آینه
کیهان
ایران و عراق بعد از فراق
محمد صرفی: یکی از دیپلماتهای ارشد آلسعود چند سال پیش گفته بود آمریکاییها با حمله به عراق و ساقطکردن رژیم صدام، عراق را در سینی طلا تقدیم ایران کردند. این دست تحلیلها و تفاسیر از سیر وقایع و نتایج آن، شاید برای مرهمنهادن بر خشم عمیق ناشی از ناکامی و عقده، به کار آید (که همین هم بعید به نظر میرسد) اما نسبت چندانی با واقعیت ندارد. آلسعود و دوستان کوچکش در حاشیه خلیج فارس فراموش کردهاند آنان بودند که پای آمریکا را به منطقه باز کردند. آنان گاوصندوق و دستهچک سفید امضای رژیم صدام برای حمله به ایران بودند و وقتی هم که آمریکا با اتهام دروغین و جعلی تولید و نگهداری سلاحهای کشتار جمعی علیه عراق جنجال به پا کرده بود، باز آنان بودند که سرهای خود را مانند رباتهای از پیش برنامهریزیشده و فاقد اختیار، به نشانه تأیید تکان میدادند. هیچکس در منطقه و جهان به اندازه جمهوری اسلامی ایران از رژیم صدام زخم نخورده بود، اما این پیشینه دلیل نشد که منطق و شعور سیاسی را به کناری نهد و از تجاوز نامشروع آمریکا و انگلیس به عراق حمایت و استقبال کند.
ایران
پیام مهم دیدار روحانی با آیتالله سیستانی
محمدتقی فاضلمیبدی، عضو مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم: مهمترین اثر این دیدار تعمیق اعتماد متقابل ملت عراق نسبت به روابط دوجانبه با ایران است. این اعتماد در دوره اخیر، پیشتر با توجه به نقش مهم ایران در نبرد با داعش پایهریزی شده بود؛ اما باید معترف بود که مشروعیتی که فعالیتهای ایران در همکاری با عراق، در پی دیدار یادشده پیدا میکند، به دلیل مشروعیت عمومی آیتالله سیستانی در تمام جامعه عراق یک مشروعیت مضاعف خواهد بود. مسئله این است که فارغ از نقشها و جایگاههای برشمردهشده، ایشان دارای ویژگی هستند که کمتر شخصیتی در عراق بهعنوان کشوری با مذاهب و قومیتهای مختلف آن را دارد. این ویژگی همان معدل مقبولیت حداکثری در تمام مناطق و میان تمام مردم عراق است. اگر آقای روحانی در دیدارهای رسمی خود تصویری قوی از روابط با دولت عراق به کشورها و دول مختلف مخابره میکند، در دیدار با آیتالله سیستانی بیشتر ملت عراق و شیعیان منطقه را مخاطب پیام خود قرار داده است. مضافا اینکه در سالهای اخیر بهجز چهرههای ایرانی و چند شخصیت دیگر، کمتر شخصیت مذهبی، سیاسی و علمی غیرعراقی بوده که فرصت چنین دیداری در نجف اشرف به او داده
شده باشد و این خود نیز در کنار پیامهای اجتماعی، بدون شک پیامی سیاسی نیز در بر دارد. پیامی که قوت آن را از فردای این دیدار هم مردم عراق و شیعیان منطقه درک خواهند کرد و هم رقبا و دشمنان منطقهای و فرامنطقهای جمهوری اسلامی ایران.
اعتماد
بوتفليقه و «تله قدرت»
كوروش احمدي: ويژگي ميل به رياست مادامالعمر اين است كه شخص به دو دليل بهتدريج و گاه بهطور ناخواسته و ناخودآگاه به اين ورطه كشيده ميشود. دليل نخست اين است كه رئيسجمهور مادامالعمري كه از راههاي غيردموكراتيك يا نه چندان دموكراتيك به قدرت رسيده و از همين راهها هم قدرت خود را حفظ كرده، احساس ميكند كه اگر از قدرت كنارهگيري كند، آسيبپذير خواهد بود و ممكن است بهخاطر اقداماتش در دوره تصدي در معرض بازخواست و محاكمه قرار گيرد. در اينجا حفظ قدرت به وسيلهاي براي صيانت نفس و حفظ خانواده و اطرافيان وفادار تبديل ميشود. يعني به عبارتي رئيسجمهور حس ميكند كه اگر قدرت را از دست بدهد، سرش را هم از دست خواهد داد. همين عامل ميتواند ميل به پروردن يك جانشين خودي براي دوره بعد از مرگ را هم توضيح دهد، چراكه حفظ ميراث و حفظ نام در آن دوره نيز ميتواند دغدغه رؤساي جمهور مادامالعمر باشد. دليل دوم اين است كه رئيسجمهور در چنبره ساختاري كه براي حفظ و تداوم قدرت خود ايجاد ميكند، گرفتار ميشود و اين دو، يعني ساختار و عامل، متقابلا يكديگر را تقويت و به استمرار وضع ناگزير ميكنند... جالب است كه در خاورميانه و شمال آفريقا
رؤساي جمهور مايل به حكومت مادامالعمر از اين نظر داراي منافع صنفي مشتركي هستند و در حفظ اين منافع صنفي ميكوشند. گزارشهاي خبري حاكي است كه با بهخطرافتادن حكومت بوتفليقه و عمر البشير گوش كشورهايي مانند عربستان و امارات تيز شده و در حال انجام تلاشهايي براي خاتمه تظاهرات در اين كشورها هستند و مهم نيست اگر بهلحاظ مواضع سياسي، الجزاير با اين كشورها همسو نيست يا در جريان بهار عربي عربستان براي حفظ سران كشورهاي عربي در قدرت ميكوشيد؛ صرفنظر از اينكه اين سران چه گرايشهاي سياسي و ديپلماتيكی داشتند.
کیهان
ایران و عراق بعد از فراق
محمد صرفی: یکی از دیپلماتهای ارشد آلسعود چند سال پیش گفته بود آمریکاییها با حمله به عراق و ساقطکردن رژیم صدام، عراق را در سینی طلا تقدیم ایران کردند. این دست تحلیلها و تفاسیر از سیر وقایع و نتایج آن، شاید برای مرهمنهادن بر خشم عمیق ناشی از ناکامی و عقده، به کار آید (که همین هم بعید به نظر میرسد) اما نسبت چندانی با واقعیت ندارد. آلسعود و دوستان کوچکش در حاشیه خلیج فارس فراموش کردهاند آنان بودند که پای آمریکا را به منطقه باز کردند. آنان گاوصندوق و دستهچک سفید امضای رژیم صدام برای حمله به ایران بودند و وقتی هم که آمریکا با اتهام دروغین و جعلی تولید و نگهداری سلاحهای کشتار جمعی علیه عراق جنجال به پا کرده بود، باز آنان بودند که سرهای خود را مانند رباتهای از پیش برنامهریزیشده و فاقد اختیار، به نشانه تأیید تکان میدادند. هیچکس در منطقه و جهان به اندازه جمهوری اسلامی ایران از رژیم صدام زخم نخورده بود، اما این پیشینه دلیل نشد که منطق و شعور سیاسی را به کناری نهد و از تجاوز نامشروع آمریکا و انگلیس به عراق حمایت و استقبال کند.
ایران
پیام مهم دیدار روحانی با آیتالله سیستانی
محمدتقی فاضلمیبدی، عضو مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم: مهمترین اثر این دیدار تعمیق اعتماد متقابل ملت عراق نسبت به روابط دوجانبه با ایران است. این اعتماد در دوره اخیر، پیشتر با توجه به نقش مهم ایران در نبرد با داعش پایهریزی شده بود؛ اما باید معترف بود که مشروعیتی که فعالیتهای ایران در همکاری با عراق، در پی دیدار یادشده پیدا میکند، به دلیل مشروعیت عمومی آیتالله سیستانی در تمام جامعه عراق یک مشروعیت مضاعف خواهد بود. مسئله این است که فارغ از نقشها و جایگاههای برشمردهشده، ایشان دارای ویژگی هستند که کمتر شخصیتی در عراق بهعنوان کشوری با مذاهب و قومیتهای مختلف آن را دارد. این ویژگی همان معدل مقبولیت حداکثری در تمام مناطق و میان تمام مردم عراق است. اگر آقای روحانی در دیدارهای رسمی خود تصویری قوی از روابط با دولت عراق به کشورها و دول مختلف مخابره میکند، در دیدار با آیتالله سیستانی بیشتر ملت عراق و شیعیان منطقه را مخاطب پیام خود قرار داده است. مضافا اینکه در سالهای اخیر بهجز چهرههای ایرانی و چند شخصیت دیگر، کمتر شخصیت مذهبی، سیاسی و علمی غیرعراقی بوده که فرصت چنین دیداری در نجف اشرف به او داده
شده باشد و این خود نیز در کنار پیامهای اجتماعی، بدون شک پیامی سیاسی نیز در بر دارد. پیامی که قوت آن را از فردای این دیدار هم مردم عراق و شیعیان منطقه درک خواهند کرد و هم رقبا و دشمنان منطقهای و فرامنطقهای جمهوری اسلامی ایران.
اعتماد
بوتفليقه و «تله قدرت»
كوروش احمدي: ويژگي ميل به رياست مادامالعمر اين است كه شخص به دو دليل بهتدريج و گاه بهطور ناخواسته و ناخودآگاه به اين ورطه كشيده ميشود. دليل نخست اين است كه رئيسجمهور مادامالعمري كه از راههاي غيردموكراتيك يا نه چندان دموكراتيك به قدرت رسيده و از همين راهها هم قدرت خود را حفظ كرده، احساس ميكند كه اگر از قدرت كنارهگيري كند، آسيبپذير خواهد بود و ممكن است بهخاطر اقداماتش در دوره تصدي در معرض بازخواست و محاكمه قرار گيرد. در اينجا حفظ قدرت به وسيلهاي براي صيانت نفس و حفظ خانواده و اطرافيان وفادار تبديل ميشود. يعني به عبارتي رئيسجمهور حس ميكند كه اگر قدرت را از دست بدهد، سرش را هم از دست خواهد داد. همين عامل ميتواند ميل به پروردن يك جانشين خودي براي دوره بعد از مرگ را هم توضيح دهد، چراكه حفظ ميراث و حفظ نام در آن دوره نيز ميتواند دغدغه رؤساي جمهور مادامالعمر باشد. دليل دوم اين است كه رئيسجمهور در چنبره ساختاري كه براي حفظ و تداوم قدرت خود ايجاد ميكند، گرفتار ميشود و اين دو، يعني ساختار و عامل، متقابلا يكديگر را تقويت و به استمرار وضع ناگزير ميكنند... جالب است كه در خاورميانه و شمال آفريقا
رؤساي جمهور مايل به حكومت مادامالعمر از اين نظر داراي منافع صنفي مشتركي هستند و در حفظ اين منافع صنفي ميكوشند. گزارشهاي خبري حاكي است كه با بهخطرافتادن حكومت بوتفليقه و عمر البشير گوش كشورهايي مانند عربستان و امارات تيز شده و در حال انجام تلاشهايي براي خاتمه تظاهرات در اين كشورها هستند و مهم نيست اگر بهلحاظ مواضع سياسي، الجزاير با اين كشورها همسو نيست يا در جريان بهار عربي عربستان براي حفظ سران كشورهاي عربي در قدرت ميكوشيد؛ صرفنظر از اينكه اين سران چه گرايشهاي سياسي و ديپلماتيكی داشتند.