درسهايي براي چين
ترجمه: عبدالله مصطفايي
میلیونها چینی روستاها را ترک کرده و در شهرهای مختلف این کشور ساکن شدهاند. اين وضعيت بهگونهاي است كه انتظار میرود تا سال 2030 حدود 70 درصد از جمعیت این کشور در شهرها مقیم شوند. با هجوم جمعیت این کشور به شهرها، باید منتظر هجومی وسیع به سیستمهای آب و فاضلاب و تشدید مشکل مدیریت لجن این تصفیهخانهها بود. طبق آمار در حال حاضر حدود 80 درصد از لجن تصفیهخانههای فاضلاب چین به نحو نامناسبی دفع میشود و از این رو باعث افزايش مشکلات زیستمحیطی شهرهایی میشود که با احداث تصفیهخانههای فاضلاب سعی در کاهش این مشکلات داشتهاند. بر این اساس به نظر ميرسد شهرهایی که با این مشکل درگير هستند میتوانند از تجربیات شهرهای دیگر جهان همچون نیویورکسیتی استفاده كنند چون نیویورک شهر بزرگی است و سیستم جدید فاضلاب آن علاوه بر آنکه در سراسر آمریکا حرفی برای گفتن دارد، میتواند نمونه قابل تأملی برای شهرهای روبهرشد کشورهایی مانند چین نیز باشد. شهر نیویورک دارای پنج بخش است و سیستم فاضلاب آن باید فاضلاب و لجن جمعیتی معادل هشتوششدهم میلیون نفر را مدیریت كند. مجموع فاضلاب خانگی و تجاری این شهر چندین تن زائدات لجن تولید میکند که
حدود یکچهارم آن مواد آلی است. خوشبختانه باید اعلام کرد که این مواد آلی اصلا زائد نیستند و میتوان از آنها برای تولید انرژی بهره جست. بعضی از تصفیهخانههای پیشرفته شهر نیویورک با بهرهگیری از روشهای پیشرفته و نوین قادرند این زائدات آلی را به گاز متان و کود قابل فروش به کشاورزان تبدیل كنند.
هضم بیهوازی و هضم تلفیقی
تمامی تصفیهخانههای نیویورک علاوه بر تجهیز به فرایندهای چندمرحلهای برای تصفیه فاضلاب، دارای فرایند پیشرفتهای به نام هضم بیهوازی (AD) هستند. این فرایند به باکتریهای بیهوازی این امکان را میدهد که مواد آلی موجود در لجن فاضلاب را خورده و بیوگاز حاوی متان تولید كنند. این متان در زمره گازهای گلخانهایاي به شمار میرود که اتهام مشاركت ۲۵درصدي در گرمایش جهانی ناشی از فعالیتهای انسان را بر پيشاني دارد. البته در فرایند هضم بیهوازی این متان در داخل مخازنی به نام هاضم جمع شده و از انتشار آنها در اتمسفر جلوگیری میشود. از این متان جمعشده میتوان به عنوان یک منبع انرژی برای گرمایش یا حتی سوخت زیستی خودروها استفاده كرد. در تصفیهخانههایی که فاقد سیستم هضم بیهوازی هستند، لجن غنی از مواد آلی به مراکز دفن فرستاده میشود که نهایتا بیوگاز موجود در آن نیز وارد اتمسفر خواهد شد. البته تمامی 14 تصفیهخانه فاضلاب نیویورکسیتی مجهز به سیستم استحصال متان هستند. در این بین تصفیهخانه فاضلاب نیوتنکریک که بزرگترین تصفیهخانه این شهر به شمار میرود، متان را در هاضم تخممرغیشکل خود جمعآوری میکند و در نظر دارد که این
متان را تا حدی خالصسازی كند که بتوان آن را به عنوان یک انرژی تجدیدپذیر وارد خط لوله گاز سراسری كرد. با انرژی آن میتوان پنجهزارو 200 خانه را گرم کرده و از انتشار معادل 90 هزار تن گاز گلخانهای جلوگیری كرد. البته میتوان پا را از این نیز فراتر نهاد و با افزودن زائدات مواد غذایی در تلفیق با فرایند هضم بیهوازی متان بیشتری تولید كرد. در سال ۲۰۱۳ آقای مایکل بلومبرگ شهردار مشهور این شهر قانونی برای هضم تلفیقی و کمپوستسازی پسماندهاي شهري به تصویب رساند که زائدات آلی بیشتری را برای هضم بیهوازی تصفیهخانههای فاضلاب شهر فراهم میكند و تصفیهخانه نیوتنکریک در این زمینه پیشگام خواهد بود. در این زمينه یک شرکت خصوصی پسماند با همکاری تصفیهخانه فاضلاب نیوتنکریک یک پایلوت براي هضم تلفیقی بر پا كردند. البته هر دو آنها از منافع آن بهرهمند خواهند شد؛ یعنی تصفیهخانه فاضلاب به گاز متان با کیفیت بالاتر خواهد رسید و این شرکت خصوصی نیز به یک روش ارزانقیمت و همخوان با محیط زیست برای دفع مواد غذایی دسترسی خواهد داشت. در این بین باید به خاطر داشت که باکتریهای بیهوازی علاوه بر بیوگاز یک محصول قابل فروش دیگر نیز تولید
میکنند که «لجن هضمشده» نامیده میشود. این لجن در صورت گندزدایی، یک ماده غنی از مواد مغذی برای خاک کشاورزی خواهد بود. سازمان حفاظت محیط زیست آمریکا (EPA) تصدیق كرده است که لجن Class A را که فاقد هرگونه پاتوژن باشد میتوان به صورت تجاری فروخت و از آن به عنوان کود کشاورزی استفاده كرد. البته لازم به ذکر است که متأسفانه لجن هضمشده بسیاری از تصفیهخانههای فاضلاب نیویورک همخوان با مشخصات مورد نیاز Class A نیست، چون فاقد سیستم گندزدایی هستند. این لجنها به مراکز دفن خارج از این ایالت فرستاده میشود. در یک تلاش جدید برای فائقآمدن بر این موضوعات مخرب محیط زیست، این شهر هدف باارزش «عدم دفن پسماندهای زیستی تا سال ۲۰۳۰» را برای خود در نظر گرفته است و برای رسیدن به این هدف باید لجنهای بیشتری به مشخصات Class A رسانده شود.
پایاندادن به شبکه مرکب فاضلاب
در بسیاری از شهرهای قدیمی آمریکا از جمله شهر نیویورک از شبکههای مرکب برای انتقال فاضلاب استفاده میشود. در این شبکهها برای انتقال فاضلاب، سیلابها و روانابها از یک کانال استفاده میشود. اساسا فاضلاب قبل از طیکردن فرایندهای مختلف تصفیهخانه باید مسیر شبکههای فاضلاب را طی کند. نكته حائز اهمیت آن است که هنگام جاریشدن سیل، مخلوط خطرناک فاضلاب خام و سيلاب از طریق شبکههای مرکب وارد رودخانهها و کانالها میشود. اشکال از آنجا شروع میشود که با رقیقشدن مواد آلی موجود در فاضلاب (به دلیل اختلاط با سیلاب و رواناب) راندمان هضم بیهوازی کاهش یافته و متان کمتری تولید میشود. شبکه فاضلاب نیویورک به گونهای است که بهطور متوسط هفتهای یک بار سرریز میكند. این سرریز به بندر نیویورک وارد میشود و با این کار ضوابط «قانون آب پاک سال 1۹۷۲» نقض میشود و به همین علت است که آبهای این شهر سالیان سال است که نتوانستهاند به استانداردهای آبهای قابل ماهیگیری و شنا دست یابند و این موضوع خشم چندين سازمان طرفدار محیط زیست را در پی داشته و منجر به آن شده است که در سال ۲۰۱۷ همگی از سازمان حفاظت محیط زیست آمریکا شکایت کنند و در
دادخواست خود متذکر شدهاند که این سازمان نتوانسته ایالت نیویورک را مجبور به رعایت اين استانداردهای آب كند. البته این شهر جهت کاهش سرریز شبکه فاضلاب به اموري فراتر از جداسازی شبکههای فاضلاب و روانابها همت گمارده و يكسري تأسیسات برای سیلابها ساخته است تا بتوانند این سیلابها را جمعآوری و ذخیرهسازی كنند. بهعلاوه این شهر از زیرساختهای سبز دیگری نیز بهره جسته است که میتوان به ايجاد حوزههای طبیعی آبریز، کریدورهای زهکشی، افزایش فضای پارکها و درختان خیابانی و استفاده از پیادهروهای با قابلیت جذب آب اشاره کرد که همه اینها باعث کاهش سیلابها و نیز کاهش ورود آب ناشی از سیل به سیستمهای زهکشی میشود.
پایداری اقلیمی شهر نیویورک
شهر نیویورک یک مدل بسیار خوب برای شهرهایی است که به دنبال افزایش پایداری اقلیمی خود هستند. سازمان حفاظت محیط زیست این شهر مطالعاتی را در پاسخ به خرابیهای ناشی از توفان سندی (Sandy) در سال ۲۰۱۲ انجام داده است چون در آن توفان هشت تصفیهخانه فاضلاب برای مدتی امکان فعالیت خود را از دست دادند. مطالعات انجامشده پس از آن واقعه نشان داد که هنگام توفان و سیل، ایستگاههای پمپاژ فاضلاب و نهایتا تصفیهخانهها در معرض خطر هستند. پس از آن توفان یک بودجه ۲۰میلیارددلاری برای پایداركردن شهر تخصيص يافت تا برنامههایی برای پایدارسازی تصفیهخانهها در برابر تغییر اقلیم پیاده شود و شهر بتواند به پایدارترین شهر جهان در اين خصوص بدل شود. چندین ارگان وظیفه حمايت از تلاشهای انجامشده برای پایدارسازی این شهر را بر عهده دارند. اداره توسعه پایدار شهرداري وظیفه پیگیری پیشرفتهای شهر برای بدلشدن به مقاومترین و پایدارترین شهر جهان را برعهده دارد. با این وجود طراحی و اجرای این فعالیتها بايد توسط اداراتی از قبیل اداره بازیافت و مقاومسازی و نیز اداره هماهنگیهای زیستمحیطی مورد بررسی و قضاوت قرار گیرد. هر سه این ادارات در بخشی به
نام اداره سیاست و برنامههای اقلیمی شهرداري جای داده شدهاند. این سه اداره به همراه پیمانکاران بخش خصوصی باید به نحوي همکاری كنند که نهایتا هم مؤثربودن برنامهها را در پی داشته باشد.
درسهایی برای پکن
حال اين سؤال مطرح است که شهرهای چین چه چیزی را بايد از نیویورک فرا بگیرند؟ در اینجا باید پاسخ داد که این شهرها میتوانند چهار موضوع چالشي را از نیویورک فرا بگیرند:
1- چالش اول آنکه شهرهای چین باید به نحوی وسیع از سیستمهای هضم بیهوازی و هضم تلفیقی لجن فاضلاب و پسماندهای غذایی استفاده كنند تا بتوانند زائدات را به یک منبع انرژی و سود مالي تبدیل كنند. این موضوع از آن جهت مهم است که بدون هضم بیهوازی و استحصال متان، تصفیهخانههای فاضلاب یا باید لجن را بسوزانند یا آن را به مراکز دفن ارسال كنند که این موضوع انتشار متان در اتمسفر را در پی دارد و به علاوه باعث افزایش هزینه جابهجایی و دفن لجن میشود. در مقابل با استفاده از سیستم هضم بیهوازی یا حتی هضم تلفیقی زائدات غذایی با لجن، تصفیهخانههای فاضلاب میتوانند از مقدار زائدات ارسالی به مراکز دفن بکاهند و به علاوه کیفیت متان و لجنهای خروجی از هاضم را افزایش دهند. میتوان متان استحصالشده را يا در تصفیهخانه فاضلاب به مصرف رساند و هزینههای انرژی تصفیهخانهها را کاهش داد یا آن را فروخت. بهعلاوه لجن خروجی از هاضم را نیز میتوان آبگیری و گندزدایی كرد تا بتوان بعدا به عنوان کود آنها را مورد استفاده قرار داد.
2- چالش دوم آن است که سرریزشدن شبکههای فاضلاب موجب تهدید شدید کیفیت آب شده و نیز از تأثير هضم بیهوازی میکاهد. سرمایهگذاری روی این زیرساختها میتواند به اولویت اصلی شهرهای چین بدل شود. اين در حالي است كه مشکلات ناشی از شبکههای مرکب فاضلاب شهرهاي چین از اولویت پایینی برای سیاستگذاران و مسئولان چین برخوردار است. هرچند اطلاعات کمی درخصوص سرریز شبکههای مرکب فاضلاب وجود دارد، ولی این نوع شبکههای فاضلاب در تعداد زیادی از شهرهای پرجمعیت چین مثل گوانگژو، شنژن و شانگهای وجود دارند. فقط در گوانگژو روزانه ۴۷۰ هزار تن فاضلاب وارد رودخانه Liuxi میشود.
حل این مشکل به عنوان یکی از بزرگترین دلایل آلودگی شهری باید به یکی از اولویتهای مسئولان چینی بدل شود و در این مسیر و قبل از جداسازی شبکههای فاضلاب و شبکههای سیل، باید تأسیساتي برای ذخیرهسازی سیلاب و کاهش مقدار آن ساخته شود.
3- چالش سوم آن است که به برنامههایی برای پایدارسازی سیستم فاضلاب هنگام مواجهه با تغییرات اقلیمی نیاز است. قابل ذکر است که ۱۲ درصد از جمعیت چین در مناطق ساحلی با ارتفاع پست زندگی میکنند. در این مناطق به دلیل كثرت ساختوساز به پمپاژ حجم زیادی آب زیرزمینی نیاز است و این میتواند در شهرهایی مثل شانگهای به نفوذ آب دریا منجر شود. این شهرهای ساحلی با چالشهایی از قبیل تخلیه آب زیرزمینی، نفوذ آب شور به آبخوانها و افزایش سيل مواجه هستند. به منظور اطمینان از پایداری و مقاومسازی زیرساختهای فاضلاب در چین باید مانند شهر نیویورک عمل کرده و شرایط اضطراري و راهحلهاي مورد نیاز را تبيين كرد. یعنی سیستمهای برق و پشتیبان را در کنار افزایش ارتفاع تجهیزات حساس به کار گرفت و اطراف تصفیهخانهها را نیز بهمنظور کاهش خطرات سیل بهنحو مقتضی تجهیز كرد.
4- چالش چهارم نیز آن است که بوروکراسی بیش از حد باعث بیتأثيرشدن فعالیتها میشود و اصطلاحا آشپز که چند تا شود وضع غذا نامشخص خواهد بود. یعنی به دلیل تعدد سازمانهای دخیل در برنامه پایدارسازی شهر نیویورک گاهی نوعی تعارض بین این سازمانها مشاهده میشود که امور اجرائی را طولانی و غیرمؤثر میکنند. در صورت تمایل چین به استفاده از تجارب نیویورک برای قانونگذاری در صنعت فاضلاب، مسئولان باید به این چالش نیز دقت كرده و سازمانهای مسئول را بهگونهای تعیین كنند که از افراط و تفریط و رقابت و چشم و همچشمی در تأثيرگذاری در مسیر تصویب قوانین اجتناب شود.
ScientificAmerican, 8Mar. 2019
هر چند روی صحبت این مقاله با کشور چین و درسهایی است که این کشور میتواند از سیستم مديريت یک کشور پیشرفته بگیرد، ولی ما نیز بهدليل رشد سريع شهرنشيني میتوانیم از این رود به میزان تشنگی خودمان مستغنی شویم. در مورد چالش اول ذکرشده در این مقاله، میتوان بررسی كرد که چگونه تمام تصفیهخانههای فاضلاب کشور به سیستمهای هضم بیهوازی مجهز شوند و در ادامه، هضم تلفیقی زائدات غذایی و ضایعات کشاورزی با لجنهای فاضلاب چه منافعی برای کشور دارد. چون در بسیاری از شهرهای بزرگ کشورمان، مسئولان شهری و شهرداران به دنبال راهاندازي سیستمهای حذف مواد آلی و فسادپذیر موجود در زبالههای شهری هستند و با همسوشدن فعالیتهای مسئولان شهری با مسئولان آب و فاضلاب میتوان به نتایج بهتری رسید. درخصوص لجن خروجی از هاضمها نیز باید مشخص شود که آيا گندزداییِ آن و استفاده به عنوان کود روش بهتری است یا مثلا اگر این لجن به نزدیکترین کارخانه سیمان ارسال شود مناسبتر است؛ چون در کوره سیمان میسوزد و خاکستر آن هم خطری نداشته و با ترکیبات سیمان مخلوط میشود. كورههاي سيمان اساسا يكي از راههاي نابودي پسماندها بهشمار ميروند و در كشورمان نيز تعداد زيادي كارخانه سيمان وجود دارد. درباره چالش دوم باید بررسی شود که در کدام شهرهاي ايران از شبکه مرکب فاضلاب استفاده میشود و ریسک آلودگی این شبکه فاضلاب هنگام آبوهوای خشک و نیز هنگام هجوم سيل به چه میزان است. البته شاید این بحث قسمتی از یک مطالعه جامعتر درباره ریسکهای سيل و راههاي حفاظت در مقابل آن برای تأسیسات آب و فاضلاب و تصفیهخانهها باشد که این مطالعه با توجه به وقوع سیل اخیر در ۲۵ استان کشور، امري ضروری مینمایاند. سازمان حفاظت محيط زيست آمريكا در سال 2014 جزوهاي منتشر كرد كه حاوي مطالب جالبي براي شروع اين مطالعه است و عنوان آن Flood Resilience, A Basic Guide for Water and Wastewater Utilities است. به نظر میرسد دستهبندی شهرها بر اساس شرایط اقلیمی و جغرافیایی اهمیت بسزایی داشته باشد چون مثلا راهکارهای مورد نیاز برای شهرهای ساحلی متفاوت از شهرهاي دیگر بوده و باید این دستهبندی انجام پذیرد. در ادامه اين تلاشها بايد بررسي كرد كه آيا چالش سوم یا همان پایدارسازی تأسیسات آب و فاضلاب در برابر حوادث ناشی از تغییر اقلیم، برنامهای عملیاتی برای شهرهای کشورمان دارد یا خیر؟ در گام بعدی باید مشخص شود که قبل از جداسازی شبکههای فاضلاب و آبهای سطحی با چه روشهایی میتوان سیلابها را کنترل كرد؟ آیا به ساخت مخازن بزرگ ذخیرهسازی سیلابها نیاز است یا خیر؟ آیا تصفیهخانههای آب و فاضلاب دارای سیستمهای برق پشتیبان برای شرایط اضطراری بهخصوص هنگام وقوع سیل هستند؟ بحث كاهش بوروکراسی و همراستابودن ارگانهای دخیل در تصمیمگیری نیز از بحثهایی است که تقریبا همه به اهمیت آن واقف هستند و اهمیت آن ناگفته پیداست و چهارمين چالش را شكل ميدهد. البته در نهايت باید توجه داشت از آنجایی که کشورمان غنی از منابع گاز طبیعی است پس پروژههای مرتبط با بیوگاز نیاز به حمایت ویژه سازمانهای مسئول دارند. در اینجا به عنوان یک پیشنهاد شفاف میتوان گفت که اگر وزارت نفت حاضر شود بیوگاز را پس از پالایش کافی با قیمت ترجيحي خریداری كرده و همانند گاز طبيعي به خطوط سراسری گاز تزریق كند، صنعت بیوگاز شاهد رشد بزرگي خواهد بود که از ظرفیت مناسبی برای کارآفرینی و جذب سرمایه داخلی و خارجی نیز بهرهمند است.
میلیونها چینی روستاها را ترک کرده و در شهرهای مختلف این کشور ساکن شدهاند. اين وضعيت بهگونهاي است كه انتظار میرود تا سال 2030 حدود 70 درصد از جمعیت این کشور در شهرها مقیم شوند. با هجوم جمعیت این کشور به شهرها، باید منتظر هجومی وسیع به سیستمهای آب و فاضلاب و تشدید مشکل مدیریت لجن این تصفیهخانهها بود. طبق آمار در حال حاضر حدود 80 درصد از لجن تصفیهخانههای فاضلاب چین به نحو نامناسبی دفع میشود و از این رو باعث افزايش مشکلات زیستمحیطی شهرهایی میشود که با احداث تصفیهخانههای فاضلاب سعی در کاهش این مشکلات داشتهاند. بر این اساس به نظر ميرسد شهرهایی که با این مشکل درگير هستند میتوانند از تجربیات شهرهای دیگر جهان همچون نیویورکسیتی استفاده كنند چون نیویورک شهر بزرگی است و سیستم جدید فاضلاب آن علاوه بر آنکه در سراسر آمریکا حرفی برای گفتن دارد، میتواند نمونه قابل تأملی برای شهرهای روبهرشد کشورهایی مانند چین نیز باشد. شهر نیویورک دارای پنج بخش است و سیستم فاضلاب آن باید فاضلاب و لجن جمعیتی معادل هشتوششدهم میلیون نفر را مدیریت كند. مجموع فاضلاب خانگی و تجاری این شهر چندین تن زائدات لجن تولید میکند که
حدود یکچهارم آن مواد آلی است. خوشبختانه باید اعلام کرد که این مواد آلی اصلا زائد نیستند و میتوان از آنها برای تولید انرژی بهره جست. بعضی از تصفیهخانههای پیشرفته شهر نیویورک با بهرهگیری از روشهای پیشرفته و نوین قادرند این زائدات آلی را به گاز متان و کود قابل فروش به کشاورزان تبدیل كنند.
هضم بیهوازی و هضم تلفیقی
تمامی تصفیهخانههای نیویورک علاوه بر تجهیز به فرایندهای چندمرحلهای برای تصفیه فاضلاب، دارای فرایند پیشرفتهای به نام هضم بیهوازی (AD) هستند. این فرایند به باکتریهای بیهوازی این امکان را میدهد که مواد آلی موجود در لجن فاضلاب را خورده و بیوگاز حاوی متان تولید كنند. این متان در زمره گازهای گلخانهایاي به شمار میرود که اتهام مشاركت ۲۵درصدي در گرمایش جهانی ناشی از فعالیتهای انسان را بر پيشاني دارد. البته در فرایند هضم بیهوازی این متان در داخل مخازنی به نام هاضم جمع شده و از انتشار آنها در اتمسفر جلوگیری میشود. از این متان جمعشده میتوان به عنوان یک منبع انرژی برای گرمایش یا حتی سوخت زیستی خودروها استفاده كرد. در تصفیهخانههایی که فاقد سیستم هضم بیهوازی هستند، لجن غنی از مواد آلی به مراکز دفن فرستاده میشود که نهایتا بیوگاز موجود در آن نیز وارد اتمسفر خواهد شد. البته تمامی 14 تصفیهخانه فاضلاب نیویورکسیتی مجهز به سیستم استحصال متان هستند. در این بین تصفیهخانه فاضلاب نیوتنکریک که بزرگترین تصفیهخانه این شهر به شمار میرود، متان را در هاضم تخممرغیشکل خود جمعآوری میکند و در نظر دارد که این
متان را تا حدی خالصسازی كند که بتوان آن را به عنوان یک انرژی تجدیدپذیر وارد خط لوله گاز سراسری كرد. با انرژی آن میتوان پنجهزارو 200 خانه را گرم کرده و از انتشار معادل 90 هزار تن گاز گلخانهای جلوگیری كرد. البته میتوان پا را از این نیز فراتر نهاد و با افزودن زائدات مواد غذایی در تلفیق با فرایند هضم بیهوازی متان بیشتری تولید كرد. در سال ۲۰۱۳ آقای مایکل بلومبرگ شهردار مشهور این شهر قانونی برای هضم تلفیقی و کمپوستسازی پسماندهاي شهري به تصویب رساند که زائدات آلی بیشتری را برای هضم بیهوازی تصفیهخانههای فاضلاب شهر فراهم میكند و تصفیهخانه نیوتنکریک در این زمینه پیشگام خواهد بود. در این زمينه یک شرکت خصوصی پسماند با همکاری تصفیهخانه فاضلاب نیوتنکریک یک پایلوت براي هضم تلفیقی بر پا كردند. البته هر دو آنها از منافع آن بهرهمند خواهند شد؛ یعنی تصفیهخانه فاضلاب به گاز متان با کیفیت بالاتر خواهد رسید و این شرکت خصوصی نیز به یک روش ارزانقیمت و همخوان با محیط زیست برای دفع مواد غذایی دسترسی خواهد داشت. در این بین باید به خاطر داشت که باکتریهای بیهوازی علاوه بر بیوگاز یک محصول قابل فروش دیگر نیز تولید
میکنند که «لجن هضمشده» نامیده میشود. این لجن در صورت گندزدایی، یک ماده غنی از مواد مغذی برای خاک کشاورزی خواهد بود. سازمان حفاظت محیط زیست آمریکا (EPA) تصدیق كرده است که لجن Class A را که فاقد هرگونه پاتوژن باشد میتوان به صورت تجاری فروخت و از آن به عنوان کود کشاورزی استفاده كرد. البته لازم به ذکر است که متأسفانه لجن هضمشده بسیاری از تصفیهخانههای فاضلاب نیویورک همخوان با مشخصات مورد نیاز Class A نیست، چون فاقد سیستم گندزدایی هستند. این لجنها به مراکز دفن خارج از این ایالت فرستاده میشود. در یک تلاش جدید برای فائقآمدن بر این موضوعات مخرب محیط زیست، این شهر هدف باارزش «عدم دفن پسماندهای زیستی تا سال ۲۰۳۰» را برای خود در نظر گرفته است و برای رسیدن به این هدف باید لجنهای بیشتری به مشخصات Class A رسانده شود.
پایاندادن به شبکه مرکب فاضلاب
در بسیاری از شهرهای قدیمی آمریکا از جمله شهر نیویورک از شبکههای مرکب برای انتقال فاضلاب استفاده میشود. در این شبکهها برای انتقال فاضلاب، سیلابها و روانابها از یک کانال استفاده میشود. اساسا فاضلاب قبل از طیکردن فرایندهای مختلف تصفیهخانه باید مسیر شبکههای فاضلاب را طی کند. نكته حائز اهمیت آن است که هنگام جاریشدن سیل، مخلوط خطرناک فاضلاب خام و سيلاب از طریق شبکههای مرکب وارد رودخانهها و کانالها میشود. اشکال از آنجا شروع میشود که با رقیقشدن مواد آلی موجود در فاضلاب (به دلیل اختلاط با سیلاب و رواناب) راندمان هضم بیهوازی کاهش یافته و متان کمتری تولید میشود. شبکه فاضلاب نیویورک به گونهای است که بهطور متوسط هفتهای یک بار سرریز میكند. این سرریز به بندر نیویورک وارد میشود و با این کار ضوابط «قانون آب پاک سال 1۹۷۲» نقض میشود و به همین علت است که آبهای این شهر سالیان سال است که نتوانستهاند به استانداردهای آبهای قابل ماهیگیری و شنا دست یابند و این موضوع خشم چندين سازمان طرفدار محیط زیست را در پی داشته و منجر به آن شده است که در سال ۲۰۱۷ همگی از سازمان حفاظت محیط زیست آمریکا شکایت کنند و در
دادخواست خود متذکر شدهاند که این سازمان نتوانسته ایالت نیویورک را مجبور به رعایت اين استانداردهای آب كند. البته این شهر جهت کاهش سرریز شبکه فاضلاب به اموري فراتر از جداسازی شبکههای فاضلاب و روانابها همت گمارده و يكسري تأسیسات برای سیلابها ساخته است تا بتوانند این سیلابها را جمعآوری و ذخیرهسازی كنند. بهعلاوه این شهر از زیرساختهای سبز دیگری نیز بهره جسته است که میتوان به ايجاد حوزههای طبیعی آبریز، کریدورهای زهکشی، افزایش فضای پارکها و درختان خیابانی و استفاده از پیادهروهای با قابلیت جذب آب اشاره کرد که همه اینها باعث کاهش سیلابها و نیز کاهش ورود آب ناشی از سیل به سیستمهای زهکشی میشود.
پایداری اقلیمی شهر نیویورک
شهر نیویورک یک مدل بسیار خوب برای شهرهایی است که به دنبال افزایش پایداری اقلیمی خود هستند. سازمان حفاظت محیط زیست این شهر مطالعاتی را در پاسخ به خرابیهای ناشی از توفان سندی (Sandy) در سال ۲۰۱۲ انجام داده است چون در آن توفان هشت تصفیهخانه فاضلاب برای مدتی امکان فعالیت خود را از دست دادند. مطالعات انجامشده پس از آن واقعه نشان داد که هنگام توفان و سیل، ایستگاههای پمپاژ فاضلاب و نهایتا تصفیهخانهها در معرض خطر هستند. پس از آن توفان یک بودجه ۲۰میلیارددلاری برای پایداركردن شهر تخصيص يافت تا برنامههایی برای پایدارسازی تصفیهخانهها در برابر تغییر اقلیم پیاده شود و شهر بتواند به پایدارترین شهر جهان در اين خصوص بدل شود. چندین ارگان وظیفه حمايت از تلاشهای انجامشده برای پایدارسازی این شهر را بر عهده دارند. اداره توسعه پایدار شهرداري وظیفه پیگیری پیشرفتهای شهر برای بدلشدن به مقاومترین و پایدارترین شهر جهان را برعهده دارد. با این وجود طراحی و اجرای این فعالیتها بايد توسط اداراتی از قبیل اداره بازیافت و مقاومسازی و نیز اداره هماهنگیهای زیستمحیطی مورد بررسی و قضاوت قرار گیرد. هر سه این ادارات در بخشی به
نام اداره سیاست و برنامههای اقلیمی شهرداري جای داده شدهاند. این سه اداره به همراه پیمانکاران بخش خصوصی باید به نحوي همکاری كنند که نهایتا هم مؤثربودن برنامهها را در پی داشته باشد.
درسهایی برای پکن
حال اين سؤال مطرح است که شهرهای چین چه چیزی را بايد از نیویورک فرا بگیرند؟ در اینجا باید پاسخ داد که این شهرها میتوانند چهار موضوع چالشي را از نیویورک فرا بگیرند:
1- چالش اول آنکه شهرهای چین باید به نحوی وسیع از سیستمهای هضم بیهوازی و هضم تلفیقی لجن فاضلاب و پسماندهای غذایی استفاده كنند تا بتوانند زائدات را به یک منبع انرژی و سود مالي تبدیل كنند. این موضوع از آن جهت مهم است که بدون هضم بیهوازی و استحصال متان، تصفیهخانههای فاضلاب یا باید لجن را بسوزانند یا آن را به مراکز دفن ارسال كنند که این موضوع انتشار متان در اتمسفر را در پی دارد و به علاوه باعث افزایش هزینه جابهجایی و دفن لجن میشود. در مقابل با استفاده از سیستم هضم بیهوازی یا حتی هضم تلفیقی زائدات غذایی با لجن، تصفیهخانههای فاضلاب میتوانند از مقدار زائدات ارسالی به مراکز دفن بکاهند و به علاوه کیفیت متان و لجنهای خروجی از هاضم را افزایش دهند. میتوان متان استحصالشده را يا در تصفیهخانه فاضلاب به مصرف رساند و هزینههای انرژی تصفیهخانهها را کاهش داد یا آن را فروخت. بهعلاوه لجن خروجی از هاضم را نیز میتوان آبگیری و گندزدایی كرد تا بتوان بعدا به عنوان کود آنها را مورد استفاده قرار داد.
2- چالش دوم آن است که سرریزشدن شبکههای فاضلاب موجب تهدید شدید کیفیت آب شده و نیز از تأثير هضم بیهوازی میکاهد. سرمایهگذاری روی این زیرساختها میتواند به اولویت اصلی شهرهای چین بدل شود. اين در حالي است كه مشکلات ناشی از شبکههای مرکب فاضلاب شهرهاي چین از اولویت پایینی برای سیاستگذاران و مسئولان چین برخوردار است. هرچند اطلاعات کمی درخصوص سرریز شبکههای مرکب فاضلاب وجود دارد، ولی این نوع شبکههای فاضلاب در تعداد زیادی از شهرهای پرجمعیت چین مثل گوانگژو، شنژن و شانگهای وجود دارند. فقط در گوانگژو روزانه ۴۷۰ هزار تن فاضلاب وارد رودخانه Liuxi میشود.
حل این مشکل به عنوان یکی از بزرگترین دلایل آلودگی شهری باید به یکی از اولویتهای مسئولان چینی بدل شود و در این مسیر و قبل از جداسازی شبکههای فاضلاب و شبکههای سیل، باید تأسیساتي برای ذخیرهسازی سیلاب و کاهش مقدار آن ساخته شود.
3- چالش سوم آن است که به برنامههایی برای پایدارسازی سیستم فاضلاب هنگام مواجهه با تغییرات اقلیمی نیاز است. قابل ذکر است که ۱۲ درصد از جمعیت چین در مناطق ساحلی با ارتفاع پست زندگی میکنند. در این مناطق به دلیل كثرت ساختوساز به پمپاژ حجم زیادی آب زیرزمینی نیاز است و این میتواند در شهرهایی مثل شانگهای به نفوذ آب دریا منجر شود. این شهرهای ساحلی با چالشهایی از قبیل تخلیه آب زیرزمینی، نفوذ آب شور به آبخوانها و افزایش سيل مواجه هستند. به منظور اطمینان از پایداری و مقاومسازی زیرساختهای فاضلاب در چین باید مانند شهر نیویورک عمل کرده و شرایط اضطراري و راهحلهاي مورد نیاز را تبيين كرد. یعنی سیستمهای برق و پشتیبان را در کنار افزایش ارتفاع تجهیزات حساس به کار گرفت و اطراف تصفیهخانهها را نیز بهمنظور کاهش خطرات سیل بهنحو مقتضی تجهیز كرد.
4- چالش چهارم نیز آن است که بوروکراسی بیش از حد باعث بیتأثيرشدن فعالیتها میشود و اصطلاحا آشپز که چند تا شود وضع غذا نامشخص خواهد بود. یعنی به دلیل تعدد سازمانهای دخیل در برنامه پایدارسازی شهر نیویورک گاهی نوعی تعارض بین این سازمانها مشاهده میشود که امور اجرائی را طولانی و غیرمؤثر میکنند. در صورت تمایل چین به استفاده از تجارب نیویورک برای قانونگذاری در صنعت فاضلاب، مسئولان باید به این چالش نیز دقت كرده و سازمانهای مسئول را بهگونهای تعیین كنند که از افراط و تفریط و رقابت و چشم و همچشمی در تأثيرگذاری در مسیر تصویب قوانین اجتناب شود.
ScientificAmerican, 8Mar. 2019
هر چند روی صحبت این مقاله با کشور چین و درسهایی است که این کشور میتواند از سیستم مديريت یک کشور پیشرفته بگیرد، ولی ما نیز بهدليل رشد سريع شهرنشيني میتوانیم از این رود به میزان تشنگی خودمان مستغنی شویم. در مورد چالش اول ذکرشده در این مقاله، میتوان بررسی كرد که چگونه تمام تصفیهخانههای فاضلاب کشور به سیستمهای هضم بیهوازی مجهز شوند و در ادامه، هضم تلفیقی زائدات غذایی و ضایعات کشاورزی با لجنهای فاضلاب چه منافعی برای کشور دارد. چون در بسیاری از شهرهای بزرگ کشورمان، مسئولان شهری و شهرداران به دنبال راهاندازي سیستمهای حذف مواد آلی و فسادپذیر موجود در زبالههای شهری هستند و با همسوشدن فعالیتهای مسئولان شهری با مسئولان آب و فاضلاب میتوان به نتایج بهتری رسید. درخصوص لجن خروجی از هاضمها نیز باید مشخص شود که آيا گندزداییِ آن و استفاده به عنوان کود روش بهتری است یا مثلا اگر این لجن به نزدیکترین کارخانه سیمان ارسال شود مناسبتر است؛ چون در کوره سیمان میسوزد و خاکستر آن هم خطری نداشته و با ترکیبات سیمان مخلوط میشود. كورههاي سيمان اساسا يكي از راههاي نابودي پسماندها بهشمار ميروند و در كشورمان نيز تعداد زيادي كارخانه سيمان وجود دارد. درباره چالش دوم باید بررسی شود که در کدام شهرهاي ايران از شبکه مرکب فاضلاب استفاده میشود و ریسک آلودگی این شبکه فاضلاب هنگام آبوهوای خشک و نیز هنگام هجوم سيل به چه میزان است. البته شاید این بحث قسمتی از یک مطالعه جامعتر درباره ریسکهای سيل و راههاي حفاظت در مقابل آن برای تأسیسات آب و فاضلاب و تصفیهخانهها باشد که این مطالعه با توجه به وقوع سیل اخیر در ۲۵ استان کشور، امري ضروری مینمایاند. سازمان حفاظت محيط زيست آمريكا در سال 2014 جزوهاي منتشر كرد كه حاوي مطالب جالبي براي شروع اين مطالعه است و عنوان آن Flood Resilience, A Basic Guide for Water and Wastewater Utilities است. به نظر میرسد دستهبندی شهرها بر اساس شرایط اقلیمی و جغرافیایی اهمیت بسزایی داشته باشد چون مثلا راهکارهای مورد نیاز برای شهرهای ساحلی متفاوت از شهرهاي دیگر بوده و باید این دستهبندی انجام پذیرد. در ادامه اين تلاشها بايد بررسي كرد كه آيا چالش سوم یا همان پایدارسازی تأسیسات آب و فاضلاب در برابر حوادث ناشی از تغییر اقلیم، برنامهای عملیاتی برای شهرهای کشورمان دارد یا خیر؟ در گام بعدی باید مشخص شود که قبل از جداسازی شبکههای فاضلاب و آبهای سطحی با چه روشهایی میتوان سیلابها را کنترل كرد؟ آیا به ساخت مخازن بزرگ ذخیرهسازی سیلابها نیاز است یا خیر؟ آیا تصفیهخانههای آب و فاضلاب دارای سیستمهای برق پشتیبان برای شرایط اضطراری بهخصوص هنگام وقوع سیل هستند؟ بحث كاهش بوروکراسی و همراستابودن ارگانهای دخیل در تصمیمگیری نیز از بحثهایی است که تقریبا همه به اهمیت آن واقف هستند و اهمیت آن ناگفته پیداست و چهارمين چالش را شكل ميدهد. البته در نهايت باید توجه داشت از آنجایی که کشورمان غنی از منابع گاز طبیعی است پس پروژههای مرتبط با بیوگاز نیاز به حمایت ویژه سازمانهای مسئول دارند. در اینجا به عنوان یک پیشنهاد شفاف میتوان گفت که اگر وزارت نفت حاضر شود بیوگاز را پس از پالایش کافی با قیمت ترجيحي خریداری كرده و همانند گاز طبيعي به خطوط سراسری گاز تزریق كند، صنعت بیوگاز شاهد رشد بزرگي خواهد بود که از ظرفیت مناسبی برای کارآفرینی و جذب سرمایه داخلی و خارجی نیز بهرهمند است.