|

خطرات خاورميانه جديد براي ايران

داوود هرميداس‌باوند . استاد روابط بين‌الملل

رئيس‌جمهور ايالات متحده همان‌طور که در تبليغات انتخاباتي خود عنوان کرده بود، به دنبال «تجاري‌سازي امنيت» براي آمريكا در جهان است. ترامپ صراحتا عنوان مي‌کند که هرکس خواهان حضور نيروهاي اين کشور در سرزمين‌ها يا منطقه خود است، بايد هزينه آن را بپردازد. آمريكا از گذشته در برخي مناطق جهان حضور پررنگ و پايگاه‌هاي پرهزينه نظامي داشته و به نظر مي‌رسد رئيس‌جمهور ايالات متحده در مقطعي که برخي نظرسنجي‌ها، کاهش محبوبيت او را نشان مي‌دهد و درگير مسائل جدي داخلي از منظر حاشيه‌هاي اخلاقي و سياسي است، تصميم گرفته به سراغ سوژه‌هاي انتخاباتي خود برود. دولت را تعطيل کرده تا بودجه ديوار ميان ايالات متحده و مکزيک را از کنگره بگيرد و از سوي ديگر، دستور خروج نظاميان ايالات متحده از سوريه را صادر کرده است. نگاه او به حوزه نظامي-امنيتي، از اصلي‌ترين چالش‌هاي داخلي آمريكا و حتي در سطح کابينه او است. هيلاري کلينتون صراحتا اين اقدام را يک اشتباه جدي خوانده و يکي از دلايل استعفاي جيمز متيس اظهارات گاه و بي‌گاه ترامپ درباره خروج از افغانستان، سوريه و حتي عراق است. ترامپ همچنان مي‌گويد بايد همه نيروهاي اين کشور از نقاط مختلف جهان به‌ويژه خاورميانه خارج شوند. از سوي ديگر او براي موفقيت در انتخابات 2020 در حال يکدست‌کردن کابينه خود و استفاده از افرادي است که با اين‌گونه ايده‌ها همراهي کنند. انتخاب وزير دفاع جديد آمريكا به‌عنوان فردي همسو با ترامپ و اقدامات او در خاورميانه، چندان به سود ايران نخواهد بود؛ چرا‌که رقابت‌هاي منطقه‌اي را تشديد می‌کند و ممکن است برخي ائتلاف‌هاي گذشته عليه آمريكا را به يک رقابت ميان قدرت‌هاي منطقه‌اي و حتي چالش مبدل کند. ترامپ همچنان سوداي اجراي سياست انزواطلبي را دارد؛ به اين معنا که پس از جنگ سرد، ديگر دليلي براي گسترش نفوذ و هزينه در جغرافياي کشورهاي هدف وجود ندارد. اکنون توجه به وضعيت جديد خاورميانه بايد مدنظر سياست‌گذاران و تصميم‌سازان در ايران باشد. روسيه و ترکيه، دو طرف تعامل ايران در سوريه هستند. روابط ايران و روسيه داراي يک سابقه تاريخي است. روسيه در نهضت‌هاي ضد‌استعماري نظير ملي‌شدن صنعت نفت هيچ‌گاه از ايران حمايت نکرد. تجربه اخير آن نيز مربوط به پرونده هسته‌اي ايران در دوران محمود احمدي‌نژاد است که چه در شوراي حکام و چه در شوراي امنيت سازمان ملل، همسو با کشورهاي غربي به قطع‌نامه‌هاي بين‌المللي ضدايراني رأي مثبت داد. در سوريه نيز اين کشور به دليل اينکه براي سقوط بشار اسد، احتمال بالايي قائل بود، سياست صبر و انتظار را دنبال کرد. روسيه در مسئله اوکراين و اشغال کريمه با تحريم‌هاي غرب مواجه شده بود و حضور در سوريه مي‌توانست کارت جديد براي پوتين بسازد. به‌ويژه بعد از روي‌کارآمدن ترامپ، اقدامات آمريكا در سوريه حتي حمله به مواضع تروريست‌ها با اطلاع روسيه رخ داد. اسرائيل هم تهديدات خود عليه ايران در سوريه را به اطلاع روسيه رسانده بود.

رابطه شوروي سابق با اسرائيل به گونه‌اي بوده که بعد از فروپاشي نيز روسيه همواره مصالح اسرائيل را مدنظر قرار داده است؛ بنابراين شرايط جديد، مؤلفه‌هاي حساسي دارد که براي حفظ منافع ايران در منطقه، نيازمند دقت نظر جدي است. درباره ترکيه نيز تجربه نشان داده که چرخش‌هاي ناگهاني سياست خارجي از ويژگي‌هاي اردوغان است و امروز و پس از اقدام ترامپ درباره نيروهاي آمريكايي در سوريه، بايد انتظار هر رفتاري از سوي اردوغان را داشت. مشخص نيست ترکيه و ايالات متحده بر سر شرق و شمال شرق سوريه که در اختيار نيروهاي دموکراتيک کرد سوريه به‌عنوان هم‌پيمانان ايالات متحده قرار دارد، به چه توافقي دست يافته‌اند. ترکيه اين نقطه را يک تهديد براي خود به حساب مي‌آورد. ترکيه درباره حضور کردها در مناطق هم‌مرز با خود بسيار حساس است و در نشست‌هاي مختلف با ايران و روسيه نيز انعطاف کمتري در اين زمينه از خود نشان داده است. به‌هر‌حال مجموع شرايط نشان مي‌دهد ايران بايد به غير از روس‌ها و ترکيه، به دنبال تعامل بابازيگران منطقه‌اي و فرامنطقه‌اي براي حفظ منافع ملي خود باشد. به نظر مي‌رسد اکنون همه طرف‌ها به اين جمع‌بندي رسيده‌‌اند که براي مصلحت و منافع سوريه به حل بحران با حضور اسد تن بدهند. مهم بهره‌گيري از هزينه‌هاي صورت‌گرفته از سوی جمهوري اسلامي در سوريه است.

رئيس‌جمهور ايالات متحده همان‌طور که در تبليغات انتخاباتي خود عنوان کرده بود، به دنبال «تجاري‌سازي امنيت» براي آمريكا در جهان است. ترامپ صراحتا عنوان مي‌کند که هرکس خواهان حضور نيروهاي اين کشور در سرزمين‌ها يا منطقه خود است، بايد هزينه آن را بپردازد. آمريكا از گذشته در برخي مناطق جهان حضور پررنگ و پايگاه‌هاي پرهزينه نظامي داشته و به نظر مي‌رسد رئيس‌جمهور ايالات متحده در مقطعي که برخي نظرسنجي‌ها، کاهش محبوبيت او را نشان مي‌دهد و درگير مسائل جدي داخلي از منظر حاشيه‌هاي اخلاقي و سياسي است، تصميم گرفته به سراغ سوژه‌هاي انتخاباتي خود برود. دولت را تعطيل کرده تا بودجه ديوار ميان ايالات متحده و مکزيک را از کنگره بگيرد و از سوي ديگر، دستور خروج نظاميان ايالات متحده از سوريه را صادر کرده است. نگاه او به حوزه نظامي-امنيتي، از اصلي‌ترين چالش‌هاي داخلي آمريكا و حتي در سطح کابينه او است. هيلاري کلينتون صراحتا اين اقدام را يک اشتباه جدي خوانده و يکي از دلايل استعفاي جيمز متيس اظهارات گاه و بي‌گاه ترامپ درباره خروج از افغانستان، سوريه و حتي عراق است. ترامپ همچنان مي‌گويد بايد همه نيروهاي اين کشور از نقاط مختلف جهان به‌ويژه خاورميانه خارج شوند. از سوي ديگر او براي موفقيت در انتخابات 2020 در حال يکدست‌کردن کابينه خود و استفاده از افرادي است که با اين‌گونه ايده‌ها همراهي کنند. انتخاب وزير دفاع جديد آمريكا به‌عنوان فردي همسو با ترامپ و اقدامات او در خاورميانه، چندان به سود ايران نخواهد بود؛ چرا‌که رقابت‌هاي منطقه‌اي را تشديد می‌کند و ممکن است برخي ائتلاف‌هاي گذشته عليه آمريكا را به يک رقابت ميان قدرت‌هاي منطقه‌اي و حتي چالش مبدل کند. ترامپ همچنان سوداي اجراي سياست انزواطلبي را دارد؛ به اين معنا که پس از جنگ سرد، ديگر دليلي براي گسترش نفوذ و هزينه در جغرافياي کشورهاي هدف وجود ندارد. اکنون توجه به وضعيت جديد خاورميانه بايد مدنظر سياست‌گذاران و تصميم‌سازان در ايران باشد. روسيه و ترکيه، دو طرف تعامل ايران در سوريه هستند. روابط ايران و روسيه داراي يک سابقه تاريخي است. روسيه در نهضت‌هاي ضد‌استعماري نظير ملي‌شدن صنعت نفت هيچ‌گاه از ايران حمايت نکرد. تجربه اخير آن نيز مربوط به پرونده هسته‌اي ايران در دوران محمود احمدي‌نژاد است که چه در شوراي حکام و چه در شوراي امنيت سازمان ملل، همسو با کشورهاي غربي به قطع‌نامه‌هاي بين‌المللي ضدايراني رأي مثبت داد. در سوريه نيز اين کشور به دليل اينکه براي سقوط بشار اسد، احتمال بالايي قائل بود، سياست صبر و انتظار را دنبال کرد. روسيه در مسئله اوکراين و اشغال کريمه با تحريم‌هاي غرب مواجه شده بود و حضور در سوريه مي‌توانست کارت جديد براي پوتين بسازد. به‌ويژه بعد از روي‌کارآمدن ترامپ، اقدامات آمريكا در سوريه حتي حمله به مواضع تروريست‌ها با اطلاع روسيه رخ داد. اسرائيل هم تهديدات خود عليه ايران در سوريه را به اطلاع روسيه رسانده بود.

رابطه شوروي سابق با اسرائيل به گونه‌اي بوده که بعد از فروپاشي نيز روسيه همواره مصالح اسرائيل را مدنظر قرار داده است؛ بنابراين شرايط جديد، مؤلفه‌هاي حساسي دارد که براي حفظ منافع ايران در منطقه، نيازمند دقت نظر جدي است. درباره ترکيه نيز تجربه نشان داده که چرخش‌هاي ناگهاني سياست خارجي از ويژگي‌هاي اردوغان است و امروز و پس از اقدام ترامپ درباره نيروهاي آمريكايي در سوريه، بايد انتظار هر رفتاري از سوي اردوغان را داشت. مشخص نيست ترکيه و ايالات متحده بر سر شرق و شمال شرق سوريه که در اختيار نيروهاي دموکراتيک کرد سوريه به‌عنوان هم‌پيمانان ايالات متحده قرار دارد، به چه توافقي دست يافته‌اند. ترکيه اين نقطه را يک تهديد براي خود به حساب مي‌آورد. ترکيه درباره حضور کردها در مناطق هم‌مرز با خود بسيار حساس است و در نشست‌هاي مختلف با ايران و روسيه نيز انعطاف کمتري در اين زمينه از خود نشان داده است. به‌هر‌حال مجموع شرايط نشان مي‌دهد ايران بايد به غير از روس‌ها و ترکيه، به دنبال تعامل بابازيگران منطقه‌اي و فرامنطقه‌اي براي حفظ منافع ملي خود باشد. به نظر مي‌رسد اکنون همه طرف‌ها به اين جمع‌بندي رسيده‌‌اند که براي مصلحت و منافع سوريه به حل بحران با حضور اسد تن بدهند. مهم بهره‌گيري از هزينه‌هاي صورت‌گرفته از سوی جمهوري اسلامي در سوريه است.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها