|

دسته سیسیلی‌ها و... اکران

جواد طوسی

آنچه درباره تولیدات داخلی در شرایط نابرابر کنونی اهمیت بارز دارد، «عدالت فرهنگی» است. فیلمی که همه مراحل قانونی ساخت و تولید را طی کرده و اتفاقا مضمون و دست‌مایه و ساختار قابل قبولی دارد و مخاطبانش را جدی می‌گیرد و به شعور او توهین نمی‌کند، چرا باید جدا از نمایش عمومی دیرهنگام، در میان فیلم‌های دیگری که از شرایط به‌مراتب بهتر اکران (اعم از سرگروه و تعداد سالن‌ها و سانس‌ها) برخوردارند، گم شود؟ خسرو معصومی فیلم‌ساز قابل احترام و صاحب عقیده‌ای است که به‌جز یک مورد (پر پرواز) در دیگر آثارش همواره به اصول و چارچوب مشخصی که هم زبان سینما در آن رعایت شده و هم مضامین‌شان با بافت اقلیمی منطقه‌ای موردنظر او و طبقه‌بندی اجتماعی معاصر و روان‌شناسی آدم‌ها هم‌خوانی داشته، پایبند بوده است. «دوران سربی» و سه‌گانه «رسم عاشق‌کشی»، «جایی در دوردست» و «باد در علفزار می‌پیچد» و «خرس» از نظر استفاده درست و غیرتوریستی از فضا و مفاهیم اقلیمی و مناسبات فردی و اجتماعی آدم‌ها در کانون خشونت و نبود عدالت اجتماعی، جزء آثار شاخص کارنامه سینمایی او هستند. ولی متأسفانه می‌بینیم فیلم‌سازی با این دیدگاه و انضباط فکری و دغدغه‌های اجتماعی هنوز بعد از 33 سال فعالیت مستمر حرفه‌ای نتوانسته جایگاه روشن و تثبیت‌شده‌ای در سینمای بی‌ضابطه ما پیدا کند و فیلم «خرس» او همچنان (باوجود گذشت هفت سال از زمان ساختش) توقیف و امکان نمایش عمومی پیدا نکرده است.
«کار کثیف» به عنوان آخرین فیلم خسرو معصومی که در سی‌و‌ششمین جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد، از هفته گذشته اکران شده است. ولی متأسفانه با وجود برخی ارزش‌های محتوایی و فرمالیستی‌اش، فروش خوبی تاکنون نداشته که یکی از علل اصلی را در محدودیت سالن‌ها و تک‌سانسی‌بودن سینماهای نمایش‌دهنده باید دید. در چنین اوضاع و احوالی که سینمادار خودش می‌بُرد و می‌دوزد و سانس‌ها را به فراخور میزان فروش فیلم‌ها و اشتهار بازیگرانش و قالب بیانی‌اش (اعم از کمدی و...) کم و زیاد می‌کند، فیلم‌هایی در مایه‌های «کار کثیف» که وجوه فرهنگی‌شان غالب است به شکل بی‌رحمانه‌ای از نظر اقتصادی لطمه می‌بینند. آیا در یک عرضه و تقاضای متعادل و عادلانه نباید شرایط مناسب اکران برای این‌گونه فیلم‌ها فراهم و حتی سوبسید فرهنگی برای‌شان منظور شود؟ به همین لحاظ، به عنوان یک رسالت فرهنگی وظیفه خود می‌دانم که از این فیلم مهجورمانده حمایت و دیدنش را به علاقه‌مندان جدی سینما توصیه کنم. این در حالی است که فیلم «کار کثیف» قصه‌اش را بدون اعمال شاقه بیان می‌کند، همچنین بحران اجتماعی و ناهنجاری اقتصادی را عامل آسیب‌پذیری کانون خانواده و تن‌دادن به مهاجرت‌های بی‌‌پشتوانه می‌داند و نیز چند بازی خوب و چشمگیر از پدرام شریفی و مرحوم لوون هفتوان در آن می‌بینیم.

آنچه درباره تولیدات داخلی در شرایط نابرابر کنونی اهمیت بارز دارد، «عدالت فرهنگی» است. فیلمی که همه مراحل قانونی ساخت و تولید را طی کرده و اتفاقا مضمون و دست‌مایه و ساختار قابل قبولی دارد و مخاطبانش را جدی می‌گیرد و به شعور او توهین نمی‌کند، چرا باید جدا از نمایش عمومی دیرهنگام، در میان فیلم‌های دیگری که از شرایط به‌مراتب بهتر اکران (اعم از سرگروه و تعداد سالن‌ها و سانس‌ها) برخوردارند، گم شود؟ خسرو معصومی فیلم‌ساز قابل احترام و صاحب عقیده‌ای است که به‌جز یک مورد (پر پرواز) در دیگر آثارش همواره به اصول و چارچوب مشخصی که هم زبان سینما در آن رعایت شده و هم مضامین‌شان با بافت اقلیمی منطقه‌ای موردنظر او و طبقه‌بندی اجتماعی معاصر و روان‌شناسی آدم‌ها هم‌خوانی داشته، پایبند بوده است. «دوران سربی» و سه‌گانه «رسم عاشق‌کشی»، «جایی در دوردست» و «باد در علفزار می‌پیچد» و «خرس» از نظر استفاده درست و غیرتوریستی از فضا و مفاهیم اقلیمی و مناسبات فردی و اجتماعی آدم‌ها در کانون خشونت و نبود عدالت اجتماعی، جزء آثار شاخص کارنامه سینمایی او هستند. ولی متأسفانه می‌بینیم فیلم‌سازی با این دیدگاه و انضباط فکری و دغدغه‌های اجتماعی هنوز بعد از 33 سال فعالیت مستمر حرفه‌ای نتوانسته جایگاه روشن و تثبیت‌شده‌ای در سینمای بی‌ضابطه ما پیدا کند و فیلم «خرس» او همچنان (باوجود گذشت هفت سال از زمان ساختش) توقیف و امکان نمایش عمومی پیدا نکرده است.
«کار کثیف» به عنوان آخرین فیلم خسرو معصومی که در سی‌و‌ششمین جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد، از هفته گذشته اکران شده است. ولی متأسفانه با وجود برخی ارزش‌های محتوایی و فرمالیستی‌اش، فروش خوبی تاکنون نداشته که یکی از علل اصلی را در محدودیت سالن‌ها و تک‌سانسی‌بودن سینماهای نمایش‌دهنده باید دید. در چنین اوضاع و احوالی که سینمادار خودش می‌بُرد و می‌دوزد و سانس‌ها را به فراخور میزان فروش فیلم‌ها و اشتهار بازیگرانش و قالب بیانی‌اش (اعم از کمدی و...) کم و زیاد می‌کند، فیلم‌هایی در مایه‌های «کار کثیف» که وجوه فرهنگی‌شان غالب است به شکل بی‌رحمانه‌ای از نظر اقتصادی لطمه می‌بینند. آیا در یک عرضه و تقاضای متعادل و عادلانه نباید شرایط مناسب اکران برای این‌گونه فیلم‌ها فراهم و حتی سوبسید فرهنگی برای‌شان منظور شود؟ به همین لحاظ، به عنوان یک رسالت فرهنگی وظیفه خود می‌دانم که از این فیلم مهجورمانده حمایت و دیدنش را به علاقه‌مندان جدی سینما توصیه کنم. این در حالی است که فیلم «کار کثیف» قصه‌اش را بدون اعمال شاقه بیان می‌کند، همچنین بحران اجتماعی و ناهنجاری اقتصادی را عامل آسیب‌پذیری کانون خانواده و تن‌دادن به مهاجرت‌های بی‌‌پشتوانه می‌داند و نیز چند بازی خوب و چشمگیر از پدرام شریفی و مرحوم لوون هفتوان در آن می‌بینیم.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها