آلاحمد در اندیشه و هنر
مانی سپهری: در مهرماه سال 1343 مجله «اندیشه و هنر» زیر نظر ناصر وثوقی، مدیرمسئول این مجله، ویژهنامهای منتشر کرد برای جلال آلاحمد که شامل مقالاتی بود درباره آلاحمد و کارنامه کاریاش تا آن زمان که این ویژهنامه به چاپ رسید؛ یعنی زمانی که آلاحمد در جامعه ادبی و روشنفکری ایران چهرهای تثبیتشده بود و یکی از نمادهای روشنفکر متعهد و معترض و منتقد وضع موجود. ویژهنامهای که «اندیشه و هنر» برای آلاحمد منتشر کرد نه ستایش محض او بود و نه نفی مطلق. نویسندگان این ویژهنامه کوشیدند آلاحمد را از منظرهای گوناگون بسنجند و طی سنجش البته نقدهای صریحی هم به آلاحمد شد که باعث شد آلاحمد در «یک چاه و دو چاله» به این ویژهنامه واکنشی تند نشان دهد. «ویژهنامه اندیشه و هنر» برای جلال آلاحمد اخیرا با مقدمه کامیار عابدی در نشر بازتابنگار در قالب کتابی با عنوان «اندیشه و هنر: ویژهی جلال آلاحمد» منتشر شده است. این ویژهنامه شامل مقالاتی از سیمین دانشور، م.آزاد، آیدین آغداشلو، ناصر وثوقی، محمود کیانوش، سیروس طاهباز و شمیم بهار است بههمراه نوشتههایی از خود آلاحمد و گفتوگوی پوران صلحکل، ناصر وثوقی،
آیدین آغداشلو و شمیم بهار با او. در پایان نیز طرحهای علی گلستانه از چهره آلاحمد چاپ شده است.
بر چاپ تازه این ویژهنامه کامیار عابدی مقدمهای نوشته است با عنوان «ناصر وثوقی و جلال آلاحمد». عابدی در بخشی از این مقدمه به ماجرای بیرونرفتن ناصر وثوقی از حزب توده، پیوستنش به نیروی سوم، بروز اختلاف میان برخی از نیروی سومیها با او و ترتیبدادن جلسهای علیهاش و سکوت حضار و دفاع آلاحمد از وثوقی در این جلسه پرداخته است و همچنین به این موضوع اشاره کرده که خلیل ملکی بعدها در نامهای از وثوقی بابت آنچه در نیروی سوم علیه او شکل گرفت، عذرخواهی کرده است. در بخش دیگر مقدمه به انتشار «اندیشه و هنر» توسط وثوقی اشاره شده و به همکاری آلاحمد با این نشریه و ویژهنامهای که کتاب حاضر به مطالب آن اختصاص دارد و مقالات این ویژهنامه نیز معرفی شده و همچنین مختصر اشارهای شده است به واکنش آلاحمد به این ویژهنامه و اینکه وثوقی بعدها و پس از درگذشت آلاحمد از او چگونه یاد کرد و چه نظری درباره آلاحمد داشت.
ویژهنامه «اندیشه و هنر» برای آلاحمد پس از مقدمهای کوتاه، با مقاله «شوهر من جلال» از سیمین دانشور آغاز میشود که یک تکنگاری است درباره شخصیت آلاحمد و روحیات او و زندگی مشترکشان با یکدیگر و روابط جلال با مردم و خانواده و اینکه او چطور مینویسد و قهرمانهای داستانهایش در واقعیت چقدر قابل شناساییاند، چه چیزهایی او را عصبی و خشمگین میکند، در وقتِ فراغتش چطور «با آرامش بینظیری که از او بعید است» خود را با گلهای باغچه مشغول میکند و دیگر چیزها که برخی به زندگی و عادات شخصی آلاحمد مربوط میشوند و برخی به زندگی اجتماعی و حیات ادبی او. در بخشی از این مقاله درباره نوشتههای آلاحمد و شیوه نوشتن او آمده است: «چون مواد خام نوشتههایش مردماند و زندگی، در حقیقت آنچه را که مینویسد زندگی کرده است یا میکند و بههرجهت شخصا آزموده یا میآزماید. قهرمانهای داستانهایش را غالبا دیدهام و میشناسم و قهرمانهای داستانهایی را که پیش از آشناییمان نوشته بیشترشان را بعدها دیدم و زود شناختم. زنان و مردان دید و بازدید، سهتار، زن زیادی، مدیر مدرسه، غالبا حی و حاضرند و بیشترشان از اینکه قهرمانهای داستانهای جلال واقع
شدهاند، روحشان بیاطلاع است. برای تهیه مطالب سرگذشت کندوها چند بار زنبور زده باشدش خوب است؟ و چند بار با هم به کرج به دیدار کندوهای عسل رفتیم و خودش چند بار به دهات اطراف سر زده، بماند. آخر سر میخواست در خانه کندوی عسل کار بگذارد که نگذاشتم. ترسم از آن بود که به فکر نوشتن داستان حیوانهای بزرگتر از زنبور بیفتد و خانه کمکم باغ وحشی بشود. چون اینچنین مقدمات کارش را فراهم میکند بسیار راحت مینویسد. اساسا برای نوشتن مقالهای یا داستانی یا تهیهکردن یک متن سخنرانی ندیدهام زیاد بهاصطلاح زور بزند. البته روزهایی که مینویسد در اتاقش بسط مینشیند».
مقاله بعدی ویژهنامه، با عنوان «نسترنهای همسایه و قصهی قصهگو» از م.آزاد، مقالهای است درباره آلاحمد و نیما یوشیج و نسبت این دو و آنچه آلاحمد درباره نیما نوشته است.
بخش بعدی ویژهنامه دو نامه جلال آلاحمد است به محمدعلی جمالزاده و نامه جمالزاده به او.
بعد از این نامهها قسمتی از رمان «نفرین زمین» آلاحمد چاپ شده و بعد نوشتهای دیگر از او با عنوان «ولایت اسرائیل» که این هم بخشی از کتابی است که بعدا بهصورت کامل منتشر شد.
بخش بعدی کتاب شامل گفتوگویی مفصل با آلاحمد است که گفتوگویی است خواندنی. این گفتوگو چنانکه در همان آغاز آن آمده ظاهرا یک روز قبل از سفر حج آلاحمد انجام شده است. آلاحمد در این گفتوگو از کارهای آن زمان در دست نگارشش گفته است و از آنچه تا آن زمان نوشته در زمینههای مختلف و از نثر خاصش و اینکه این نثر از کجاها آمده و از تأثیرش در «مدیر مدرسه» از «سفر به انتهای شب» لویی فردینان سلین.
بعد از این گفتوگوی مفصل، مقاله «در اقلیم نثر جلال آلاحمد» چاپ شده از فرامرز خبیری که به واقع اسم مستعار آیدین آغداشلو بوده است. بعد از این مقاله، دو مقاله از ناصر وثوقی آمده، اولی با عنوان «از اورازان تا خارگ» و دومی به نام «جهانبینی و پیامش».
«نگاهی دوباره به تاریخ» از آیدین آغداشلو، مقاله بعدی ویژهنامه است. آغداشلو که در مقاله قبلیاش با نام مستعار فرامرز خبیری به ویژگیهای نثر آلاحمد پرداخته بود، اینبار با نام خودش و با دیدی انتقادی به کتاب «غربزدگی» آلاحمد پرداخته و اشتباهات تاریخی این کتاب را متذکر شده است. بعد از این مقاله، مقاله انتقادی دیگری آمده است از محمود کیانوش با عنوان «آلاحمد در داستانهای کوتاهش». پس از این، باز مقالهای درباره داستانهای کوتاه آلاحمد چاپ شده، اینبار از سیروس طاهباز و با دیدی متفاوت با دید کیانوش به داستانهای کوتاه آلاحمد. آخرین مقاله ویژهنامه هم مقالهای از شمیم بهار است با عنوان «مدیر مدرسه و نون والقلم و جلال آلاحمد» که مقایسهای است ساختاری میان «مدیر مدرسه» و «نون والقلم» با دیدی انتقادی به دومی. به اعتقاد شمیم بهار «مدیر مدرسه» بهلحاظ ساختار داستانی اثر موفقی است اما «نونوالقلم» داستان موفقی نیست. او استدلال میکند که دلیل توفیق اولی و توفیقنیافتن دومی چیست.
مانی سپهری: در مهرماه سال 1343 مجله «اندیشه و هنر» زیر نظر ناصر وثوقی، مدیرمسئول این مجله، ویژهنامهای منتشر کرد برای جلال آلاحمد که شامل مقالاتی بود درباره آلاحمد و کارنامه کاریاش تا آن زمان که این ویژهنامه به چاپ رسید؛ یعنی زمانی که آلاحمد در جامعه ادبی و روشنفکری ایران چهرهای تثبیتشده بود و یکی از نمادهای روشنفکر متعهد و معترض و منتقد وضع موجود. ویژهنامهای که «اندیشه و هنر» برای آلاحمد منتشر کرد نه ستایش محض او بود و نه نفی مطلق. نویسندگان این ویژهنامه کوشیدند آلاحمد را از منظرهای گوناگون بسنجند و طی سنجش البته نقدهای صریحی هم به آلاحمد شد که باعث شد آلاحمد در «یک چاه و دو چاله» به این ویژهنامه واکنشی تند نشان دهد. «ویژهنامه اندیشه و هنر» برای جلال آلاحمد اخیرا با مقدمه کامیار عابدی در نشر بازتابنگار در قالب کتابی با عنوان «اندیشه و هنر: ویژهی جلال آلاحمد» منتشر شده است. این ویژهنامه شامل مقالاتی از سیمین دانشور، م.آزاد، آیدین آغداشلو، ناصر وثوقی، محمود کیانوش، سیروس طاهباز و شمیم بهار است بههمراه نوشتههایی از خود آلاحمد و گفتوگوی پوران صلحکل، ناصر وثوقی،
آیدین آغداشلو و شمیم بهار با او. در پایان نیز طرحهای علی گلستانه از چهره آلاحمد چاپ شده است.
بر چاپ تازه این ویژهنامه کامیار عابدی مقدمهای نوشته است با عنوان «ناصر وثوقی و جلال آلاحمد». عابدی در بخشی از این مقدمه به ماجرای بیرونرفتن ناصر وثوقی از حزب توده، پیوستنش به نیروی سوم، بروز اختلاف میان برخی از نیروی سومیها با او و ترتیبدادن جلسهای علیهاش و سکوت حضار و دفاع آلاحمد از وثوقی در این جلسه پرداخته است و همچنین به این موضوع اشاره کرده که خلیل ملکی بعدها در نامهای از وثوقی بابت آنچه در نیروی سوم علیه او شکل گرفت، عذرخواهی کرده است. در بخش دیگر مقدمه به انتشار «اندیشه و هنر» توسط وثوقی اشاره شده و به همکاری آلاحمد با این نشریه و ویژهنامهای که کتاب حاضر به مطالب آن اختصاص دارد و مقالات این ویژهنامه نیز معرفی شده و همچنین مختصر اشارهای شده است به واکنش آلاحمد به این ویژهنامه و اینکه وثوقی بعدها و پس از درگذشت آلاحمد از او چگونه یاد کرد و چه نظری درباره آلاحمد داشت.
ویژهنامه «اندیشه و هنر» برای آلاحمد پس از مقدمهای کوتاه، با مقاله «شوهر من جلال» از سیمین دانشور آغاز میشود که یک تکنگاری است درباره شخصیت آلاحمد و روحیات او و زندگی مشترکشان با یکدیگر و روابط جلال با مردم و خانواده و اینکه او چطور مینویسد و قهرمانهای داستانهایش در واقعیت چقدر قابل شناساییاند، چه چیزهایی او را عصبی و خشمگین میکند، در وقتِ فراغتش چطور «با آرامش بینظیری که از او بعید است» خود را با گلهای باغچه مشغول میکند و دیگر چیزها که برخی به زندگی و عادات شخصی آلاحمد مربوط میشوند و برخی به زندگی اجتماعی و حیات ادبی او. در بخشی از این مقاله درباره نوشتههای آلاحمد و شیوه نوشتن او آمده است: «چون مواد خام نوشتههایش مردماند و زندگی، در حقیقت آنچه را که مینویسد زندگی کرده است یا میکند و بههرجهت شخصا آزموده یا میآزماید. قهرمانهای داستانهایش را غالبا دیدهام و میشناسم و قهرمانهای داستانهایی را که پیش از آشناییمان نوشته بیشترشان را بعدها دیدم و زود شناختم. زنان و مردان دید و بازدید، سهتار، زن زیادی، مدیر مدرسه، غالبا حی و حاضرند و بیشترشان از اینکه قهرمانهای داستانهای جلال واقع
شدهاند، روحشان بیاطلاع است. برای تهیه مطالب سرگذشت کندوها چند بار زنبور زده باشدش خوب است؟ و چند بار با هم به کرج به دیدار کندوهای عسل رفتیم و خودش چند بار به دهات اطراف سر زده، بماند. آخر سر میخواست در خانه کندوی عسل کار بگذارد که نگذاشتم. ترسم از آن بود که به فکر نوشتن داستان حیوانهای بزرگتر از زنبور بیفتد و خانه کمکم باغ وحشی بشود. چون اینچنین مقدمات کارش را فراهم میکند بسیار راحت مینویسد. اساسا برای نوشتن مقالهای یا داستانی یا تهیهکردن یک متن سخنرانی ندیدهام زیاد بهاصطلاح زور بزند. البته روزهایی که مینویسد در اتاقش بسط مینشیند».
مقاله بعدی ویژهنامه، با عنوان «نسترنهای همسایه و قصهی قصهگو» از م.آزاد، مقالهای است درباره آلاحمد و نیما یوشیج و نسبت این دو و آنچه آلاحمد درباره نیما نوشته است.
بخش بعدی ویژهنامه دو نامه جلال آلاحمد است به محمدعلی جمالزاده و نامه جمالزاده به او.
بعد از این نامهها قسمتی از رمان «نفرین زمین» آلاحمد چاپ شده و بعد نوشتهای دیگر از او با عنوان «ولایت اسرائیل» که این هم بخشی از کتابی است که بعدا بهصورت کامل منتشر شد.
بخش بعدی کتاب شامل گفتوگویی مفصل با آلاحمد است که گفتوگویی است خواندنی. این گفتوگو چنانکه در همان آغاز آن آمده ظاهرا یک روز قبل از سفر حج آلاحمد انجام شده است. آلاحمد در این گفتوگو از کارهای آن زمان در دست نگارشش گفته است و از آنچه تا آن زمان نوشته در زمینههای مختلف و از نثر خاصش و اینکه این نثر از کجاها آمده و از تأثیرش در «مدیر مدرسه» از «سفر به انتهای شب» لویی فردینان سلین.
بعد از این گفتوگوی مفصل، مقاله «در اقلیم نثر جلال آلاحمد» چاپ شده از فرامرز خبیری که به واقع اسم مستعار آیدین آغداشلو بوده است. بعد از این مقاله، دو مقاله از ناصر وثوقی آمده، اولی با عنوان «از اورازان تا خارگ» و دومی به نام «جهانبینی و پیامش».
«نگاهی دوباره به تاریخ» از آیدین آغداشلو، مقاله بعدی ویژهنامه است. آغداشلو که در مقاله قبلیاش با نام مستعار فرامرز خبیری به ویژگیهای نثر آلاحمد پرداخته بود، اینبار با نام خودش و با دیدی انتقادی به کتاب «غربزدگی» آلاحمد پرداخته و اشتباهات تاریخی این کتاب را متذکر شده است. بعد از این مقاله، مقاله انتقادی دیگری آمده است از محمود کیانوش با عنوان «آلاحمد در داستانهای کوتاهش». پس از این، باز مقالهای درباره داستانهای کوتاه آلاحمد چاپ شده، اینبار از سیروس طاهباز و با دیدی متفاوت با دید کیانوش به داستانهای کوتاه آلاحمد. آخرین مقاله ویژهنامه هم مقالهای از شمیم بهار است با عنوان «مدیر مدرسه و نون والقلم و جلال آلاحمد» که مقایسهای است ساختاری میان «مدیر مدرسه» و «نون والقلم» با دیدی انتقادی به دومی. به اعتقاد شمیم بهار «مدیر مدرسه» بهلحاظ ساختار داستانی اثر موفقی است اما «نونوالقلم» داستان موفقی نیست. او استدلال میکند که دلیل توفیق اولی و توفیقنیافتن دومی چیست.