|

كنايه دوپهلوي آشنا به خاتمي و قاليباف

مهسا جزيني: كنايه نه‌چندان اعتدالي به اصلاح‌طلبان و اصولگرايان. حسام‌الدین آشنا، مشاور رئیس‌جمهور، در کنایه‌اي كه ظاهرا محمدباقر قاليباف را هدف گرفته، در توییترش نوشت: «تعداد زیادی از جوانان عزیز نواصول‌گرا سودای نمایندگی مجلس دارند؛ این حقشان است. مشکل از اعتبار سوخته فرماندهان عزیزی است که مردم باید به ‌«تکرار می‌کنم» آنان پاسخ مثبت و به جوانان سیما ساخته رأی بدهند». اين در حالي است كه روي سخن آشنا صرفا قاليباف نيست. او زيركانه در يك توييت دوپهلو، ليدر جريان اصلاحات را هم هدف گرفته است. مشاور روحاني به طور مشخص، عمدا از دو كليدواژه «فرمانده» و «تكرار مي‌كنم» استفاده كرده است. «فرمانده»، هم به سابقه فرماندهي قاليباف در نيروي انتظامي بازمي‌گردد و هم به نقش فرماندهي‌اي كه او در راهبري جوانان اصولگرا با ايده نواصولگرايي براي خود تعريف كرده است. از سويي ديگر قراردادن اين واژه در كنار عبارت «تكرار مي‌كنيم» در يك جمله، خاطره سال 94 را در ذهن زنده مي‌كند؛ زماني كه رهبر جريان اصلاحات كه مي‌توان از او هم به‌عنوان فرمانده اين جريان ياد كرد، با انتشار يك ويدئو از مردم خواست كه به هر دو فهرست مورد تأييد اصلاح‌طلبان در انتخابات مجلس شوراي اسلامي و خبرگان، به صورت كامل رأي بدهند. او در آن ويدئو تأكيد كرده بود كه «تكرار مي‌كنم به تمامي افراد هر دو ليست...». عبارت «تكرار مي‌كنم» از آن زمان دست‌مايه نقد و گاه طنز و هجو منتقدان جريان اصلاح‌طلبي شده است؛ منتقداني متعلق به جريان‌هاي مختلف، از كساني كه خود زماني حامي اصلاح‌طلبان بودند تا اصولگرايان تندرو و حتي در جديدترين ورژن، اعتدال‌گرايان. بخشي از جريان اعتدالي كه در دولت حضور دارند يا حامي سفت‌وسخت دولت‌اند، گويا فراموش كرده‌اند كه موجوديت دولت روحاني برخاسته از همين عبارت «تكرار مي‌كنم» فرمانده جريان اصلاح‌طلبي است كه حالا نه‌تنها سعي در تمسخر و نفي آن دارند، بلكه از ناقل آن به «فرمانده اعتبارسوخته» ياد مي‌كنند. آنها گاه‌به‌گاه به صورت تلويحي يا صراحتا منكر نقش اصلاح‌طلبان و حاميان مردمي آنها در برآمدن روحاني شده‌اند.
آشنا زماني هم در واكنش به اين گفته عارف كه پیروزی آقای روحانی در انتخابات را مدیون جریان اصلاح‌طلب دانسته و گفته بود كه جريان اصلاحات دنبال سهم‌خواهي نيست، در توييتي كنايه‌وار نوشته بود: «امان از سهم‌خواهی افراد به اسم جریان!» اصلاح‌طلبان از دولت سهمي نخواستند، دولت هم سهمي به آنها نداد، اما زماني كه برخي اصلاح‌طلبان شروع به طرح برخي انتقادها از دولت كردند، صداي دولتي‌ها برخاست! وقتي كه فردي مانند سعيد حجاريان گفت: «ما با دکتر روحاني عقدي- به‌ صورت ائتلاف- نبسته بوديم. ايشان وعده‌هايي به مردم دادند و مردم هم به ‌دليل همان وعده‌ها پاي صندوق رأي رفتند. دفاع ما، بر اساس همين وعده‌ها بود و نه خواسته‌هاي حداکثري خودمان»، اين گفته چندان به مذاق دولتيان خوش نيامده و محمود واعظي در پاسخ به او تلويحا پيروزي حسن روحاني در انتخابات به دليل حمايت اصلاح‌طلبان را رد کرد و گفت: «اين طبيعي است که در هر انتخاباتي عده‌اي از کسي حمايت مي‌کنند و عده‌اي از فرد ديگري. اينکه ما در سال 96 با گروهي نشسته باشيم و با هم چيزي را به‌عنوان ائتلاف امضا کرده باشيم، خير. نه در سال 92 اين کار را کرده‌ايم و نه در سال 96. اينکه در سال 96 در کنار اصلاح‌طلبان در انتخابات رياست‌جمهوري تلاش کرديم، با هم کار کرديم و ايستاديم تا اين دولت انتخاب شود، درست است و اين‌گونه هم بود». محمود واعظي يك‌بار ديگر هم گفته بود: «حزب اعتدال تنها حزبی بود که در سال 92، زمانی که همه می‌گفتند چرا حمایت می‌کنید، بیانیه داد، ایستاد و استان‌به‌استان سفر کرد تا پیروزي حاصل شد».
همين سخنان با واکنش اصلاح‌طلبان مواجه شد و آنها دولتي‌ها را به نمک‌نشناسی متهم کردند. عارف، رئيس فراکسيون اميد مجلس، هم بعد از اين گفته واعظي شروع به انتقاد از دولت کرد. محمدرضا عارف که قرار بود کميته تعامل اصلاح‌طلبان با رئيس‌جمهوري را تشکيل دهد، در ديدار با اعضاي تشکل مجمع فرهنگيان ايران اسلامي به حمايت اين فراکسيون از دولت اشاره کرد و با انتقاد از برخي اعضاي کابينه گفته بود برخي يادشان رفته چگونه بر سر کار آمدند.
جماعتي كه عضو حزب اعتدال و توسعه‌اند يا به آنها نزديك، گويا عامل اصلي پيروزي حسن روحاني در انتخابات را فعاليت‌هاي حزب خود تصور كرده‌اند. اين در حالي است كه خود حسن روحاني حداقل در سخنانش تاكنون چيزي نگفته است كه چنين برداشتي را به مخاطب القا كند. او در جلسه 11 مهر سال گذشته در ديدار با جمعي از اصلاح‌طلبان گفته بود: «اصلاح‌طلبان نه متحد دولت، بلکه شریک دولت تلقی مي‌شوند. دولت برای رفع موانع، آمادگی همکاری با همه گروه‌ها؛ چه اصلاح‌طلب، چه اصولگرا و همه آحاد مردم و روشنفکران را دارد». استفاده از عنوان شريك حتي بالاتر از ائتلاف قرار دارد؛ اين در حالي است كه واعظي چيز ديگري گفته بود: «برخی از واژه ائتلاف برداشت‌های دیگری در سر دارند؛ ممکن است ائتلاف در ذهن برخی یک معنی داشته باشد و در اذهان برخی دیگر، معنای دیگری. در ذهن برخی این معنی را می‌دهد که هر فرد و گروهی که از کسی حمایت کرده، به ‌معنی ائتلاف آن گروه با جریان پیروز بوده است؛ نه! ما می‌گوییم اینها همراهان بودند و با ما کار کردند. ائتلاف در ادبیات سیاسی به این معنی است که ما بنشینیم قول‌وقرار بگذاریم که دولت را چطور تشکیل بدهیم،‌ چند نفر از این‌طرف و چند نفر از آن‌طرف در دولت باشند، چه‌ مقدار سهم وزیر و چند سهم استاندار دارند؛ پس ما چنین ائتلافی با هیچ گروهی نداشتیم، نه‌تنها با اصلاح‌طلبان، بلکه با اعتدال و توسعه نیز چنین ائتلافی نکردیم». واقعيت اما چيز ديگري مي‌گويد. اعضاي اصلي حزب اعتدال و توسعه، ازجمله محمدباقر نوبخت، محمدرضا نعمت‌زاده، اکبر ترکان و محمود واعظی، مسئوليت‌هايی كليدي در دولت روحاني داشته‌‌اند.
ادعاهاي پيشين واعظي را اگر در كنار توييت كنايه‌آميز اخير آشنا قرار دهيم، به مصداق نمك‌خوردن و نمكدان‌شكستن مي‌رسيم، آن هم درحالي‌كه به نظر مي‌رسد سرمايه اجتماعي اصلاح‌طلبي تا اينجاي كار بيش از حد، هزينه دولت اعتدالي شده است و آن كسي كه بابت ريزش اين سرمايه اجتماعي دچار خسران شده، اصلاح‌طلبان بوده‌اند نه اعتداليون كه تاكنون صاحب بدنه مردمي و جريان مشخص و شناخته‌شده‌اي در كشور نبوده‌اند.
اسماعيل گرامي‌مقدم، سخنگوي حزب اعتماد ملي، پيش‌تر به «شرق» گفته بود: «مصادره‌كنندگان رأي ملت در طول اين‌ سال‌ها سعي كردند كه روحاني را برآمده از يك حزب نشان دهند. خود آقاي روحاني نيز بعد از انتخابات سال 96 به اصلاح‌طلبان پشت كرد. روحاني در‌عين‌حال كه با اصلاح‌طلبان ائتلاف كرد، به عهد خود پايبند نبود. من به‌عنوان يكي از اعضاي شوراي سياست‌گذاري شاهد بودم كه محمد شريعتمداري به‌عنوان نماينده روحاني در جلسه شورا حضور داشت و به اصلاح‌طلبان التماس مي‌كرد كه در جمع‌كردن رأي براي روحاني فعاليت كنند... چند درصد از رؤساي استان‌ها از حزب اعتدال بودند؟ اساسا اين حزب در شهرستان‌ها دفتر داشت؟ اگر اصلاح‌طلبان حمايت نمي‌كردند، روحاني رئيس‌جمهور نمي‌شد... حزب اعتدال در ميان مردم چه آبرويي دارد؟ اگر آبروي اصلاحات نبود، آيا مردم به حسن روحاني رأي مي‌دادند؟... دولت روحاني تا ابد ماندگار نيست و روزي تمام مي‌شود و آنچه باقي مي‌ماند آبروي سياسي است...».

مهسا جزيني: كنايه نه‌چندان اعتدالي به اصلاح‌طلبان و اصولگرايان. حسام‌الدین آشنا، مشاور رئیس‌جمهور، در کنایه‌اي كه ظاهرا محمدباقر قاليباف را هدف گرفته، در توییترش نوشت: «تعداد زیادی از جوانان عزیز نواصول‌گرا سودای نمایندگی مجلس دارند؛ این حقشان است. مشکل از اعتبار سوخته فرماندهان عزیزی است که مردم باید به ‌«تکرار می‌کنم» آنان پاسخ مثبت و به جوانان سیما ساخته رأی بدهند». اين در حالي است كه روي سخن آشنا صرفا قاليباف نيست. او زيركانه در يك توييت دوپهلو، ليدر جريان اصلاحات را هم هدف گرفته است. مشاور روحاني به طور مشخص، عمدا از دو كليدواژه «فرمانده» و «تكرار مي‌كنم» استفاده كرده است. «فرمانده»، هم به سابقه فرماندهي قاليباف در نيروي انتظامي بازمي‌گردد و هم به نقش فرماندهي‌اي كه او در راهبري جوانان اصولگرا با ايده نواصولگرايي براي خود تعريف كرده است. از سويي ديگر قراردادن اين واژه در كنار عبارت «تكرار مي‌كنيم» در يك جمله، خاطره سال 94 را در ذهن زنده مي‌كند؛ زماني كه رهبر جريان اصلاحات كه مي‌توان از او هم به‌عنوان فرمانده اين جريان ياد كرد، با انتشار يك ويدئو از مردم خواست كه به هر دو فهرست مورد تأييد اصلاح‌طلبان در انتخابات مجلس شوراي اسلامي و خبرگان، به صورت كامل رأي بدهند. او در آن ويدئو تأكيد كرده بود كه «تكرار مي‌كنم به تمامي افراد هر دو ليست...». عبارت «تكرار مي‌كنم» از آن زمان دست‌مايه نقد و گاه طنز و هجو منتقدان جريان اصلاح‌طلبي شده است؛ منتقداني متعلق به جريان‌هاي مختلف، از كساني كه خود زماني حامي اصلاح‌طلبان بودند تا اصولگرايان تندرو و حتي در جديدترين ورژن، اعتدال‌گرايان. بخشي از جريان اعتدالي كه در دولت حضور دارند يا حامي سفت‌وسخت دولت‌اند، گويا فراموش كرده‌اند كه موجوديت دولت روحاني برخاسته از همين عبارت «تكرار مي‌كنم» فرمانده جريان اصلاح‌طلبي است كه حالا نه‌تنها سعي در تمسخر و نفي آن دارند، بلكه از ناقل آن به «فرمانده اعتبارسوخته» ياد مي‌كنند. آنها گاه‌به‌گاه به صورت تلويحي يا صراحتا منكر نقش اصلاح‌طلبان و حاميان مردمي آنها در برآمدن روحاني شده‌اند.
آشنا زماني هم در واكنش به اين گفته عارف كه پیروزی آقای روحانی در انتخابات را مدیون جریان اصلاح‌طلب دانسته و گفته بود كه جريان اصلاحات دنبال سهم‌خواهي نيست، در توييتي كنايه‌وار نوشته بود: «امان از سهم‌خواهی افراد به اسم جریان!» اصلاح‌طلبان از دولت سهمي نخواستند، دولت هم سهمي به آنها نداد، اما زماني كه برخي اصلاح‌طلبان شروع به طرح برخي انتقادها از دولت كردند، صداي دولتي‌ها برخاست! وقتي كه فردي مانند سعيد حجاريان گفت: «ما با دکتر روحاني عقدي- به‌ صورت ائتلاف- نبسته بوديم. ايشان وعده‌هايي به مردم دادند و مردم هم به ‌دليل همان وعده‌ها پاي صندوق رأي رفتند. دفاع ما، بر اساس همين وعده‌ها بود و نه خواسته‌هاي حداکثري خودمان»، اين گفته چندان به مذاق دولتيان خوش نيامده و محمود واعظي در پاسخ به او تلويحا پيروزي حسن روحاني در انتخابات به دليل حمايت اصلاح‌طلبان را رد کرد و گفت: «اين طبيعي است که در هر انتخاباتي عده‌اي از کسي حمايت مي‌کنند و عده‌اي از فرد ديگري. اينکه ما در سال 96 با گروهي نشسته باشيم و با هم چيزي را به‌عنوان ائتلاف امضا کرده باشيم، خير. نه در سال 92 اين کار را کرده‌ايم و نه در سال 96. اينکه در سال 96 در کنار اصلاح‌طلبان در انتخابات رياست‌جمهوري تلاش کرديم، با هم کار کرديم و ايستاديم تا اين دولت انتخاب شود، درست است و اين‌گونه هم بود». محمود واعظي يك‌بار ديگر هم گفته بود: «حزب اعتدال تنها حزبی بود که در سال 92، زمانی که همه می‌گفتند چرا حمایت می‌کنید، بیانیه داد، ایستاد و استان‌به‌استان سفر کرد تا پیروزي حاصل شد».
همين سخنان با واکنش اصلاح‌طلبان مواجه شد و آنها دولتي‌ها را به نمک‌نشناسی متهم کردند. عارف، رئيس فراکسيون اميد مجلس، هم بعد از اين گفته واعظي شروع به انتقاد از دولت کرد. محمدرضا عارف که قرار بود کميته تعامل اصلاح‌طلبان با رئيس‌جمهوري را تشکيل دهد، در ديدار با اعضاي تشکل مجمع فرهنگيان ايران اسلامي به حمايت اين فراکسيون از دولت اشاره کرد و با انتقاد از برخي اعضاي کابينه گفته بود برخي يادشان رفته چگونه بر سر کار آمدند.
جماعتي كه عضو حزب اعتدال و توسعه‌اند يا به آنها نزديك، گويا عامل اصلي پيروزي حسن روحاني در انتخابات را فعاليت‌هاي حزب خود تصور كرده‌اند. اين در حالي است كه خود حسن روحاني حداقل در سخنانش تاكنون چيزي نگفته است كه چنين برداشتي را به مخاطب القا كند. او در جلسه 11 مهر سال گذشته در ديدار با جمعي از اصلاح‌طلبان گفته بود: «اصلاح‌طلبان نه متحد دولت، بلکه شریک دولت تلقی مي‌شوند. دولت برای رفع موانع، آمادگی همکاری با همه گروه‌ها؛ چه اصلاح‌طلب، چه اصولگرا و همه آحاد مردم و روشنفکران را دارد». استفاده از عنوان شريك حتي بالاتر از ائتلاف قرار دارد؛ اين در حالي است كه واعظي چيز ديگري گفته بود: «برخی از واژه ائتلاف برداشت‌های دیگری در سر دارند؛ ممکن است ائتلاف در ذهن برخی یک معنی داشته باشد و در اذهان برخی دیگر، معنای دیگری. در ذهن برخی این معنی را می‌دهد که هر فرد و گروهی که از کسی حمایت کرده، به ‌معنی ائتلاف آن گروه با جریان پیروز بوده است؛ نه! ما می‌گوییم اینها همراهان بودند و با ما کار کردند. ائتلاف در ادبیات سیاسی به این معنی است که ما بنشینیم قول‌وقرار بگذاریم که دولت را چطور تشکیل بدهیم،‌ چند نفر از این‌طرف و چند نفر از آن‌طرف در دولت باشند، چه‌ مقدار سهم وزیر و چند سهم استاندار دارند؛ پس ما چنین ائتلافی با هیچ گروهی نداشتیم، نه‌تنها با اصلاح‌طلبان، بلکه با اعتدال و توسعه نیز چنین ائتلافی نکردیم». واقعيت اما چيز ديگري مي‌گويد. اعضاي اصلي حزب اعتدال و توسعه، ازجمله محمدباقر نوبخت، محمدرضا نعمت‌زاده، اکبر ترکان و محمود واعظی، مسئوليت‌هايی كليدي در دولت روحاني داشته‌‌اند.
ادعاهاي پيشين واعظي را اگر در كنار توييت كنايه‌آميز اخير آشنا قرار دهيم، به مصداق نمك‌خوردن و نمكدان‌شكستن مي‌رسيم، آن هم درحالي‌كه به نظر مي‌رسد سرمايه اجتماعي اصلاح‌طلبي تا اينجاي كار بيش از حد، هزينه دولت اعتدالي شده است و آن كسي كه بابت ريزش اين سرمايه اجتماعي دچار خسران شده، اصلاح‌طلبان بوده‌اند نه اعتداليون كه تاكنون صاحب بدنه مردمي و جريان مشخص و شناخته‌شده‌اي در كشور نبوده‌اند.
اسماعيل گرامي‌مقدم، سخنگوي حزب اعتماد ملي، پيش‌تر به «شرق» گفته بود: «مصادره‌كنندگان رأي ملت در طول اين‌ سال‌ها سعي كردند كه روحاني را برآمده از يك حزب نشان دهند. خود آقاي روحاني نيز بعد از انتخابات سال 96 به اصلاح‌طلبان پشت كرد. روحاني در‌عين‌حال كه با اصلاح‌طلبان ائتلاف كرد، به عهد خود پايبند نبود. من به‌عنوان يكي از اعضاي شوراي سياست‌گذاري شاهد بودم كه محمد شريعتمداري به‌عنوان نماينده روحاني در جلسه شورا حضور داشت و به اصلاح‌طلبان التماس مي‌كرد كه در جمع‌كردن رأي براي روحاني فعاليت كنند... چند درصد از رؤساي استان‌ها از حزب اعتدال بودند؟ اساسا اين حزب در شهرستان‌ها دفتر داشت؟ اگر اصلاح‌طلبان حمايت نمي‌كردند، روحاني رئيس‌جمهور نمي‌شد... حزب اعتدال در ميان مردم چه آبرويي دارد؟ اگر آبروي اصلاحات نبود، آيا مردم به حسن روحاني رأي مي‌دادند؟... دولت روحاني تا ابد ماندگار نيست و روزي تمام مي‌شود و آنچه باقي مي‌ماند آبروي سياسي است...».

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها