و روزنامهنگار آن هم در نمايندگي سياسي عربستان در کشور ترکيه که در رقابت سياسي، ايدئولوژيک و ژئوپلیتيک با آنان قرار دارد، نشاندهنده حماقت محض و اشتباه محاسبه براي انتخاب مکان اجراي جنايت بوده است. تصميمگيران براي اين اقدام در شرايطي که عربستان زير فشار پروندههاي بسياري از جمله جنگ يمن، موضوع حصر خانگي «سعد حريري» نخستوزير لبنان، تشديد منازعه با قطر و رقابت ژئوپلیتيک با ايران قرار دارند، گوياي اين است که هزينههاي سود و زيان اين ماجرا را درست محاسبه نکرده بودند.رهبران رياض در حالي که دولت ترکيه به شيوه درز اطلاعات قطرهچکاني با کمک اهرم
رسانه هر روز يک برگ جديد را رو ميکردند، حدود دو هفته با انکار و سکوت، خود را در شرايطي قرار دادند که بعد به دنبال طرح سناريوهاي کمهزينه و سطحي برآيند که ديگر امکانپذير نبود و طوري ماجراي قتل را پذيرفتند که توجيهات آنان دروغبودن خود را کاملا نشان ميداد و هر بار هم که درصدد اصلاح و توضيح بيشتر برآمدند، سؤالات و توهمات بيشتري را موجب شدند.
تأثير بر حوزه ملي: از زماني که «سلمان بن عبدالعزيز» بر خلاف رويه معمول خاندان سعودي، پسر خود «محمد بن سلمان» را به عنوان وليعهد برگزيد و او نيز با يک شيوه اقتدارگرايانه دست به حذف مخالفان خود زد، سرزمين حجاز دستخوش تغييراتی اساسي شد. وليعهد جوان نيز براي اينکه اقتدار خود را نشان دهد، از يک طرف دست به اصلاحات از بالا در امور اجتماعي زد و از طرف ديگر با قبضه کامل قدرت در عرصه داخلي صداي هر مخالفي را در گلو خفه و در حوزه خارجي نيز سياستی ماجراجويانه و شبهامپرياليستي را دنبال کرد. استقبال اوليه هژمونهاي بينالمللي براي گشادهدستي او و عقد قراردادهاي نجومي تسليحاتي و اقتصادي، جهان غرب را به تحسين و شفتگي وادار کرد. تا قبل از سناريوي قتل خاشقجي حمايت از بنسلمان در حدي بود که جنايات آشکارش در يمن، گروگانگيري نخستوزير لبنان، تهديد قطر و رقابت با ايران، حتي يک صف طولاني را از متحدان منطقهاي و جهاني در پشت سر او جمع کرد. اما امروز به دليل اشتباهی مهلک و امکان زير ضرب قراردادن او از سوی رقباي داخلي و خارجي، رسانههاي بينالمللي و نهادهاي حقوقبشري، تصويري شيطاني در حافظه افکار عمومي جهان از پسر سلمان ترسيم
کردهاند که ديگر قابل بازسازي نخواهد بود. با توجه به شرايط کنوني بدون ترديد در خاندان سعودي فشار براي برکناري وليعهد در حال افزايش است و حاميان خارجي او نيز براي اعتبار خود و حفظ وضع موجود رغبتي به او نشان نميدهند. اين وضعيت، موقعيت و مشروعيت بنسلمان براي جانشيني پدر را بهشدت مخدوش کرده و در روزهاي آينده حداقل بايد انتظار لغو و حذف بسياري از مسئوليتهاي او را داشت.
تأثير در حوزه منطقهاي: قتل خاشقجي در استانبول موهبتی آسماني براي «رجب طيب اردوغان» به شمار ميرفت که در دو سال اخير بهشدت در تقابل با تلاش براي هژموني عربستان در منطقه و شخص بنسلمان بود. وقتي گريبان محمد به دست رجب افتاد با توجه به مستندات پرونده که به هر دليلي (از جمله شنود کنسولگري) به دست دستگاه امنيتي ترکيه افتاده بود، هوش و زيرکي اردوغان اين بار با استفاده از همه ابزارهاي در دست «شاه» شطرنج سياسي منطقهاي را مات کرد.شيوه قطرهچکاني درزدادن اطلاعات جنايت و استفاده حرفهاي از قدرت رسانه داخلي که در همراهي با رسانه بينالمللي انجام ميگرفت، گامبهگام رقيب را به گوشه رينگ کشاند. اينکه ترکيه و اردوغان هنوز همه اطلاعات پرونده را فاش نميکنند، بيش از هر چيز معطوف به نحوه بازيای است که ميخواهند همچنان تيتر يک رسانههای جهاني و عرصه سياست بينالمللي را در اختيار داشته باشند. تماسهاي ملکسلمان و وليعهد سعودي با اردوغان و اظهارات ملتمسانه آنان بيشازپيش حاکم ترکيه را به ادامه بازي ترغيب کرده است. در چنين شرايطي جايگاه منطقهاي عربستان آنچنان مخدوش شده که ديگر بعيد است قادر به بازسازي آن و امکان تحقق
هژموني منطقهاي از سوی سعودي قابل دسترس باشد.
تأثير در حوزه بينالمللي: از بد روزگار براي شاهزاده سعودي همه قطعات پازل در شرايط کنوني عليه اوست و در آستانه انتخابات کنگره آمريکا که ترامپ و حزب جمهوريخواه نياز به جلب آراي رأيدهندگان دارند، موجب شده تا تنها متحد قابل اتکا را امروز به يک منتقد تبديل کند. رهبران سعودي حتي فکر هم نميکردند که فشار سياسي و رسانهاي در چنين وضعيتي قدرت برتري بر حاتمبخشيهاي دلارهاي نفتي داشته باشد. رهبران آمريکايي و اروپايي امروز بيشترين تلاش خود را صرف اين ميکنند که اهميت قراردادهاي نجومي خود با سعودي را براي افکار عمومي جوامع خويش توجيه کنند؛ ضمن اينکه براي رسيدن به اين هدف حداقل نياز به يک قرباني خواهند داشت. به نظر ميرسد اين قرباني شخص وليعهد ماجراجو باشد اما در کنار آن رياض هم ديگر نميتواند جايگاه خود را حفظ کند.
اردشير زارعي قنواتي: تحولات شتابندهاي که در منطقه خاورميانه ميگذرد، اين بار خلاف حوادث چند سال گذشته، وارد فضاي متفاوتي شده که ميتواند معادلات ملي، منطقهاي و بينالمللي را به صورت چشمگيري تغيير دهد. داستان قتل «جمال خاشقجي» در کنسولگري عربستان سعودي در شهر استانبول که از ابتدا به يک سريال جنايي با معماهاي «شرلوک هولمزي» تبدیل شد، امروز تبديل به کليدواژه تغيير در بسياري از مناسبات و معادلات در حوزههاي مختلف شده است. از آنجا که تا به امروز سياست و رسانه در حوزه قدرت و جريان اصلي همواره در خدمت قدرتمندان بوده است، شايد کمتر کسي گمان ميکرد که اين ماجرا بتواند براي دو هفته تيتر اول مطبوعات، خبرگزاريها و حتي رقابتهاي سياسي در حوزههاي ملي، منطقهاي و بينالمللي شود. قبل از اينکه به تحليل تأثير اين ماجرا بر مناسبات و معادلات سياسي و حتي ژئوپلیتيک پرداخته شود، ابتدا لازم است به چرايي ماندگاري و قدرت تأثيرگذاري اين قتل در شرايطي که روزانه نمونههاي مشابهي از آن در جايجاي جهان اتفاق افتاده، توجه شود.توطئه قتل خاشقجي در واقع ماجراي سناريويی سياسي-جناحي است که با بدترين هدف ممکن، بدترين شيوه
اجراي ممکن، بدترين جاي ممکن، بدترين محاسبه سود و زيان ممکن و بدترين نوع پاسخگويي ممکن از طرف تصميمگيران و عامران قتل انجام شده است.قتل يک منتقد سياسي و روزنامهنگار تحت هيچ شرايطي قابل توجيه نبوده و به لحاظ حقوقي در زمره جنايات سازمانيافته قرار دارد. نحوه اجراي اين قتل در مکاني ديپلماتيک که تحت کنترل دروني و بيروني قرار دارد و همه فعل و انفعالات حول آن بهدقت و به صورت امنيتي كنترل ميشود، به چنين شيوه فجيعي، ناشي از توهم غرور و نبود عقلانيت اجرائي است.كشتن يک منتقد و روزنامهنگار آن هم در نمايندگي سياسي عربستان در کشور ترکيه که در رقابت سياسي، ايدئولوژيک و ژئوپلیتيک با آنان قرار دارد، نشاندهنده حماقت محض و اشتباه محاسبه براي انتخاب مکان اجراي جنايت بوده است. تصميمگيران براي اين اقدام در شرايطي که عربستان زير فشار پروندههاي بسياري از جمله جنگ يمن، موضوع حصر خانگي «سعد حريري» نخستوزير لبنان، تشديد منازعه با قطر و رقابت ژئوپلیتيک با ايران قرار دارند، گوياي اين است که هزينههاي سود و زيان اين ماجرا را درست محاسبه نکرده بودند.رهبران رياض در حالي که دولت ترکيه به شيوه درز اطلاعات قطرهچکاني با کمک اهرم
رسانه هر روز يک برگ جديد را رو ميکردند، حدود دو هفته با انکار و سکوت، خود را در شرايطي قرار دادند که بعد به دنبال طرح سناريوهاي کمهزينه و سطحي برآيند که ديگر امکانپذير نبود و طوري ماجراي قتل را پذيرفتند که توجيهات آنان دروغبودن خود را کاملا نشان ميداد و هر بار هم که درصدد اصلاح و توضيح بيشتر برآمدند، سؤالات و توهمات بيشتري را موجب شدند.
تأثير بر حوزه ملي: از زماني که «سلمان بن عبدالعزيز» بر خلاف رويه معمول خاندان سعودي، پسر خود «محمد بن سلمان» را به عنوان وليعهد برگزيد و او نيز با يک شيوه اقتدارگرايانه دست به حذف مخالفان خود زد، سرزمين حجاز دستخوش تغييراتی اساسي شد. وليعهد جوان نيز براي اينکه اقتدار خود را نشان دهد، از يک طرف دست به اصلاحات از بالا در امور اجتماعي زد و از طرف ديگر با قبضه کامل قدرت در عرصه داخلي صداي هر مخالفي را در گلو خفه و در حوزه خارجي نيز سياستی ماجراجويانه و شبهامپرياليستي را دنبال کرد. استقبال اوليه هژمونهاي بينالمللي براي گشادهدستي او و عقد قراردادهاي نجومي تسليحاتي و اقتصادي، جهان غرب را به تحسين و شفتگي وادار کرد. تا قبل از سناريوي قتل خاشقجي حمايت از بنسلمان در حدي بود که جنايات آشکارش در يمن، گروگانگيري نخستوزير لبنان، تهديد قطر و رقابت با ايران، حتي يک صف طولاني را از متحدان منطقهاي و جهاني در پشت سر او جمع کرد. اما امروز به دليل اشتباهی مهلک و امکان زير ضرب قراردادن او از سوی رقباي داخلي و خارجي، رسانههاي بينالمللي و نهادهاي حقوقبشري، تصويري شيطاني در حافظه افکار عمومي جهان از پسر سلمان ترسيم
کردهاند که ديگر قابل بازسازي نخواهد بود. با توجه به شرايط کنوني بدون ترديد در خاندان سعودي فشار براي برکناري وليعهد در حال افزايش است و حاميان خارجي او نيز براي اعتبار خود و حفظ وضع موجود رغبتي به او نشان نميدهند. اين وضعيت، موقعيت و مشروعيت بنسلمان براي جانشيني پدر را بهشدت مخدوش کرده و در روزهاي آينده حداقل بايد انتظار لغو و حذف بسياري از مسئوليتهاي او را داشت.
تأثير در حوزه منطقهاي: قتل خاشقجي در استانبول موهبتی آسماني براي «رجب طيب اردوغان» به شمار ميرفت که در دو سال اخير بهشدت در تقابل با تلاش براي هژموني عربستان در منطقه و شخص بنسلمان بود. وقتي گريبان محمد به دست رجب افتاد با توجه به مستندات پرونده که به هر دليلي (از جمله شنود کنسولگري) به دست دستگاه امنيتي ترکيه افتاده بود، هوش و زيرکي اردوغان اين بار با استفاده از همه ابزارهاي در دست «شاه» شطرنج سياسي منطقهاي را مات کرد.شيوه قطرهچکاني درزدادن اطلاعات جنايت و استفاده حرفهاي از قدرت رسانه داخلي که در همراهي با رسانه بينالمللي انجام ميگرفت، گامبهگام رقيب را به گوشه رينگ کشاند. اينکه ترکيه و اردوغان هنوز همه اطلاعات پرونده را فاش نميکنند، بيش از هر چيز معطوف به نحوه بازيای است که ميخواهند همچنان تيتر يک رسانههای جهاني و عرصه سياست بينالمللي را در اختيار داشته باشند. تماسهاي ملکسلمان و وليعهد سعودي با اردوغان و اظهارات ملتمسانه آنان بيشازپيش حاکم ترکيه را به ادامه بازي ترغيب کرده است. در چنين شرايطي جايگاه منطقهاي عربستان آنچنان مخدوش شده که ديگر بعيد است قادر به بازسازي آن و امکان تحقق
هژموني منطقهاي از سوی سعودي قابل دسترس باشد.
تأثير در حوزه بينالمللي: از بد روزگار براي شاهزاده سعودي همه قطعات پازل در شرايط کنوني عليه اوست و در آستانه انتخابات کنگره آمريکا که ترامپ و حزب جمهوريخواه نياز به جلب آراي رأيدهندگان دارند، موجب شده تا تنها متحد قابل اتکا را امروز به يک منتقد تبديل کند. رهبران سعودي حتي فکر هم نميکردند که فشار سياسي و رسانهاي در چنين وضعيتي قدرت برتري بر حاتمبخشيهاي دلارهاي نفتي داشته باشد. رهبران آمريکايي و اروپايي امروز بيشترين تلاش خود را صرف اين ميکنند که اهميت قراردادهاي نجومي خود با سعودي را براي افکار عمومي جوامع خويش توجيه کنند؛ ضمن اينکه براي رسيدن به اين هدف حداقل نياز به يک قرباني خواهند داشت. به نظر ميرسد اين قرباني شخص وليعهد ماجراجو باشد اما در کنار آن رياض هم ديگر نميتواند جايگاه خود را حفظ کند.