روابطعمومی، استقلال آموزش و هویت حرفهای معلمان
علی پورسلیمان. مدیر صدای معلم
تا چندی پیش باور عمومی حتی در خانواده گسترده آموزش بر این استوار بود که بحث «روابطعمومی» جایگاهی در ساختار متمرکز آموزشوپرورش ندارد، اما نیمنگاهی بر عملکرد مرکز اطلاعرسانی و روابطعمومی این وزارتخانه در یک سال اخیر و در آخر تغییراتی که در بافت مدیریتی این مرکز، به بهانه کوچکسازی سازمانی انجام شد، نشان از جایگاه برجسته و بیبدیل روابطعمومی در ارتباط با افکار عمومی دارد.
اما چالش اصلی موقعی آشکار شد که رئیس سابق این مرکز بر استقلال ذاتی این وزارتخانه پای فشرد و تصریح کرد: «دخالت برخی نمایندگان مجلس در امور داخلی استانها و شهرستانها به حد غیرقابل تحملی رسیده است. مدیران تحولگرای آموزشوپرورش تحت فشار انتصابات قومی و قبیلهای هستند.
آموزشوپرورش سازمان رأی کسی نیست» و متعاقب این موضع صریح خطونشان نایبرئیس کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس که دیگر او را تحمل نخواهند کرد. متأسفانه تفسیر باژگونه وزیر آموزشوپرورش از مفهوم «تعامل» این نیروی تحولگرای آموزش را از مدار خارج کرد تا اثباتی بر این اصل باشد که بدنه آموزشوپرورش و مقامات تصمیمگیر و محافظهکار در آن علاقهای به ریسک برای همسطحسازی این نهاد با تحولات سریع دنیای مدرن ندارند؛ موضوعی که در این میانه باید روی آن پای فشرد این است که افراد و جریانات بیرون از آموزشوپرورش باور چندانی به استقلال نهاد آموزش ندارند و این البته محدود و مقید به نمایندگان مجلس که اخیرا نقش «دخالتی» آنان بر وجه «نظارتی» غلبه پیدا کرده است، نمیشود و شامل دایره وسیعی مانند سازمان برنامهوبودجه، استانداران، فرمانداران، امامان جمعه و... میشود.
برای آغاز مفهومسازی استقلال برای نهاد آموزش شاید مناسبترین موضع همان نقطه اتصال بین این نهاد با جامعه است که در حوزه کارکردهای واقعی روابطعمومی است. این گلوگاه میتواند نقطه ثقلی برای پاسخگوکردن مدیران و مقامات این دستگاه بزرگ باشد، افرادی که دهههاست عادت به تریبونهای یکطرفه و «رتوشگری» در افواه و افکار عمومی دارند و مواجهه مستقیم با رسانههای مستقل و افکار عمومی «نیمهپنهان» آنها را
عیان میکند.
به هر روی، تغییرات رخداده نشان داد که وزیر قدرت دفاع منطقی و مجدانه از استقلال ذاتی نهاد آموزش و مدیران خود را ندارد. در سوی دیگر قضیه باید بر این اصل مهم تأکید کرد که استقلال این نهاد فقط در سایه تعریف و تبیین هویت حرفهای معلمان امکانپذیر
خواهد بود.
معلمانی که برای خودشان هویت مستقل حرفهای تعریف کنند و نهادی مانند «سازمان نظام معلمی» در چارچوب مستقل و مدنی، خودشان از استقلال آموزشوپرورش دفاع خواهند کرد.
تا چندی پیش باور عمومی حتی در خانواده گسترده آموزش بر این استوار بود که بحث «روابطعمومی» جایگاهی در ساختار متمرکز آموزشوپرورش ندارد، اما نیمنگاهی بر عملکرد مرکز اطلاعرسانی و روابطعمومی این وزارتخانه در یک سال اخیر و در آخر تغییراتی که در بافت مدیریتی این مرکز، به بهانه کوچکسازی سازمانی انجام شد، نشان از جایگاه برجسته و بیبدیل روابطعمومی در ارتباط با افکار عمومی دارد.
اما چالش اصلی موقعی آشکار شد که رئیس سابق این مرکز بر استقلال ذاتی این وزارتخانه پای فشرد و تصریح کرد: «دخالت برخی نمایندگان مجلس در امور داخلی استانها و شهرستانها به حد غیرقابل تحملی رسیده است. مدیران تحولگرای آموزشوپرورش تحت فشار انتصابات قومی و قبیلهای هستند.
آموزشوپرورش سازمان رأی کسی نیست» و متعاقب این موضع صریح خطونشان نایبرئیس کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس که دیگر او را تحمل نخواهند کرد. متأسفانه تفسیر باژگونه وزیر آموزشوپرورش از مفهوم «تعامل» این نیروی تحولگرای آموزش را از مدار خارج کرد تا اثباتی بر این اصل باشد که بدنه آموزشوپرورش و مقامات تصمیمگیر و محافظهکار در آن علاقهای به ریسک برای همسطحسازی این نهاد با تحولات سریع دنیای مدرن ندارند؛ موضوعی که در این میانه باید روی آن پای فشرد این است که افراد و جریانات بیرون از آموزشوپرورش باور چندانی به استقلال نهاد آموزش ندارند و این البته محدود و مقید به نمایندگان مجلس که اخیرا نقش «دخالتی» آنان بر وجه «نظارتی» غلبه پیدا کرده است، نمیشود و شامل دایره وسیعی مانند سازمان برنامهوبودجه، استانداران، فرمانداران، امامان جمعه و... میشود.
برای آغاز مفهومسازی استقلال برای نهاد آموزش شاید مناسبترین موضع همان نقطه اتصال بین این نهاد با جامعه است که در حوزه کارکردهای واقعی روابطعمومی است. این گلوگاه میتواند نقطه ثقلی برای پاسخگوکردن مدیران و مقامات این دستگاه بزرگ باشد، افرادی که دهههاست عادت به تریبونهای یکطرفه و «رتوشگری» در افواه و افکار عمومی دارند و مواجهه مستقیم با رسانههای مستقل و افکار عمومی «نیمهپنهان» آنها را
عیان میکند.
به هر روی، تغییرات رخداده نشان داد که وزیر قدرت دفاع منطقی و مجدانه از استقلال ذاتی نهاد آموزش و مدیران خود را ندارد. در سوی دیگر قضیه باید بر این اصل مهم تأکید کرد که استقلال این نهاد فقط در سایه تعریف و تبیین هویت حرفهای معلمان امکانپذیر
خواهد بود.
معلمانی که برای خودشان هویت مستقل حرفهای تعریف کنند و نهادی مانند «سازمان نظام معلمی» در چارچوب مستقل و مدنی، خودشان از استقلال آموزشوپرورش دفاع خواهند کرد.