|

به بهانه نمایشگاه غلامحسین امیرخانی علی شیرازی و مجتبی ملک‌زاده

ضرورت بازتعریف خوشنویسی

علیرضا هاشمی‌نژاد: در فضای هنر امروز ایران خوشنویسی جایگاهی شایسته ارزش‌های خود ندارد. در اواخر قاجار و اوایل دوره پهلوی به دلایل کم‌رنگ‌شدن زمینه کاربردی و ورود فضای فرهنگی ایران به دوره‌ای متفاوت و متأثر از جریان مدرنیزاسیون، خوشنویسی کم‌رمق شد و به‌عنوان جریان فرعی و بیشتر در خدمت اندک زمینه کاربردی در صنعت چاپ و زینت رجال و یادآور سنتی فرهنگی به حیات خود ادامه داد؛ هرچند در اواسط دهه 40 اندیشه احیای هنرهای ملی منجر به تأسیس انجمن خوشنویسان ایران شد، اما غلبه گفتمان مدرن مجالی به حیات پویای خوشنویسی کلاسیک نداد. تا زمان انقلاب گفتمان هنر مکتبی و بعدها هنر سنتی بر فضای هنر غالب شد، خوشنویسی وارد دنیای جدیدی شد. این فضای فرهنگی متأثر از غلبه گفتمان هنر سنتی که از سویی رونق دوباره خوشنویسی را در پی داشت، زمینه‌ساز چالش‌های جدید نیز شد و اما نمایشگاه حاضر که در آن آثار سه هنرمند تثبیت‌شده خوشنویسی به نمایش درآمده است، از چند منظر اهمیت دارد؛ ابتدا اینکه در این نمایشگاه دو رویکرد به خوشنویسی را شاهد هستیم. آثار غلامحسین امیرخانی هنرمندی از نسل پیش از انقلاب که در انتقال سنت خوشنویسی نسل پس از عمادالکتاب به دوران معاصر در کنار هنرمندانی همچون عباس اخوین، عبدالله فرادی و... نقش اساسی داشت و در همین سنت دست به تجربیات نوینی در خوشنویسی کلاسیک زد. او در شیوه خود صاحب ‌شأن و ساختاری ویژه شد. در خط نستعلیق معاصر شاید بشود دو هنرمند را صاحب چنین موقعیتی معرفی کرد که شاکله خط آنها ساختاری منسجم و هماهنگ را به وجود آورده است. تناسبات و هندسه خط غلامحسین امیرخانی امکان خط نستعلیق را در نوشتن قلم‌های جلی بیشتر فراهم می‌کند. آثار ایشان در این نمایشگاه نشان از حضور پرقدرت در چند دهه است؛ ازجمله ویژگی‌های آثار غلامحسین امیرخانی تجربه قصارنویسی یا قطعه‌نویسی نو بر مبنای تجربیات کتیبه‌نویسان و مهرنویسان دوره قاجار است که حرکت نویی در خوشنویسی معاصر ایران بود. این حرکت در ارائه قطعات خوشنویسی در اندازه‌های بزرگ‌تر در پویایی اقتصاد خوشنویسی از عوامل مؤثر بود.و دو هنرمند دیگر از نسل اول خوشنویسان پس از انقلاب که هر دو در این نمایشگاه‌ گرایشی به خوشنویسی اواخر دوره قاجار دارند. آثار این دو هنرمند از این نظر اهمیت دارد که این رویکرد را نوعی تفنن ندانسته و به‌تعبیری برای رهایی از بن‌بست خوشنویسی معاصر و ارتقای کیفیت به دوره‌ای در گذشته رجوع کرده‌اند، البته این ارجاع با درک مقتضیات زمانه همراه است. یکی از خوشنویسان توانایی که آثارش در این نمایشگاه به نمایش درآمده، علی شیرازی است. او که از پرورش‌یافتگان محضر استاد غلامحسین امیرخانی است، از توانا‌ترین خوشنویسان قلم جلی نستعلیق است. او در این نمایشگاه آثاری با تکیه بر قوت قلم و سعی در درک نسبت‌های نو اما با تکیه بر جلی‌نویسی نیمه دوم قاجار ارائه می‌دهد. در ارتباط با جلی‌نویسی نستعلیق باید توجه داشت که قلم جلی با ذات نستعلیق نیز همگام نیست؛ بنابراین برای رسیدن به نهایت تناسب در اجزای خط و همچنین نسبت آن با صفحه باید نسبت‌های جدیدی برای قلم جلی تعریف کرد که در نهایت منجر به فدای ملاحت خط می‌شود. این ضرورت در کتیبه‌نویسی و جلی‌نویسی دوره قاجار مشهود است، جلی‌نویسی علی شیرازی اما سعی در جمع قوت و ملاحت دارد. نکته دیگر اینکه قلم جلی در اجرا تکلف می‌آورد و فارغ از تکلف احتیاج به تسلط بر فرم و اجرا دارد که در آثار ایشان هویداست و تلاش ایشان در جمع این دو ویژگی زیبایی‌شناختی خوشنویسی در دوره معاصر تجربه‌ای موفق است، اما نباید سیر تکاملی جلی‌نویسی امثال میرزا غلامرضا را در این آثار جست‌وجو کرد. در چند اثر به‌نمایش‌درآمده در این نمایشگاه که محصول سال 97 استاد شیرازی است تکیه بر قدرت و ایجاد نوعی تکلف کمی از طراوت آثار کاسته است. اما خوشنویس دیگر مجتبی ملک‌زاده است که در محضر تاریخ خوشنویسی تلمذ کرده است. آثار او با الهام از تاریخ خط شکسته و بیشتر به شکسته اواخر قاجار، سعی در احیای هویت واقعی این خط از نقطه نظر کاربرد و هویت فرمی دارد و در این راستا موفق عمل می‌کند؛ هرچند اگر به شور و قدرت بدیهه‌نویسی خود مجال بیشتری می‌داد، امکان تجربه ناب‌تری را برای مخاطب خط شکسته فراهم می‌کرد. این ویژگی خط ملک‌زاده البته انعکاس شخصیت اوست. اما نکته کمترتوجه‌شده در آثار اخیر مجتبی ملک‌زاده احیای سنت مرقع‌نویسی است. مرقع از جمع آثار گوناگون در فرهنگ ما آغاز شد و در نهایت به قالبی رسید که آثار با محتوای گوناگون و حتی مضمون واحد و به قلم یک هنرمند نیز مرقع قلمداد شد. (مرقع نی‌نامه و مرقع خجسته) به نظر می‌رسد ازجمله آثار نفیس خوشنویسی این دوره مرقعات مجتبی ملک‌زاده است که با ساختاری باشکوه و ترکیبات بدیع که به تناسب محتوای متن به وجود آمده است، نوع دیگری از ارائه سنتی اثر خوشنویسی را به جامعه عرضه می‌کند. نکته دیگر در آثار این خوشنویس توانا پرهیز از وسوسه ارائه خط شکسته با قلم جلی است، زیرا قلم جلی با فلسفه وجودی خط شکسته در تضاد است.

علیرضا هاشمی‌نژاد: در فضای هنر امروز ایران خوشنویسی جایگاهی شایسته ارزش‌های خود ندارد. در اواخر قاجار و اوایل دوره پهلوی به دلایل کم‌رنگ‌شدن زمینه کاربردی و ورود فضای فرهنگی ایران به دوره‌ای متفاوت و متأثر از جریان مدرنیزاسیون، خوشنویسی کم‌رمق شد و به‌عنوان جریان فرعی و بیشتر در خدمت اندک زمینه کاربردی در صنعت چاپ و زینت رجال و یادآور سنتی فرهنگی به حیات خود ادامه داد؛ هرچند در اواسط دهه 40 اندیشه احیای هنرهای ملی منجر به تأسیس انجمن خوشنویسان ایران شد، اما غلبه گفتمان مدرن مجالی به حیات پویای خوشنویسی کلاسیک نداد. تا زمان انقلاب گفتمان هنر مکتبی و بعدها هنر سنتی بر فضای هنر غالب شد، خوشنویسی وارد دنیای جدیدی شد. این فضای فرهنگی متأثر از غلبه گفتمان هنر سنتی که از سویی رونق دوباره خوشنویسی را در پی داشت، زمینه‌ساز چالش‌های جدید نیز شد و اما نمایشگاه حاضر که در آن آثار سه هنرمند تثبیت‌شده خوشنویسی به نمایش درآمده است، از چند منظر اهمیت دارد؛ ابتدا اینکه در این نمایشگاه دو رویکرد به خوشنویسی را شاهد هستیم. آثار غلامحسین امیرخانی هنرمندی از نسل پیش از انقلاب که در انتقال سنت خوشنویسی نسل پس از عمادالکتاب به دوران معاصر در کنار هنرمندانی همچون عباس اخوین، عبدالله فرادی و... نقش اساسی داشت و در همین سنت دست به تجربیات نوینی در خوشنویسی کلاسیک زد. او در شیوه خود صاحب ‌شأن و ساختاری ویژه شد. در خط نستعلیق معاصر شاید بشود دو هنرمند را صاحب چنین موقعیتی معرفی کرد که شاکله خط آنها ساختاری منسجم و هماهنگ را به وجود آورده است. تناسبات و هندسه خط غلامحسین امیرخانی امکان خط نستعلیق را در نوشتن قلم‌های جلی بیشتر فراهم می‌کند. آثار ایشان در این نمایشگاه نشان از حضور پرقدرت در چند دهه است؛ ازجمله ویژگی‌های آثار غلامحسین امیرخانی تجربه قصارنویسی یا قطعه‌نویسی نو بر مبنای تجربیات کتیبه‌نویسان و مهرنویسان دوره قاجار است که حرکت نویی در خوشنویسی معاصر ایران بود. این حرکت در ارائه قطعات خوشنویسی در اندازه‌های بزرگ‌تر در پویایی اقتصاد خوشنویسی از عوامل مؤثر بود.و دو هنرمند دیگر از نسل اول خوشنویسان پس از انقلاب که هر دو در این نمایشگاه‌ گرایشی به خوشنویسی اواخر دوره قاجار دارند. آثار این دو هنرمند از این نظر اهمیت دارد که این رویکرد را نوعی تفنن ندانسته و به‌تعبیری برای رهایی از بن‌بست خوشنویسی معاصر و ارتقای کیفیت به دوره‌ای در گذشته رجوع کرده‌اند، البته این ارجاع با درک مقتضیات زمانه همراه است. یکی از خوشنویسان توانایی که آثارش در این نمایشگاه به نمایش درآمده، علی شیرازی است. او که از پرورش‌یافتگان محضر استاد غلامحسین امیرخانی است، از توانا‌ترین خوشنویسان قلم جلی نستعلیق است. او در این نمایشگاه آثاری با تکیه بر قوت قلم و سعی در درک نسبت‌های نو اما با تکیه بر جلی‌نویسی نیمه دوم قاجار ارائه می‌دهد. در ارتباط با جلی‌نویسی نستعلیق باید توجه داشت که قلم جلی با ذات نستعلیق نیز همگام نیست؛ بنابراین برای رسیدن به نهایت تناسب در اجزای خط و همچنین نسبت آن با صفحه باید نسبت‌های جدیدی برای قلم جلی تعریف کرد که در نهایت منجر به فدای ملاحت خط می‌شود. این ضرورت در کتیبه‌نویسی و جلی‌نویسی دوره قاجار مشهود است، جلی‌نویسی علی شیرازی اما سعی در جمع قوت و ملاحت دارد. نکته دیگر اینکه قلم جلی در اجرا تکلف می‌آورد و فارغ از تکلف احتیاج به تسلط بر فرم و اجرا دارد که در آثار ایشان هویداست و تلاش ایشان در جمع این دو ویژگی زیبایی‌شناختی خوشنویسی در دوره معاصر تجربه‌ای موفق است، اما نباید سیر تکاملی جلی‌نویسی امثال میرزا غلامرضا را در این آثار جست‌وجو کرد. در چند اثر به‌نمایش‌درآمده در این نمایشگاه که محصول سال 97 استاد شیرازی است تکیه بر قدرت و ایجاد نوعی تکلف کمی از طراوت آثار کاسته است. اما خوشنویس دیگر مجتبی ملک‌زاده است که در محضر تاریخ خوشنویسی تلمذ کرده است. آثار او با الهام از تاریخ خط شکسته و بیشتر به شکسته اواخر قاجار، سعی در احیای هویت واقعی این خط از نقطه نظر کاربرد و هویت فرمی دارد و در این راستا موفق عمل می‌کند؛ هرچند اگر به شور و قدرت بدیهه‌نویسی خود مجال بیشتری می‌داد، امکان تجربه ناب‌تری را برای مخاطب خط شکسته فراهم می‌کرد. این ویژگی خط ملک‌زاده البته انعکاس شخصیت اوست. اما نکته کمترتوجه‌شده در آثار اخیر مجتبی ملک‌زاده احیای سنت مرقع‌نویسی است. مرقع از جمع آثار گوناگون در فرهنگ ما آغاز شد و در نهایت به قالبی رسید که آثار با محتوای گوناگون و حتی مضمون واحد و به قلم یک هنرمند نیز مرقع قلمداد شد. (مرقع نی‌نامه و مرقع خجسته) به نظر می‌رسد ازجمله آثار نفیس خوشنویسی این دوره مرقعات مجتبی ملک‌زاده است که با ساختاری باشکوه و ترکیبات بدیع که به تناسب محتوای متن به وجود آمده است، نوع دیگری از ارائه سنتی اثر خوشنویسی را به جامعه عرضه می‌کند. نکته دیگر در آثار این خوشنویس توانا پرهیز از وسوسه ارائه خط شکسته با قلم جلی است، زیرا قلم جلی با فلسفه وجودی خط شکسته در تضاد است.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها