|

زنجیره تأمین و رشد اقتصادی

جواد شرف‌خانی.مدرس دانشگاه و تحلیلگر مسائل اقتصادی

یکی از مهم‎ترین موضوعاتی که امروزه بیشتر به آن پرداخته می‎شود و کشورهای در‌حال‌توسعه دنبال آن هستند، داشتن رشد اقتصادی پایدار و مستمر است؛ اما طبیعتا این نرخ نیز مانند خیلی از پارامترهای دیگر، در کشورهای مختلف متفاوت است و پژوهشگران زیادی تحقیقات خود را روی عوامل مؤثر بر رشد اقتصادی و افزایش تولید ملی متمرکز كرده‌اند و به همین دلیل است که بیشترین تأکید سند چشم‎انداز 20ساله و برنامه‎های توسعه‎ای بر تولید ملی و برای درمان بیماری اقتصاد تک‎محصول است و انجام این پروسه درمانی بدون برنامه‎ریزی و شناخت نقاط قوت و ضعف و بدون آگاهی از فرصت‎ها و تهدیدها، امکان‌پذیر نخواهد بود. در محیط کسب‎وکارهای نوین، تأمین‌کنندگان کالاها و خدمات با خواسته‎های الزام‌آور مشتریان درخصوص محصولات اختصاصی، کاهش سطح قیمت‎ها، ارتقای کیفیت و خدمات پس از فروش مواجه شده‎اند و برای تداوم فعالیت کسب‎وکار در این فضا، فعالان حوزه تولید دنبال توسعه شراکت‎های استراتژیک و بلندمدت با تأمین‎کنندگان مختلف هستند؛ بنابراین با لحاظ قراردادن مثلث بقا، یعنی زمان، قیمت و کیفیت، سعی در تأمین نیازهای مشتریان دارند. روند رو‌به‌رشد جهانی‎سازی و مشتری‎مداری موجب ایجاد حساسیت روی موضوع لجستیک در مدیریت تولید شده است و مدیریت زنجیره تأمین مبحثی است که خود محصول این‌گونه مسائل است. مدیریت زنجیره تأمین یکی از کلیدواژه‎های تولید در هزاره سوم برای بهبود رقابت‎پذیری است و اکنون شاهد توسعه این مباحث هم در سطح تئوری و هم در سطح عملی آن هستيم.
یک زنجیره تأمین شامل همه مراحلی است که اعم از مستقیم و غیرمستقیم در برآورده‌‌کردن درخواست مشتری نقش دارند. برای مثال، در یک زنجیره تأمین معمولی، مواد خام از تأمین‌کنندگان برای کارخانه‎ها ارسال می‎شوند، سپس محصولاتی در کارخانه تولید می‎شوند و این محصولات به انبارهای میانی و انبارهای توزیع‎کننده‎ها ارسال می‎شوند و از آنجا به سمت خرده‎فروشی‎ها می‌روند و در نهایت به دست مصرف‎کننده نهایی می‌رسد. بر این اساس یک محصول مراحل مختلف زنجیره را طی می‎کند تا به دست مشتری که همان مصرف‎کننده نهایی است، برسد. در بعضی از این مراحل، کالا انبار و در بعضی دیگر حمل می‎شود؛ در واقع یک زنجیره تأمین شامل مجموعه‌ای از انبارها و جابه‎جایی‎هاست. اعضای یک زنجیره تأمین معمولی شامل تأمین‎کنندگان، انبارهای مواد اولیه، مراکز تولید، توزیع‎کنندگان، خرده‎فروشی‎ها و مشتری نهایی مي‌شوند.
برای حمایت از تولید، عوامل مختلف و متعددی وجود دارد که با استفاده از آنها بتوان ضمن حمایت از تولید ملی، رشد اقتصادی و ارتقای سطح رفاه اجتماعی را شاهد بود؛ اما با توجه به موضوع مقاله به برخی از عوامل بر زنجیره تولید اشاره می‎شود:
1- مشتریان: برقراری ارتباط با مشتری، گرفتن سفارش و جلب رضایت و وفاداری مشتریان از طریق زنجیره.
2- تأمین‌کنندگان: مشخص‌‌کردن نوع روابط با آنها در زنجیره و ارزیابی میزان قابلیت اعتماد و پاسخ‌گویی در طول زنجیره.
3- زمان: به‌حداقل‌رساندن زمان مورد نیاز برای پاسخ‌گویی به درخواست مشتریان در طول زنجیره.
4- هزینه: چون تمام هزینه‌های زنجیره تأمین به‌عنوان بهای تمام‌شده به مشتری تحمیل می‌شود، بنابراین سعی شود محصول با حداقل هزینه‎ها در طول زنجیره تولید شود.
5- انعطاف‎پذیری: زنجیره تأمین باید بتواند در پاسخ‌گویی به نیاز مشتریان و نیز در ارتباط با تأمین‎کنندگان، منعطف باشد.
6- فرایند تولید: همه فرایندها در طول زنجیره اعم از خرید مواد اولیه و تجهیزات، جریان تولید، گردش مالی، فروش و... برنامه‎ریزی شود.
اما چنانچه بخواهیم زنجیره تأمین را به سه بخش اصلی تأمین، تولید و توزیع تقسیم کنیم، به نظر می‎رسد بخش توزیع اهمیت بیشتری داشته باشد؛ زیرا در طراحی دو بخش اول-تأمین و تولید- فقط آیتم‎های هزینه‎ای در نظر گرفته می‎شوند؛ درحالی‎که برای طراحی شبکه توزیع باید علاوه ‌بر آیتم‎های هزینه‎ای، مؤلفه‎های مربوط به خدمات مشتری را نیز مدنظر قرار داد. معمولا طرح‌ها و راهبردهایی که هزینه‌های کمتری دارند، سطح خدمات به مشتری را نیز پايین‎تر می‎آورند؛ بنابراین باید شبکه توزیع را به‌نحوی طراحی کرد که با پايین‎ترین هزینه‎ها، نیاز مشتریان را تأمین كنند. مؤلفه‎هایی مانند عوامل کلان اقتصادی، سیاسی، راهبردی، فنی، زیرساختی، رقابتی، لجستیکی و عملیاتی از مهم‎ترین عواملی هستند که روی تصمیمات طراحی شبکه اثر می‌گذارند.

یکی از مهم‎ترین موضوعاتی که امروزه بیشتر به آن پرداخته می‎شود و کشورهای در‌حال‌توسعه دنبال آن هستند، داشتن رشد اقتصادی پایدار و مستمر است؛ اما طبیعتا این نرخ نیز مانند خیلی از پارامترهای دیگر، در کشورهای مختلف متفاوت است و پژوهشگران زیادی تحقیقات خود را روی عوامل مؤثر بر رشد اقتصادی و افزایش تولید ملی متمرکز كرده‌اند و به همین دلیل است که بیشترین تأکید سند چشم‎انداز 20ساله و برنامه‎های توسعه‎ای بر تولید ملی و برای درمان بیماری اقتصاد تک‎محصول است و انجام این پروسه درمانی بدون برنامه‎ریزی و شناخت نقاط قوت و ضعف و بدون آگاهی از فرصت‎ها و تهدیدها، امکان‌پذیر نخواهد بود. در محیط کسب‎وکارهای نوین، تأمین‌کنندگان کالاها و خدمات با خواسته‎های الزام‌آور مشتریان درخصوص محصولات اختصاصی، کاهش سطح قیمت‎ها، ارتقای کیفیت و خدمات پس از فروش مواجه شده‎اند و برای تداوم فعالیت کسب‎وکار در این فضا، فعالان حوزه تولید دنبال توسعه شراکت‎های استراتژیک و بلندمدت با تأمین‎کنندگان مختلف هستند؛ بنابراین با لحاظ قراردادن مثلث بقا، یعنی زمان، قیمت و کیفیت، سعی در تأمین نیازهای مشتریان دارند. روند رو‌به‌رشد جهانی‎سازی و مشتری‎مداری موجب ایجاد حساسیت روی موضوع لجستیک در مدیریت تولید شده است و مدیریت زنجیره تأمین مبحثی است که خود محصول این‌گونه مسائل است. مدیریت زنجیره تأمین یکی از کلیدواژه‎های تولید در هزاره سوم برای بهبود رقابت‎پذیری است و اکنون شاهد توسعه این مباحث هم در سطح تئوری و هم در سطح عملی آن هستيم.
یک زنجیره تأمین شامل همه مراحلی است که اعم از مستقیم و غیرمستقیم در برآورده‌‌کردن درخواست مشتری نقش دارند. برای مثال، در یک زنجیره تأمین معمولی، مواد خام از تأمین‌کنندگان برای کارخانه‎ها ارسال می‎شوند، سپس محصولاتی در کارخانه تولید می‎شوند و این محصولات به انبارهای میانی و انبارهای توزیع‎کننده‎ها ارسال می‎شوند و از آنجا به سمت خرده‎فروشی‎ها می‌روند و در نهایت به دست مصرف‎کننده نهایی می‌رسد. بر این اساس یک محصول مراحل مختلف زنجیره را طی می‎کند تا به دست مشتری که همان مصرف‎کننده نهایی است، برسد. در بعضی از این مراحل، کالا انبار و در بعضی دیگر حمل می‎شود؛ در واقع یک زنجیره تأمین شامل مجموعه‌ای از انبارها و جابه‎جایی‎هاست. اعضای یک زنجیره تأمین معمولی شامل تأمین‎کنندگان، انبارهای مواد اولیه، مراکز تولید، توزیع‎کنندگان، خرده‎فروشی‎ها و مشتری نهایی مي‌شوند.
برای حمایت از تولید، عوامل مختلف و متعددی وجود دارد که با استفاده از آنها بتوان ضمن حمایت از تولید ملی، رشد اقتصادی و ارتقای سطح رفاه اجتماعی را شاهد بود؛ اما با توجه به موضوع مقاله به برخی از عوامل بر زنجیره تولید اشاره می‎شود:
1- مشتریان: برقراری ارتباط با مشتری، گرفتن سفارش و جلب رضایت و وفاداری مشتریان از طریق زنجیره.
2- تأمین‌کنندگان: مشخص‌‌کردن نوع روابط با آنها در زنجیره و ارزیابی میزان قابلیت اعتماد و پاسخ‌گویی در طول زنجیره.
3- زمان: به‌حداقل‌رساندن زمان مورد نیاز برای پاسخ‌گویی به درخواست مشتریان در طول زنجیره.
4- هزینه: چون تمام هزینه‌های زنجیره تأمین به‌عنوان بهای تمام‌شده به مشتری تحمیل می‌شود، بنابراین سعی شود محصول با حداقل هزینه‎ها در طول زنجیره تولید شود.
5- انعطاف‎پذیری: زنجیره تأمین باید بتواند در پاسخ‌گویی به نیاز مشتریان و نیز در ارتباط با تأمین‎کنندگان، منعطف باشد.
6- فرایند تولید: همه فرایندها در طول زنجیره اعم از خرید مواد اولیه و تجهیزات، جریان تولید، گردش مالی، فروش و... برنامه‎ریزی شود.
اما چنانچه بخواهیم زنجیره تأمین را به سه بخش اصلی تأمین، تولید و توزیع تقسیم کنیم، به نظر می‎رسد بخش توزیع اهمیت بیشتری داشته باشد؛ زیرا در طراحی دو بخش اول-تأمین و تولید- فقط آیتم‎های هزینه‎ای در نظر گرفته می‎شوند؛ درحالی‎که برای طراحی شبکه توزیع باید علاوه ‌بر آیتم‎های هزینه‎ای، مؤلفه‎های مربوط به خدمات مشتری را نیز مدنظر قرار داد. معمولا طرح‌ها و راهبردهایی که هزینه‌های کمتری دارند، سطح خدمات به مشتری را نیز پايین‎تر می‎آورند؛ بنابراین باید شبکه توزیع را به‌نحوی طراحی کرد که با پايین‎ترین هزینه‎ها، نیاز مشتریان را تأمین كنند. مؤلفه‎هایی مانند عوامل کلان اقتصادی، سیاسی، راهبردی، فنی، زیرساختی، رقابتی، لجستیکی و عملیاتی از مهم‎ترین عواملی هستند که روی تصمیمات طراحی شبکه اثر می‌گذارند.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها