تحقيق درباره مرگ مرموز مرد زنداني
شرق: تحقيقات بازپرس جنايي درباره مرگ مرموز يک زنداني در حالي آغاز شده که مظنون اين واقعه ادعا ميکرد همبندياش در پي يک اتفاق جان سپرد.
به گزارش خبرنگار ما، در پي مرگ يک زنداني در بيمارستان، موضوع به بازپرس جنايي تهران اطلاع داده شد و او دستور انجام تحقيقات را صادر کرد. در جريان بررسيها معلوم شد اگرچه اين زنداني بيمار بوده اما علت فوت او ربطي به مريضياش ندارد و او به علت اصابت سرش به جسمي سخت جان باخته است.
پس از آن بازپرس، يکي از زندانيان را که وکيل بند بود و در جريان ماجرا قرار داشت، احضار کرد و به تحقيق از او پرداخت. اين زنداني در بازجوييها خودش را بيگناه معرفي کرد و گفت: همبندي ما بيمار بود و مرتب آه و ناله ميکرد و با صداي بلند فرياد ميکشيد. روز حادثه در حاليکه همه از صداي داد و بيداد او عصبي شده بودند، سراغش رفتم و يک سيلي به گوشش زدم و از او خواستم آرام بگيرد. بعد هم سلول او را ترک کردم اما فريادهاي او بلندتر شد. دوباره سراغش رفتم و ديدم واقعا بدحال است و به کمک احتياج دارد. به همين دليل او را بلند کردم و روي کولم گذاشتم تا به بهداري بيمارستان ببرم اما وزنش زياد بود و همانطور که با عجله ميرفتم، ناگهان پايم سست شد و افتادم. در همين لحظه سر متوفي به زمين خورد. من بعد از آن او را سريع به بهداري رساندم و مسئولان زندان وي را به بيمارستان منتقل کردند اما درمانها فايدهاي نداشت.
اين زنداني ادامه داد: من واقعا نميخواستم آسيبي به متوفي بزنم و زمينخوردن او يک اتفاق بود. قبول دارم که ابتدا يک سيلي به او زدم اما بعد از آن قصد داشتم کمکش کنم که اين اتفاق افتاد. من مشمول عفو شدهام و بهزودي آزاد ميشوم. پس دليلي نداشت که بخواهم جرمي ديگر انجام دهم.
بازپرس بعد از شنيدن حرفهاي اين زنداني ساير همبنديهاي آنها را نيز احضار کرد و دستور داد فيلمهاي دوربين مداربسته زندان بررسي و مشخص شود آيا واقعا وکيل بند اتفاقي باعث مرگ همبندياش شده است يا ماجرا به شکلي ديگر اتفاق افتاده است.
شرق: تحقيقات بازپرس جنايي درباره مرگ مرموز يک زنداني در حالي آغاز شده که مظنون اين واقعه ادعا ميکرد همبندياش در پي يک اتفاق جان سپرد.
به گزارش خبرنگار ما، در پي مرگ يک زنداني در بيمارستان، موضوع به بازپرس جنايي تهران اطلاع داده شد و او دستور انجام تحقيقات را صادر کرد. در جريان بررسيها معلوم شد اگرچه اين زنداني بيمار بوده اما علت فوت او ربطي به مريضياش ندارد و او به علت اصابت سرش به جسمي سخت جان باخته است.
پس از آن بازپرس، يکي از زندانيان را که وکيل بند بود و در جريان ماجرا قرار داشت، احضار کرد و به تحقيق از او پرداخت. اين زنداني در بازجوييها خودش را بيگناه معرفي کرد و گفت: همبندي ما بيمار بود و مرتب آه و ناله ميکرد و با صداي بلند فرياد ميکشيد. روز حادثه در حاليکه همه از صداي داد و بيداد او عصبي شده بودند، سراغش رفتم و يک سيلي به گوشش زدم و از او خواستم آرام بگيرد. بعد هم سلول او را ترک کردم اما فريادهاي او بلندتر شد. دوباره سراغش رفتم و ديدم واقعا بدحال است و به کمک احتياج دارد. به همين دليل او را بلند کردم و روي کولم گذاشتم تا به بهداري بيمارستان ببرم اما وزنش زياد بود و همانطور که با عجله ميرفتم، ناگهان پايم سست شد و افتادم. در همين لحظه سر متوفي به زمين خورد. من بعد از آن او را سريع به بهداري رساندم و مسئولان زندان وي را به بيمارستان منتقل کردند اما درمانها فايدهاي نداشت.
اين زنداني ادامه داد: من واقعا نميخواستم آسيبي به متوفي بزنم و زمينخوردن او يک اتفاق بود. قبول دارم که ابتدا يک سيلي به او زدم اما بعد از آن قصد داشتم کمکش کنم که اين اتفاق افتاد. من مشمول عفو شدهام و بهزودي آزاد ميشوم. پس دليلي نداشت که بخواهم جرمي ديگر انجام دهم.
بازپرس بعد از شنيدن حرفهاي اين زنداني ساير همبنديهاي آنها را نيز احضار کرد و دستور داد فيلمهاي دوربين مداربسته زندان بررسي و مشخص شود آيا واقعا وکيل بند اتفاقي باعث مرگ همبندياش شده است يا ماجرا به شکلي ديگر اتفاق افتاده است.