حاتمی آغاز و سرانجام خودش بود
با آثار و گفتاری از : مسعود کیمیایی، بهروز غریبپور، خسرو دهقان،محمدعلی ابطحی، ابراهیم اصغرزاده،عمادالدینباقی، شاهرخ دولکو
مرگ انسان را تمام نمیکند
مسعود کیمیایی: علی حاتمی را نباید به یاد آورد، در یاد هست.بیرون نمیرود، چون مهمان یاد نیست.علی حاتمی را همیشه دوست داشتم. پنجرهای رو به باغ، پر از طراوت و نسیم. چه میشود گفت آخر ندارد. مرگ انسان را تمام نمیکند. سینمایی بهسادگی متنهایش... پیچیدگی، طرح معما نداشت.سینمایی روان و گفتوگوهای خانگی. اما... زیبا
بهناز شيرباني: معروف است به شاعر سينماي ايران. علي حاتمي، يگانه کارگردان ايراني است که آثارش مملو از نشانهها و فرهنگ ايراني است؛ فرهنگي که حاتمي تا روزهاي آخر حيات در تکتک آثارش از آنها نوشت و تصوير کرد. شيوه ديالوگنويسي حاتمي يکي از شاخصههاي آثار اوست.
تمثيلهايي که به مرور وارد ادبيات گفتاري عامه مردم شد و مخاطبان آثارش آدمهايي از همه طيفهاي جامعه هستند. توجه به دورههاي تاريخي خاص و روايت قصههاي پرکشش در بستر تاريخ از ديگر ويژگيهاي آثار اوست که راه را براي تحليل و نقد دورههاي تاريخي موردنظر فيلمساز هموار میکند. در زمان حيات علي حاتمي و 22 سال پس از درگذشتش، از سينمايي که به سينماي ملي تعبير ميشود، زياد نوشته و گفته شده است. هوشنگ گلمکاني، سينمايينويس معتقد است فيلمسازي علي حاتمي با خودش آغاز شد و با خودش به پايان رسيد. علي حاتمي در مقالهاي در مجله فيلم نوشت: «من نميتوانم قصه ايراني را با الگو و پرداخت فرنگي بگويم. يعني من هم فيلمهاي موزيکال يا درباره موسيقي در سينماي اروپا و جهان را ديدهام و خيلي هم زياد ديدهام و با دقت هم ديدهام. اما همه تلاش من در اين سالها اين بوده که به زبان و سبکي برسم که از يک نوع قصهپردازي ايراني بهره بگيرد. همانطور که قصه حسين کردشبستري را با رابينهود مقايسه نميکنيد و هزارويکشب شبيه دنکيشوت نيست من ميکوشم به سبک و نوعي از يک روش قصهگويي و يافتن پرداختي مناسب و درخور آن روش برسم. از يک ريتم حسيتر و
غريزيتر. ديگر در فکر اين نيستم که اين بهزعم آقايان حرکت دارد يا ندارد، ميزانسنش در مقايسه با فلان فيلم خارجي که هم من ديدهام هم آنها، به درد ميخورد يا نميخورد».حاتمي در گفتوگويي ديگر با مجله فيلم گفت: «حالا مثل اينکه از اين سينما هم بايد بروم يا به قول ديالوگ فيلمهايم طعمه دام و صيد صياد شدم، يا ميشوم و شايد اين پايان عشق است يا آغاز راه و اگر مرگي هست هيچگاه چيز ترسناکي نيست همانطور که در شاهنامه ما هم نبوده يا به همان نحو که من در فيلمهايم مرگ را ترسيم کردهام دلشدگان، مادر و... در فيلم مادر مرگ قبلا تمرين ميشود و من در فيلمهايم پرسوناژهايم را قبل از مرگ تطهير ميکنم هرچند خداوند عادل است و رحمان و رحيم، ولي من که در اين موارد يک آدم عامي و سنتي هستم و داستانهايم را با مرگ جمع کردهام يا بيانيههاي مهم فيلمهاي من با مرگ به تماشاگر القا شد و شايد همه داستان بشر در مرگ و زندگي خلاصه شود و البته مرگ پاياني براي زندگي نيست».در سالروز درگذشت علي حاتمي نگاهي دوباره به آثار و تأثيرش در سينماي ايران خالي از لطف نيست.
صفحه 10 را بخوانید
مرگ انسان را تمام نمیکند
مسعود کیمیایی: علی حاتمی را نباید به یاد آورد، در یاد هست.بیرون نمیرود، چون مهمان یاد نیست.علی حاتمی را همیشه دوست داشتم. پنجرهای رو به باغ، پر از طراوت و نسیم. چه میشود گفت آخر ندارد. مرگ انسان را تمام نمیکند. سینمایی بهسادگی متنهایش... پیچیدگی، طرح معما نداشت.سینمایی روان و گفتوگوهای خانگی. اما... زیبا
بهناز شيرباني: معروف است به شاعر سينماي ايران. علي حاتمي، يگانه کارگردان ايراني است که آثارش مملو از نشانهها و فرهنگ ايراني است؛ فرهنگي که حاتمي تا روزهاي آخر حيات در تکتک آثارش از آنها نوشت و تصوير کرد. شيوه ديالوگنويسي حاتمي يکي از شاخصههاي آثار اوست.
تمثيلهايي که به مرور وارد ادبيات گفتاري عامه مردم شد و مخاطبان آثارش آدمهايي از همه طيفهاي جامعه هستند. توجه به دورههاي تاريخي خاص و روايت قصههاي پرکشش در بستر تاريخ از ديگر ويژگيهاي آثار اوست که راه را براي تحليل و نقد دورههاي تاريخي موردنظر فيلمساز هموار میکند. در زمان حيات علي حاتمي و 22 سال پس از درگذشتش، از سينمايي که به سينماي ملي تعبير ميشود، زياد نوشته و گفته شده است. هوشنگ گلمکاني، سينمايينويس معتقد است فيلمسازي علي حاتمي با خودش آغاز شد و با خودش به پايان رسيد. علي حاتمي در مقالهاي در مجله فيلم نوشت: «من نميتوانم قصه ايراني را با الگو و پرداخت فرنگي بگويم. يعني من هم فيلمهاي موزيکال يا درباره موسيقي در سينماي اروپا و جهان را ديدهام و خيلي هم زياد ديدهام و با دقت هم ديدهام. اما همه تلاش من در اين سالها اين بوده که به زبان و سبکي برسم که از يک نوع قصهپردازي ايراني بهره بگيرد. همانطور که قصه حسين کردشبستري را با رابينهود مقايسه نميکنيد و هزارويکشب شبيه دنکيشوت نيست من ميکوشم به سبک و نوعي از يک روش قصهگويي و يافتن پرداختي مناسب و درخور آن روش برسم. از يک ريتم حسيتر و
غريزيتر. ديگر در فکر اين نيستم که اين بهزعم آقايان حرکت دارد يا ندارد، ميزانسنش در مقايسه با فلان فيلم خارجي که هم من ديدهام هم آنها، به درد ميخورد يا نميخورد».حاتمي در گفتوگويي ديگر با مجله فيلم گفت: «حالا مثل اينکه از اين سينما هم بايد بروم يا به قول ديالوگ فيلمهايم طعمه دام و صيد صياد شدم، يا ميشوم و شايد اين پايان عشق است يا آغاز راه و اگر مرگي هست هيچگاه چيز ترسناکي نيست همانطور که در شاهنامه ما هم نبوده يا به همان نحو که من در فيلمهايم مرگ را ترسيم کردهام دلشدگان، مادر و... در فيلم مادر مرگ قبلا تمرين ميشود و من در فيلمهايم پرسوناژهايم را قبل از مرگ تطهير ميکنم هرچند خداوند عادل است و رحمان و رحيم، ولي من که در اين موارد يک آدم عامي و سنتي هستم و داستانهايم را با مرگ جمع کردهام يا بيانيههاي مهم فيلمهاي من با مرگ به تماشاگر القا شد و شايد همه داستان بشر در مرگ و زندگي خلاصه شود و البته مرگ پاياني براي زندگي نيست».در سالروز درگذشت علي حاتمي نگاهي دوباره به آثار و تأثيرش در سينماي ايران خالي از لطف نيست.
صفحه 10 را بخوانید