یک سال از درگذشت محمد بستهنگار گذشت
مریم بستهنگار: دغدغه پدرم حفظ منافع ملی و آینده ایران بود
علی شاملو: محمد بستهنگار از رهروان راه دکتر مصدق بود و در ادامه جنبشی که او به راه انداخت با اندیشهها و تفکر آیتالله طالقانی، مهندس بازرگان و دکتر شریعتی امتزاج یافت و افقی نو در بستر اندیشه ایرانی بنیان گذاشت. ازدواج محمد بستهنگار با طاهره طالقانی تنها یک همسرگزینی نبود، بلکه ممزوجشدن با اندیشه طالقانی نیز بود. او این اندیشه و تفکر را تا پایان عمر حفظ کرد و در نشر و اعتلای آن کوشید. سرانجام مرحوم بستهنگار در غروب 18 تیرماه سال 1397 پس از تحمل سالها بیماری به دیار باقی شتافت. به مناسبت اولین سالگرد درگذشت این فعال سیاسی، با مریم بستهنگار از فرزندان آن مرحوم گفتوگویی انجام دادهایم که در ادامه میخوانید:
مرحوم بستهنگار به عنوان داماد و پیرو آیتالله طالقانی چه رابطهای با ایشان داشت؟
پدر قبل از ازدواج با مسجد هدایت و تفکر آیتالله طالقانی آشنا شده بود؛ آن نوع از آشنایی که دغدغههای اجتماعی او را با توحید و قرآن پیوند زد و همه کسانی که با قرآن و نهجالبلاغه از طریق ایشان آشنا شدند همه مردانی اخلاقی بوده و هستند. مسجد هدایت فقط چهره سیاسی تربیت نکرد بلکه آدمهای مخلص نسبت به خدا نیز در آن تربیت شدند که برخی گام در عرصه سیاست نیز گذاشتند. پدر پای ثابت جلسات تفسیر قرآن مرحوم طالقانی بود.
مرحوم بستهنگار چگونه تعادلی بین سیاست و زندگی شخصی و خانوادگیاش برقرار میکرد؟
ایجاد تعادل و تعامل در درجه اول به پدرم برمیگردد که همسری انتخاب کرد که همراه، همفکر و فعال در عرصه سیاسی و اجتماعی است. مادرم خود آشنا و پذیرای رنجها و مصائب این راه بود و همراهی و همکاری بین پدر و مادرم بود که ما کمبود و کاستی حس نمیکردیم. حتی ایشان بسیار مشوق مادرم بود که در عرصههای اجتماعی و فرهنگی شرکت کند و در کارهای خانه و نگهداری بچهها کمک میکرد.
شما چند فرزند هستید؟
ما پنج نفر هستیم، سه دختر و دو پسر. یادم میآید پدرم ظهرها به خانه میآمد و برای ما ناهار آماده میکرد و در عین حال فعالیتهای کاری خودشان را هم داشتند. بعد از فوت مرحوم طالقانی، یاسر عرفات، خانواده طالقانی را برای دیدن اردوگاههای فلسطینی و دیدار از سران گروه فلسطین به لبنان دعوت کرد و مادر و خواهر بزرگم را با خود برد و من که کودک بودم پیش پدر ماندم. یادم میآید در این شبها خیلی بهانه میگرفتم و پدرم با صبوری درخواستهای مرا جوابگو بود.
فعالیتهای سیاسی ایشان روی زندگی فرزندان چه تأثیری داشت؟
قطعا از اینکه پدرم فردی آگاه به مسائل سیاسی و اجتماعی و دارای فکر و اندیشهای پویا بودند بسیار خوشحال بودم. در بسیاری از محافلی که بحثهای نواندیشی دینی بود، پدر برای شنیدن حرفهای دیگران سراپا گوش بود و همانطور که عضو شورای فعالان ملی- مذهبی بود و به کار جمعی و دموکراتیک اعتقاد داشت، از جمله کسانی بود که همواره برای ائتلاف و اتحاد گروهها و شخصیتهای ملی-مذهبی در تلاش بود. این منش و رفتار روی ما بچهها خیلی تأثیرگذار بود تا افراد را صفر و صد نبینیم. در خانه وقتی بحثی چالشی در رابطه با موضوع (سیاسی یا دینی) صورت میگرفت همه صحبتهایشان را میکردند و وقتی نظر ایشان را میخواستیم شروع به صحبت میکرد و هیچ وقت روی برداشتهای دینی خود اصرار نداشت.
سال 79 پدر به اتهام براندازی که اتهام سنگینی بود به زندان افتادند، احساس شما از آن دوره چگونه بود؟
21 اسفند سال 79 بود که برای دستگیری پدر و دوستانش به منزل ما آمدند. حدود غروب به منزل رسیدم و خیلی تعجب کردم. دیدم تعداد زیادی از نیروهای امنیتی در منزل ما که دوطبقه است در حال رفتوآمد هستند، تلفنها را قطع کردهاند و کل خانه را میگردند. حتی اتاق من و خواهرم را میگشتند نمیدانم دنبال چه چیزی بودند! برای ما که تا به حال این صحنهها را ندیده بودیم، جای تعجب و نگرانی داشت. بعد از آن روز شنیدیم که به ایشان و دوستانشان تهمتهای دیگری هم زدهاند که ما این افراد را از سر منقل در منزل یکی از فعالان سیاسی به اتهام براندازی دستگیر کردیم. اتهام براندازی برای که هیچگاه ثابت نشد و حکم زندان پدر که حدود شش سال بود، هم اجرا نشد.
این سؤال همیشه مطرح است که چرا افرادی مانند مرحوم بستهنگار، هم پیش و هم پس از انقلاب زندان را تجربه کردهاند.
این سؤال را وقتی از زندان آزاد شد از پدر پرسیدم و ایشان در پاسخ گفت کار ما نقد قدرت در دایره انصاف و اعتدال است و هرکسی حتی اگر مهندس سحابی نیز حاکم باشد، دست از نقد برنمیداریم. ایشان به خطبه 216 نهجالبلاغه اشاره میکردند که در آن حضرت علی(ع) میفرمایند با من آنسان كه با ستمگران سخن ميگويند، سخن نگوييد. القاب پرطمطراق برايم بهكار نبريد. گمان مبريد كه اگر بهحق سخني به من گفته شود بر من سنگين آيد... وقتي حضرت علي(ع) به عنوان نماد انساني كامل، براي مردم چنين حقي را در نظر گرفته است، پس مردم به عنوان صاحبان اصلي حاكميت ميتوانند در تمام اركان نظر دهند و سرنوشت خود را تعيين كنند.
مرحوم بستهنگار بعد از فوت مرحوم مهندس سحابی به عنوان لیدر جریان ملی، مذهبی مطرح بودند و در انتخابات مردم را برای شرکت تشویق و ترغیب میکردند. علت این امر چه بود؟
پدر لحظهای از تعهد خود به این جریان دست نکشید و با وجود همه مشکلات، نهادهای ساختهشده سیاسی- فکری را دور هم نگه داشت. برای او جریان ملی- مذهبی تنها یک عرصه فعالیت نبود، بلکه به عنوان نیرویی که باید در صحنه حضور داشته باشد، بود. با وجود اینکه در زمان ریاستجمهوری مرحوم آقای هاشمیرفسنجانی، پدر و دوستانشان در جریان نامه 90نفری، بسیار سختی کشیدند و تعدادی از این دوستان مانند مرحوم مهندس سحابی به زندان افتادند اما برای حفظ منافع ملی و مصالح کشور در سال 1392 وقتی مرحوم هاشمی نامزد انتخابات ریاستجمهوری شدند او در بیانیهای از آقای هاشمی حمایت کرد. برای پدر حفظ منافع ملی و آینده ایران دغدغه بسیار مهمی بود.
چه نوع ویژگی اخلاقی در مرحوم بستهنگار برجسته بود؟
عشق به مطالعه و یادگرفتن و نشر متون نواندیشان دینی، آیتالله طالقانی، مهندس بازرگان و دکتر سحابی دغدغه همیشگی پدر بود و تا آنجا که میتوانست در انتشار آنها کوشید. از جمله آثار ایشان، کتابهایی مانند «منارهای در کویر» که مجموعه مقالات آیتالله طالقانی از شهریور 1320 به بعد هست، کتاب «اندیشه سیاسی _ اجتماعی مهندس بازرگان» و کتاب «اندیشه سیاسی و اجتماعی دکتر سحابی و مهندس سحابی» منتشر شده است. ایشان تا روزهای آخر، از نوشتن، مطالعهکردن و آگاهکردن دیگران دریغ نداشتند، تا جایی که یادم میآید سه روز قبل از فوتشان که در بیمارستان بستری بودند به یکی از دوستان که به ملاقات ایشان آمده بود میگوید آخرین کتابی که چاپ شده و مطالعه کردی چیست؟ تنها یک روز قبل از فوتشان، دیگر توان بازکردن چشمانش را نداشت و روزنامهای را که هر روز مادرم برایشان میخرید نتوانست بخواند.
علی شاملو: محمد بستهنگار از رهروان راه دکتر مصدق بود و در ادامه جنبشی که او به راه انداخت با اندیشهها و تفکر آیتالله طالقانی، مهندس بازرگان و دکتر شریعتی امتزاج یافت و افقی نو در بستر اندیشه ایرانی بنیان گذاشت. ازدواج محمد بستهنگار با طاهره طالقانی تنها یک همسرگزینی نبود، بلکه ممزوجشدن با اندیشه طالقانی نیز بود. او این اندیشه و تفکر را تا پایان عمر حفظ کرد و در نشر و اعتلای آن کوشید. سرانجام مرحوم بستهنگار در غروب 18 تیرماه سال 1397 پس از تحمل سالها بیماری به دیار باقی شتافت. به مناسبت اولین سالگرد درگذشت این فعال سیاسی، با مریم بستهنگار از فرزندان آن مرحوم گفتوگویی انجام دادهایم که در ادامه میخوانید:
مرحوم بستهنگار به عنوان داماد و پیرو آیتالله طالقانی چه رابطهای با ایشان داشت؟
پدر قبل از ازدواج با مسجد هدایت و تفکر آیتالله طالقانی آشنا شده بود؛ آن نوع از آشنایی که دغدغههای اجتماعی او را با توحید و قرآن پیوند زد و همه کسانی که با قرآن و نهجالبلاغه از طریق ایشان آشنا شدند همه مردانی اخلاقی بوده و هستند. مسجد هدایت فقط چهره سیاسی تربیت نکرد بلکه آدمهای مخلص نسبت به خدا نیز در آن تربیت شدند که برخی گام در عرصه سیاست نیز گذاشتند. پدر پای ثابت جلسات تفسیر قرآن مرحوم طالقانی بود.
مرحوم بستهنگار چگونه تعادلی بین سیاست و زندگی شخصی و خانوادگیاش برقرار میکرد؟
ایجاد تعادل و تعامل در درجه اول به پدرم برمیگردد که همسری انتخاب کرد که همراه، همفکر و فعال در عرصه سیاسی و اجتماعی است. مادرم خود آشنا و پذیرای رنجها و مصائب این راه بود و همراهی و همکاری بین پدر و مادرم بود که ما کمبود و کاستی حس نمیکردیم. حتی ایشان بسیار مشوق مادرم بود که در عرصههای اجتماعی و فرهنگی شرکت کند و در کارهای خانه و نگهداری بچهها کمک میکرد.
شما چند فرزند هستید؟
ما پنج نفر هستیم، سه دختر و دو پسر. یادم میآید پدرم ظهرها به خانه میآمد و برای ما ناهار آماده میکرد و در عین حال فعالیتهای کاری خودشان را هم داشتند. بعد از فوت مرحوم طالقانی، یاسر عرفات، خانواده طالقانی را برای دیدن اردوگاههای فلسطینی و دیدار از سران گروه فلسطین به لبنان دعوت کرد و مادر و خواهر بزرگم را با خود برد و من که کودک بودم پیش پدر ماندم. یادم میآید در این شبها خیلی بهانه میگرفتم و پدرم با صبوری درخواستهای مرا جوابگو بود.
فعالیتهای سیاسی ایشان روی زندگی فرزندان چه تأثیری داشت؟
قطعا از اینکه پدرم فردی آگاه به مسائل سیاسی و اجتماعی و دارای فکر و اندیشهای پویا بودند بسیار خوشحال بودم. در بسیاری از محافلی که بحثهای نواندیشی دینی بود، پدر برای شنیدن حرفهای دیگران سراپا گوش بود و همانطور که عضو شورای فعالان ملی- مذهبی بود و به کار جمعی و دموکراتیک اعتقاد داشت، از جمله کسانی بود که همواره برای ائتلاف و اتحاد گروهها و شخصیتهای ملی-مذهبی در تلاش بود. این منش و رفتار روی ما بچهها خیلی تأثیرگذار بود تا افراد را صفر و صد نبینیم. در خانه وقتی بحثی چالشی در رابطه با موضوع (سیاسی یا دینی) صورت میگرفت همه صحبتهایشان را میکردند و وقتی نظر ایشان را میخواستیم شروع به صحبت میکرد و هیچ وقت روی برداشتهای دینی خود اصرار نداشت.
سال 79 پدر به اتهام براندازی که اتهام سنگینی بود به زندان افتادند، احساس شما از آن دوره چگونه بود؟
21 اسفند سال 79 بود که برای دستگیری پدر و دوستانش به منزل ما آمدند. حدود غروب به منزل رسیدم و خیلی تعجب کردم. دیدم تعداد زیادی از نیروهای امنیتی در منزل ما که دوطبقه است در حال رفتوآمد هستند، تلفنها را قطع کردهاند و کل خانه را میگردند. حتی اتاق من و خواهرم را میگشتند نمیدانم دنبال چه چیزی بودند! برای ما که تا به حال این صحنهها را ندیده بودیم، جای تعجب و نگرانی داشت. بعد از آن روز شنیدیم که به ایشان و دوستانشان تهمتهای دیگری هم زدهاند که ما این افراد را از سر منقل در منزل یکی از فعالان سیاسی به اتهام براندازی دستگیر کردیم. اتهام براندازی برای که هیچگاه ثابت نشد و حکم زندان پدر که حدود شش سال بود، هم اجرا نشد.
این سؤال همیشه مطرح است که چرا افرادی مانند مرحوم بستهنگار، هم پیش و هم پس از انقلاب زندان را تجربه کردهاند.
این سؤال را وقتی از زندان آزاد شد از پدر پرسیدم و ایشان در پاسخ گفت کار ما نقد قدرت در دایره انصاف و اعتدال است و هرکسی حتی اگر مهندس سحابی نیز حاکم باشد، دست از نقد برنمیداریم. ایشان به خطبه 216 نهجالبلاغه اشاره میکردند که در آن حضرت علی(ع) میفرمایند با من آنسان كه با ستمگران سخن ميگويند، سخن نگوييد. القاب پرطمطراق برايم بهكار نبريد. گمان مبريد كه اگر بهحق سخني به من گفته شود بر من سنگين آيد... وقتي حضرت علي(ع) به عنوان نماد انساني كامل، براي مردم چنين حقي را در نظر گرفته است، پس مردم به عنوان صاحبان اصلي حاكميت ميتوانند در تمام اركان نظر دهند و سرنوشت خود را تعيين كنند.
مرحوم بستهنگار بعد از فوت مرحوم مهندس سحابی به عنوان لیدر جریان ملی، مذهبی مطرح بودند و در انتخابات مردم را برای شرکت تشویق و ترغیب میکردند. علت این امر چه بود؟
پدر لحظهای از تعهد خود به این جریان دست نکشید و با وجود همه مشکلات، نهادهای ساختهشده سیاسی- فکری را دور هم نگه داشت. برای او جریان ملی- مذهبی تنها یک عرصه فعالیت نبود، بلکه به عنوان نیرویی که باید در صحنه حضور داشته باشد، بود. با وجود اینکه در زمان ریاستجمهوری مرحوم آقای هاشمیرفسنجانی، پدر و دوستانشان در جریان نامه 90نفری، بسیار سختی کشیدند و تعدادی از این دوستان مانند مرحوم مهندس سحابی به زندان افتادند اما برای حفظ منافع ملی و مصالح کشور در سال 1392 وقتی مرحوم هاشمی نامزد انتخابات ریاستجمهوری شدند او در بیانیهای از آقای هاشمی حمایت کرد. برای پدر حفظ منافع ملی و آینده ایران دغدغه بسیار مهمی بود.
چه نوع ویژگی اخلاقی در مرحوم بستهنگار برجسته بود؟
عشق به مطالعه و یادگرفتن و نشر متون نواندیشان دینی، آیتالله طالقانی، مهندس بازرگان و دکتر سحابی دغدغه همیشگی پدر بود و تا آنجا که میتوانست در انتشار آنها کوشید. از جمله آثار ایشان، کتابهایی مانند «منارهای در کویر» که مجموعه مقالات آیتالله طالقانی از شهریور 1320 به بعد هست، کتاب «اندیشه سیاسی _ اجتماعی مهندس بازرگان» و کتاب «اندیشه سیاسی و اجتماعی دکتر سحابی و مهندس سحابی» منتشر شده است. ایشان تا روزهای آخر، از نوشتن، مطالعهکردن و آگاهکردن دیگران دریغ نداشتند، تا جایی که یادم میآید سه روز قبل از فوتشان که در بیمارستان بستری بودند به یکی از دوستان که به ملاقات ایشان آمده بود میگوید آخرین کتابی که چاپ شده و مطالعه کردی چیست؟ تنها یک روز قبل از فوتشان، دیگر توان بازکردن چشمانش را نداشت و روزنامهای را که هر روز مادرم برایشان میخرید نتوانست بخواند.